kayhan.ir

کد خبر: ۱۳۰۱۰۸
تاریخ انتشار : ۲۷ فروردين ۱۳۹۷ - ۲۲:۳۲
نگاهی به دیروزنامه‌های زنجیره‌ای

آقای «اس.دی پلاد» عباس امیرانتظام نبود، روح بود!




سرویس سیاسی-
روزنامه زنجیره‌ای شرق در شماره دیروز خود به نقل از محسن میردامادی امیرانتظام را که در سال 1358 دستگیر و پس از محاکمه به اتهام جاسوسی به حبس ابد محکوم شد، از این جرم اثبات شده تبرئه کرد!
بر اساس گزارش شرق «محسن میردامادی، دبیرکل سابق جبهه مشارکت و از رهبران دانشجویان اشغال‌کننده سفارت آمریکا، وارد میدان شد و اعلام کرد که امیرانتظام جاسوس نبوده است. این اظهارنظر از این نظر مهم به نظر می‌رسد که امیرانتظام را به استناد اسناد کشف‌شده از سوی دانشجویان اشغال‌کننده سفارت آمریکا با ترفندی، به ایران فراخوانده و به اتهام جاسوسی به‌نفع آمریکایی‌ها بازداشت كردند. »

جاسوسی که طلبکار شد!
میردامادی گفته است : «موضوع آقای امیرانتظام و مشکلاتی که برای ایشان پیش آمد دغدغه ذهنی من و احتمالا امثال من بوده است. به همین دلیل من اسناد سفارت آمریکا در رابطه با امیرانتظام را که پس از اشغال سفارت منتشر شد بار دیگر مطالعه کردم. در شرایط فعلی که آن هیجان‌زدگی فضای عمومی دوران انقلاب و به‌خصوص ماه‌های پس از اشغال سفارت دیگر وجود ندارد، طبعا منصفانه‌تر می‌توان در این‌گونه موارد قضاوت کرد. من در این اسناد هیچ مطلبی که بر جاسوس‌بودن امیرانتظام دلالت کند ندیدم.»
در این زمینه گفتنی‌هایی وجود دارد که به اختصار به آنها می‌پردازیم، نخست آن که جاسوس بودن یا نبودن یک متهم را بایستی دادگاه تشخیص دهد که این کار را انجام داده و امیرانتظام را در سال 1360 و پس از اخذ دفاعیات نامبرده که به صورت کامل نیز در نشریات منتشر شد به حبس ابد محکوم کرده است، حال که لطف نظام اسلامی شامل حال وی شده و با آزادی از سال‌ها پیش هر چه خواسته گفته و هر چه توانسته کرده است را نباید دلیل حقانیت وی که طلبکار شدن یک جاسوس است دانست.
نکته دوم این که میردامادی نیز مانند بسیاری از افراد که زمانی نظری داشته‌اند و روزگاری دیگر نظری دیگر باید مورد تحلیل قرار گیرد، انسان‌ها تغییر می کنند و بر اساس یافته های جدید و یا مقتضیات و منافع زمان نظرات خاص جدید پیدا می کنند و این تا حدودی طبیعی است ولی زمانی که یک فرد به عنوان نمونه با پرچم دهه شصت به کاسبی در دهه نود مشغول شده و در عین حال دقیقا خلاف نظرات دهه شصت خود موضع گیری کند جای سوال و تامل دارد.

