kayhan.ir

کد خبر: ۱۵۰۱۷۳
تاریخ انتشار : ۰۱ دی ۱۳۹۷ - ۱۹:۰۹

مامور به انجام تکلیف

 ...توپش پر بود. همش می‌فت «من با اینا کار نمی‌کنم. اصلا هیچ کدومشون رو قبول ندارم. هرچی نیروی با تجربه‌ست‌، گذاشتن کنار. جواب سلام آدم رو هم نمی‌دن.» کمی که آرام شد‌، حسن بهش گفت «نمی‌تونی همچین حرفی بزنی. یا بگی حالا که آقای ایکس شـده فرمانده، مـا نیستیم.اگه می‌خوای خدا توفیق کارهات رو حفظ کنه، هیچ کـاری به این کـارا نـداشته باش.اگه گفتن برید کنار، می‌ریم. خدا گفت چرا رفتی؟ می‌گیم آقای ایکس مسئول بود گفت برو، رفتیم.» دیگه عصبانی نبود. چیزی نگفت. پا شد و رفت.
کتاب روایت فتح /شهید حسن باقری