نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
سانسور بازداشت خبرنگار زن مسلمان در آمریکا از سوی مدعیان اصلاحات
درحالی که خبر بازداشت وحشیانه مرضیه هاشمی بانوی مسلمان و خبرنگار پرس تی وی در آمریکا در فضای مجازی و حتی در رسانههای خارجی از جمله «رویترز»، «هافینگتن پست» و «یو اس نیوز» بازتاب گسترده و وسیعی داشت و بسیاری از کاربران و فعالان رسانهای ضمن محکومیت این اقدام آمریکائیها خواستار آزادی فوری و بیقید و شرط وی شدهاند، روزنامههای زنجیرهای مدعی اصلاحطلبی ترجیح دادند از کنار این خبر عبور کنند و تقریبا همه روزنامههای اصلاحطلب بازداشت این خبرنگار زن مسلمان را در صفحه اول خود سانسور کردند.
سرویس سیاسی-
جریان مدعی اصلاحات که به استفاده ابزاری از زنان شهرهاند و همواره برای حفظ منافع و جایگاه خود با عوامفریبی از زنان و مسائل مربوط به آنان به عنوان ابزار استفاده میکنند، در حالی در قبال بازداشت این بانوی خبرنگار سکوت کردهاند که در ماجرای بازداشت جاسوس انگلیسیها در ایران به مرثیه سرایی برای وی پرداخته و با انتشار تصویر وی به همراه فرزندش و تلاش برای تحریک عواطف و احساسات افکار عمومی خواستار آزادی وی شده بودند.
گفتنی است زاغري با عضويت در شركتها و موسسات بيگانه در طراحي و اجراي پروژههاي رسانهاي و سايبري با موضوع براندازي نرم نظام مشاركت داشته است. نامبرده يكي از سرشبكه هاي اصلي موسسات معاند بوده كه تحت هدايت و حمايت سرويس هاي رسانه اي و جاسوسي دولت هاي بيگانه فعاليت هاي مجرمانه خود را طي ساليان گذشته انجام داده است. اما رسانه هاي اصلاحطلب به عنوان يار كمكي و سخنگوي ملكه در ايران، با اتهام زنی به دستگاههای امنیتی کشور در كنار طرف انگليسي قرار گرفتهاند!
جریانی سیاسی که بدون چند نفر «هیچ» است!
روزنامه ابتکار در صفحه نخست شماره دیروز خود به توجیه عملکرد نمایندگان لیست امید مجلس پرداخته و در این راستا گفتوگویی را که با یکی از فعالان سیاسی انجام شده، منتشر کرده است.
در این مطلب آمده است: «... [این] عضو شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان درباره حواشی که طی دو سال اخیر پیرامون نمایندگان فراکسیون امید شکل گرفته و انتقادات نسبت به جریان اصلاحطلب که آنها را حمایت میکنند، افزایش داده است، میگوید: هر زمانی اقتضائاتی دارد، در زمان مجلس نهم ما با معضل حضور تندروها در مجلس مواجه بودیم که مرتب آسیب و خسارت به کشور وارد میکردند و به این ترتیب، وجدان جامعه را خدشهدار کرده بودند.»
خوب است اگر مدعیان نظرات افراد مختلف جامعه را در مورد مجلس نهم و مجلس دهم بشنوند. ضمن آنکه باید به اینها گفت که نظرات حزب متبوع شما جمعبندی نظر جامعه نیست. اما موضوع مهم این است که معیار و شاخص این افراد برای تعیین تندروی چیست و کیست؟ چرا که الزاما باید شاخصی وجود داشته باشد که آدمی در نسبت با آن به دیگران تندرو بگوید. حال باید پرسید آیا به این نیز اندیشیده اید که شاید شما دچار تفریط فراوان و انفعال هستید که دیگران را تندرو میخوانید. همچنین ادعای گوینده قابل بررسی است که «مرتب آسیب و خسارت به کشور وارد میکردند»!!
