بازخوانی توصیههای رهبر معظم انقلاب در سالی که گذشت - بخش سوم
نقش اپوزیسیون به جای پاسخگویی!
در چهار دهه گذشته و پس از پیروزی انقلاب اسلامی مدیران زیادی سکاندار قوه مجریه بودهاند و اگر لیستی از مسئولین این دوره تهیه شود مشخص خواهد شد که اکثر این مدیران متعلق به یک جریان از سویی همیشه برخوردار و از طرف دیگر همواره منتقد بودهاند، حزب دولت ساخته کارگزاران سازندگی و چپ به اصطلاح اسلامی دهه شصت که بعدها نام «اصلاحطلب» به خود گرفت و این روزها با شعار اعتدال به بازیابی خود مشغول است در نزدیک اگر درست بگوییم چهار دهه گذشته مسئولیتهای سنگینی داشتهاند ولی در عین حال همیشه از روند امور ناراضی و در یک کلام اپوزیسیون درون حاکمیت بوده و هستند!
طبیعی است فردی که مسئولیت اجرایی داشته است بایستی پاسخگو باشد، چرا که تمامی قدرت و امکانات اجرایی کشور در اختیار او بوده تا بتواند مشکلی از مشکلات مردم را کم کرده و یا در حل آن بکوشد.
فردی که زمانی رئیسجمهور، وزیر و یا معاون عالیرتبه یک وزارتخانه بوده است نمیتواند امروز اپوزیسیون شده و از دیگران مطالبه کند و سؤال بپرسد، او باید پاسخ دهد که چه کرده است؟ در دوره مسئولیت او کدامین مشکل از لیست مشکلات کاسته شده و یا حداقل بر میزان آن افزوده نشده است؟!
نمیشود یک دهه همه کاره کشور باشید و امروز منتقد!
رهبر معظم انقلاب 6 دی ماه سال جاری در دیدار اعضای شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی به این حقیقت بسیار مهماشاره و تاکید کردند: «همه مدیران جمهوری اسلامی از اول تا امروز، خدمات مهمی انجام دادهاند، البته صدماتی هم زدهاند. انسان باید خدمات همه را در طول زمان سپاسگزاری کند. صدمات را هم باید نقد کرد، منتها نقد منصفانه؛ نقد و نقدپذیری واجب است، تهمت و لجنپراکنی حرام است. هنر این است که انسان خدا را در نظر بگیرد و برای قدرتیابی حرف نزند. انقلابینمایی غیر از انقلابیگری است؛ انقلابیگری پابندی و تدین لازم دارد.»
ایشان افزودند: «نمیشود که انسان یک دهه همهکاره کشور باشد، یک دهه بعد تبدیل شود به مخالفخوان کشور. ۹دی که آنقدر عظمت دارد، پاسخ ملت به این بازیها بود، این کسانی که کشور در اختیارشان هست یا بوده، دیگر حق ندارند علیه کشور حرف بزنند؛ بندهای که امکانات در اختیارم هست نمیتوانم مدعی باشم، من باید پاسخگو باشم که با این امکانات چه کردهام.»
رهبر معظم انقلاب در بخش دیگری از سخنان مهم این روز خود تصریح کردند: «امروز هزاران توپخانه دروغپردازی به سمت این ملت مشغول شلیک هستند تا مردم را ناامید و بدبین کنند. متأسفانه در داخل هم گروهی، درست همان کار دشمن را ادامه میدهند: ناامیدکردن مردم، متهم کردن، دروغهای دشمنساز را در ذهن مردم انداختن؛ اینها تقوا ندارند؛ اینها بهجای آنکه سیاستشان دینی باشد، دینشان سیاسیکاری است. خدا، دین و انصاف را رعایت نمیکنند.»
