نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
آقای شرق! پس چرا به کیهان فحاشی میکردید؟!
روزنامه شرق در سرمقاله دیروز خود با عنوان «سخنی با 1+2» نوشت: «ماندگاری اروپا در برجام بعد از خروج برادر بزرگتر در عین حالی که وجهه مقبول و مثبتی از این حامیان برجام در اذهان ایرانیها به جای گذاشت از این جهت که متضمن چه امر مثبتی میتواند باشد زیر سؤال قرار گرفت.»سپس این یادداشت به سؤال بالا این گونه پاسخ داده است: «...تا اینکه در مرداد گذشته خانم موگرینی از تصمیم جامعه اروپایی مبنی بر ایجاد ساز و کار موسوم به SVP خبر داد.»
سرویس سیاسی-
این نوشتار که به نظر میرسد خلاف رویه پیشین روزنامههای اصلاحطلب تلاش کرده تا واقعگرایانه با این موضوع برخورد کند در ادامه این سؤال را مطرح کرده که «چطور میشود که بلندپایهترین مقام سیاست خارجی جامعه اروپایی دو بار تاریخ تعیین کند ولی هیچ یک به وقوع نپیوندد؟»
آنگاه نویسنده ضمن اشاره به تواناییهای تکنیکی و اجرایی اروپا متذکر میشود که «نمیتوانیم به تعویق افتادن پیدرپی راهاندازی «کانال ویژه مالی» را ناشی از مشکلات تکنیکی و اجرایی بدانیم.»
اما در بخش جالبتر این یادداشت به این موضوع اشاره شده که این تعلل اروپا را نباید صرفا ناشی از دلایل تدارکاتی دانست و باید این را نیز در نظر داشت که «احتمال دارد [اقدامات آنها] ناشی از تعلل عمدی و حساب شده اروپایی در انجام تعهدات برجامی خود یا به دلایل دیگر باشد... برخی از این موارد و دلایل را میتوان در فهرست زیر درج کرد»
تقسیم کار برجامی میان اروپا و آمریکا
شرق در ذکر این دلایل آورده: «اروپا احتمال میدهد برجام در آینده دچار فروپاشی کامل شود یا بنا بر خواست ترامپ مورد بازنگری قرار بگیرد. از این رو ضمن در پیش گرفتن رفتاری کجدار و مریزانه روی اسب بازنده [برجام] شرطبندی نمیکند.»
دلیل دوم اینگونه ذکر شده است: «اروپا از ابتدا با آمریکا تقسیم کار کرده و ایفای نقش پلیس خوب را خود متقبل شده و بازی در نقش پلیس بد را به آمریکا سپرده است. از این رو خروج آمریکا از برجام و باقی ماندن اروپا در آن دو روی یک سکه است.»در ادامه این سرمقاله به واقعیتی تلخ اشاره میکند: «جامعه اروپایی خاطرجمع شده که چنانکه تعهدات برجامی خود را زیر پا بگذارد یا انجام آن را به تعویق بیندازد، واکنش جدی ایران از جمله خروج این کشور از برجام را برنخواهد انگیخت؛ بنابراین دلیل و توجیهی نمیبیند که خود را درگیر کاری کند که بالاخره با ریسک و مخاطرات خاص خود همراه است.»
در بخشهای پایانی این سرمقاله سؤالی در خور توجه مطرح شده است: «اروپاییها که در ریسکپذیری شهره آفاقاند و به برکت این جسارت شکوفا شده و ثروت بیکران کسب کردهاند چقدر هم سنگ بهرهای که از برجام برده و میبرند، ریسک کردهاند؟!» این در حالی است که کیهان این نکات را هشت ماه پیش و در روزهای نخست خروج آمریکا از برجام مطرح میکرد و از دولتمردان میخواست تا مقهور این بازیهای پیچیده غرب نشوند اما روزنامههای زنجیرهای به کیهان حمله میکردند و وقیحانه همین هشدارهای دلسوزانه کیهان را به مواضع رژیم اسرائیل شباهت میدادند.
