kayhan.ir

کد خبر: ۱۷۳۶۸۳
تاریخ انتشار : ۱۰ آبان ۱۳۹۸ - ۲۲:۳۰

اخبار ویژه




مسئولیت خسارت‌های حاصل از همکاری با FATF را می‌پذیرید؟!
عضو مجمع روحانیون و وزیر کشور دولت اصلاحات می‌گوید: باید درباره لوایح FATF به دور از احساس و شعار تصمیم بگیریم و کارشناس در این باره، وزارت خارجه است.
عبدالواحد موسوی لاری به ایلنا گفت: مطلق‌انگاری در اینگونه مسائل مهم‌ترین آسیب را به مسائل ملی ما می‌زند. ما می‌توانیم در یک مسئله‌ای که دو طرف ماجرا هرکدام منافع خودشان را مطرح می‌کنند، وارد شویم. آن چیزی که مهم است اینکه ببینیم سود و ضرر چیست و قاعدتا تصمیم می‌گیریم که امضاء کنیم یا خیر.
وی با بیان اینکه برخی از موضوعات نیاز به نظر دقیق کارشناسی دارد، گفت:‌ کارشناس اظهارنظر در لوایح چهارگانه وزارت ‌خارجه است و تلقی‌شان بر این است که ما اگر این لوایح را امضاء کنیم جلوی ضررهای بسیاری را ممکن است بگیرد. دقت داشته باشید منظور به‌دست آوردن منافع نیست بلکه جلوگیری از ضرر است.
موسوی لاری تاکید کرد:‌ طبق نظر کارشناسان اگر ما لوایح چهارگانه را امضا نکنیم فشارهای بیشتری به کشور و مردم وارد می‌شود بنابراین اگر امضا کنیم می‌توانیم جلوی بسیاری از مضرات را بگیریم.
آقای موسوی لاری در این اظهارات، چند پرسش را بی‌پاسخ گذاشته است:
اولا اگر همکاری با FATF به صلاح کشور بود، 41 تعهد محرمانه به FATF دادند و این اقدام را - تا زمانی که تحت فشار FATF برای تصویب برخی لوایح در مجلس قرار نگرفتند - آشکار نکردند؟
ثانیا آیا در ماجرای تحمیل برجام به افکار عمومی، همین بزک‌کاری‌های معطوف به منافع انجام نمی‌شد؟! مگر همین مدیران وزارت خارجه فعلی و حامیان سیاسی و رسانه‌ای آنها، در تبلیغات انبوه نمی‌گفتند توافق به سود ایران است و همه تحریم‌ها را برمی‌دارد؟! آیا مدعی نبودند که امضای وزیر خارجه آمریکا تضمین است، آمریکا از توافق خارج نمی‌شود و تحریم‌ها برگشت‌ناپذیر است؟!
ثالثا در ماجرای برجام اطمینان می‌دادند که به نفع کشور است اما خسارت‌های چندگانه را به همراه بازگشت تحریم‌ها نصیب کشور کرد. اما همان تیم حالا اذعان می‌کند که هیچ تضمینی نمی‌دهد با پذیرش چهار تعهد دیگر FATF (در قالب 41 تعهد)، تحریم‌ها و محدودیت‌ها برداشته شود. آیا آقای موسوی لاری جای وزارت خارجه تضمین می‌دهد که فشارهای اقتصادی پس از همکاری کامل با FATF که متضمن واگذاری اطلاعات محرمانه اقتصادی است، بیشتر نشود؟!
رابعا چرا افراطیون مدعی اصلاحات اصرار دارند مشکلاتی را که کلید و راه‌حل آن در داخل است، به امتیازدهی به دشمنان نسبت دهند؟ آیا این امر، تصادفی و از سر بی‌اطلاعاتی است یا...؟!

فقط دیوانه‌اند یا وطن‌فروش هم هستند؟!
یک روزنامه اجاره‌ای می‌گوید نباید فرصت نقد مذاکره‌ با ترامپ را از دست داد!
