ضرورت بررسی زمینهها و اهداف جنگ نرم در عصر ارتباطات - بخش پایانی
سلاح فرهنگی ، خطرناکتر از سلاح نظامی
* فریده شریفی
«جوزف نای» نظریهپرداز غربی در کتاب قدرت نرم میگوید: «قدرت نرم عبارت است از توانایی کسب مطلوب از طریق جاذبه نه از طریق اجبار و یا تطمیع، در واقع وقتی بتوانی دیگران را وادار کنی ایدهآلهایت را بپذیرند و آنچه را بخواهند که تو میخواهی، در این صورت مجبور نخواهی بود برای هم جهت کردن آنها با خود پول زیادی صرف اجرای سیاست هویج و چماق کنید، چرا که اغوا همیشه موثرتر از اکراه خواهد بود.
امروزه جنگ نرم موثرترین، کارآمدترین و کمهزینهترین و در عین حال خطرناکترین و پیچیدهترین نوع جنگ علیه امنیت ملی یک کشور به حساب میآید، چرا که با کمترین هزینه دشمن خود را مورد تهاجم قرار میدهد.
در یک تعریف کلی میتوان گفت که جنگ نرم یک جنگ خطرناک و پیچیده متشکل از عملیات سیاسی، دیپلماتیک، فرهنگی و اطلاعاتی توسط برخی از کشورها برای رسیدن به نتایج دلخواه در کشورهای هدف است.
جنگی کم هزینه اما خطرناک
جنگ نرم با انتقال اطلاعات نادرست به اذهان عمومی، مقاومت و استواری یک ملت را هدف قرار میدهد و به عوامل قدرت ملی خدشه وارد میکند، عزم و اراده ملت را از بین میبرد و دفاع از آرمانها و سیاستهای نظام را تضعیف میکند.
«داود شجاعی» کارشناس ارشد روابط بینالملل در گفتوگو با گزارشگر کیهان در اینباره میگوید: «از زمان فروپاشی شوروی جنگ نرم آغاز شد و متکی بر تهدیدات نرم و قدرت فرهنگی و اجتماعی است. آمریکاییها با استفاده از این نوع جنگ تاکنون موفق به تغییر چندین رژیم سیاسی در کشورهایی که مورد نظر داشتند شدهاند.»
وی اضافه میکند: «هزینه حضور نظامی و مداخله در کشورهای دیگر زیاد است و به علاوه افکار عمومی کشورها هم با درگیری نظامی و هزینههای نظامی که مستقیما بر دوش آنان گذاشته میشود و از طریق مالیات و... باید بپردازند مخالف هستند به همین دلیل قدرتهای بزرگ به جای جنگ سخت و جنگ نظامی به جنگ نرم و رسانهای روی آوردهاند. به طور مثال آمریکا در حمله به افغانستان مرتکب اشتباه بزرگی شد چرا که هزینه حضور نظامی در این کشور بسیار زیاد است و افکار عمومی آمریکا هم به شدت از این جنگ تنفر داشتند، همین مسئله باعث شد که آمریکا اعلام کند که از این کشور خارج خواهد شد اما حذف حضور فیزیکی ظاهر قضیه بود چرا که در پشت این اقدام عوام فریبانه به تهاجم فرهنگی پرداخت و رسانهها، شبکههای ماهوارهای و سیستم اطلاعاتی این کشور را زیر نظر گرفت به همین دلیل میبینیم که در رادیو، تلویزیون، رسانهها و شبکههای ماهوارهای افغانستان تهاجم فرهنگی تا چه حد قدرتمند است و تبلیغات سمت و سوی غربی دارند تا ملی و محلی!»
این کارشناس به یک مورد جالب دیگر نیز اشاره میکند و میگوید: «یکی از تاکتیکهای رسانهای و فرهنگی آمریکا در افغانستان بر تسلط برای افکار عمومی پخش اعلامیههایی از طریق هواپیما و آسمان بود به این صورت که میلیونها اعلامیه پخش کرد که طالبان و القاعده شکست خورده و آمریکا پیروز میدانهای نبرد شده است تا از این طریق روحیه مبارزه و مقاومت را در مردم افغانستان تضعیف کند و شرایط برای تسلط بیشتر خود را فراهم نماید.»