روزنامه کیهان در یکی از دهها سرمقاله و گزارش خود در همین رابطه ، 22 اردیبهشت ماه در گزارشی با عنوان «دولت بدهکار را جای طلبکار نشاند؛ قرار بود از اروپا تضمین بگیریم روحانی تضمین داد!» ضمن انتقاد از اشتباه راهبردی دادن تضمین به فدریکا موگرینی مبنی بر عدم خروج از برجام برغم بازگشت تحریمهای آمریکا نوشته بود : «همانطور که پیش از این نیز اشاره شد، در حال حاضر هیچ شکافی میان اروپا و آمریکا در موضوع ایران وجود ندارد و اتفاقاً صدای واحدی از همه آنها به گوش میرسد.آمریکا و کشورهای اروپایی در مقابل ایران با اجرای ترفند نخنما اما پرکاربرد «پلیس خوب - پلیس بد» در حقیقت تقسیم کار انجام دادهاند. آمریکا فشارهای خود را نسبت به ایران افزایش داده و در مقابل کشورهای اروپایی تلاش میکنند در شرایطی که ایران تحت فشار است با ایران وارد مذاکره شوند تا نتیجه دلخواه هر دو گروه حاصل شود. هدف اصلی هدایت ایران به تونلی است که آن سرش برجامی دیگر است. برجامی که مشتی امتیاز دیگر از ما میگیرند و مشتی وعده در جیبمان میریزند.در حال حاضر ظرفیتهای عظیم کشور قریب به 5 سال معطل «امضای توافق به هر قیمت» و در ادامه «حفظ توافق به هر قیمت» مانده است. لازم و ضروری است که دولت با پایان دادن به این فرصتسوزی، این ترفند نخنما را ناکام گذاشته و یکبار هم شده با شجاعت به اشتباه خود اعتراف کرده و با بهرهمندی از ظرفیتهای عظیم داخلی و اقدام و عمل به اقتصاد مقاومتی، این روند خسارتبار را جبران کند.»
زنجیرهایها رفتارشان با هاشمی را فراموش کردهاند؟!
روزنامه زنجیرهای آرمان طی یادداشتی به مناسبت سالگرد فوت مرحوم هاشمی رفسنجانی نوشته است آیا وقت حلالیت خواهی از آیتالله هاشمی نرسیده است؟نویسنده به اختلافات سیاسی دولت سابق با هاشمی پرداخته و به استناد آن پرسیده است آیا وقت حلالیتخواهی مخالفان هاشمی نرسیده است؟
در باره این یادداشت نکاتی هست که به اختصار به آن میپردازیم نخست آنکه یک مسئول در جمهوری اسلامی زمانی که خود را در معرض رای مردم میگذارد بایستی رای مردم هر چه باشد را بپذیرد ، چه این رای به بقای او در مدیریت مورد نظر منتهی شود یا نشود و دوم اینکه وقتی در یک ساختار سیاسی به سمت فعالیت سیاسی میرویم بایستی ملزومات آن از جمله پیروی از قوانین این نظام را نیز سرلوحه قرار دهیم، حال اگر مردم در انتخاباتی به فردی رای ندادند و یا در انتخابات دیگر صلاحیت فردی احراز نشد بایستی از فردی که رای نیاورده یا صلاحیتش احراز نشده حلالیت خواست؟!
نکته دوم اینکه مدعیان اصلاحات هزاران مقالهای که علیه هاشمی در دوره اصلاحات در روزنامههای زنجیرهای آن دوره از مشارکت گرفته تا صبح امروز منتشر ساختند را فراموش کردهاند؟! یادداشتهای اکبر گنجی که هاشمی در آن «عالیجناب سرخ پوش» خوانده میشد فراموش شده است؟! هجمه به هاشمی در انتخابات مجلس ششم و آقاسی خواندن او و مجبور ساختنش برای کنارهگیری از انتخابات و...فراموش شده است؟! ریاکاری زنجیره ایها در دفاع از مرحوم هاشمی از نکاتی است که بایستی به آن توجه کرده و غیر قابل اعتماد بودن یک جریان سیاسی را از آن استنباط نمود.
مشکلات اقتصادی و سیاست خارجی، نتیجه اجرا نشدن نگاه اعتدالی است!