روزنامه آرمان از سوی فردی به نام مهدی ذاکریان که او را کارشناس مسائل بین‌المللی معرفی کرده می‌نویسد نباید وقت نقد مذاکره را از دست داد و باید پیش از پایان دوره اول ریاست ترامپ، با او توافق امضا کرد.
وی در عین حال گفته است: صحبت‌هایی که آقایان روحانی و ظریف درخصوص چندجانبه‌گرایی مطرح می‌کنند جایش داخل ایران نیست. اگر کنفرانسی یا برنامه‌ای می‌خواهند ترتیب دهند باید در خارج از ایران باشد و راهکار هم استفاده از حق وتویی است که اعضای شورای امنیت از آن برخوردار هستند. با استفاده از این ابزار می‌توان تصمیمات آمریکا در شورای امنیت سازمان ملل را کنترل کرد. مشکل اما آنجاست که ترامپ و دولت او مسائل و پرونده‌ها را به شورای امنیت نمی‌آورد تا برای آنها مصوبه بگیرد، بلکه یک‌تنه تصمیمات و دیدگاه‌های خود را اجرایی می‌کند. بنابراین باید تصریح کرد در حوزه سیاسی تنها یک راه وجود دارد و آن شورای امنیت است. وقتی آمریکایی‌ها همین راه را هم کنار گذاشته‌اند یعنی شرایط برای چندجانبه‌گرایی فراهم نیست.
این شبه‌کارشناس در ادامه بزک مذاکره با ترامپ می‌گوید: شما نمی‌توانید بگویید ترامپ قابل اعتماد نیست؛ چرا که در روابط بین‌الملل هیچ‌کس قابل اعتماد نیست و همه چیز بر مبنای منافع تنظیم می‌گردد.
این اظهارات در حالی است که برجام به‌عنوان یک توافق مورد حمایت قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل، کاملا از سوی آمریکا نقض گردید و ترامپ - پس از اطمینان از این که دولت روحانی در توافق می‌ماند و به شکل یک‌طرفه تعهدات را اجرا می‌کند- رسما از توافق خارج شد. اکنون باید از کارشناس نابغه پرسید اگر توافق امضا شده از سوی شورای امنیت سازمان ملل توسط ترامپ نقض می‌شود، تضمین توافق جدید چیست؟ و اگر دولت آمریکا رسما توافق را برای زیر پا گذاشتن و باج گرفتن صرف می‌خواهد - چنان که در برجام نشان داد- چرا روزنامه زنجیره‌ای و شبه‌کارشناس آن بر مذاکره و توافق اصرار دارند؟ آیا آنها و نظایر آنها، پس از سرویس دادن به دولت اوباما در قالب بزک کردن برجام، اکنون در خدمت دولت ترامپ درآمده‌اند و تنها چیزی که برایشان مهم است وطن‌فروشی به هر قیمت است؟!
یادآور می‌شود آقای روحانی سال 96 با اشاره به عهدشکنی پیاپی دولت آمریکا، مذاکره مجدد با این دولت را دیوانگی توصیف کرد.

دولت روحانی رکورددار پایین‌ترین نرخ رشد اقتصادی
بر اساس آمار بانک مرکزی و مرکز آمار از شاخص تولید ناخالص داخلی کشور، در میان دولت‌های پس از جنگ تاکنون، پایین‌ترین رشد اقتصادی به دولت حسن روحانی تعلق دارد.
به گزارش مشرق، بر اساس آمار بانک مرکزی، متوسط رشد اقتصادی سالانه دولت‌های سوم و چهارم (۱۳۶۰ تا ۱۳۶۷) حدود 0/85 درصد بود. از آنجا که آن مقطع هم‌زمان با جنگ تحمیلی ۸ ساله بود، طبیعی بود که رشد اقتصادی کشور پایین بیاید.
