kayhan.ir

کد خبر: ۱۵۴۷۰۸
تاریخ انتشار : ۲۷ بهمن ۱۳۹۷ - ۲۰:۴۶

یک نشانه



  پژمان کریمی
ماه جاری بود که سایت یکی از رادیوهای ضد انقلاب و جمهوری اسلامی که از هلند برنامه پخش می‌کند، مقاله‌ای بالا بلند درباره ادبیات داستانی پس از انقلاب اسلامی منتشر کرد.
مطلب مغشوش سایت یاد شده را یک نویسنده   ملحد و ساکن اروپا نوشته بود. این نویسنده  ناشناخته تلاش کرده بود به شکل کلی و البته غیرمستدل و غیر مستند، ادبیات داستانی دوره  انقلاب اسلامی را سترون توصیف کند و به ادبیات پیش از انقلاب وزن قابل توجهی دهد!
تلاش عوامانه و سطحی نویسنده ملحد و محبوب رادیوی همجنسبازان، در حالی است که:
ادبیات داستانی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، دارای شاخص‌های ارزشگرایانه و مولد گفتمان الهی و فرهنگی معنا نمی‌شود. به واقع؛ ادبیاتی که ولنگاری اخلاقی را در کنار شعارها و پزهای روشنفکری ترویج می‌کند، باستان‌گرایی و واپس‌نشینی را ستایش می‌نماید و به زندگی ایرانی و اسلامی اعتنایی ندارد، دارای وزن و اعتبار است؟
شاخص‌ترین نویسندگان دوران پیش از پیروزی انقلاب اسلامی چه کسانی هستند؟
چند نفر آنان مانند جلال آل احمد، در نقش منادی اندیشه و تحول درونی آشکار شدند؟
چند نفر آنان قلمشان در مسیر باور مردم ایران بوده است؟ بر عکس؛ چند نفرشان در راه تحکیم فراعنه زمان قدم برداشتند؟
مگر در دوران طاغوت نبود که پاورقی‌های مبتذل نشریات زرد حکومتی و خصوصی، رغبت به داستان غنی را در مخاطبان نابود یا کمرنگ کرده بود؟
قطعا یک مخاطب و خواننده جدی ادبیات داستانی به دور از حب و بغض تصدیق خواهد کرد که ادبیات داستانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ملهم از اسلام و  گفتمان انقلاب اسلامی، دگرگونی و میلادی بزرگ یافت.
مفاهیم ارزشی وارد ادبیات داستانی شد. گفتمان انقلاب که در برگیرنده فضائلی چون ایثار و شهادت است بر مفاهیم دنیوی تفوق پیدا کرد. قلم‌ها پاکیزه شدند. تاریخ ایران هدف اعتنا و تحلیل قرار گرفت. ادبیات منتقدانه سربرآورد.  زبان فارسی محترم شمرده شد. سنت در جایگاه والا نشانده شد.  با این وصف ادبیات داستانی پس از انقلاب اسلامی سترون است؟
آثاری چون «دا»، «پایی که جا ماند»، «خاک‌های نرم کوشک»، «نورالدین پسر ایران»، «تن تن و سندباد»، «انجمن مخفی» و...ثمره  ادبیات سترون و بی‌مخاطب است؟
ضد انقلاب به اندازه‌ای با منطق و انصاف و علم‌ورزی بیگانه است که بدیهیاتی چون ادبیات داستانی غنی و بارور دوران انقلاب اسلامی را نادیده می‌انگارد و دشنام می‌دهد. آیا این مهم؛ خود گواه و نشانه‌ای برای کارآمدی قلم‌های متعهد انقلابی و ادبیات داستانی دوران حاضر نیست؟