kayhan.ir

کد خبر: ۱۵۴۵۶۵
تاریخ انتشار : ۲۴ بهمن ۱۳۹۷ - ۲۱:۳۷
نگاهی به دیروزنامه‌های زنجیره‌ای

سخت به نظر می‌رسد مردم بازهم به جریان اصلاحات اعتماد کنند

روزنامه شرق در شماره دیروز خود گزارشی با عنوان «اصلاح‌طلبان در قدرت بمانند؟» منتشر کرده که در بخش‌هایی از آن نکات قابل تاملی در میان اظهارات چندتن از فعال سیاسی وابسته به طیف موسوم به اصلاح‌طلب به چشم می‌خورد.
سرویس سیاسی-

در بخشی از این گزارش به نقل از یکی از همان فعالان سیاسی آمده: «اشکال دوم این است که سازماندهی و انسجام درستی در میان جریان اصلاحات وجود ندارد. ۲۰ سال است که اصلاح‌طلبان با شیخوخیت و ریش سفیدی خود را اداره می‌کنند. اکنون مشاهده می‌کنیم که سخن از شورای عالی اصلاح‌طلبان و رهبری دسته جمعی به میان آمده است اما همچنان هیچ سازوکار دقیقی مشخص نیست.»
سپس در ادامه افزوده شده است: «اصلاح‌طلبان هنوز هیچ برنامه‌ای برای انتخابات مجلس در سال آینده ندارند و من نمی‌دانم که نیروهای اصلاح‌طلب چگونه می‌خواهند باز هم از مردم درخواست کنند که پای صندوق‌های رأی بیایند و به این جریان رأی بدهند؛ به ویژه آنکه با شربت تلخی که آقای روحانی در کام اصلاح‌طلبان ریخت، سخت به نظر می‌رسد که مردم دوباره به جریان اصلاحات اعتماد کنند. ماه‌ها از آغاز به کار دولت دوازدهم می‌گذرد، مردم می‌پرسند که این دولت چرا مورد حمایت اصلاح‌طلبان بود؛ این در حالی است که نیروهای اصلاح‌طلب هیچ پاسخی به مردم نمی‌دهند و در قبال فعالیت‌های دولت سکوت کرده‌اند. من از تمام اصلاح‌طلبان می‌پرسم که اکنون در سال ۹۷ چه دستاوردی برای نسل جوان داشته‌اند؟ چه بحث جدید و راهگشایی را به آنها یادآور شده‌اند که بتواند در مسیر تحولات سیاسی مؤثر باشد؟»
رکود در تولید، نتیجه بی‌عملی دولت در هدایت نقدینگی
روزنامه همدلی در گزارشی نوشت: «افزایش بدهی دولت به بانک مرکزی و رشد نقدینگی، از مهم‌ترین دغدغه‌های اقتصادی است که این‌روزها با چالش‌های مهمی مواجه است. تورم، بیکاری، مشکلات تولید، نظام بانکی معیوب و بالا رفتن حجم نقدینگی در حالی جریان دارد که گزارش‌های موجود حال و روز بدهی دولت به بانک‌ مرکزی را هر بار وخیم‌تر اعلام می‌کنند. در گزارشی که به تازگی از سوی بانک مرکزی منتشر شده است، حجم بدهی دولت در آبان ماه سال جاری نسبت به سال گذشته، به بیش از 43 هزار میلیارد تومان رسیده است... نگاهی به گزارش‌های موجود نشان می‌دهد که میزان بدهی دولت به بانک مرکزی، از ابتدای دولت یازدهم تا تیر ماه سال 96 تقریبا 2 برابر شده و از 19 هزار میلیارد تومان در ابتدای دولت یازدهم به 36 هزار میلیارد تومان رسیده و حالا بر اساس گزارش بانک مرکزی از مرز 40 هزار میلیارد تومان نیز عبور کرده است».
این روزنامه زنجیره‌ای در ادامه نوشت: «دولت سال به سال به بانک مرکزی بدهکارتر می‌شود و مقصدی برای پول‌های سرگردان در اقتصاد وجود ندارد. به باور بسیاری از تحلیل‌گران اقتصادی، هر چه بدهی دولت به بانک مرکزی بیشتر می‌شود، بانک‌ها توان وام‌دهی خود را از دست داده و بخش تولید با رکود بیشتری مواجه می‌شود. این در حالی است که بر اساس گفته‌های تحلیل‌گران اقتصادی، وقتی دولت بخش زیادی از منابع را از بانک‌ها دریافت می‌کند و پس نمی‌دهد، بانک‌ها دیگر نمی‌توانند به مردم و تولیدکنندگان وام بدهند. نتیجه آنکه دود این سیاست چشم دهک‌های ضعیف و متوسط جامعه را هر سال بیشتر از سال گذشته می‌سوزاند.»
متاسفانه دولت در مقابل سیل نقدینگی حدود 1700 هزار میلیارد تومانی همچنان در خواب سنگین به سر می‌برد.
افزایش بیش از سه برابری حجم نقدینگی در دولت‌های یازدهم و دوازدهم، بی‌انضباطی مالی دولت، افزایش هزینه‌های جاری و همچنین برنامه نداشتن دولت برای بهبود شاخص‌های اقتصادی از جمله مولفه‌هایی است که در این چند سال توسط کارشناسان اقتصادی به عنوان دلایل وضعیت اقتصادی نامناسب امروز ایران معرفی می‌شود.
می‌ترسی بگویی سکولارم؟!