این ادعا از سوی گوینده در حالی عنوان شده که او برای این همه آسیب و خسارت که مدعی شده مجلس نهم به کشور وارد کرده هیچ مصداقی بیان نکرده است. البته این گونه وارونهنمایی از واقعیت از جانب طیف موسوم به اصلاحطلب در شرایطی که مجلس دهم با اقدامات لیست امید با موج انتقادهای جامعه روبرو شده دور از انتظار نیست.
بیان چرایی حال و روز مجلس دهم از زبان اصلاحاتیها
در ادامه این فعال اطلاح طلب مدعی شده: «از طرف دیگر، شرایط نظارت استصوابی بهگونهای است که اجازه نمیدهد اصلاحطلبان به شکل جدی وارد عرصه شوند و با رد صلاحیتهای گسترده مواجه هستیم. به همین دلیل، اصلاحطلبان یک راهبرد ملی را پیشنهاد کردند و آن هم به حاشیه راندن تندروها در مجلس بود. از آنجایی هم که با ردصلاحیت گسترده مواجه بودیم، اعلام کردیم برای اجرای راهبرد خودمان کسانی را در فهرستها قرار دادیم که مجلس را از حالت قبل خارج کنند.»!!
معنای اظهارات محیرالعقول این عضو شورای سیاستگذاری اصلاحات این است که ما مجلس را به این حال و روز انداختیم تا طیف رقیب در مجلس نباشد!
عنوان کردن «رد صلاحیتهای گسترده» برای مالهکشی بر عملکرد هم قبیلهها ترفندی است که بارها از سوی افراد این طیف عنوان شده است. این در حالی است که این طیف هیچ گاه نگفته مگر چندنفر از اعضایش با ردصلاحیت مواجه هستند که از آن با تعبیر گسترده یاد میشود؟ دوم آنکه آن افراد چه کردهاند که اکنون با ردصلاحیت روبرو هستند؟ طبعا نه در ایران بلکه در هیچ نظامی این اتفاق نخواهد افتاد که فردی که علیه امنیت ملی اقداماتی انجام داده یا به آشوب و ناامنی دامن زده دوباره در ارکان مدیریتی یا تصمیم سازی و قانونگذاری قرار گیرد.
اما پرسش مهم و نتیجه پایانی این است: آیا تمام داشتههای یک جریان سیاسی (که از احزاب گوناگونی شکل گرفته) همین چند نفری هستند که سوءسابقه دارند؟
ترسیم تاریخ با نظرات و تخیلات!
روزنامه سازندگی در شماره روز پنج شنبه به حواشی اظهارات جنجالی موسوی خوئینیها پرداخته و نوشته است: «خوئینیها در این گفتوگو مدعی شده امام موسی صدر و دکتر چمران شیوه مبارزه با علیه رژیم پهلوی را قبول نداشتند: «مرحوم آقاموسی صدر تا آنجا که رفتار ظاهریاش نشان میداد هیچ نوع همراهی با انقلاب نداشت. به نظرم میآید[!] که اساسا در آن زمان ایشان نظرش این نبوده که نهضتی که در ایران شروع شده به یک نتیجه خاصی
میتواند برسد.»
چنانکه خواندید موسوی خوئینیها به صراحت گفته «به نظرم میآید» که این یعنی خوئینیها آنچه در تخیلش شکل گرفته و آنچه برداشت شخصیاش بوده را به عنوان منش و مسلک امام موسی صدر و شهیددکتر چمران عنوان کرده است. او برای این گفته سند و مدرکی ندارد و ناچار مخاطب را به چیزی ارجاع میدهد که قابل دستیابی و بررسی نیست ضمن آنکه اساسا عنوان «رفتار ظاهری» برای این به کار میرود که ما بخواهیم میان نیت و باطن افراد با رفتارهایشان تفکیک
قایل شویم.
