kayhan.ir

کد خبر: ۱۳۱۱۴۹
تاریخ انتشار : ۰۹ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۲۰:۰۴
تاریخ تمدن اسلامی- 22 توجه ویژه دانشمندان تمدن اسلامی به چشم و فیزیک نور و عدسی

تألیف نخستین کتاب درباره چشم‌پزشکی





همچنانکه توضیح داده شد قابل ملاحظه‌ترین مورد پیشرفت پزشکان اسلامی نسبت به یونانیان، چشم پزشکی بود. به این بخش طب، توجه بخصوصی داشتند و آن را خوشبختانه با تایید کشفیات فیزیک دانان پیشقدم اسلامی درباره نور و عدسی، به آنجا رساندند که تقریبا در اغلب اسناد و مکتوبات پژوهشی، اختراع اسلامی شناخته می‌شود. اولین کتاب درباره چشم پزشکی را «حنین بن اسحاق» نوشت. این کتاب به همراه اثر مهم «علی بن عیسی» و «عمار موصلی»، مآخذ اصلی و پایه چشم پزشکی اروپا شدند و تا آخر قرن هیجدهم همچنان استحکام خود را حفظ کردند.
دکتر مهدی محقق، پژوهشگر، محقق و مدرس طب سنتی و اسلامی درباره تاثیر علم طب دوران تمدن اسلامی بر اروپای قرون وسطی می‌گوید:
«... هنگامی که ما از روی جهل و نادانی، پشت پا به فرهنگ غنی خود زده و میراث درخشان علمی خود را به گوشه انزوا رانده بودیم که هنوز هم در همان حالیم، غربیان با هوشیاری کامل زبان عربی را آموختند تا بتوانند به آن میراث ارجمند دست یابند و آن را از چنگ ما درآورند و فواید و منافع آن را به خود اختصاص دهند. برای تأیید این مطلب، گوشه‌ای از خطابه اسقف ارپینیوس، استاد زبان عربی دانشگاه لیدن هلند که در نخستین روز تدریس خود (پنجم نوامبر ١٦٢٠ میلادی) در آن دانشگاه دانشجویان را از اهمیت میراث پزشکی اسلامی آگاه کرده بود، نقل می‌شود:  
«از میان شما، آنان که علاقه‌مند به علم پزشکی‌اید، چه اندازه مهم است که به زبانی تسلط پیدا کنید که می‌تواند در رشته مورد علاقه شما کتاب‌هایی را به شما تقدیم دارد که در آن، به درمان سیصد یا بیشتر انواع بیماری که تاکنون برای ما اروپاییان ناشناخته مانده و حتی پزشکان یونانی از آن آگاه نبوده‌اند،‌ آشنا شوید. با آموختن این زبان می‌توانید از اصل عربی آثار ابن‌سینا و رازی استفاده کنید که این استفاده با خواندن ترجمه لاتین آنها برای شما هرگز میسر نخواهد شد.»
او طی خطابه خود به کتابخانه‌های بزرگ اسلامی، ازجمله ٣٢هزار کتاب که در کتابخانه شهر فاس، از بلاد مراکش، موجود بود،‌اشاره می‌کند و می‌گوید: «چون مسلمانان به این علوم توجهی ندارند، شما پس از فراگرفتن زبان عربی،‌ به آسانی و با بهای ارزان می‌توانید به آن کتاب‌ها دست یابید!»
با این کیفیت، ‌سرمایه‌های علمی مسلمانان به کتابخانه‌های مهم اروپا (همچون کتابخانه‌های موزه بریتانیا در لندن، بادلیان در آکسفورد، واتیکان در ایتالیا، اسکوریال در اسپانیا و کتابخانه ملی پاریس و غیر ذلک) سرازیر می‌شود و به آسانی در دسترس اهل علم قرار می‌گیرد و دانشمندان آن آثار را مورد بررسی،‌ تحقیق و ترجمه قرار می‌دهند.