عباس عبدی دیروز در روزنامه اعتماد نوشت: «حکومت در مقام هدایت مردم نیست، بلکه این رهبران دینی و معنوی هستند که مردم هدایتگری آنان را می‌پذیرند. مگر پیش از انقلاب حکومت اسلامی بود که مردم متشرع و اخلاقی بودند؟ حتی حکومت در آن زمان ضد این نگاه بود، ولی چون هدایتگری مردم از دل پذیرش خودخواسته نصایح و راهبری‌های علمای دینی بود، به طور طبیعی مردم دینی می‌شدند. حکومت اسلامی در حقیقت باید بازتاب دهنده و نه ایجاد‌کننده همین گرایش باشد. به علاوه حکومتی که انتخابی است، چگونه می‌تواند در مقام هدایتگری برآید؟ انتخابی که می‌دانیم در چارچوب‌های رقابتی مرسوم شکل می‌گیرد و لزوما هم مسئولان انتخاب شده برتر از مردم نیستند و چه دلیلی بهتر از حملات تند و تیزی که همین جناح تندرو در روزنامه آنان به همه مسئولان نثار می‌کنند. کسانی که تا این حد مورد انتقاد شما هستند، چگونه آنان را در مقام هدایتگری مردم می‌توانید تصور کنید؟»
منشأ این جملات آکنده از مغلطه، سکولار بودن مدعیان اصلاح‌طلبی و قائل بودن به عدم نقش دین در سیاست و اجتماع است. نویسنده که حاضر نیست سکولار بودن خود را علنا بیان کند، چند پهلو، مبهم و نفاق گونه می‌نویسد: «حکومت در مقام هدایت مردم نیست» و بلافاصله ادامه می‌دهد که «مگر پیش از انقلاب حکومت اسلامی بود که مردم متشرع و اخلاقی بودند؟» نویسنده، واژه حکومت را مطلق و بدون قید و شرط آورده و نقشی هم در هدایت مردم برای آن قائل نیست و سپس به وضعیت دینی جامعه در شرایط پیش از انقلاب استناد می‌کند. در حالیکه وقتی حکومت اسلامی تشکیل شد، بدیهی است که زمینه‌سازی و بسترسازی برای دینداری و هدایت مردم از کارکردهای اصلی آن است. این موضوع واضح و بدیهی را اینطور نیست که نویسنده خبر نداشته باشد، قبول ندارد و مدعیان اصلاح‌طلبی هم همین‌اند.
عبدی نوشته «کسانی که [مسئولان] تا این حد مورد انتقاد شما هستند، چگونه آنان را در مقام هدایتگری مردم می‌توانید تصور کنید؟» پاسخ این مغلطه‌گری هم، این نکته بدیهی است که وقتی مسئولی در یک نظام مردم‌سالار دینی توسط مردم انتخاب شد، در جایگاه مسئولیت در حکومت اسلامی قرار گرفته و مکلف به انجام وظایفش است. طبعا مسئولانی که حیطه مسئولیت‌شان ارتباط نزدیک‌تری با ترویج سبک زندگی دینی و تبیین معارف اسلامی دارد، نقش عمده‌تری در این زمینه دارند. حال اگر آن مسئول از وظیفه خود تخطی کرد، آیا سزاوار انتقاد نیست؟ اینها همه بدیهیات است اما نویسنده با نوشتن عبارات ابهام دار سعی در انحراف افکار عمومی و تخطئه نظام دینی دارد.
هدف برجام شکاف بین اروپا و آمریکا بود؟!
روزنامه ایران ارگان دولت در گزارشی با عنوان «دیپلماسی ایران تزلزل در هژمونی آمریکایی» نوشت: «علاوه ‌بر پیگیری مؤثر ایران در حوزه مناسبات منطقه‌ای، عقب‌نشینی آمریکا از برجام و کوششی که این کشور برای امنیتی کردن فضای جامعه بین‌الملل علیه ایران از خود نشان داده از جمله بزنگاه‌های تاریخی است که محل بروز دیپلماسی هدفمند دولت روحانی قرار گرفته است. دوره پس از خروج آمریکا به روزها و هفته‌های پرکار مقام‌های دیپلماسی ایران تبدیل شد که حاصل سفرها و دیدارهای پیوسته آنها به کشورهای اروپایی و غیر اروپایی طرف برجام از فرانسه، انگلیس و آلمان گرفته تا چین و روسیه، در کنار پایبندی به تعهدات برجامی‌اش، تعمیق شکاف میان آمریکا و متحدان اروپایی‌اش بود.»
حامیان برجام بارها مدعی شده‌اند که با توافق هسته‌ای، میان ایران و آمریکا شکاف ایجاد کرده‌ایم و این شکاف روز به روز عمیق‌تر نیز می‌شود! مقامات اروپایی بارها اعلام کرده‌اند که در موضوع ایران با آمریکا هم هدف بوده و فقط در مسیرهای رسیدن به این هدف با یکدیگر اختلاف نظر دارند. برخلاف ادعای حامیان برجام، توافق هسته‌ای هیچ شکافی میان اروپا و آمریکا ایجاد نکرد.
علاوه‌بر این هدف اصلی برجام لغو تمامی تحریم‌ها و گشایش اقتصادی برای مردم بود، نه ایجاد شکاف میان اروپا و آمریکا!