در ادامه گزارش روزنامه سازندگی آمده: «او [موسوی خوئینی ها] در بخش دیگری به گفتوگویش با دکتر چمران در سال 53 و 54 در لبناناشاره میکند: «ایشان میگفت اصلا این کاری که در ایران شروع شدهاشتباه[!] است و شما بیخود وقت خود را صرف این نهضت میکنید. از آقای چمران پرسیدم چطور؟ گفت کار شما اصلا نتیجه ندارد اصل کار اینجا در لبنان است و کاری که آقاموسی [صدر] میکند اصل است. اگر این به نتیجه برسد و ما در اینجا موفق شویم خودبه خود مسئله ایران هم حل میشود. اگر اینجا درست نشود آنجا هم به نتیجه نمیرسد.»
سخنان خوئینیها تناقضهای بزرگی دارد. نخست او مدعی میشود که شهید چمران گفته «نهضتاشتباه است» اما چند جمله پس از آن باز هم از قول شهید چمران مدعی میشود که او گفته «کاری که آقاموسی میکند (یعنی مبارزه بااشغال جنوب لبنان توسط رژیم صهیونیستی اصل است و وقتی آن حل شود خود به خود مسئله ایران هم حل میشود» خلاف ادعای نخست که صراحتا از واژه «اشتباه» استفاده شده ادعای دوم خوئینیها از قول شهید چمران حاکی از آن است که او تقدم و تاخر برای آنها قایل بوده است. در جملات اخیر موضوعاشتباه بودن دیگر در میان نیست بلکه موفقیت یکی در گرو به ثمر رسیدن دیگری عنوان شده است.
همچنین باید این را متذکر شویم که تمام اینها ادعاهای آقای موسوی خوئینیهاست که او برای آنها باید سند و مدرک ارائه کند چرا که آنچه جامعه از شهید چمران به یاد دارد مجاهدت و ایثار و از خودگذشتگی است. او با وجود آنکه در آمریکا به سبب تحصیلات عالیاش صاحب زندگی راحتی بود همه چیز را رها کرد و حتی پس از پیروزی انقلاب نیز با وجود آنکه میتوانست در تهران بماند و در پستهای مهم مملکت باشد اما لباس خاکی به تن کرد و به جبههها رفت تا شهد شهادت نوشید. این شهید چمران کجا و آن تصویر منفعلی که خوئینیها ارائه میدهد کجا!
جریان مدعی اصلاحات که به استفاده ابزاری از زنان شهرهاند و همواره برای حفظ منافع و جایگاه خود با عوامفریبی از زنان و مسائل مربوط به آنان به عنوان ابزار استفاده میکنند، در حالی در قبال بازداشت این بانوی خبرنگار سکوت کردهاند که در ماجرای بازداشت جاسوس انگلیسیها در ایران به مرثیه سرایی برای وی پرداخته و با انتشار تصویر وی به همراه فرزندش و تلاش برای تحریک عواطف و احساسات افکار عمومی خواستار آزادی وی شده بودند.
گفتنی است زاغري با عضويت در شركتها و موسسات بيگانه در طراحي و اجراي پروژههاي رسانهاي و سايبري با موضوع براندازي نرم نظام مشاركت داشته است. نامبرده يكي از سرشبكه هاي اصلي موسسات معاند بوده كه تحت هدايت و حمايت سرويس هاي رسانه اي و جاسوسي دولت هاي بيگانه فعاليت هاي مجرمانه خود را طي ساليان گذشته انجام داده است. اما رسانه هاي اصلاحطلب به عنوان يار كمكي و سخنگوي ملكه در ايران، با اتهام زنی به دستگاههای امنیتی کشور در كنار طرف انگليسي قرار گرفتهاند!
جریانی سیاسی که بدون چند نفر «هیچ» است!
