یادداشت
باز هم تهمت...!
پژمان کریمی
چندی پیش ویدئویی از یک گفت وگوی عجیب در فضای مجازی منتشر شد. در این ویدئو، یکی از – به اصطلاح - ترانهسرایان اعمال سانسور را «کاری کثیف» و نظر دادن درباره اخلاقی بودن یا نبودن یک قطعه شعر را «کثافت زدن به خود» توصیف میکند.
بیشک، ترانهسرای هدف نظر به دلیل فرومایگی، ارزش پاسخدهی ندارد. اما به این دلیل که رسانهها و محافل معاند درون و برون کشور، مدام بر طبل وجود سانسور و سلب آزادی بیان و قلم در ایران میکوبند؛ «اشارهای گذرا» ناگریز به نظر میرسد!
باید گفت:
بارها نوشتهایم که در فضای جمهوری اسلامی ایران، نه سانسور بلکه ممیزی اعمال میشود. سانسور و ممیزی هر دو ابزاری برای مدیریت توصیف شدهاند که با حذف و تعدیل «گفتار و نوشته و تصویر» تجسم مییابند. اما سانسور و ممیزی به رغم هدف و روش، دارای تفاوتاند. سانسور – که در همه کشورها جز ایران موضوعیت و واقعیت دارد- به دور از قانون «شرعی و رسمی» و مغایر با خواست مردم است! در واقع؛ سانسور ناظر به فراهم آوردن یا نگهداشت منافع نامشروع یک تن یا یک گروه یا یک حزب است. در حالی که ممیزی؛ برآمده از قانون مشروع و رسمی و مقبول مردم است و با هدف احترام و نگهداشت و گستراندن ارزشهای الهی و هنجارها اعمال میشود.
گفتیم؛ سانسور در همه دنیا جز در کشورمان اعمال میشود. آبان سال جاری بود که اهالی قلم کشور سکولار استرالیا، علیه سانسور به خیابانها آمدند. در کشور انگلیس، تیغ سانسور در انتظار قلمهایی است که مثلا؛ ملکه را نقد کنند یا دستاوردهای ملی را با چالشِ تردید روبهرو نمایند. در فرانسه - به طور مثال- انکار هولوکاست، به معنای در سایه سانسور قرار گرفتن است و مجازاتی چون مجازات روژه گارودی اندیشمند و نویسنده مشهور را پیش رو مینهد!
در ایران و در دوران طاغوت، سانسور برای صیانت از سلطنت پهلوی به شکلی عجیب و شدید وجود داشت. در این دوران، بکار بستن برخی واژهها نگاه سانسورچیها را جلب میکرد و جرم تلقی میشد؛ واژگانی چون «پرواز» و «قفس» و «رفیق» و «لاله» و...!
با پیروزی انقلاب اسلامی، ارزشهای الهی و هنجارهای ناب انسانی حاکمیت یافت. به شکلی کاملا طبیعی؛ یکی از راههای نگهبانی از ارزشها و هنجارها، جلوگیری از بوجود آمدن و انتشار آن گروه از محصولات به اصطلاح فرهنگی و هنری است که اخلاق اسلامی و امنیت روانی و احساسات و عواطف عمومی را هدف قرار میدهد. آیا این مطلب، عجیب و پیچیده و زشت است؟
کسانی که جمهوری اسلامی را به سانسور متهم میکنند برای یک بار هم که شده، مطالبی یا گفتاری از خود را که در سایه ممیزی یا به ادعای آنها در محاق سانسور قرار گرفته، منتشر کنند. درکجا منتشر کنند؟ در همان رسانههای معاند فارسی زبانی که روز و شب ایران را به اعمال سانسور متهم میکنند!
منتشر کنند تا مردم بدانند چرا و به چه دلیلی و چه مطالبی با ممیزی روبهرو میشوند. اما عزیزان!... آنها هیچگاه چنین نمیکنند زیرا در این صورت، در پیش نظرها رسوا میشوند. مردم اغلب دلبسته دین و فرهنگ ایرانی اخلاقگرا هستند و لاابالیگری در حیطه فرهنگ و ترویج نفسانیات و سطحیات را نمیپسندند و تاب نمیآورند.
و نکته پایانی:
آن به اصطلاح ترانهسرایی که از ممیزی واهمه دارد و آن را کاری کثیف معرفی میکند، باید هم از ممیزیگریزان باشد. زیرا ممیزی سدی در برابر تظاهرات ضد اخلاقی وی است. این فرد همان کسی است که در چند نوبت به جرم فعالیتهای غیرقانونی و قانونشکنانه بازداشت شده است.
ای کاش نهادهای قضایی یک بار متن اعترافات و مطالب مهوع وی را منتشر کنند تا مردم بدانند کسی که از رافت نظام دینی سوءاستفاده میکند؛ چگونه مرزهای بیاخلاقی را درمینوردد!