ایشان خاطرنشان کردند: «اینکه فردی مکرر، دستگاهها یا قوای مختلف را مورد حمله و تهمت قرار دهد، هنر نیست زیرا هر کودکی میتواند با یک سنگ، شیشهای را بشکند، هنر آن است که انسان خدا را در نظر داشته باشد و منطقی حرف بزند و از سخن گفتن برای هوای نفس و جهات شخصی و دستیابی به قدرت پرهیز کند چراکه خداوند بابت هر سخنی از انسان سؤال و مؤاخذه خواهد کرد.»
حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای با تأکید بر اینکه «انقلابینمایی» غیر از «انقلابیگری» است، گفتند: «انقلابیگری کار سختی است زیرا پایبندی و تدین لازم دارد و نمیشود که انسان در یک دهه همهکاره کشور باشد و در دهه بعد، تبدیل به مخالفخوان کشور شود.»
آنان که مسئولیت داشتند و امروز اپوزیسیون شدهاند!
امروز اگر نگاهی از سر دقت به چهار دهه گذشته بیندازیم خواهیم دید که در طول دهه شصت چپ به اصطلاح اسلامی که بعدها نام اصلاحطلب به خود گرفت سکاندار قوه مجریه و ریاست دولت بوده است ، در طول دهه هفتاد همانها با اسم دیگری و با یک حزب دولت ساخته به نام کارگزاران سازندگی بر سر کار آمده و از وزارتخانهها تا مدیریت کارخانهها را در اختیار خود گرفتند. با پیروزی دولت اصلاحات در خرداد 1376 کارگزاران هاشمی به دولت جدید پیوسته و تا سال 1384 همان تیم با اندکی تغییر در گفتار و کردار مشی گذشته را در پیش گرفت.
در سال 1384 دولتی جدید با تیمی جدید و سخنانی نو بر سر کار آمد و تا سال 1392 مدیریت قوه مجریه را بر عهده گرفت و از این سال تا امروز نیز همانها که تا پیش از سال 84 بر سر کار بودند دوباره بر سریر قدرت نشستند و روزی نیست که منتقدان خود را بیعقل ننامند و در عین حال خود منتقد وضع حال و گذشته کشور نیز نباشند!
سخن اینجا است که امروز آیا مدیران چهل سال گذشته کشور فارغ از اسامی و جهتگیریهای سیاسی میتوانند منتقد باشند؟ پاسخ روشن و واضح است آنان بایستی پاسخگوی عملکرد خود بوده و بگویند برای حل مشکلات کشور چه کردهاند.
مگس روی زخم مینشیند
رهبر معظم انقلاب در دیدار 19 دی ماه سال جاری با مردم قم به نکته بسیار مهمی اشاره کردند که به نظر میرسد مسئولان در تحلیل وضعیت موجود در کشور از آن غافل هستند.
معظمله در این دیدار با اشاره به آشوبهای اخیر ضدانقلاب و موج سواری آنان بر روی مطالبات به حق مردم اظهار داشتند: «دست داشتن دشمن در مسائل اخیر، تحلیل نیست بلکه بر مبنای اطلاعات و خبر بیان شد اما این نباید موجب شود که از ضعفها و مشکلات خودمان غافل شویم. دشمنان مانند مگس روی زخم ناشی از مشکلات و ضعفها مینشینند، بنابراین باید زخم را خوب کنید و نگذارید به وجود آید چرا که اگر مشکل داخلی نداشته باشیم، تبلیغات و فضاسازی بیگانه اثر نمیگذارد و آمریکاییها هم نمیتوانند هیچ غلطی بکنند.»
زمانی که مسئولان و مدیران کشور سخن میگویند از سویی حوزههای مرتبط با مدیریت خود را بسیار عالی توصیف میکنند، نه تورمی وجود دارد و نه رکودی، روابط با جهان نیز در وضعیتی بسیار عالی و رو به راه به سر میبرد و از سوی دیگر نیز مشکلات به زعم آنان بسیار اندک موجود را نیز نه به خود که به پیشینیان مرتبط میسازند و میگذرند!