روزنامه ابتکار در صفحه نخست شماره دیروز خود به توجیه عملکرد نمایندگان لیست امید مجلس پرداخته و در این راستا گفتوگویی را که با یکی از فعالان سیاسی انجام شده، منتشر کرده است.
در این مطلب آمده است: «... [این] عضو شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان درباره حواشی که طی دو سال اخیر پیرامون نمایندگان فراکسیون امید شکل گرفته و انتقادات نسبت به جریان اصلاحطلب که آنها را حمایت میکنند، افزایش داده است، میگوید: هر زمانی اقتضائاتی دارد، در زمان مجلس نهم ما با معضل حضور تندروها در مجلس مواجه بودیم که مرتب آسیب و خسارت به کشور وارد میکردند و به این ترتیب، وجدان جامعه را خدشهدار کرده بودند.»
خوب است اگر مدعیان نظرات افراد مختلف جامعه را در مورد مجلس نهم و مجلس دهم بشنوند. ضمن آنکه باید به اینها گفت که نظرات حزب متبوع شما جمعبندی نظر جامعه نیست. اما موضوع مهم این است که معیار و شاخص این افراد برای تعیین تندروی چیست و کیست؟ چرا که الزاما باید شاخصی وجود داشته باشد که آدمی در نسبت با آن به دیگران تندرو بگوید. حال باید پرسید آیا به این نیز اندیشیده اید که شاید شما دچار تفریط فراوان و انفعال هستید که دیگران را تندرو میخوانید. همچنین ادعای گوینده قابل بررسی است که «مرتب آسیب و خسارت به کشور وارد میکردند»!!
این ادعا از سوی گوینده در حالی عنوان شده که او برای این همه آسیب و خسارت که مدعی شده مجلس نهم به کشور وارد کرده هیچ مصداقی بیان نکرده است. البته این گونه وارونهنمایی از واقعیت از جانب طیف موسوم به اصلاحطلب در شرایطی که مجلس دهم با اقدامات لیست امید با موج انتقادهای جامعه روبرو شده دور از انتظار نیست.
بیان چرایی حال و روز مجلس دهم از زبان اصلاحاتیها
در ادامه این فعال اطلاح طلب مدعی شده: «از طرف دیگر، شرایط نظارت استصوابی بهگونهای است که اجازه نمیدهد اصلاحطلبان به شکل جدی وارد عرصه شوند و با رد صلاحیتهای گسترده مواجه هستیم. به همین دلیل، اصلاحطلبان یک راهبرد ملی را پیشنهاد کردند و آن هم به حاشیه راندن تندروها در مجلس بود. از آنجایی هم که با ردصلاحیت گسترده مواجه بودیم، اعلام کردیم برای اجرای راهبرد خودمان کسانی را در فهرستها قرار دادیم که مجلس را از حالت قبل خارج کنند.»!!
معنای اظهارات محیرالعقول این عضو شورای سیاستگذاری اصلاحات این است که ما مجلس را به این حال و روز انداختیم تا طیف رقیب در مجلس نباشد!
عنوان کردن «رد صلاحیتهای گسترده» برای مالهکشی بر عملکرد هم قبیلهها ترفندی است که بارها از سوی افراد این طیف عنوان شده است. این در حالی است که این طیف هیچ گاه نگفته مگر چندنفر از اعضایش با ردصلاحیت مواجه هستند که از آن با تعبیر گسترده یاد میشود؟ دوم آنکه آن افراد چه کردهاند که اکنون با ردصلاحیت روبرو هستند؟ طبعا نه در ایران بلکه در هیچ نظامی این اتفاق نخواهد افتاد که فردی که علیه امنیت ملی اقداماتی انجام داده یا به آشوب و ناامنی دامن زده دوباره در ارکان مدیریتی یا تصمیم سازی و قانونگذاری قرار گیرد.