روزنامه همشهری در مطلبی نوشت:«اینکه شاهد گسترش روزافزون فقر و افزایش اختلاف طبقاتی ناشی از مشکلات اقتصادی هستیم و آسیبهای اجتماعی ناشی از فقر، امنیت جامعه را تهدید میکند و در عرصه بینالملل حتی در برقراری تعاملات با همسایگان دچار چالش شدهایم، به این دلیل است که نگاه اعتدالی و اخلاق محور را که به استفاده از همه ظرفیتها به دور از حب و بغضهای باندی و جناحی منجر شده و همبستگی ملی و انسجام داخلی حول محور تلاش برای سرافرازی ایران را تداعی کند، یا فراموش کردهایم و یا به دلیل ترجیح منافع گروهی بر منافع ملی کمرنگ کردهایم».
روزنامههای زنجیرهای در نعل وارونه زدن و فرافکنی تبحر خاصی دارند. اکنون دولت روحانی با شعار اعتدالگرایی بر سر کار است و از آغاز به کار دولت اعتدالی قریب به شش سال سپری شده است.
اما با اینحال، مدعیان اصلاحات با آسمان و ریسمان بافتن، در پی شانه خالی کردن از پذیرش مسئولیت وضعیت فعلی اقتصادی و سیاست خارجی ایران هستند.وضعیت فعلی اقتصادی نتیجه چیدن تمامی تخم مرغهای دولت در سبد برجام و بیعملی ستاد اقتصادی دولت است. روشی که همواره مورد حمایت مدعیان اصلاحات بوده است.
باید حساسیتهای غرب را در نظر بگیریم تا تحریم نشویم!
روزنامه همدلی در مطلبی نوشت:«بهتر است ایران نسبت به آنچه که غرب درباره آن حساس است، یعنی تهدیدهای علنی برخی کشورها، پارهای ملاحظات امنیتی را انجام دهد، چون از دید آنها ایران این ملاحظات را انجام نداده که یک نمونه آن تهدید رژیم اسرائیل است».
این روزنامه زنجیرهای، رژیم غاصب صهیونیستی را که به رژیم کودککش مشهور است، کشور جا زده است!
از سوی دیگر، این روزنامه مدعی اصلاحات، اروپای بدهکار را در جایگاه شاکی و ایران را در جایگاه متهم نشانده است!
برخی کشورهای اروپایی سالهاست به پایگاه و پناهگاهی برای گروهکهای تروریستی و تجزیهطلب تبدیل شدهاند و عملاً به این گروهکها سرویسهای متنوعی ارائه میکنند. به عنوان نمونه، فرانسه اکنون میزبان گروهک تروریستی منافقین است. گروهکی که 17 هزار ایرانی را به خاک و خون کشیده است. اين كشور علاوهبر حمايت از گروهك تروريستي منافقين، حمايت و تجهيز رژيم بعث صدام عليه ايران در 8 سال جنگ تحميلي و حمايت و تجهيز گروهك تروريستي داعش را نيز در كارنامه سياه خود ثبت كرده است. رسوايي مربوط به انتقال خونهاي آلوده فرانسه به شماري از كشورها از جمله ايران طي سالهاي 1980 تا 1990 و مرگ عده زيادي از بيماران هموفيلي دريافتكننده اين فرآوردههاي خوني در نتيجه مصرف آن نيز يكي از نقاط تاريك در پرونده فرانسه است.همچنین دانمارک که پس از حادثه تروریستی اهواز مدعی شده بود که در مورد حضور گروهک تروریستی الاحوازیه در خاک خود تحقیق کرده و اگر چنین باشد با آنها برخورد میکند اما پس از تحقیقات، این کشور، خود را به سطح میزبانی یک گروهک تروریستی چندنفره تنزل داد. متاسفانه در سايه سكوت و بيعملي دولت و دستگاه ديپلماسي، اروپا روز به روز بر اقدامات خصمانه عليه ملت ايران مي افزايد.
اگر وزارت خارجه در مقابل گستاخی اروپاییها در ماههای گذشته، اصل عمل متقابل را انجام میداد و رویکرد خسارتبار «اجرای برجام به هر قیمت» را کنار میگذاشت، امروز شاهد تحریمهای اروپایی و عوض شدن جای بدهکار و طلبکار نبودیم!
