ردپای 60 سال خیانت و جنایت - روایتی مستند از دخالتها و جنایات آمریکا در ایران 1392-1332
روایت گری سیک از حمایت بی چون و چرای کارتر از شاه (پاورقی)
Research@kayhan.ir
تالیف: کامران غضنفری
کلمنت، گريفين و کوهن در بازگشت به واشنگتن ملاقاتي با «ديويد نيوسام» معاون وزير خارجه، ترتيب دادند تا جـّدي بودن موقعيتي را که در ايران شاهد آن بودند، براي وي توضيح دهند. اين سه مقام به همراه «هنري پرشت» مسئول امور ايران در وزارت امور خارجه، متعاقباً با «ديويد آرون» معاون برژينسکي، و «گريسيک» ناظر امور ايران در شوراي امنيت ملـّي، ملاقات کردند که هر دو نفر آنها با دقت به مدت تقريباً يک ساعت به گزارش آنها که بر اساس مشاهدات عيني و مدارک بود، گوش فرا دادند. اين گزارشها بر «آرون» که تقريباً نمونه ليبرالتر برژينسکي بود، تأثير نکرد. وي در يک مورد از هنري پرشت سوال کرد: هنري، به من بگو مخالفين دقيقاً چه کساني هستند؟ پرشت با لحن نيشدار و تندي پاسخ داد: مردم، ديويد مردم. در پايان آرون فقط گفت: «خب، ممکن است حق با شما دوستان باشد، امـّا ما چارهاي جز حمايت از شاه نداريم.» هنگامي که مقامات وزارت خارجه نظر گريسيک را نيز جويا شدند، وي اين پاسخ مختصر را داد: با ديويد موافقم."69
سايروس ونس (وزيرخارجه) نیز عليرغم اطلاع از چنين وضعيتي، در تاريخ نوزدهم نوامبر (28 آبان) همچنان به اعلام پشتيباني از شاه ادامه ميدهد. وي در يک کنفرانس خبري ميگويد:
" ايالات متحده از تلاشهاي شاه براي برقراري نظم و امنيت در ايران حمايت ميکند ... ما مصمم هستيم به روابط نزديک سياسي، اقتصادي و امنيتي خود با ايران ادامه دهيم."70
کارتر و برژينسکي نيز به هيچوجه حاضر نيستند که به اين آساني دست از حمايت از شاه بردارند. گريسيک در کتاب خود در اين باره مينويسد:
" در تاريخ بيستويکم نوامبر [30 آبان]، زاهدي پيش از مراجعت دوباره به ايران، به کاخ سفيد آمد و با کارتر ، ونس و برژينسکي ملاقات کرد. کارتر از طرح زاهدي براي مراجعت به تهران حمايت کرد و وي را تشويق نمود تا شاه را وادار سازد رهبري قاطعانهتري اعمال دارد."71
گري سيک در بخش ديگري از کتاب خود مينويسد:
" واشنگتن همواره در پي آن بود که شاه را وادار به اقداماتي کوبنده عليه مخالفان خود کند ... سياست رسمي ايالات متحده، حمايت همه جانبه از شاه بود. سياست مذکور بر اين فرض بود که شاه قادر است با قاطعيت و خشونت تمام به سرکوب مخالفان بپردازد."72
حال ببينيم که دولت ازهاري پس از به قدرت رسيدن چه کرد و نتايج برنامهريزيها و حمايتهاي مقامات آمريکايي چه شد؟
آنتوني پارسونز (سفير انگليس) در اين مورد ميگويد:
" هر روز خبرهاي تازهاي از تظاهرات خشونتآميز و تيراندازي و تلفات به گوش ميرسيد. برآورد تقريبي حاکي از آن بود که طي پانزده روز اول تشکيل دولت نظامي در حدود دويست نفر کشته شدهاند.73 ... دوم دسامبر (يازده آذر)، راديوي دولتي ايران که تحت کنترل نظاميان بود، اعلام کرد که هفت نفر در جريان حوادث شب گذشته [شب اول محرم] کشته، 24 نفر زخمي، و در حدود يکصد نفر دستگير شدهاند. رقم کشتهشدگان را بعداً کمي افزايش دادند، ولي با اطلاعاتي که خود ما کسب کرديم، تعداد کشتهشدگان آن شب در حدود پانصد نفر بود."74
آري، مقامات آمريکایي که دولت نظامي را آخرين شانس بقاي شاه ميدانستند، دست شاه و ازهاري را در انجام هر جنايتي باز گذارده بودند تا بلکه از اين بنبست خارج شوند. بنا بر اظهار گري سيک، چند روز بعد از هفتم دسامبر (16 آذر) يعني پس از کشتارهاي يک ماهه دولت نظامي ازهاري، کارتر (رئيسجمهور آمريکا) در يک نشست خبري خود را حامي سرسخت شاه معرفي کرد و بر حمايت ايالات متحده از دربار ايران تاکيد ورزيد.75
در چنين شرايطي، قرار بود که در روزهاي نوزدهم و بيستم آذر راهپيمائيهاي تاسوعا و عاشورا برگزار گردد. آن گونه که علي اميني نقل کرده، افرادي نظير ارتشبد اويسي ، شاه را تشويق ميکردند تا مردم را در اين راهپيمائيها بمباران کند.76
منابع در دفتر روزنامه موجود است