پس از دوره دفاع مقدس، دوران بازسازی کشور آغاز شد که موجب بالا رفتن رشد اقتصادی کشور شد. به همین دلیل دولت‌های پنجم و ششم (دولت سازندگی) رکورد بالاترین رشد اقتصادی کشور را با متوسط سالانه ۵/۵ درصد تصاحب کرد.
بر اساس آمار بانک مرکزی، متوسط رشد اقتصادی کشور در ۸ سال دولت اصلاحات (۱۳۷۶ تا ۱۳۸۳) حدود 4/2 درصد و در دولت احمدی‌نژاد (۱۳۸۴ تا ۱۳۹۱) ۳/۳ درصد بود.
بانک مرکزی رقم رشد اقتصادی سال ۱۳۹۷ را سانسور کرده اما مرکز آمار آن را منفی 4/9درصد اعلام کرده است. بدین ترتیب در ۶ سال اول دولت روحانی (۱۳۹۲ تا ۱۳۹۷) رشد اقتصادی کشور 1/8 درصد بوده است که پایین‌ترین رشد اقتصادی در سه دهه اخیر و پس از دفاع مقدس محسوب می‌شود.

فارین پالیسی: سیاست فشار حداکثری برای مهار منطقه‌ای ایران شکست خورده است
یک نشریه آمریکایی نوشت سیاست فشار حداکثری بر ایران شکست خورده و نیروهای همسو با ایران در منطقه، قدرتمندتر از همیشه هستند.
فارین پالیسی می‌نویسد: دولت دونالد‌ترامپ از زمان به دست گرفتن سکان ریاست جمهوری آمریکا راهبرد فشار حداکثری را برای اصلاح مسیر سیاست‌های امنیتی و خارجی ایرانی‌ها در پیش گرفته است. این راهبرد عمدتاً بر تحریم‌ها برای تغییر رفتار ایران با پیچیده کردن دسترسی‌اش به بازارها و زیرساخت‌های مالی بین‌المللی استوار بوده است. اما این رویکرد در تغییر سیاست خارجی ایران به موفقیتی نرسیده است.
تحریم‌های مالی نمی‌تواند بسیاری از مهم‌ترین جنبه‌های روابط نیروهای نیابتی ایران را پوشش دهد. تهران هیچ‌گاه علاقمند به وابسته‌سازی نیروهای نیابتی‌اش به ارسال سلاح و تجهیزات نبوده و در عوض‌ترجیح می‌دهد آنها در بافت سیاسی و اقتصادی کشورهای خودشان در ساخت صنایع دفاعی خودکفا شوند.
همزمان با تصمیم‌ترامپ و خروج نیروهای آمریکایی از سوریه، تهران آرام آرام به هدفش در ساخت یک پل زمینی که در سرتاسر منطقه گسترده است، نزدیک می‌شود. یکی از مؤثرترین موانع پیش روی گسترش نفوذ ایران در داخل خاک سوریه به‌ویژه در جبهه شمال شرقی حضور نیروهای دموکراتیک سوریه است. بدون این عامل بازدارنده، ایران به راحتی می‌تواند نیروهای نیابتی‌اش را تغذیه و امنیت منطقه را تأمین کند. این موفقیت در نهایت به تقویت سپاه پاسداران منجر خواهد شد.
واشنگتن و متحدانش اگرچه هیچ علاقه‌ای به رسیدن تجهیزات نظامی ‌به نیروهای نیابتی ایران ندارند، اما در چگونگی دستیابی به این هدف اختلاف‌نظر دارند. واشنگتن باید از مواضع حداکثری فعلی‌اش بر برنامه موشکی ایران صرف‌نظر کند و تغییرات دست یافتنی‌تری را دنبال کند. دولت‌ترامپ باید تنوع نیروهای نیابتی ایران را به خوبی بشناسد و متوجه این موضوع باشد که نمی‌توان با یک سیاست یکسان مثل تحریم‌های اقتصادی تمامی ‌این نیروها را در هم شکست.