خرید خدمات آموزشی؛ طرحی از پیش شکست خورده
روزنامه اعتماد دیروز در گزارشی درباره طرح خرید خدمات آموزشی نوشت: «آزمونهای بینالمللی گویای این روایت است که تاکنون حضور بخش خصوصی در نظام آموزشی کشور نتوانسته مسئله بهرهوری یا به تعبیری مسئله یادگیری را حل کند... طرحی [خرید خدمات آموزشی یا خصوصیسازی آموزش و پرورش] که بسیاری از کارشناسان اقتصادی و آموزشی با توجه به نحوه اجرای آن؛ آن را از پیش شکستخورده تلقی میکنند.»
اعتماد همچنین در مطلب دیگری در همین زمینه نوشت: «... طرح خرید خدمات آموزشی نقاط ابهامی نیز دارد. به طور مثال مشخص نیست که گزینش نیروهای لازم برای این طرح بر چه اساسی و با چه روندی انجام میشود. از طرف دیگر هزینه یکسال نیروها از کجا تامین میشود؟ یعنی اگر دولت سرانه هر دانشآموز را یک میلیون تومان در نظر بگیرد آیا با این مبلغ میتوان مدرسهای را اداره کرد؟
هر فردی که به نوعی نقشی در تربیت نسلهای آتی دارد باید کیفیت لازم را نیز داشته باشد. به طور کلی طرحهایی که به آموزش مربوط میشود تاکنون با واکنشهای خوبی از سمت تشکلهای فرهنگی مواجه نشده است... در شرایطی که برخی مدارس امکانات آموزشی خوبی ندارند و فرهنگیان نیز از میزان دریافتیشان ناراضی هستند، کم کردن هزینهها با ارایه طرحهای اقتصادی در این بخش میتواند لطمات بیشتری بزند.»
سیاست کاهش بودجه آموزش و پرورش
از توصیههای بانک جهانی است
اعتماد نوشت: «... اگر بودجه آموزش و پرورش را نسبت به بودجه عمومی دولت هم بسنجیم این سهماکنون 3/9 درصد است و این در حالی است که سال 85، این نسبت در کشور حدود 15 درصد بوده است و همچنان از صرفهجویی صحبت میشود.
در مورد اینکه چرا کاهش بودجه آموزش و پرورش به سیاستی در کشور تبدیل شده است، به نظر من عمل به توصیههای بانک جهانی است. این توصیه بیان میکند که برای تربیت معلم هزینه نشود بلکه با استفاده از فارغالتحصیلان دانشگاهی معلم انتخاب کنید.»
این نوشتار که به نظر میرسد خلاف رویه پیشین روزنامههای اصلاحطلب تلاش کرده تا واقعگرایانه با این موضوع برخورد کند در ادامه این سؤال را مطرح کرده که «چطور میشود که بلندپایهترین مقام سیاست خارجی جامعه اروپایی دو بار تاریخ تعیین کند ولی هیچ یک به وقوع نپیوندد؟»
آنگاه نویسنده ضمن اشاره به تواناییهای تکنیکی و اجرایی اروپا متذکر میشود که «نمیتوانیم به تعویق افتادن پیدرپی راهاندازی «کانال ویژه مالی» را ناشی از مشکلات تکنیکی و اجرایی بدانیم.»
اما در بخش جالبتر این یادداشت به این موضوع اشاره شده که این تعلل اروپا را نباید صرفا ناشی از دلایل تدارکاتی دانست و باید این را نیز در نظر داشت که «احتمال دارد [اقدامات آنها] ناشی از تعلل عمدی و حساب شده اروپایی در انجام تعهدات برجامی خود یا به دلایل دیگر باشد... برخی از این موارد و دلایل را میتوان در فهرست زیر درج کرد»
تقسیم کار برجامی میان اروپا و آمریکا
شرق در ذکر این دلایل آورده: «اروپا احتمال میدهد برجام در آینده دچار فروپاشی کامل شود یا بنا بر خواست ترامپ مورد بازنگری قرار بگیرد. از این رو ضمن در پیش گرفتن رفتاری کجدار و مریزانه روی اسب بازنده [برجام] شرطبندی نمیکند.»