وی همچنین اضافه میکند: «در عراق نیز وضعیت کم و بیش مشابه بود از آنجا که پس از اشغال نظامی و حضور مستقیم نظامیان آمریکا در عراق پس از سرنگونی صدام هزینه زیادی بر آمریکا تحمیل شد و افکار عمومی هم بار دیگر تنفر و انزجار خود را از جنگهای پیدرپی آمریکا در منطقه غرب آسیا نشان دادند سردمداران کاخ سفید تصمیم گرفتند از این کشور خارج شوند اما همچنان بر حضور فرهنگی خود بیفزایند و با قدرت نرم به اهداف خود در این کشور دست یابند»
«سید مصطفی ایراننژاد» کارشناس ارشد روابط بینالملل نیز در گفتوگو با گزارشگر کیهان به قدرت نرم به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای سلطه کشورهای سلطهگر و استکباری اشاره میکند و میگوید: جنگ نرم میتواند با به کار گرفتن ابزارهای مختلف و به شیوههای مختلف به اهداف خود برسد به ویژه آنکه در دنیای امروز که مهمترین ابزار برقراری ارتباط و انتقال اطلاعات و دادههای ذهنی و فرهنگی «رسانه» به حساب میآید میتوان از طریق رسانهها به موفقیتهای فرهنگی زیادی دست پیدا کرد و به اهداف دیپلماتیک و سیاسی رسید.»
وی اضافه میکند: «همانگونه که حضرت آیتالله خامنهای در سخنان خود بارها بر اهمیت جنگ نرم و لزوم هوشیاری در مقابل آن و لزوم مبارزه با آن تاکید فرمودهاند، ملت هوشیار و آگاه ایران نیز باید ابتدا دشمنان فرهنگی را به خوبی مورد شناسایی قرار دهند و با ابزارها، روشها و شیوههایی که برای تقابل با ایران استفاده میکند آشنا شوند. تا آمادگی لازم برای مقابله با قدرت نرم را پیدا کنند.»
این کارشناس خاطرنشان میکند: « اگر بگوییم که دلیل اصلی خصومت غرب به خصوص آمریکا با ایران و انقلاب اسلامی، هراس از ظهور ابر قدرتی جدید به نام ایران است که توانسته در مقابل زورگوییها و سلطهطلبیهای قلدرهای جهانی بایستد به بیراهه نرفتهایم.»
روشهای مقابله با جنگ نرم
حضرت علی(ع) در نامه معروف خویش به مالک اشتر از پیامبر(ص) نقل میکند که «هیچ امت و قومی به مقام قداست و تقدیس و ترقی نمیرسد مگر آنکه حق خود را مطالبه کند و در مقابل قوی بایستد، بدون آنکه زبانش به لکنتی بیفتد، یعنی اسلام آن ضعیفی را که حق خود را نمیتواند مطالبه کند به رسمیت نمیشناسد.» (نهجالبلاغه، نامه 53)
در کتاب اصول کافی مرحوم شیخ کلینی جلد پنج صفحه 59 نیز آمده است در مکتب اسلام بدون شک، قدرت یک ارزش و یک کمال انسانی و یکی از خطوط چهره انسان کامل است. اسلام انسان ضعیف را نمیپسندد و خداوند از آدمهای سست و ناتوان بدش میآید.
دشمنان اسلام با استفاده از ابزارهای مختلف مادی و معنوی درصدد ضربه زدن به هویت اسلامی و ارزشهای مقدس مسلمانان هستند و اگر مسلمانان قدرتمند و مستحکم نباشند به راحتی در صفوف مسلمانان نفوذ میکنند.
«مهناز کرباسی» کارشناس ارشد روابط بینالملل در این باره میگوید: «کشورهای غربی و در راس آنها آمریکا برای نفوذ در افکار عمومی جوامع اسلامی و پیشبرد اهدافشان نسل جوان را بیشتر نشانه میگیرند و ارزشهای دینی و معنوی آنان را متزلزل میسازند، عادی جلوه دادن دوستیها، رواج بیبندوباری، قطع ارتباط فرهنگی میان نسل جوان و نسلهای معتقد و مومن، ایجاد تزلزل در روابط صمیمانه خانوادگی و... از جمله اهداف تهاجم فرهنگی است که دختران و پسران جوان ایران را نشانه میگیرد.»
