نگاهی به آثار و اسرار نماز از دیدگاه قرآن
خوشا آنان که دائم در نمازند
نماز، نشانه بندگی
نماز واژهای فارسی به معنای کرنش، سرفرودآوری برای تعظیم و اطاعت و نشانهای از بندگی، اطاعت و فرمانبرداری است. (برهان قاطع، ص 1145؛ لغتنامه، دهخدا، ج 13، 20100) در عربی و در کاربردهای قرآنی واژه صلاه در معانی چندی از جمله نماز، دعا و نیایش (توبه، آیه 103)، رحمت و ترحم (بقره، آیه 157)، دین و آیین (هود، آیه 87) به کار رفته است.
این که چرا به نماز، صلاه گفتهاند، برخی به وجه شباهت حالت قرار گرفتن نمازگزاران اشاره کرده و گفتهاند، شخص نمازگزار مانند اسبهایی که در یک خط حرکت میکنند، هر یک سر خویش را در دم اسب دیگری و انتهای دنباله آن دیگری قرار میدهد. نمازگزار هم این گونه میایستد. در حقیقت هر یک از دیگری پیروی میکند. اینکه گفتهاند: لم نک منالمصلین، به معنای عدم پیروی از سابقین است. چنانکه اسم صلوان برای دو استخوان روییده در سمت راست و چپ در دم و دنبال آن است. (مجمع البحرین للطریحی، 266/1، کتاب الالف، مأاوله صاد) نویسنده المنجد نیز همین معنا را پسندیده و مینویسد: صلی: تصلیهًْالفرس: تلا السابق، فهو مصل (القاموس المنجد فیاللغهًْ و الاعلام، ص 434).
به هر حال، در صلاه نوعی صله و ارتباط و وصل وجود دارد که با توجه به تعریف طریحی، این صلاه به شکل پیروی از سابق تحقق مییابد. پیامبر(ص) میفرمود: صلوا کما رایتمونی اصلی؛ این گونه که من نماز خواندم و دیدید، نماز بخوانید. پیامبر(ص) از خدا و جبرئیل پیروی کرد و دیگران نیز میبایست از ایشان پیروی کنند.
مهمترین هدف از نمازی که به شکل خاص در شریعت اسلام وضع شده، آن چیزی است که در روایات ماثور آمده است. در تعقیبات نماز که در مفاتیح الجنان شیخ عباسی قمی آمده، این دعای ماثور درباره نماز را میبینیم که حاوی اهداف و فلسفه نماز است. در آنجا آمده است: الهی هذه صلاتی صلیتها لالحاجهًْ منک الیها، ولارغبهًْ منک فیها، الا تعظیما وطاعهًْ و اجابهًْ لک الی ما امر تنی به؛ بار خدایا! این نمازی که ارادهام به سبب نیاز یا رغبت تو بدان نیست؛ بلکه از باب تعظیم، اطاعت و اجابت نسبت به فرمانی است که بدان مرا فرمان دادهای.
در حقیقت، آنچه در برخی از لغتنامهها به عنوان معنای صلاه و نماز گفته شده، همان حقیقت و فلسفه و هدف نماز است. مهمترین اهداف نماز را میتوان در تعظیم، اطاعت و اجابت نسبت به فرمان دانست. مرتبه نخست یعنی تعظیم همان مرتبهای است که تنها عقل شاهدان بدان میرسد و به دلیل عظمت خداوند بر او نماز میگزارند و مرتبه دوم اطاعت و مرتبه سوم اجابت امر است. هر سه مرتبه، اهداف بلندی است هر چند که مرتبه نخست تنها در دایره درک راسخون و شاهدانی است که حقیقت هستی را چنان که هست دریافتهاند.
از آیات قرآن به دست میآید، که مهمترین نشانه بندگی و عبودیت و عبادت، نماز است. نماز دارای ارکان و اذکاری است که هر یک از آن ارکان خود به تنهایی بیانگر ارزش و اهمیت نماز و جایگاه ویژه آن در تحققبخشی معنای بندگی، عبودیت و عبادت است. به عنوان نمونه، رکن سجده، بیانگر درک عظمت مسجود، اطاعت، فرمانبرداری و پذیرش سلطه و تسخیر اوست.
آثار نماز، بیانگر اسرار نماز
در آیات قرآن، به آثار و کارکردهای نماز اشاره شده است. میتوان بیش از 30 اثر را برای نماز در قرآن برشمرد که گاه هر یک از این آثار خود بیانگر تمامیت نماز در بندگی و عبودیت و هدف آفرینش است.
از جمله آنکه نماز را ذکر گفتهاند. ذکر و یاد خداوند خود دهها اثر و پیامد مثبت در سرنوشت بشر به جا میگذارد که میتوان آن را هدف و فلسفه آفرینش دانست. اگر فلسفه آفرینش آدمی متاله شدن به عنوان خلیفه الهی است که از طریق عبودیت به دست میآید. (ذاریات، آیه 56) کمال عبودیت و عبادت را میبایست در نماز جست.