بادِ مخالف!
نکته سوم و مهم تر از نکات پیش گفته نگاهی به پرونده امیرانتظام است، اميرانتظام بر اساس آنچه در آذرماه سال ۱۳۵۸ از او در روزنامه كيهان -كه در آن زمان در دست دوستانش قرار داشت- چاپ شده است، درباره فعاليت‌هايش در سوئد مي‌گويد: «پس از دو ماهي كه به سوئد رفته بودم، از طريق سفارت آمريكا اطلاع دادند كه آقاي استمپل از واشنگتن تقاضا كرده كه براي مذاكره درباره مسائل فيمابين به سوئد بيايد… اطلاع دادم بياييد كه آقاي استمپل و شخص ديگري به نام ژرژگيو [همان جرج كيو] به سوئد آمدند… دومين بار در اواخر شهريور از سفارت آمريكا در سوئد اطلاع دادند كه آقاي ژرژگيو مي‌خواهند براي مذاكره درباره مسائلي به ديدن من بيايند… آقاي ژرژگيو آمد و درباره آينده نفت و استفاده از وسايل حفاظتي جنوب و شمال صحبت كرد...»
اميرانتظام در همين مصاحبه، به چندين ديدار ديگر نيز با افرادي كه نام آنها را به خاطر ندارد، اشاره مي‌كند. اين ملاقات‌ها درست در زماني انجام شده كه امام تماس با آمريكائيان را منع كرده بودند. امام در پيامي به مسئولان دولتي درباره ديدار با آمريكائيان كه براي عادي‌سازي روابط تلاش مي‌كنند، تصريح كرده بودند: تا زماني كه آمريكا، شاه را به ايران تحويل ندهد و دست از جاسوسي بر ضد نهضت ما برندارد، «هيچ يك از مقامات مسئول حق ملاقات با آنان را ندارند.»
 جرج‌ كيو با اسم‌ مستعار «آدلسيك» بر اساس اسناد لانه‌ جاسوسي‌، عباس‌ اميرانتظام را‌ از اوايل‌دهه‌ 1960 ميلادي‌ (1340 هجري‌ شمسي‌)، يعني‌ 17 سال‌ پيش‌ از پيروزي‌ انقلاب‌ اسلامي‌، مي‌شناخته و در آن‌ زمان‌، سيا براي‌ اميرانتظام‌ از كد مستعار «اس‌. دي‌ پلاد»، استفاده‌ مي‌كرده است‌ و به‌ منظور حفاظت‌ از او، از ذكر نام‌ اصلي‌ وي‌ خودداري‌ مي‌شده‌ است‌.
 در اسناد به‌ دست‌ آمده‌، به‌ جزئيات‌ تماس‌هاي‌ دهه‌ 1960 ميلادي‌ اميرانتظام‌ با سيا اشاره‌اي نمي‌شود، ليكن‌ گويا ارتباط‌ وي با جرج كيو مدت‌ها قطع‌ بود تا آن كه‌ در سال‌ 57‌، اميرانتظام ‌دوباره‌ تماس‌هاي‌ خود را با وي‌ از سر مي‌گيرد و او از همان نام مستعار سابق براي ادامه ارتباطات بهره مي‌گيرد.
جالب آن که ۲۷ آذر ۱۳۵۸ عباس اميرانتظام به اتهام همكاري با سازمان جاسوسي سيا و ارتباط پنهاني با آمريكا از سوي دادستاني كل انقلاب بازداشت شد. دانشجويان مسلمان پيرو خط امام در آن روزها تأكيد داشتند اسناد و مدارك زيادي دال بر ارتباط‌‌هاي سري اميرانتظام با آمريكايي‌ها در اختيار دارند.
در آن برهه دانشجویان مسلمان پیرو خط امام هر روز و به تناوب اسناد جدیدی از ارتباطات امیرانتظام با آمریکا منتشر می کردند که متن کامل این اسناد در روزنامه ها منتشر و بعدها در مجموعه «اسناد لانه جاسوسی» در اختیار مردم قرار گرفت ، حال جای سوال دارد که میردامادی چرا و به چه نیتی اسناد متقن موجود را کتمان کرده و بر خلاف بیانیه هایی که در سال های ابتدایی پیروزی انقلاب و پس از تسخیر لانه جاسوسی از سوی وی و دوستانش منتشر می‌شده سخن می گوید جای سوالات فراوانی وجود دارد که جای پرداختن به آن در این مجال وجود ندارد.

