kayhan.ir

کد خبر: ۱۴۲۹۲۳
تاریخ انتشار : ۰۲ مهر ۱۳۹۷ - ۲۲:۰۳

نقشه راهِ می‌شود و می‌توانیم(یادداشت روز)



تلاقی سالگرد آغاز «جنگ تحمیلی هشت ساله» با «جنگ اقتصادی دشمن»، مجال پرداختن به پرسشی مهم است. اینکه چگونه توانستیم از عهده آن جنگ نابرابر برآییم؟ درس‌های آن روز برای امروز چیست؟ و چالش امروز از کجا ریشه می‌گیرد؟
1- دفاع مقدس، از زمان جنگ‌های تحمیلی روسیه و انگلیس (حد‌فاصل سال‌های 1805 تا 1856 میلادی) تنها جنگ در طول 200 سال گذشته است که ایران از آن سربلند بیرون آمد و همان دفاع جانانه به هزیمت دشمن و گسترش نفوذ معنوی در منطقه ختم شد. ارتش رضاخانی شهریور 1320، تنها 3 روز در مقابل متفقین مقاومت کرد و کشور به ‌اشغال درآمد. اواخر دوره محمدرضا پهلوی نیز در مقابل تهدید و تشر انگلیس و آمریکا، بحرین را واگذار کردند.
2- وقتی حمله صدام با حمایت مالی، نظامی، اطلاعاتی و سیاسی 40 کشور آغاز شد، موازنه قدرت طرفین اصلا قابل مقایسه نبود. سرلشگر وفيق السامرايي رئيس دستگاه اطلاعاتي رژيم صدام كه بعدها مغضوب وي واقع شد و به لندن رفت، در كتاب ويراني دروازه شرقي مي‌نويسد «وقتی 192 هواپیمای جنگنده به طرف اهداف‌ در خاک ایران به پرواز درآمدند، عدنان خیرالله وزیر دفاع به صدام گفت «سرور من! جوان‌ها 20 دقیقه قبل پرواز کردند.» و او پاسخ داد: نیم ساعت بعد کمر ایران را خواهند شکست... من هفته‌اي 3بار و گاه تمام روزهاي هفته به سفارت آمريكا در بغداد مي رفتم و از آنها پاكت‌هاي سياه رنگي مي‌گرفتم كه حاوي اطلاعات ماهواره‌اي از آخرين تحولات جبهه ايران بود. اين عكس‌ها و اطلاعات به گونه‌اي بود كه ما به راحتي مي‌توانستيم تصاوير سربازاني را كه در پادگان‌هاي ايران در حال آموزش هستند ببينيم. حتي كساني كه در رژه، دست و پايشان را‌ اشتباه حركت مي‌دادند، معلوم بودند. ما كارخانه‌هاي سيمان ايران را مي‌ديديم و حتي مقدار كيسه‌هايي كه روي كاميون‌ها قرار داشت، قابل شمارش بود. ماهواره‌هاي آمريكا نتايج حملات هوايي و موشكي ما را گزارش مي‌كردند».