خداوند از جمله آثار نماز را رسیدن به مقاماتی چون مقام مصلحان (اعراف، آیه 170)، مقام متقین (بقره، آیات 2 و 3 و 177)، مقام محسنان (هود، آیات 114 و 115؛ لقمان، آیات 3 و 4)، مقام مخبتین و خاضعان (حج، آیات 34 و 35)، مقام صادقان (بقره، آیه 177)، مقام ابرار (همان)، مقام سابقون و مقربان (انفال، آیات 3 و 4؛ علق، آیات 9 و 10 و 19) و مقام مفلحون و رستگاران (بقره، آیات 3 و 5) میداند. این بدان معناست که هر آنچه که بشر میخواهد و هر آنچه فلسفه آفرینش هستی و فلسفه آفرینش انسان است از طریق نماز به دست میآید و تحقق پیدا میکند.
علاوه بر این آثار، نماز کارکردهای سهگانهای چون رسیدن به کمالات مطلق (متاله شدن)، رهایی از نواقص و مشکلات و دفع و رفع آنها دارد. پس با نماز دنیا و آخرت شخص نه تنها تضمین میشود بلکه تنها راه سعادت دائمی و رسیدن به آرامش و آسایش ابدی است. (بقره، آیات 277، 25، 153).
با نگاهی به آثار و کارکردهایی که قرآن برای نماز بیان میکند میتوان به آسانی اهمیت، ارزش و جایگاه نماز را درک کرد و بخشی از اسرار و رازهای نهفته در نماز را به دست آورد.
لزوم مداومت و مراقبت بر نماز
باباطاهر در دوبیتی زیبا به این نکته توجه میدهد که انسان برای رسیدن به تمام مقامات و اسرار و آثاری که برای نماز بیان شده، میبایست دائم در مقام بندگی باشد که نشانه آن نمازگزاری و وصل دائمی است. این صله و وصل و ارتباط دائمی، با نماز به دست میآید. برای اینکه چنین حالتی برای بنده پدید آید و همواره خود را در محضر خدا ببیند و دمی غافل از خدا و حضور نشود، لازم است که نماز دائمی داشته باشد و هرگز از مداومت و مراقبت دست برندارد و غافل نباشد.
باباطاهر میسراید:
خوشا آنانکه الله یارشان بی
به حمد و قل هوالله کارشان بی
خوشا آنانکه دائم در نمازند
بهشت جاودان بازارشان بی
به نظر باباطاهر دنیا، بازار مکارهای است که هر کسی میبایست در این بازار مکاره کالایی را بخرد که ارزشمند باشد. خداوند نیز به این بازار و تجارت در آیاتی از قرآن اشاره میکند و از مردم میخواهد که کالای وجودشان را با چیز باارزشی معاوضه و مبادله کنند و آن را به ثمن بخس نفروشند. (صف، آیه 11)
کسی که بهشت رضوان میخواهد میبایست آن را بشناسد و دمی در این بازار مکاره غافل نشود، زیرا برخیها کالاهای بنجل و بیارزشی را عرضه میکنند، درحالیکه آن را به زخرفه القول (سخنان خوشآب و رنگ) آذین بستهاند (انعام، آیه 112) و با تسویل و تزیینگری، آرایههای باطل دنیا را به عنوان کالای با ارزش و ماندگار بهشت و آخرت جا میزنند. (آلعمران، آیه 14)
انسانی میتواند دائم در نماز باشد که خود را دائم بنده بداند و در محضر خداوند باشد. بنابراین میبایست مانند باباطاهر هرگز در دام ظاهر نیفتد و در ورای ظاهر، ملکوت و حقیقت هر چیزی را دید و تمام هستی را آیات و نشانههایی از حقیقت وجود خداوندی دانست:
به دریا بنگرم دریا ته وینم
به صحرا بنگرم صحرا ته وینم
به هرجا بنگرم کوه و در و دشت
نشان از قامت رعنا ته وینم.
در این حالت است که انسان دربرابر عظمت قامت رعنای الهی همواره سر بر سجده حمد و توحید میگذارد و با قول و فعل در نماز دائمی فرو میافتد.
خداوند از صفات مومن واقعی، دائم در نماز بودن وی دانسته است. گاه به کنایه در این باره از ذکر دائم سخن به میان میآورد. (احزاب، آیه 41) و گاه به صراحت از اقامه دائمی نماز سخن به میان میآورد و در وصف ایشان میفرماید: الذین ... یقیمونالصلاهًْ (بقره، آیه 2) چراکه فعل مضارع دلالت بر استمرار و مداومت دارد. (التبیان، ج 1، ص 56)
در قرآن آیات بسیاری بر لزوم استمرار و مداومت بر نماز وارد شده که از آن جمله میتوان به آیات 238 سوره بقره، 55 سوره مائده، 92 سوره انعام و مانند آن اشاره کرد.