اما پرسش مهم و نتیجه پایانی این است: آیا تمام داشتههای یک جریان سیاسی (که از احزاب گوناگونی شکل گرفته) همین چند نفری هستند که سوءسابقه دارند؟
ترسیم تاریخ با نظرات و تخیلات!
روزنامه سازندگی در شماره روز پنج شنبه به حواشی اظهارات جنجالی موسوی خوئینیها پرداخته و نوشته است: «خوئینیها در این گفتوگو مدعی شده امام موسی صدر و دکتر چمران شیوه مبارزه با علیه رژیم پهلوی را قبول نداشتند: «مرحوم آقاموسی صدر تا آنجا که رفتار ظاهریاش نشان میداد هیچ نوع همراهی با انقلاب نداشت. به نظرم میآید[!] که اساسا در آن زمان ایشان نظرش این نبوده که نهضتی که در ایران شروع شده به یک نتیجه خاصی
میتواند برسد.»
چنانکه خواندید موسوی خوئینیها به صراحت گفته «به نظرم میآید» که این یعنی خوئینیها آنچه در تخیلش شکل گرفته و آنچه برداشت شخصیاش بوده را به عنوان منش و مسلک امام موسی صدر و شهیددکتر چمران عنوان کرده است. او برای این گفته سند و مدرکی ندارد و ناچار مخاطب را به چیزی ارجاع میدهد که قابل دستیابی و بررسی نیست ضمن آنکه اساسا عنوان «رفتار ظاهری» برای این به کار میرود که ما بخواهیم میان نیت و باطن افراد با رفتارهایشان تفکیک
قایل شویم.
در ادامه گزارش روزنامه سازندگی آمده: «او [موسوی خوئینی ها] در بخش دیگری به گفتوگویش با دکتر چمران در سال 53 و 54 در لبناناشاره میکند: «ایشان میگفت اصلا این کاری که در ایران شروع شدهاشتباه[!] است و شما بیخود وقت خود را صرف این نهضت میکنید. از آقای چمران پرسیدم چطور؟ گفت کار شما اصلا نتیجه ندارد اصل کار اینجا در لبنان است و کاری که آقاموسی [صدر] میکند اصل است. اگر این به نتیجه برسد و ما در اینجا موفق شویم خودبه خود مسئله ایران هم حل میشود. اگر اینجا درست نشود آنجا هم به نتیجه نمیرسد.»
سخنان خوئینیها تناقضهای بزرگی دارد. نخست او مدعی میشود که شهید چمران گفته «نهضتاشتباه است» اما چند جمله پس از آن باز هم از قول شهید چمران مدعی میشود که او گفته «کاری که آقاموسی میکند (یعنی مبارزه بااشغال جنوب لبنان توسط رژیم صهیونیستی اصل است و وقتی آن حل شود خود به خود مسئله ایران هم حل میشود» خلاف ادعای نخست که صراحتا از واژه «اشتباه» استفاده شده ادعای دوم خوئینیها از قول شهید چمران حاکی از آن است که او تقدم و تاخر برای آنها قایل بوده است. در جملات اخیر موضوعاشتباه بودن دیگر در میان نیست بلکه موفقیت یکی در گرو به ثمر رسیدن دیگری عنوان شده است.
همچنین باید این را متذکر شویم که تمام اینها ادعاهای آقای موسوی خوئینیهاست که او برای آنها باید سند و مدرک ارائه کند چرا که آنچه جامعه از شهید چمران به یاد دارد مجاهدت و ایثار و از خودگذشتگی است. او با وجود آنکه در آمریکا به سبب تحصیلات عالیاش صاحب زندگی راحتی بود همه چیز را رها کرد و حتی پس از پیروزی انقلاب نیز با وجود آنکه میتوانست در تهران بماند و در پستهای مهم مملکت باشد اما لباس خاکی به تن کرد و به جبههها رفت تا شهد شهادت نوشید. این شهید چمران کجا و آن تصویر منفعلی که خوئینیها ارائه میدهد کجا!