دلیل دوم اینگونه ذکر شده است: «اروپا از ابتدا با آمریکا تقسیم کار کرده و ایفای نقش پلیس خوب را خود متقبل شده و بازی در نقش پلیس بد را به آمریکا سپرده است. از این رو خروج آمریکا از برجام و باقی ماندن اروپا در آن دو روی یک سکه است.»در ادامه این سرمقاله به واقعیتی تلخ اشاره میکند: «جامعه اروپایی خاطرجمع شده که چنانکه تعهدات برجامی خود را زیر پا بگذارد یا انجام آن را به تعویق بیندازد، واکنش جدی ایران از جمله خروج این کشور از برجام را برنخواهد انگیخت؛ بنابراین دلیل و توجیهی نمیبیند که خود را درگیر کاری کند که بالاخره با ریسک و مخاطرات خاص خود همراه است.»
در بخشهای پایانی این سرمقاله سؤالی در خور توجه مطرح شده است: «اروپاییها که در ریسکپذیری شهره آفاقاند و به برکت این جسارت شکوفا شده و ثروت بیکران کسب کردهاند چقدر هم سنگ بهرهای که از برجام برده و میبرند، ریسک کردهاند؟!» این در حالی است که کیهان این نکات را هشت ماه پیش و در روزهای نخست خروج آمریکا از برجام مطرح میکرد و از دولتمردان میخواست تا مقهور این بازیهای پیچیده غرب نشوند اما روزنامههای زنجیرهای به کیهان حمله میکردند و وقیحانه همین هشدارهای دلسوزانه کیهان را به مواضع رژیم اسرائیل شباهت میدادند.
روزنامه کیهان در یکی از دهها سرمقاله و گزارش خود در همین رابطه ، 22 اردیبهشت ماه در گزارشی با عنوان «دولت بدهکار را جای طلبکار نشاند؛ قرار بود از اروپا تضمین بگیریم روحانی تضمین داد!» ضمن انتقاد از اشتباه راهبردی دادن تضمین به فدریکا موگرینی مبنی بر عدم خروج از برجام برغم بازگشت تحریمهای آمریکا نوشته بود : «همانطور که پیش از این نیز اشاره شد، در حال حاضر هیچ شکافی میان اروپا و آمریکا در موضوع ایران وجود ندارد و اتفاقاً صدای واحدی از همه آنها به گوش میرسد.آمریکا و کشورهای اروپایی در مقابل ایران با اجرای ترفند نخنما اما پرکاربرد «پلیس خوب - پلیس بد» در حقیقت تقسیم کار انجام دادهاند. آمریکا فشارهای خود را نسبت به ایران افزایش داده و در مقابل کشورهای اروپایی تلاش میکنند در شرایطی که ایران تحت فشار است با ایران وارد مذاکره شوند تا نتیجه دلخواه هر دو گروه حاصل شود. هدف اصلی هدایت ایران به تونلی است که آن سرش برجامی دیگر است. برجامی که مشتی امتیاز دیگر از ما میگیرند و مشتی وعده در جیبمان میریزند.در حال حاضر ظرفیتهای عظیم کشور قریب به 5 سال معطل «امضای توافق به هر قیمت» و در ادامه «حفظ توافق به هر قیمت» مانده است. لازم و ضروری است که دولت با پایان دادن به این فرصتسوزی، این ترفند نخنما را ناکام گذاشته و یکبار هم شده با شجاعت به اشتباه خود اعتراف کرده و با بهرهمندی از ظرفیتهای عظیم داخلی و اقدام و عمل به اقتصاد مقاومتی، این روند خسارتبار را جبران کند.»
زنجیرهایها رفتارشان با هاشمی را فراموش کردهاند؟!