خداوند درباره اینکه مصلی کیست؟ میفرماید: الذین هم علی صلاتهم دائمون اولئک فی جنات مکرمون؛ مصلین کسانی هستند که همواره و دایم در نماز هستند. آنان در بهشت صاحب تکریم میباشند. (معارج، آیات 22 و 23 و 35)
حضرت ابراهیم(ع) از خداوند میخواهد تا نام نمازگزار بر او روا دارد و او را از نمازگزاران و اقامهکنندگان آن قرار دهد و نسل و ذریه او را نیز چنین کند. (ابراهیم، آیه 40) این بدان معناست که اولیای الهی نهتنها در مقام فعل اهل یقیمون الصلاهًْ بودند، بلکه خواهان تحقق اسم و رسیدن به مقام مقیمی الصلاهًْ هستند.
بنابراین، مصلی کسی است که دائم در نماز است و از ترک آن اجتناب میکند. خداوند در آیه 191 سوره آلعمران ذکر الله را به قیام و قعود تفسیر میکند که خود تعبیری دیگر از نماز است. (کشاف، زمخشری، ج 1، ص 453)
اصولا ذکر خداوند و یاد او در دلها، خود موجب خضوع و خشوع قلب میشود و آدمی را در برابر عظمت الهی به نماز وامیدارد. از این رو خداوند در آیه 15 سوره اعلی ذکر اسم الهی را سبب نمازگزاری میداند. به این معنا که شخص حتی با ذکر اسم خداوند به نماز میایستد، چه رسد که ذکر الله در دل او جوانه زند و عظمت او را دریابد. شناخت اجمالی و اسمی از خداوند خود عامل نمازگزاری انسان است، چه رسد که خدا در دل شخص باشد.
البته نمازگزاری با نمازهای واجب پنجگانه تحقق مییابد ولی نمازهای مستحب و حفاظت بر آن خود در کمال و تمامیتبخشی این معنا نقش مهمی را ایفا میکند. (معارج، آیات 22 تا 35؛ مجمعالبیان، ج 9 و 10، ص 535؛ تفسیر نورالثقلین، ج 5، ص 419، احادیث 37 و 38)
خداوند به حضرت عیسی(ع) فرمان میدهد که نماز را در تمام عمر برپا دارد و آن را هرگز ترک نکند. (مریم، آیه 31 و 32) این درحالی است که برخی گمان کردهاند که با رسیدن به مقام یقین و شهود دیگر نیازی به عبادت از جمله نماز نیست؛ زیرا خداوند فرموده است: «واعبد ربک حتی یاتیک الیقین؛ پروردگارت را تا زمان رسیدن یقین عبادت کن. (احقاف، آیه 51) درحالیکه مراد از یقین همان مرگ است؛ چراکه مردم تنها در زمان مرگ در مقام حقالیقین قرار میگیرند. (ق، آیه 22؛ تکاثر، آیات 5 تا 7) یا اینکه مراد همان شهود و یقین تمام است. اما باید توجه داشت که حتی در اینجا به معنای غایت نیست، بلکه به معنای تبیین هدف و مقصود است. به این معنا که از انسان خواسته نشده تا با رسیدن به یقین دست از عبادت ازجمله نماز بردارند یعنی غایت عبادت یقین باشد، بلکه به این معناست که ازطریق عبادت میتوان به شهود و یقین در همه مراتب آن رسید.
درحقیقت خداوند بیان میکند طریق طبیعی رسیدن به یقین و شهود و مراتب آن، عبادت است. کسی که به یقین رسید و حتی سه مرتبه علمالیقین، عینالیقین و حقالیقین را به دست آورد، به پایان راه نرسیده است، زیرا خداوند بینهایت و عمل و فعل او نیز بینهایت است و هرگز پایانی برای یقین نمیتوان شمرد. (اسراء، آیه 84) پس شخص میبایست طریقت شهود و یقین را عبادت و شریعت بداند که از آن جمله نماز و تقوا و مانند آن است و دیگر اینکه این عبادت میبایست مستمر و مدام باشد و تا دم مرگ ادامه یابد.
بر این اساس، مدعیان حقیقت، گزافه میگویند که چون به حقیقت و یقین رسیدهاند، ترک عبادت کنند و لازم نیست تا عبادت خداوند کنند؛ زیرا نهایت حقیقت، بندگی است و کسی از عبادت و عبودیت سر نمیزند. پس کسی که به کنه عبودیت و بندگی یعنی ربوبیت رسیده است دربرابر خداوند از خشیت برخوردار میباشد و دربرابر عظمت او سر بر آستان سجده میساید (فاطر، آیه 28)؛ چنانکه از تعقیبات نماز نیز این معنا به دست میآید.
مومن میبایست نهتنها دائم در نماز باشد بلکه در مراقبت و محافظت بر آن کوشا باشد و نماز را به تمام و کمال به جا آورد تا از آثار و برکات آن یعنی یقین و ربوبیت بهرهمند شود. (انعام، آیه 92، معارج، آیات 23 تا 35)
به هرحال، این همه اهتمام و تاکید بر نماز از آن روست که ازجمله عبادتهایی است که میتوان به کمک آن به فلسفه و هدف آفرینش یعنی ربوبیت ازطریق عبودیت و متاله شدن ازطریق نمازگزاری دست یافت.