نگاهی اجمالی به فهرست مآخذ و منابع مجموعه حاضر نشان می‌دهد که بیشتر آثار مهم پزشکی اسلامی که در چند دهه اخیر انتشار یافته‌اند،‌ به وسیله مراکز علمی و به همت دانشمندان دانشگاه‌های غربی، تصحیح، ترجمه و چاپ شده‌اند و این در حالی است که در کتابخانه‌های دانشگاهی ما نسخه خطی را حتی در اختیار دانشجویان قرار نمی‌دهند و اگر هم قرار بدهند، تعهد می‌گیرند که دانشجو آن را مورد تحقیق و نشر قرار ندهد، با این دلیل جاهلانه که: نسخه خطی اگر چاپ بشود، ازارزش آن کاسته می‌شود!..
کتابها و رساله‌هایی که دانشمندان اسلامی از خود به یادگار گذاشته‌اند، از تنوع خاصی برخوردار بوده است. کتابهایی همچون «حاوی» رازی و «کامل الصَناعه» علی بن عباس مجوسی اهوازی و «قانون» ابن‌سینا و در زبان فارسی، کتابهایی همچون: «هدایه المتعلمین» اخوینی بخاری و «ذخیرة خوارزمشاهی» و «الاغواض الطبیه» سید اسماعیل جرجانی جنبه دائره‌المعارفی داشته و شامل درمان همه بیماریها از سر تا پا بوده است و در برابر این نوع کتاب، کتابهایی دیگر وجود داشته که از آن تعبیر به «رساله مفرده» و در فارسی «تک‌نامه» و در فرنگی «مونوگراف» می‌شود. کتابهایی همچون: «فی المرض المسمی دیابیطا» عبداللطیف بغدادی و «فی‌المعده و مداواتها» ابن جزار قبروانی و «الحمیات» اسحاق بن سلیمان و «فی المالیخولیا» اسحاق بن عمران و «فی الاغذیة» اسحاق بن سلیمان و «تذکره الکحّالین» علی بن عیسی از این نوع به شمار می‌آیند..
و) نجوم: محبوب‌ترین علم
محبوبترین علمی که در آن زمان میان مسلمانان و در اغلب سرزمین‌های اسلامی رایج بود، علم هیئت و نجوم بود. از آنجا که مسلمانان برای برخی از ضروری‌ترین مسائل دینی نیاز به این علم داشتند، مثلا برای تعیین زمان دقیق طلوع و غروب آفتاب، برای وقت نماز یا شناخت زمان دقیق رویت ماه رمضان، برای روزه گرفتن ویا تعیین دقیق روز عید فطر جهت باز کردن این روزه و همچنین برای جهت یابی قبله در تمام نقاط زمین و... همه و همه نیاز به احاطه بر علم هیئت و نجوم داشت. در این باره «ژان شاردن» تعابیر جالبی دارد. «ژان شاردن» یکی از سیاحانی است که دوبار در عصر صفویه به ایران آمد و شرح دقیقی از مسافرت و وقایع این سفر و همچین دوران اقامت در ایران و ذکر جزییات زندگی و سبک رفتار ایرانیان در سفرنامه 10 جلدی خود نوشته است. «ژان شاردن» اگرچه به برخی از محافل سلطه گر غرب وابسته بود و گزارش کاملی از وضعیت ایران را برای برنامه‌ها و طرح‌های آینده این محافل ارائه داد ولی برخی از نوشته‌ها و گزارشات وی قابل تامل و استناد است. جالب اینکه برخی از متفکرین غربی مانند «منتسکیو» (که «روح القوانین» او را منشاء اعلامیه جهانی حقوق بشر دانسته اند) «شاردن» را فراتر از یک سیاح و جهانگرد، یک فیلسوف می‌داند.
