kayhan.ir

کد خبر: ۱۲۹۴۱
تاریخ انتشار : ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۱۸:۵۲
روایتی از اربعین‌های انقلاب اسلامی -بخش پایانی

علت قیام 29 بهمن تبریز چه بود؟ (پاورقی)


Research@kayhan.ir
 محسن حسینی نهوجی

 غالب افراد به دلیل همزمانی وهمگامی باروندِتدریجیِ تحوّلات جوامع، به جزئیات وعوامل پشت صحنه وقایع وپدیده ها،چندان اهمیّتی نداده،به چگونگی شکل گیری وتکامل آن هاتوجه نمی‌کنند. برخی نیزبه دلیل نداشتن پیش فرضی درمورد رخدادهاوتحولات،نتایج حاصله را،امری عادی وطبق روال طبیعی قلمدادمی کنند.حضرت امام خمینی که درتمامی مراحل،باوقوف به سنّت‌های خداوندوتیزبینی الهی خود،باکنجکاوی پدیده‌هاوتحوّلات را رصدنموده،همواره ازدقیق ترین وبه روزترین تحلیل ماوقع،وبلندترین افقِ دید درپیش بینی تحولات پیشِ رو،برخورداربودند،ازطریق ارتباط،مکاتبه وپیغام به شاگردان مورد وثوقشان و نیز اعلامیه وسخنرانی،نهضت اسلامی رامدیریت می‌کردند.بسیاری ازطلاب ودانشجویان متعهّد،براثرارتباطِ مستمرباشاگردان ودست پروردگان معظم له-که درمناطق مختلف کشورمسئولیت پرچمداری نهضت اسلامی امام خمینی رابعهده داشتند- باواسطه به آن عروه‌الوثقی تمسک جسته،استمرارهمراهی وهمسویی خودباانقلاب اسلامی راتضمین می‌کردند.زمانی که رژیم دست نشانده برای جلوگیری ازشعله ورشدن نهضت،جمعی ازآن بزرگواران رابه اقصی نقاط کشورتبعیدکرد،ارتباطات مذکوربه شکل وسیع‌تری،تداوم یافته،عامل مؤثری برای مبادله وانتقال کتاب،نوارکاست،اعلامیه واخبارنهضت اسلامی وموجب استمراروفاداری به مشی الهی امام خمینی گشت.دغدغه فکری این دوستان،آنان رابه رصدِ اوضاع وتأمّل درجزئیات وجوانب پدیده ها وامی‌داشت.پدیده شگفت واعجازآمیز19دی قم و29بهمن تبریز،و رویدادهای غیرمنتظره وشگفت پیاپی پس ازآن،حیرت وشگفتی افرادی راکه کمابیش، درموردجنگ‌هاوتحولات تاریخی وسیاسی وانقلابهای بزرگ جهان وتاریخ وتحولات یکصدساله اخیرایران، وروندکلی نهضت اسلامی؛اندوخته‌هایی داشتند،دوچندان کرد.    
طی سالیان متمادی،ساواک باایجادرعب ووحشت وانجام عملیات مستمرروانی،افسانه روئین تنیِ شاه راترویج،و توهّــمِ جاودانگی وشکست ناپذیری اوراچنان القا کرده بود،که حتّی برای بسیاری ازکسانی که درکورانِ انقلاب آبدیده شده بودند،تصوّرِایرانِ بدون شاه،امری آسان نبود.پذیرشِ حاکمیت جابرانه وتن دادن به ظلم،به امری طبیعی ونوعی باوروحالت روحی روانی اجتماعی تبدیل شده بود.تحت تأثیرهمین حالت،بسیاری ازاولیاء،جوانان انقلابی خودرا،برای دست کشیدن ازمبارزه ورهاکردنِ فعالیتهای انقلابی،تحت فشارقرارمی‌دادند.امّابادگرگونیِ نامحسوسی،که حضرت امام باتعبیرالطاف خفیّه الهی به آن اشاره کردند،بناگاه این باوروحالت روحی،درقم دگرگون شد،وبه نحوشگفتی به سرعت،اعتمادبه نفس،خودباوری،ایمان ویقین به قدرتِ قادرِمتعال،عمومیّت یافت.شگفت انگیزی وغیرعادی بودن تحوّلات،زمانی عیان ترشد،که علی رغمِ سرکوب خونین،وایجادجووحشت واختناق واجرای حیله‌ها ودسیسه‌های مختلف،آیات روشنایی بخش امیدوعنایت ذات اقدس باری‌تعالی،ازگوشه وکناررویداد‌ها نمایان می‌گشت.مردمی که تاچندماه قبل،ازبیم گرفتاری ومختلّ شدن امورزندگی خویش،ازانقلاب و انقلابی هافاصله می‌گرفتند،ناگهان تغییررویه داده،نه تن‌ها مانع فعالیت مبارزاتی فرزندانشان نمی‌شدند،بلکه باتشویق آنان برحضوردرصحنه‌های انقلاب،خودنیزدرصف تظاهرکنندگان قرارداشتند.