3- رهبر انقلاب مرداد 1388 با یادآوری آن روزها فرمودند «در روزهاي سوم چهارم جنگ بود، توي اتاق جنگ ستاد مشترك، همه جمع بوديم؛ مسئولين كشور؛ رئيس‌جمهور، نخست‌وزير- آن وقت رئيس‌جمهور بني‌صدر بود- داشتيم بحث مي‌كرديم، يكي از نظامي‌ها آمد كنار من، گفت دوستان توي اتاق ديگر، كار خصوصي با شما دارند. من پا شدم رفتم پيش آنها... گفتند ببينيد آقا! هواپيماهاي ما اينهاست؛ مثلاً اف5، اف4، سی‌130؛ مثلاً ما ده تا آماده به كار داريم كه تا فلان روز آمادگي‌اش تمام می‌شود. اينها قطعه‌هاي زودتعويض دارند، ما اين قطعه‌ها را نداريم. بنابراين ديگر كانه نداريم. بيشترينش سی‌130 بود. حدود 30 روز يا 31 روز گفتند كه براي اينها امكان پرواز وجود دارد. يعني جمهوري اسلامي بعد از 31 روز، مطلقاً وسيله پرنده هوایي- چه نظامي جنگي، چه نظامي پشتيباني و ترابري- ديگر نخواهد داشت؛ خلاص! گفتند آقا! وضع اين است؛ شما برويد به امام بگوئيد... كاغذ را گرفتم، بردم خدمت امام... امام نگاهي كردند، گفتند اين حرف‌ها چيست؛ شما بگوئيد بروند بجنگند، خدا مي‌رساند، درست مي‌كند، هيچ طور نمی‌شود...همان هواپيماهايی كه قرار بود بعد از پنج شش روز به كلي از كار بيفتد، هنوز دارد كار مي‌كند! البته توي جنگ بعضي‌شان از رده خارج شدند، اما از اين طرف هم در قبال اين ريزش، رويش وجود داشت؛ مهندسين ما در دستگاه‌هاي ذي‌ربط توانستند قطعات درست كنند، خلأها را پر كنند. علاوه‌بر اينها، از آنها ياد بگيرند و هواپيماي جنگي بسازند».
4- استاد ارجمند آقای رحیم‌پورازغدی نقل می‌کند شب عملیات والفجر 8 که نیروها باید به دل امواج خروشان اروند می‌زدند، شهید مزرجی به شهید شوشتری گفت «امشب اگر عراقی‌ها ما را نزنند، توی آب کوسه‌ها می‌زنند. اگر هیچ کدام نزنند، ما لای سیم خاردار و تله‌های انفجاری گیر می‌کنیم. با محاسبات مادی، امشب ما نمی‌توانیم از آب رد بشویم. من امشب فقط وارد آب می‌شوم تا امام که در جماران است، به ایشان خبر بدهند که آقا! بچه‌ها به عشق تو زدند به خط. دیگر برای من مهم نیست که آن طرف خط برسیم یا نرسیم. گفت؛ آنی که وظیفه ماست وارد آب شدن است، از این آب بیرون آمدن دیگر در اختیار و وظیفه ما نیست؛ آن‌اش با خداست. بعد گفت که خدای آن طرف اروند، خدای این طرف اروند است. اگر کسی این طرف اروند قلبش آرام است، آن طرف می‌ترسد، توحیدش مشکل دارد». این روحیه شجاعت و یقین رزمندگی چه قدر در دیوانسالاری ما جاری است؟ آیا دلمشغولی برخی مدیران همان دغدغه شهید چیت‌سازیان است که گفت «اگر می‌خواهی از سیم خاردار رد بشوی، اول باید از سیم خاردار نفست عبور کنی»؟
5- امیر مومنان (ع) به مالک‌اشتر فرمود «مهربانی و محبت به مردم را پوشش و شعار قلب خود قرار بده. و با آنها جانور درنده‌ای نباش که بلعیدن آنان را غنیمت شمارد؛ که مردم دو گروهند، یا برادر دینی تو هستند و یا مانند تو در آفرینش». داستان عیادت حاج احمد متوسلیان از یک جوان رزمنده مجروح در مریوان که مورد رسیدگی کافی قرار نگرفته بود، معروف است. قبلش با مسئول بیمارستان طی کرده بود «اگر کسی به مجروح نرسد و نیروها شهید شوند، سقف بیمارستان را روی سرت خراب می‌کنم، اگر مردش هستی، بایست». مسئول بیمارستان برای گرفتن عروسی به شهر خود می‌رود اما هنگام بازگشت، با توبیخ شدید مواجه می‌شود؛ تا حدی که نزدیک بوده کتک حسابی بخورد و فرار می‌کند و چنگالی که دم دست حاج احمد بوده، حواله او می‌شود. تاریخ،‌ گریه از سر مسئولیت‌شناسی و شرمندگی فرمانده را ثبت کرده است. این را مقایسه کنید با فلان مدیر هزار میلیاردی که ناتوانی پیرمرد نانوا در پرداخت هزینه فیزیوتراپی را می‌شنود اما به‌جای دلجویی و عذرخواهی می‌گوید «خودت بمال خوب»! او پارسال هم خطاب به فرماندار «بدره» که مشکلات مردم را بازگو کرده بود، گفت «بی‌شعور اگر گذاشتم یک روز دیگر سر کارت بمانی. تو نماینده دولتی یا مردم؟»!