روزنامه زنجیرهای آرمان طی یادداشتی به مناسبت سالگرد فوت مرحوم هاشمی رفسنجانی نوشته است آیا وقت حلالیت خواهی از آیتالله هاشمی نرسیده است؟نویسنده به اختلافات سیاسی دولت سابق با هاشمی پرداخته و به استناد آن پرسیده است آیا وقت حلالیتخواهی مخالفان هاشمی نرسیده است؟
در باره این یادداشت نکاتی هست که به اختصار به آن میپردازیم نخست آنکه یک مسئول در جمهوری اسلامی زمانی که خود را در معرض رای مردم میگذارد بایستی رای مردم هر چه باشد را بپذیرد ، چه این رای به بقای او در مدیریت مورد نظر منتهی شود یا نشود و دوم اینکه وقتی در یک ساختار سیاسی به سمت فعالیت سیاسی میرویم بایستی ملزومات آن از جمله پیروی از قوانین این نظام را نیز سرلوحه قرار دهیم، حال اگر مردم در انتخاباتی به فردی رای ندادند و یا در انتخابات دیگر صلاحیت فردی احراز نشد بایستی از فردی که رای نیاورده یا صلاحیتش احراز نشده حلالیت خواست؟!
نکته دوم اینکه مدعیان اصلاحات هزاران مقالهای که علیه هاشمی در دوره اصلاحات در روزنامههای زنجیرهای آن دوره از مشارکت گرفته تا صبح امروز منتشر ساختند را فراموش کردهاند؟! یادداشتهای اکبر گنجی که هاشمی در آن «عالیجناب سرخ پوش» خوانده میشد فراموش شده است؟! هجمه به هاشمی در انتخابات مجلس ششم و آقاسی خواندن او و مجبور ساختنش برای کنارهگیری از انتخابات و...فراموش شده است؟! ریاکاری زنجیره ایها در دفاع از مرحوم هاشمی از نکاتی است که بایستی به آن توجه کرده و غیر قابل اعتماد بودن یک جریان سیاسی را از آن استنباط نمود.
مشکلات اقتصادی و سیاست خارجی، نتیجه اجرا نشدن نگاه اعتدالی است!
روزنامه همشهری در مطلبی نوشت:«اینکه شاهد گسترش روزافزون فقر و افزایش اختلاف طبقاتی ناشی از مشکلات اقتصادی هستیم و آسیبهای اجتماعی ناشی از فقر، امنیت جامعه را تهدید میکند و در عرصه بینالملل حتی در برقراری تعاملات با همسایگان دچار چالش شدهایم، به این دلیل است که نگاه اعتدالی و اخلاق محور را که به استفاده از همه ظرفیتها به دور از حب و بغضهای باندی و جناحی منجر شده و همبستگی ملی و انسجام داخلی حول محور تلاش برای سرافرازی ایران را تداعی کند، یا فراموش کردهایم و یا به دلیل ترجیح منافع گروهی بر منافع ملی کمرنگ کردهایم».
روزنامههای زنجیرهای در نعل وارونه زدن و فرافکنی تبحر خاصی دارند. اکنون دولت روحانی با شعار اعتدالگرایی بر سر کار است و از آغاز به کار دولت اعتدالی قریب به شش سال سپری شده است.
اما با اینحال، مدعیان اصلاحات با آسمان و ریسمان بافتن، در پی شانه خالی کردن از پذیرش مسئولیت وضعیت فعلی اقتصادی و سیاست خارجی ایران هستند.وضعیت فعلی اقتصادی نتیجه چیدن تمامی تخم مرغهای دولت در سبد برجام و بیعملی ستاد اقتصادی دولت است. روشی که همواره مورد حمایت مدعیان اصلاحات بوده است.
باید حساسیتهای غرب را در نظر بگیریم تا تحریم نشویم!
روزنامه همدلی در مطلبی نوشت:«بهتر است ایران نسبت به آنچه که غرب درباره آن حساس است، یعنی تهدیدهای علنی برخی کشورها، پارهای ملاحظات امنیتی را انجام دهد، چون از دید آنها ایران این ملاحظات را انجام نداده که یک نمونه آن تهدید رژیم اسرائیل است».
این روزنامه زنجیرهای، رژیم غاصب صهیونیستی را که به رژیم کودککش مشهور است، کشور جا زده است!
از سوی دیگر، این روزنامه مدعی اصلاحات، اروپای بدهکار را در جایگاه شاکی و ایران را در جایگاه متهم نشانده است!