مسئولین پیشین نیز زمانی که بر سر کار بودند و قدرت اجرا داشتند مشکلات را مربوط به پیش از خود میدانستند و تصریح داشتند با مدیریت آنان مشکل چندانی وجود ندارد و منشأ آن مشکل اندک را نیز به پیشینیان مرتبط میدانستند!
سخن اینجا است که هیچ مدیری مسئولیت مشکلات مردم در دوران مدیریت خود را بدون اما و اگر نپذیرفته است.
مردم انگلیس در چنین شرایطی از ضربالمثلی استفاده میکنند که رفتار چنین مدیرانی را توصیف میکند. آنها میگویند: «وقتی کسی در میان سخنش از کلمه امّا استفاده کرد توجهی به قبل آن نکن چرا که نظر حقیقی او بعد «امّا» است.»!
ضرورت پاسخگویی در برابر «اختیارات فوقالعاده»
رهبر معظم انقلاب در مراسم بیست و چهارمین سالگرد وفات امام خمینی(ره ) در سال 1392 طی سخنانی به اختیارات رئیسجمهور پرداخته و تاکید کردند: «رئیسجمهور در كشور ما و طبق قانون اساسی ما، امكانات فوقالعاده زیادی در اختیار دارد. رئیسجمهور امكاناتش در قانون اساسی، امكانات وسیعی است؛ رئیسجمهور بودجه كشور را در اختیار دارد، همه اركان اجرائی كشور را در اختیار دارد، ترتیب اجرای قوانین را در اختیار دارد، توانائی استفاده از همه افراد صاحب نظر را در سراسر كشور در اختیار دارد؛ رئیسجمهور در همه مسائل گوناگون دستش باز است.»
حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای 11 اردیبهشت 1384 نیز در دیدار مردم کرمان در این زمینه تاکید کرده بودند: «رئیسجمهور در کشور ما نقش بسیار مهمی دارد؛ تبلیغات بیگانه میخواهد عکس این را نشان دهد. آنها دشمنانه حرف میزنند. رئیسجمهور یکی از مؤثرترین، و در دستگاه اجرایی مؤثرترین عنصر برای حل مسائل کشور است. در میان مسئولان کشور، هیچ مسئولی به قدر رئیسجمهور در قانون اساسی ما امکانات و تواناییها و عرصه عظیم خدمتگزاری ندارد. بودجه کشور و همه مسئولان طراز اول اجرایی کشور در اختیار اوست؛ اوست که میتواند کشور را آباد کند و از لحاظ علمی و صنعتی و مسائل انسانی و یا از لحاظ امنیت، کشور را به پیش ببرد؛ کفایت و تواناییهای اوست که میتواند زندگی را در کام مردم شیرین کند.»
مروری بر قانون اساسی نیز اختیارات موسع رئیسجمهور را در قانون اساسی نشان میدهد، بخشی از این اختیارات و وظایف عبارتند از؛
- اصل 113: پس از مقام رهبري، رئیسجمهور عاليترين مقام رسمي كشور است و مسئولیت اجراي قانون اساسي و رياست قوه مجريه را جز در اموري كه مستقيما به رهبري مربوط ميشود، برعهده دارد.
- اصل121: رئیس جمهور در مجلس شوراي اسلامي در جلسه اي كه با حضور رييس قوهقضاييه و اعضاي شوراي نگهبان تشكيل مي شود به ترتيب زير سوگند ياد مي كند و سوگندنامه را امضا مي نمايد... «من به عنوان رئیسجمهور در پيشگاه قرآن كريم و در برابر ملت ايران به خداوند قادر متعال سوگند ياد مي كنم كه پاسدار مذهب رسمي و نظام جمهوري اسلامي و قانون اساسي كشور باشم و همه استعداد و صلاحيت خويش را در راه ايفاي مسئولیتهايي كه بر عهده گرفتهام به كار گيرم و خود را وقف خدمت به مردم و اعتلاي كشور، ترويج دين و اخلاق، پشتيباني از حق و گسترش عدالت سازم و از هرگونه خودكامگي بپرهيزم و از آزادي و حرمتاشخاص و حقوقي كه قانون اساسي براي ملت شناخته است حمايت كنم. در حراست از مرزها و استقلال سياسي و اقتصادي و فرهنگي كشور از هيچ اقدامي دريغ نورزم و با استعانت از خداوند و پيروي از پيامبر اسلام و ائمه اطهار عليهمالسلام قدرتي را كه ملت به عنوان امانتي مقدس به من سپرده است همچون اميني پارسا و فداكار نگاهدار باشم و آن را به منتخب ملت پس از خود بسپارم.»