6- نسخه طیف‌های ناباور به راهگشایی نسخه انقلاب، نرمش یکطرفه در مقابل دشمن و اجرای سیاست‌های اقتصادی لیبرال بود که آثار تلخ آن را در زندگی مردم می‌بینیم. این نسخه به بن‌بست رسید؛ چون ظرفیت‌های بزرگ و کم نظیر ملی و منطقه‌ای را انکار نمود و مقابل غرب، گردن کج کرد. اکنون که سوء‌مدیریت این طیف، عرصه را بر آقای روحانی تنگ کرده، به جای جبران، نسخه استعفا می‌پیچند. دبیرکل یکی از همین احزاب‌اشرافی اخیرا با لحنی آمیخته به توهین، خواستار استعفای روحانی شد؛ حال آنکه چیدمان دولت و رویکرد آن، دستپخت همین‌هاست. آنها پارسال روحانی را تا عرش بردند و حالا او را «بدتر از چوب خشک» می‌خوانند. در مقابل، نهادها و نیروهای دلسوز انقلابی با وجود همه پیش‌بینی‌ها و شنیدن طعنه و ناسزا، آماده کمک به دولت برای عبور از چالش خطیر فعلی هستند؛ چرا که فارغ از همه اختلافات، دولت را دولت جمهوری اسلامی می‌دانند و موفقیت دولت در تقویت ثبات و رونق اقتصادی را موفقیت نظام می‌شمارند. این برعکس نگرش افراطیون مدعی اصلاح‌طلبی است که از قفل شدن امور و ناکارآمدی یا به بن‌بست رسیدن دولت استقبال می‌کنند.
7- سزاوار است دولت از ظرفیت نیروهای انقلابی استفاده کند. در فضای سیاسی موجود، این تصور به محال نزدیک است اما ‌ای‌کاش آقای روحانی باشکستن مرزبندی‌های موهوم، از توانمندی مثلا وزیر راه و شهرسازی دولت قبل از خود استفاده می‌کرد و با رونق بخشیدن به ساخت‌وساز انبوه مسکن با قیمت بالنسبه مناسب‌تر، هم از مشکل مسکن چند میلیون خانواده می‌کاست، هم نقدینگی ویرانگرتر از تحریمها را سروسامان می‌داد و هم، چرخ 250 صنعت زیر مجموعه تولید مسکن را به حرکت درمی‌آورد که مقدمه ایجاد چند میلیون شغل و رونق اقتصاد است. صرف نظر از شخص؛ می‌شد -و می‌شود- تجربه مسکن مهر با همه موفقیت‌ها و نواقصش را پله‌ای برای برنامه‌ریزی بهتر (با رفع ایراداتش) قرار داد نه اینکه به کل آن تجربه ذی قیمت پشت پا زد و با بی‌عملی، پنج سال فرصت تولید و ‌اشتغال و رفع مشکل مردم را تباه کرد. راستی تولید در حوزه مسکن چه دخلی به برجام و تحریم داشت؟
8- مدیران طلبکار و مغرور اما ناکارآمد، سنگ بسته به پای دولت هستند. ریشه این ناکارآمدی کجاست؟ سید رضا اکرمی (رئیس‌شورای فرهنگی نهاد ریاست‌جمهوری) 16 مرداد 95 در گفت‌و‌گو با ایرنا، ضمن انتقاد از مشی برخی دولتمردان، گفت «سوئیسی حرف می‌زنیم، آفریقایی عمل می‌کنیم».