«ژان شاردن» درباره علاقه ویژه ایرانیان به علم هیئت و نجوم در همان سفرنامه و سیاحتنامه‌اش می‌نویسد:
«...علوم هیئت و نجوم در میان ایرانیان بسیار گرامی شمرده می‌شود و سخت توسعه و ترقی یافته است. چنانکه می‌توان گفت در این رشته با دانشمندان اروپایی کاملا همسانند و از علوم مزبور تقریبا به مانند فرنگیان بهرمند می‌باشند. توسعه و ترقی به خصوص علوم فلکی در میان ایرانیان، معلول آن است که، ایشان نجوم را کلید دانش کارهای آینده می‌دانند و به همین جهت اینان و دیگر مشرق زمینان به طرز شگفت انگیزی شیفته آموزش علم مزبور   هستند و آموختن این دانش، غایت مطلوب تحصیلات ایشان به شمار می‌رود. باری ایرانیان عقیده دارند که نجوم به طور قطع طالبین را به مطلوب می‌رساند...»
پروفسور زیگرید هونکه هم درباره پیشرفت مسلمانان در زمینه علم نجوم می‌نویسد:
«... یک فرانسوی به نام زدیلت Sedillot می‌گوید:
«دانشمندان بغدادی نجوم در آخر قرن دهم میلادی تا به آخر مرز علم نجومی که بدون عدسی و دوربین نجومی انسان می‌توانست برسد، پیش رفتند. آن زمان در اروپا یک مترجم پیدا نشد که آثار اعراب را به زبان لاتین ترجمه کند و راه این علم را برای اروپا باز کند.»
یکی از مسلمانانی که اگر جای پایش را دنبال کنیم ما را به زادگاه علم اروپایی می‌رساند، الفرغانی Al-Farghani است که در زمان پسران موسی بن شاکر در بغداد مشغول بود. او درجات طول زمین را محاسبه کرد و اولین کسی بود که متوجه شد مسیر خورشید، همچون سیارات دیگر، در طول زمان، سرعتش کم می‌شود. کتاب «عنصر نجوم» نوشته الفرغانی که در قرون وسطی در اروپا او را «الفرغانوس» می‌نامیدند، چند بار از زبان عربی به زبان لاتین در اورپا ترجمه شد و «ملانشتن» در سال 1537 میلادی از ماترک «رگیو مونتانوس» (یوهانس مولر) Regiomontanus در شهر نورمبرگ آن را تجدید چاپ کرد...»
یکی از میان 534 منجم اسلامی
اما علت سخن گفتن از پسران «موسی بن شاکر» یا «بنو موسی»، مقصود تنها‌اشاره به نخستین دانشمندان بیت الحکمه بغداد نبود. آنها نقش مهمی در شکوفایی مجدد علم نجوم پس از دوران یونان داشتند. پرفسور زیگرید هونکه ادامه می‌دهد:
«... در اینجا داستان زندگی فرزندان موسی بن شاکر را به خاطر خوش آمد آنان بیان نکردیم، بلکه از میان 534 منجم اسلامی که اسامی آنان را تاریخ ضبط کرده است (و این تعدادی است که در ملت‌های متمدن دیگر کمتر نظیر دارد) فقط بعضی از این دانشمندان هستند که هم برای رشد علمی ملت خود و هم برای رشد علمی اروپا، آثار بزرگی به جالی گذاشته‌اند ولی زندگی سه پسران «موسی بن شاکر» نمونه متناسبی است. در این سه برادر همه آن جهات و خصوصیاتی موجود است که بوسیله آن خصوصیات، دانشمندان اسلامی، علم نجوم را برای اولین بار پس از انحطاط یونان و سکوت ابدی دانشمندان یونانی بیدار کرده و به مرحله رشد و جدیدی رساندند و به زودی خلاء علمی اروپا را بوسیله آن پر کردند و به وسیله جمع آوری آثار و ترجمه آنها، پایه‌های علمی یونانی را از فراموشی رهایی بخشیدند. این پایه‌های علمی ضروری، مورد استفاده مسلمانان قرار گرفت و روی آنها بیشتر ساختند و آنها را رشد دادند تا بعدها همه آنها را به ارث به اروپا بدهند...»