برخی کشورهای اروپایی سالهاست به پایگاه و پناهگاهی برای گروهکهای تروریستی و تجزیهطلب تبدیل شدهاند و عملاً به این گروهکها سرویسهای متنوعی ارائه میکنند. به عنوان نمونه، فرانسه اکنون میزبان گروهک تروریستی منافقین است. گروهکی که 17 هزار ایرانی را به خاک و خون کشیده است. اين كشور علاوهبر حمايت از گروهك تروريستي منافقين، حمايت و تجهيز رژيم بعث صدام عليه ايران در 8 سال جنگ تحميلي و حمايت و تجهيز گروهك تروريستي داعش را نيز در كارنامه سياه خود ثبت كرده است. رسوايي مربوط به انتقال خونهاي آلوده فرانسه به شماري از كشورها از جمله ايران طي سالهاي 1980 تا 1990 و مرگ عده زيادي از بيماران هموفيلي دريافتكننده اين فرآوردههاي خوني در نتيجه مصرف آن نيز يكي از نقاط تاريك در پرونده فرانسه است.همچنین دانمارک که پس از حادثه تروریستی اهواز مدعی شده بود که در مورد حضور گروهک تروریستی الاحوازیه در خاک خود تحقیق کرده و اگر چنین باشد با آنها برخورد میکند اما پس از تحقیقات، این کشور، خود را به سطح میزبانی یک گروهک تروریستی چندنفره تنزل داد. متاسفانه در سايه سكوت و بيعملي دولت و دستگاه ديپلماسي، اروپا روز به روز بر اقدامات خصمانه عليه ملت ايران مي افزايد.
اگر وزارت خارجه در مقابل گستاخی اروپاییها در ماههای گذشته، اصل عمل متقابل را انجام میداد و رویکرد خسارتبار «اجرای برجام به هر قیمت» را کنار میگذاشت، امروز شاهد تحریمهای اروپایی و عوض شدن جای بدهکار و طلبکار نبودیم!
خرید خدمات آموزشی؛ طرحی از پیش شکست خورده
روزنامه اعتماد دیروز در گزارشی درباره طرح خرید خدمات آموزشی نوشت: «آزمونهای بینالمللی گویای این روایت است که تاکنون حضور بخش خصوصی در نظام آموزشی کشور نتوانسته مسئله بهرهوری یا به تعبیری مسئله یادگیری را حل کند... طرحی [خرید خدمات آموزشی یا خصوصیسازی آموزش و پرورش] که بسیاری از کارشناسان اقتصادی و آموزشی با توجه به نحوه اجرای آن؛ آن را از پیش شکستخورده تلقی میکنند.»
اعتماد همچنین در مطلب دیگری در همین زمینه نوشت: «... طرح خرید خدمات آموزشی نقاط ابهامی نیز دارد. به طور مثال مشخص نیست که گزینش نیروهای لازم برای این طرح بر چه اساسی و با چه روندی انجام میشود. از طرف دیگر هزینه یکسال نیروها از کجا تامین میشود؟ یعنی اگر دولت سرانه هر دانشآموز را یک میلیون تومان در نظر بگیرد آیا با این مبلغ میتوان مدرسهای را اداره کرد؟
هر فردی که به نوعی نقشی در تربیت نسلهای آتی دارد باید کیفیت لازم را نیز داشته باشد. به طور کلی طرحهایی که به آموزش مربوط میشود تاکنون با واکنشهای خوبی از سمت تشکلهای فرهنگی مواجه نشده است... در شرایطی که برخی مدارس امکانات آموزشی خوبی ندارند و فرهنگیان نیز از میزان دریافتیشان ناراضی هستند، کم کردن هزینهها با ارایه طرحهای اقتصادی در این بخش میتواند لطمات بیشتری بزند.»
سیاست کاهش بودجه آموزش و پرورش
از توصیههای بانک جهانی است
اعتماد نوشت: «... اگر بودجه آموزش و پرورش را نسبت به بودجه عمومی دولت هم بسنجیم این سهماکنون 3/9 درصد است و این در حالی است که سال 85، این نسبت در کشور حدود 15 درصد بوده است و همچنان از صرفهجویی صحبت میشود.
در مورد اینکه چرا کاهش بودجه آموزش و پرورش به سیاستی در کشور تبدیل شده است، به نظر من عمل به توصیههای بانک جهانی است. این توصیه بیان میکند که برای تربیت معلم هزینه نشود بلکه با استفاده از فارغالتحصیلان دانشگاهی معلم انتخاب کنید.»