‌]در ماجرای حقوق‌های نجومی[ خداوند ان‌شاءالله نوبخت و صفدر حسینی را به موزه بسپارد. اگر صفدر حسینی آن گونه که نوبخت می‌گوید ذخیره و امانتدار کشور بود، پس چرا او را از ریاست صندوق توسعه ملی برداشتید؟!». بُعد دیگر ماجرا، عقبگردی است که عباس عبدی 24 خرداد 95 در مجله صدا نوشت؛ «باید قبول کرد بخشی از اصلاح‌طلبان، توجه گذشته به طبقات ضعیف را فراموش کردند یا کنار گذاشتند. علت اول، شکستی بود که در دفاع از سوسیالیسم دولتی متحمل شدند. علت دوم، زندگی شخصی آنان است که به طور ملموس با گذشته فاصله گرفته بود و بسیاری از مدیران آن، زندگی متفاوتی را تجربه می‌کردند. یک بار به دوستان گفتم اگر آدرس محل سکونت کسانی که در رویدادهای 88 به زندان رفته‌اند را بنویسید، معلوم می‌شود بخش قابل توجهی از آنان در مناطق شمالی شهر هستند». در این آسیب‌شناسی، گمانه دیگری هم وجود دارد؛ که تاج گردون رئیس ‌کمیسیون برنامه و بودجه مجلس (معاون سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی در دولت اصلاحات) می‌گوید «شک ندارم بانک مرکزی و سیستم بانکی و برخی ارکان دولت تعمدا ماموریت خراب‌تر شدن اوضاع و اذیت کردن مردم را دارند». با چنین عناصری که برخی از آنها در تراز رئیس‌ حراست و معاون بانک مرکزی و... تحت تعقیب قرار گرفته‌اند، چه معامله‌ای باید کرد؟ خرابکاران و تروریست‌های اقتصادی-رسانه‌ای هماهنگ با آمریکا که پای آقای روحانی به نیویورک نرسیده، بی‌هیچ بهانه‌ای دو هزار تومان روی قیمت دلار کشیدند، اولویت مبارزه با تروریسم هستند.
9- یک درس مهم دفاع مقدس این است که هرگاه در موقعیت تهاجم قرار گرفتیم، دشمن - ولو منافقانه- خواستار آتش‌بس شد اما آنگاه که با پیشنهاد آتش‌بس موافقت کردیم، حملات گسترده‌ای را در مرداد 67 ترتیب داد. در حوزه دیپلماسی نیز همین است. در دوره‌ای که قرار بود مثلا ماه عسل برخی طیف‌های خوش‌خیال با غرب باشد، تهدید‌های تروریستی از مبدأ پایتخت‌های اروپایی (لندن، پاریس، آمستردام، کپنهاگ و...) چند برابر شده است. وقاحت به حدی رسیده که دولت فرانسه با دستاویز قرار دادن سازمان تروریستی منافقین می‌گوید سفیر جدید به تهران معرفی نمی‌کند و سفارت در سطح کاردار اداره خواهد شد. به یاد بیاورید امتیازاتی را که با وجود کارشکنی فرانسه در مذاکرات برجام، به آنها داده شد. وقتی موازنه به هم بخورد و منطق قدرتمند شدن و عزتمندی، جای خود را به انفعال بدهد، باید منتظر گستاخی بی‌سرو پاها بود. خاطرات تنش‌زدایی یکطرفه در دولت‌های سازندگی و اصلاحات - از جمله صدور حکم جلب برای مرحوم هاشمی رئیس‌جمهور وقت در سال 1375 توسط دادگاه میکونوس- عبرت‌هایی خارج از مجال این یادداشت است.
محمد ایمانی