مردم ستم کشیده تبریزکه پنجاه سال ظلم وجنایت وتحقیر راناخواسته تحمّل کرده بودند،ناگهان آنچنان متحوّل شده،به‌پاخاستندوبرآشفتند،که تاکنون هیچ جنبش وحرکتی به وسعت ودامنه وتأثیرات قیام آنان،نرسیده بود.چرا درپدیده‌های اجتماعی وتحولات سیاسی قبل ازشهادت آیت‌الله مصطفی خمینی،اقشارمختلف و توده‌های مردمی،عکس‌العمل چندانی از خود بروزنداده،اینچنین به صحنه نیامدند؟چراهیچ یک ازپدیده‌ها و رویدادهای مهم وحتّی خبر درگذشت متفکّرِفقیدمرحوم دکترعلی شریعتی،که چهارماه باشهادت مرحوم آیت‌الله سیدمصطفی خمینی فاصله داشت،دربین اقشارِ مختلف وتوده‌های مردمی،آنچنان موجی برنینگیخت وتظاهرات وخروش معترضانه مردمی را به دنبال نداشت ودرمحیط دانشجویی وطلاب ومجامع علمی وروشنفکری محصورماند؟چراخبردرگذشت متفکر دردمندی که هنوز فریادشورانگیزش که«شهیدقلب تاریخ است وهمچنان که قلب به رگهای خشک،خون حیات وزندگی می‌دهد،شهیدبه اندامهای خشک مرده وبی رمق جامعه حیات وحرکت می‌دهد»درگوش ‌ها طنین انداز بود،هیجان ازپیِ هیجان نیافرید تاتوده‌های ستمدیده باشعارهاودرگیری هاکاررابه کارزارکشندوشعله‌های سرکش ولهیب انقلاب،ازهرکوی وبرزن زبانه کشدوکاخ ظلم استبدادواستعماررابه تلی ازخاکسترتبدیل کند؟وچرامراسم بزرگداشت او مقرّی برای حضورفوج فوجِ جوانان شهادت طلب فراهم نکرد؟جوانانی که درماتم شهدابرسروسینه کوفتندونوحه‌های عاشورایی وشعارهای آتشین براندازی رادرهم آمیختندوبافریادشان طوفان به پاکردندوالله اکبر گویان،چنان بی محابابرکاخ خصم یورش بردندکه فرعون خفته دراهرام نیزبرخود لرزید! به تصریح تمامیِ شاهدان صحنه،ونیزگزارش منبع ساواک،منشأوعاملِ آغازگرجنبش29بهمن تبریز،ایمان دینی،اقدام غیرتمندانه وشهادتِ محمّدتجلابود.اماچه عاملی موجب احساس مسئولیت وخروشِ مردانه اوشد؟آیاعامل وراثت ژنتیکی وعامل قرابت خونی مشترک بین شهدای 19دی قم وشهدای29بهمن تبریز،موجب گشت،دربرابراهانت به مقدسات دین ومذهب‌شان،به شکل همسانی آنچنان برشورندوبرآشوبند،که زیبائیِ زیستن درکنارخانواده وبرخورداری ازمواهب زندگی ولذایذدنیوی رابه هیچ انگارند،وبافداکردن جان ونـثارخونشان،خون هزاران جوان دیگررابه جوش،وجان‌شان را،به خروش آورند؟چرا قیام19دی قم،آنچنان شگفت وسریع وفراگیروشتابان ازلایه‌های متعدّدجوامع واقشارو اقوام مختلف گذشت و فکروذهن وزندگی وهمه  وجودمردم رابه خودمشغول کرد،وهمچنان کوبنده و ویرانگروتوقّف ناپذیربه پیش تاخت؟ چراعلی‌رغم همه‌ی ترفندها ودسیسه‌های ساواک،سیا،موسادوسرویسهای جاسوسی قدرتهای غربی و شرقی آن دوران،وآماده باش دژخیمان وحاکمیت ارعاب واختناق،پیام شهیدان19دی قم،آنچنان شتابان،حصارهای شهرقم راپشت سرگذاشت وپس ازطی مسافت بسیار،درشهری که به ظاهر،نسبت وتناسبی با قم نداشت وشبکه‌های فسادسلطنتی وتشکیلات پیچیده ماسونی صهیونیستی،سرمایه گذاری‌های فراوانی درآن کرده بودند؛ودرشهری که به ظاهرتصورمی‌شد، مذهبی‌هایش دنباله‌رو مشی سازشکارانه سید کاظم  شریعتمداری هستند،درتبریز،آنچنان شورانگیز،دامن گسترد ؟درطول قرون گذشته،نسل اندرنسل ایرانیان اطاعت ازامام معصوم،به عنوان تجسم عینی اسلام را،دلیل مسلمانی خوددانسته اند.ایرانیان،اوامروسیره ائمه اطهارعلیهم‌السلام،را ملاک و شاخص شناسایی حق وباطل،ودردوره غیبت اطاعت ازولایت فقیه راتداوم پیروی امام ونبی می‌دانسته‌اند.
منابع در دفتر روزنامه موجود است