وی اضافه میکند: «مسلمانان باید با اقتدار با تهاجم فرهنگی غرب مقابله کنند و در این راه جایی برای تسلیم و کوتاهی نیست چرا که اسلام کوچکترین تسامح در امر دین که موجب تضعیف یا نابودی آن شود را مردود میشمارد. برای این منظور ابتدا باید ویژگیهای جنگ نرم، ابزارها، تهدیدات و روشهای به کار گرفته شده توسط دشمنان را خوب شناسایی کنیم و افکار عمومی را نسبت به خطرات تهاجم فرهنگی روشن و آگاه سازیم.»
به گفته این کارشناس، دانشآموزان، دانشجویان و اساتید دانشگاه مهمترین افراد برای مقابله با تهاجم فرهنگی غرب هستند و با افزایش علم و آگاهی خود میتوانند با هر توطئه فرهنگی مقابله کنند چرا که مهمترین هدف دشمنان ایران اسلامی مقابله با نسل آگاه، هوشیار و فهیم است.
کارشناسان و استراتژیستهای قدرت نرم مهمترین منابع قدرت نرم در ایران را ایدئولوژی اسلامی، «قدرت نفوذ رهبری»، «حماسهآفرینیها» و «درجه بالای وفاداری ملت به حکومت» عنوان میکنند.
محصولات تاثیرگذار بر جامعه
در تهاجم نظامی، دشمن با تجهیزات و امکانات نظامی وارد میدان کارزار میشود اما در تهاجم فرهنگی نیازی به لشکرکشی و هزینههای هنگفت نظامی نیست، در تهاجم نظامی بخشی از مرزها و سرزمینهای مجاور در تیررس مستقیم دشمن قرار میگیرد. اما در تهاجم فرهنگی سلاحهای مخرب دشمن تا عمق خانهها پیش میرود.
یک استاد ارتباطات در این زمینه میگوید: «فضای مجازی ناسالم، مطبوعات و رسانههای گمراه کننده، فیلمهای مبتذل، شبکههای ماهوارهای و... نمونههایی از عوامل فرهنگی دشمن برای تاثیرگذاری بر جامعه به ویژه نسل جوان هستند. رهاسازی جوانان در فضایی که آلوده به این رسانههای فرهنگی منحرف و ناسالم باشد میتواند خطرساز باشد و زمینه را برای انحطاط فرهنگی فراهم بسازد.»
به گفته این استاد دانشگاه، تقویت بنیان خانواده، اعتقاد و ایمان داشتن به خداوند متعال و ارزشهای دینی، افزایش اعتماد به نفس، مقابله با تجملگرایی و رفاهجویی از جمله روشهای موثر برای مقابله با تهاجم فرهنگی است.
تحقیقات نشان میدهد که جوانان و نوجوانانی که بیش از دو ساعت در روز از رسانههای اجتماعی استفاده میکنند مبتلا به اختلالات روانی مانند افسردگی و اضطراب قرار میگیرند. محققان میگویند جوانان مبتلا به اعتیاد اینترنتی در طول زمان دچار تغییرات ساختاری خصوصا در قشر خاکستری مغز خواهند شد که میتواند کیفیت یادگیری و روند تحصیلات آنها را مختل کند.
فرزانه محمدی نیا کارشناس ارشد روانشناسی تربیتی در اینباره میگوید: «کودکان و نوجوانان در دوران بلوغ در مرحله شکلگیری هویت شخصیتی خود هستند و در چنین مرحلهای با حجم گسترده اینترنت و فضای مجازی مواجه میشوند بنابراین در چنین شرایطی اگر با هجمه وسیع فرهنگی نیروهای بیگانه و قدرتهای خارجی مواجه شوند راه خود را در اینترنت گم میکنند و به راهی که دشمنان میخواهند متمایل خواهند شد.»
به گفته این کارشناس با توجه به اینکه بیشتر استفادهکنندگان از فضای مجازی نوجوانان و جوانان هستند، فرهنگسازی برای کاهش پیامدهای آن ضروری است، لذا اطلاعرسانی، آموزش و نحوه استفاده از این فناوری میتواند موثر واقع گردد.