- اصل122: «رئیسجمهور در حدود اختيارات و وظايفي كه به موجب قانون اساسي و يا قوانين عادي به عهده دارد در برابر ملت و رهبر و مجلس شوراي اسلامي مسئول است.»
- اصل126: «رئیسجمهور مسئولیت امور برنامه و بودجه و امور اداري و استخدامي كشور را مستقيما برعهده دارد و مي تواند اداره آنها را به عهده ديگري بگذارد.»
- اصل134: «رياست هیئت وزيران با رئيسجمهور است كه بر كار وزيران نظارت دارد و با اتخاذ تدابير لازم به هماهنگ ساختن تصميم هاي وزيران و هيات دولت ميپردازد و با همكاري وزيران، برنامه و خط مشي دولت را تعيين و قوانين را اجرا مي كند. در موارد اختلاف نظر و يا تداخل در وظايف قانوني دستگاههاي دولتي در صورتي كه نياز به تفسير يا تغيير قانون نداشته باشد، تصميم هيات وزيران كه به پيشنهاد رئیسجمهور اتخاذ مي شود لازمالاجرا است. رئیسجمهور در برابر مجلس مسئول اقدامات هيات وزيران است.»
- اصل137: «هر يك از وزيران مسئول وظايف خاص خويش در برابر رئیسجمهور و مجلس است و در اموري كه به تصويب هيات وزيران ميرسد مسئول اعمال ديگران نيز هست.
چنان که مشاهده میشود طبق اصول متعدد قانون اساسی رئیسجمهور وظایف متعددی بر عهده داشته و طبق این وظایف فراوان «در برابر ملت، رهبری و مجلس شورای اسلامی» مسئول است و باید پاسخگو باشد، حال اگر فردی هشت سال رئیسجمهور باشد، حین و پس از دوره ریاستجمهوری تبدیل به اپوزیسیون و منتقد کل ساختار نظام گردد عجیب و غیرمنطقی به نظر میرسد، او بایستی پاسخگوی مسئولیتهای بیشماری که طبق قانون اساسی برعهدهاش بود باشد ، اینکه اقتصاد کشور در دوره مسئولیت او به کدامین سو رفته است و کدام یک از مشکلات اقتصادی کشور از رکود گرفته تا تورم و بیکاری حل شدهاند و مردم نسبت به قبل مشکلات کمتری را تحمل میکنند.
طبیعی است که برطرف کردن همه مشکلات از دست یک دولت و یا یک فرد ساخته نیست ولی هر فردی به اندازه اختیارات و وظایفی که دارد بایستی در برابر مردم پاسخگو باشد.
کارشناسان سیاسی معتقدند این تقریبا تبدیل به یک عادت و رویه شده است که مسئولین اجرایی کشور از رئیس جمهور و وزرا گرفته تا مدیران میانی وظایف اساسی خود را فراموش کرده و به نظریه پردازی مشغول میشوند، آنان درحالی که بایستی به حل مشکلات کشور در حوزههای مدیریتی خود بپردازند در سخنرانیها یا درباره رابطه علم و دین سخن گفته و در مسلمات ایجاد تشکیک میکنند و یا در حالی که خود کمترین انتقادی را بر نمیتابند و منتقدین را «بیعقل» مینامند از مجاز بودن نقد معصومین نیز سخن میگویند! در حالی که مشخص نیست این موارد چه ربطی به آنها و حوزه مسئولیتشان دارد؟!