زیباکلام: 92 درصد ایرانی‌ها توسعه برنامه موشکی را مهم می‌دانند
توئیت صادق زیباکلام، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران که مواضع عموماً سرسختانه‌ای دارد، بسیاری را شگفت‌زده کرد. به گزارش روزنامه اصلاح‌طلب هفت صبح او در توئیتر خود نوشته بود: «براساس یافته‌های دانشگاه مریلند آمریکا؛ 92 درصد ایرانیان معتقدند توسعه برنامه‌های موشکی کشور مهم‌اند؛ 61 درصد از حضور نظامی ایران در سوریه طرفداری می‌کنند؛ چین و روسیه بعد از ژاپن محبوب‌ترین کشورها برای ایرانیان هستند؛ 77 درصد صداوسیما را منبع مطمئن خبری می‌دانند و 26 درصد ماهواره‌ها را.»
این روزنامه می‌افزاید: طبق نظرسنجی مریلند برای نخستین‌بار بیش از نیمی از ایرانی‌ها موافق خروج از برجام شده‌اند. بررسی‌های این پژوهش نشان می‌دهد که 59 درصد ایرانی‌ها با توجه به خروج آمریکا از برجام، موافق خروج ایران از این توافق هسته‌ای، به‌رغم تعهد باقی اعضاء به برجامند.
بررسی میزان اطمینان به‌ عمل به تعهدات اعضای 5+1، طی سه سال و نیم هم نشان می‌دهد که اطمینان به پایبندی از 61 درصد به 30 درصد سقوط کرده است و عدم اطمینان از 35 درصد به 69 درصد افزایش یافته.
پاسخ ایران با توجه به خروج آمریکا از برجام چه خواهد بود؟ 58 درصد گفته‌اند که تحت هیچ شرایطی توافق جدیدی را بر نمی‌تابند. 72 درصد در جواب به اینکه برجام تاکنون چگونه کار کرده است، پاسخ داده‌اند که به امتیازدادن نمی‌ارزید! 21 درصد دقیقاً نظر مخالف دارند و 7 درصد هم نظر مشخصی ندارند.
توسعه برنامه موشکی چقدر برای شما مهم است؟ پاسخ 72 درصد بسیار مهم و 20 درصد تا حدودی مهم را ذکر کرده‌اند؛ جمعاً همان 92 درصدی که زیباکلام به آن اشاره کرده بود. فقط 3 درصد گفته‌اند اصلاً به نظرشان مهم نیست. اینکه توسعه برنامه موشکی ایران چه تأثیری بر احتمال حمله باقی کشورها به ایران می‌گذارد را 61 درصد کاهش احتمال حمله، 13 درصد افزایش و 22 درصد بی‌اثر دانستند. 58 درصد هم به این پرسش که ایران باید چه تصمیمی اتخاذ کند، پاسخ داده‌اند که باید برنامه موشکی بدون مذاکره ادامه پیدا کند و این برنامه قابل مذاکره نیست. 29 درصد اما ادامه برنامه آزمایش موشک‌های بالستیک را برای گشایش مذاکره برگزیدند.

نیویورک تایمز: همه در دنیا فهمیده‌اند که آمریکا به متحدانش خیانت می‌کند
روزنامه نیویورک تایمز می‌گوید آمریکا دچار فاجعه راهبردی و اخلاقی شده و همین قدرت مانور ایران را افزایش داده است.
این روزنامه با اشاره به تحولات سوریه نوشت: آمریکا در سوریه فقط یک فاجعه راهبردی به بار نیاورد بلکه وجدان را زیرپا گذاشت و فضا را برای تاخت و تاز رژیم سوریه، ایران و روسیه باز گذاشت.
قریب به یک هزار نظامی آمریکایی مستقر در سوریه در وضعیت بسیار دشواری گیر افتاده‌اند که البته آن را فرمانده کل قوا (ترامپ) به‌وجود آورده است.