اینها را برای دیگران گفتیم!
روزنامه اعتماد در یادداشتی به قلم فاطمه ذوالقدر نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی به موضوع انتخاب شهردار جدید در پایتخت پرداخته است.
عنوان این یادداشت «شورای امید و شهردار جدید» انتخاب شده است تا بلکه به مدد کلمات موضوع انتخاب قبل شورای شهر جدید تهران پوشانده شود. این شورا پس از اینکه با های‌وهوی فراوان به بهشت راه یافت و بر کرسی تصمیم گیری تکیه زد در همان ابتدا به فکر تخریب شهردار پیشین شهر تهران بود. شورای شهر موسوم به اصلاح‌طلب در نخستین گامش آقای نجفی را برای شهرداری انتخاب کرد. چند ماه بعد نجفی استعفا داد در حالی که ماحصل ریاست مستعجل او بر شهرداری تهران چاپ یک مجله رنگی در 160صفحه و در مدح شهرداری جدید و شهردار تهران!
ذوالقدر در یادداشتش نوشته است: «شهردار جديد تهران بنابر تاكيد نمايندگان مجلس و اعضاي شوراي شهر بايد فردي توانمند با روحيه عملياتي و كاردان باشد و باتوجه به خواست روشن مردم، حتما سبقه اصلاح‌طلبي روشن و مشخصي داشته باشد و علاوه بر اين، بتواند ضمن شناسايي اولويت‌هاي پايتخت، نسبت به حل معضلات و مشكلات اساسي مردم تهران و اين كلانشهر اقدام كند.»
حتما به‌خاطر دارید که آن روزهایی که اکثریت شورای شهر در اختیار اصولگرایان بود، مدعیان اصلاح‌طلبی مدام در روزنامه‌های زنجیره‌ای بر طبل «شورای شهر و شهرداری غیرسیاسی» می‌کوبیدند. حالا که بر کرسی شورا شهر تکیه زده‌اند اولویت آن انتخاب شهرداری با سبقه روشن اصلاح‌طلبی است!! این‌گونه تضادهای آشکار در سخن و عملکرد اصلاح‌طلبان باعث شده که آنها ویترینی زیبا از شعار داشته باشند و عملکردی کاملا متفاوت!
نکته دیگر اینکه برای انتخاب شهردار در رسانه و روزنامه‌ها ملاک‌هایی مانند «توانمندی»، «کاردانی»، «روحیه عملیاتی» و... گفته می‌شود اما در عمل و در لحظه انتخاب زد و بندهای درون‌حزبی است که تصمیم‌گیرنده است.