«دونالد ترامپ» همواره از همان دوره انتخابات می‌گفت که پای آمریکا را از «جنگ‌های بی‌انتها» بیرون می‌کشد؛ اما هرگز نگفت که اگر این خواسته محقق بشود؛ تکلیف متحدان ما در این جنگ‌ها چه می‌شود. مثلاً کردها که پا به پای آمریکا با «داعش» جنگیدند و آن را منهدم کردند. شعار «اول آمریکا» معنایش این نیست که «نظامیان آمریکایی را رها کنیم و برویم».
این فضای آشفته فرصتی ناب به دست جنگجویان «داعش» و افراد خانواده‌شان داد تا از اردوگاهی که به دست نیروهای کرد اداره می‌شد فرار کنند. کردهای درمانده؛ چاره‌ای ندیدند جز آنکه به دامن «بشار اسد» پناه ببرند و با او متحد بشوند. دولت سوریه هم بی‌درنگ ارتش خود را با پشتیبانی نیروی هوایی روسیه به شمال سوریه فرستاد. آمریکا به هزار و یک دلیل در مرزهای سوریه و ترکیه مستقر شده بود و از این مرزها محافظت می‌کرد و در واقع در این خطّه داوری می‌کرد. اما فقط به یک دلیل؛ تمام این استراتژی محکم، یک شبه فرو ریخت. «رجب طیب اردوغان» رئیس‌جمهور ترکیه به رئیس‌جمهور آمریکا تلفن کرد و آن شد که نباید می‌شد. کل این خطّه غرق در آشوب و خون شد و در یک چشم برهم زدن؛ خون و هرج و مرج از این نقطه به همه جا سرایت کرد. شاید ترامپ از این تصمیم‌گیری منظوری دارد و راهبرد بزرگ‌تری مدّنظر داشته باشد، اما ما که تا به‌حال علائم چنین استراتژی را ندیده‌ایم. ترامپ اول می‌آید و با تاخت‌وتاز نظامی ترکیه به سوریه موافقت می‌کند و اندکی بعد تهدید می‌کند که اگر ترکیه در عملیاتش افراط کند، اقتصادش را نابود خواهد کرد. اما ترامپ مشخص نمی‌کند که منظورش از این زیاده‌روی که بدان اشاره می‌کند؛ چه میزان است.
خروج از سوریه؛ همان‌قدر که ازحیث استراتژی غلط است؛ وجداناً هم کار پسندیده‌ای نیست. اینک و با این تصمیم؛ تمام متحدان آمریکا از ریاض گرفته تا برلین، زنگ‌های خطر برایشان به صدا درآمده است. ترامپ که خودش اسباب این مصیبت را فراهم کرده با گستاخی تمام توئیت کرد: «هرکس که می‌خواهد با مراقبت از جان کردها به سوریه کمک کند؛ با من خوب است. خواه روسیه باشد، خواه چین و خواه «ناپلئون بناپارت». » ترامپ از یک‌سو می‌گوید که خاورمیانه باید مشکل دیگران باشد و از بازگرداندن سربازان آمریکایی به خانه صحبت می‌کند، اما از طرفی دیگر سه‌هزار نظامی دیگر به عربستان می‌فرستد تا جلوی جمهوری اسلامی را بگیرند. ترامپ گویا غافل است که با رفتن نیروهای آمریکایی از سوریه، یکی از رژیم‌هایی که همراه با اسد و روسیه فضای کافی برای مانور پیدا کرد؛ جمهوری اسلامی است. تاریخ پر است از متحدانی که آمریکا به آنان پشت و رهایشان کرده است.
 فقط ظرف نیم قرن گذشته آمریکا بارها و بارها قومیت بدون کشور «کرد» را به حال خود رها کرده است که در بخش‌هایی از کشورهای ترکیه، عراق، سوریه، ارمنستان و ایران زندگی می‌کنند. رسواترین این بی‌وفایی‌ها در سال 1988 اتفاق افتاد یعنی هنگامی که «صدام حسین» با گاز سمی به ایشان حمله کرد و کنگره خواست عراق را تحریم کند اما دولت «ریگان» مانع آن شد.