روزنامه زنجیره‌ای یا ارگان پنتاگون!
روزنامه زنجیره‌ای شرق در یادداشت‌های متعددی که در شماره دیروز این روزنامه منتشر شد به تحلیل حمله آمریکا و متحدانش به سوریه پرداخت و به روسیه حمله کرد!
شرق در یادداشتی به توجیه عملکرد غیرقانونی آمریکا و متحدان آن در حمله به یک کشور مستقل بدون مجوز شورای امنیت پرداخته و نوشته است: «مقامات غربی می‌گویند در بحران سوریه به سبب حق وتوی روسیه نمی‌توانند راه‌حل اساسی برای بحران سوریه بیابند و در برابر بمب‌های شیمیایی به ‌کار‌ برده ‌شده در سوریه آن را در شورای امنیت سازمان ملل مطرح کنند، زیرا روسیه هر پیش‌نویس قطعنامه در‌باره سوریه را وتو می‌کند. از ‌این‌رو اقدام به عملیات خارج از سازمان ملل می‌کنند.»
این یادداشت یک رسانه آمریکایی نزدیک به پنتاگون نیست بلکه سطرهایی از یک روزنامه داخلی است به نام شرق. در دوره جدید که از قرن 20میلادی آغاز شده و تاکنون ادامه دارد رسانه به بازوی مکملی برای اقدام نظامی تبدیل شده و هر روز نقش آن پر رنگ‌تر می‌شود. رسانه‌های جهان سلطه بسترسازی را برای تهاجم انجام می‌دهند به این صورت که به مسخ انسان‌ها می‌پردازند. مصداق این مسخ‌شدگی و خروجی آن را در همین سطرهای بالا بنگرید.
این دست روزنامه‌نگاران اصلا توجهی به سابقه آمریکا در فریب مردم جهان ندارند همچنان که در موضوع عراق و سلاح های کشتار جمعی چنین کردند و دیگر اینکه اینها به هیچ عنوان فکرشان به موضوع نیاز آمریکا و نظام سلطه برای تهاجم معطوف نمی‌شود. قطعا آمریکا همین‌طور نمی‌تواند به سمت سوریه موشک در حجم گسترده شلیک کند. باید بهانه‌ای باشد و چه بهانه‌ای بهتر از سلاح شیمیایی. موضوع این است که سوریه در موقعیتی که در اطراف دمشق و غوطه دست بالا را دارد و در حال پیشروی است چرا باید از سلاح شیمیایی استفاده کند.
همین موضوع را یک افسر ارشد انگلیسی گفته است. ژنرال «جاناتان شاو» فرمانده سابق نیروهای ویژه انگلیسی به همراه شمار زیادی از فرماندهان ارشد ارتش آمریکا معتقدند که «بشار اسد» نیازی به حمله شیمیایی در حومه دمشق نداشته، چراکه او در این جنگ، پیروز شده است. جالب آنکه در دنیای مدعی آزادی بیان شبکه اسکای نیوز پخش اظهارات این ژنرال انگلیسی را قطع کرد!
اما مورد دیگر سرهنگ «پت لانگ» است که سالها در نیروهای ویژه نظامی و آژانس اطلاعات نظامی آمریکا در منطقه خاورمیانه کار می‌کرد. او در نامه‌ای به وزیر دفاع می‌نویسد: سرورم، از شما خواهش می‌کنم در خصوص حمله شیمیایی به غوطه شرقی این احتمال را نیز در نظر داشته باشید که شاید گروه‌های مخالف تحت محاصره در دوما [تروریست‌های مخالف نظام سوریه] این کار را کرده باشند.
خلاصه آنکه روزنامه‌های زنجیره‌ای از قبیل همین روزنامه شرق ضمن آنکه به صلاحدید فراموش کرده‌اند که همین غربی‌ها صدام را در حمله شیمیایی به ایران تجهیز کرده و هیچ واکنشی به آن حملات گسترده نشان ندادند در سال‌های اخیر نیز همواره طرف متجاوز غربی را گرفته و این روزها نقاب از چهره برداشته‌اند، آنها همه ادعاهای آمریکا را درست می پندارند و تحلیل‌های خود را بر روی اظهارات متجاوزین می‌نویسند و از سوی دیگر کشور مستقلی که از حاکمیت خود دفاع نموده است را محکوم می‌کنند!

وعده‌ای که محقق نشد
روزنامه آرمان در مطلبی نوشت: «مهم‌ترین وعده روحانی ایجاد اشتغال و رونق اقتصادی در جامعه بود. رئیس‌جمهور گفت که وضع معیشتی و اقتصادی مردم را بهتر خواهد کرد، امری که تاکنون تحقق نیافته است».
کارنامه ضعیف دولت در حوزه اقتصادی و بی‌توجهی به مطالبات معیشتی مردم، حتی صدای روزنامه‌های زنجیره‌ای را هم درآورده است.
چندی پیش روزنامه آرمان در مطلبی نوشته بود: «اگر به صورت واقع‌بینانه به وضعیت جامعه نگاه کنیم متوجه می‌شویم که در شرایط کنونی پایگاه رأی آقای روحانی نسبت به انتخابات ۹۶ با ریزش جدی مواجه شده است. به همین دلیل در مرحله نخست دولت باید با یک رویکرد آسیب‌شناسانه دلایل این ریزش آرا را مشخص کند تا در آینده با مشکلات جدی‌تری مواجه نشود. هنگامی که مردم مشاهده کنند دولت آقای روحانی به وعده‌هایی که به آنها داده عمل نکرده و یا اینکه در راستای تحقق این وعده‌ها حرکت نمی‌کند به صورت طبیعی پایگاه اجتماعی آقای روحانی با ریزش مواجه خواهد شد... دولت آقای روحانی ارتباط عمیق و دقیقی با مردم ندارد و این مسئله می‌تواند در آینده برای دولت چالش‌های بیشتری به وجود بیاورد».