سواد رسانهای تولید امنیت و مدیریت بحران
علی قاسمی
مقدمه
ما در دنیای رسانهای شده زندگی میکنیم. امروزه فضای مجازی به ویژه شبکههای اجتماعی پیام رسان، تمام شئون زندگی انسانها را فراگرفته است. میزان مواجهه و نیازمندی بشر امروز به این فضا به حدی گسترش یافته است که به گفته صاحبنظران دیگر نمیتوان به آن عنوان زندگی مجازی اطلاق کرد. چراکه بخش غیرقابل توجهی از زندگی حقیقی مردم در این فضا میگذرد. به تعبیر رهبر فرزانه انقلاب برخی در این فضا تنفس مینمایند. از این رو توجه به نرمافزارهای پیامرسان در ایران باعث عضویت کاربران در سطح گستردهای شده است. بر اساس آمار رسمی، محبوبترین شبکههای مجازی و پیامرسان در ایران تلگرام، اینستاگرام، واتسآپ، لاین، فیس بوک، توئیتر، ویچت،تانگو و گوگل پلاس هستند. اینستاگرام محبوبترین شبکه اجتماعی و تلگرام محبوبترین پیامرسان موبایلی در ایران است. به نظر میرسد فیلتر نبودن و دسترسی آسان به پیامرسانهای موبایلی تلگرام و واتسآپ و شبکه اجتماعی اینستاگرام را میتوان از مهمترین دلایل استقبال ایرانیها از این شبکهها دانست.
نکته قابلتأمل این واقعیت است که موضوع افزایش کاربران ایرانی در شبکههای اجتماعی، رویآوری سرویسهای اطلاعاتی دشمن و جریانات معارض داخلی و خارجی را به دنبال داشته است. از این رو فضای مجازی در کنار قابلیتها و امکانات جالب توجهی که به مجموعه کاربران خود میدهد مشکلات و دردسرهای پنهان و آشکاری را ایجاد مینماید. از این منظر با عنایت به حضور بخش وسیعی از افراد جامعه در شبکههای اجتماعی؛ برخورداری از سواد رسانهای موضوعی است که مدتها از سوی برخی از دلسوزان کشور مطرح شده است. موضوعی که میتواند با ایجاد شناخت دقیق و عمیق از آسیبها، تهدیدات و فرصتهای متأثر از شبکههای اجتماعی، از حجم مخاطرات این رویکرد نوپدید بکاهد. ضرورتی که در ناآرامیهای اخیر به خوبی نشان داد که چگونه تغافل از «سواد رسانهای» و ضعف در نگاه هوشمند و نقادانه نسبت به شبکههای اجتماعی پیامرسان میتواند برای امنیت کشور هزینهساز شود.
مفهوم سواد رسانهای
سواد رسانهای موضوعی است که در بسیاری از کشورهای پیشرفته دنیا از سالها قبل دنبال گردیده تا پیامدهای نامطلوب رسانهها بهخصوص فضای مجازی مهار و مدیریت گردد. در واقع همانطور که یک شهروند ایرانی باید سواد خواندن و نوشتن داشته باشد؛ یا اینکه راندن اتومبیل مستلزم مهارت رانندگی است؛ استفاده از رسانهها به ویژه کاربری در شبکههای اجتماعی پیامرسان نیز نیازمند سواد و فهم رسانهای است. این بدان معناست که فرد باید بتواند وقتی یک پیام را در تلویزیون، سینما و یا شبکههای اجتماعی دریافت میکند، بتواند آن را تحلیل کند و مواجهه هوشمندانه داشته باشد. در واقع همان فهم ارزیابی و تشخیص خوب و بد کردن موضوعات در فضای مجازی را سواد رسانهای میگویند. لذا با مطالعه و آموزش، سواد رسانهای خود را ارتقاء دهیم تا به سادگی در دام فرآیند عملیات روانی، نفوذ، شایعه، تخریب و حتی تخریبهای فنی و هکری، اقدامات ضدفرهنگی و تهدیدات امنیتی و جاسوسی قرار نگیریم. چرا که عدم برخورداری از سواد رسانهای در افراد جامعه در سطوح مختلف فردی و مدیریتی، همواره دامنه وسیعی از تهدیدات و آسیبهای فرهنگی، اجتماعی و امنیتی را برای کشور به همراه داشته و سوءاستفاده دشمنان نظام اسلامی را به دنبال داشته است.
اتخاذ رژیم مناسب مصرف از شبکههای اجتماعی
یکی از اساسیترین موضوعات در سواد رسانهای اتخاذ رژیم مصرف است. از آنجایی که سواد رسانهای سالهاست در کشورهای اروپایی مطرحشده و کاربران در کنار بهرهبرداری از امکانات و فرصتهای فضای مجازی آگاهییابی لازم درخصوص تهدیدات و آسیبهای آن را دریافت کردهاند؛ میزان ساعات بهرهبرداری کاربران کشورهای پیشرفته اروپایی با میزان کشورهایی همچون ایران متفاوت است. چراکه کاربران اینترنت در جهان بهطور متوسط روزانه 109 دقیقه را در شبکههای اجتماعی سپری میکنند. یعنی چیزی در حدود 1 الی 2 ساعت در فضای مجازی صرف وقت مینمایند. این در حالی است که بر اساس آمار رسمی میانگین حضور روزانه ایرانیها در شبکههای اجتماعی بین 5 تا 9 ساعت در روز است. از اینرو اولین توصیه به کاربران شبکههای اجتماعی برخورداری از رژیم مناسب مصرف از شبکههای اجتماعی است. این مصرف بالای کاربران ایرانی آسیبهای فراوانی به دنبال داشته است. از مهمترین آسیبها به اتلاف وقت، کمخوابی، کم رنگ شدن ارتباطات موثر پیرامونی، ضربه به کانون گرم خانواده و از دست رفتن فرصت طلایی عمر به ویژه برای نسل جوان است. برابر آمار رسمی به دلیل استفاده از شبکههای اجتماعی در ساعات بامداد، یک ساعت از خواب جامعه ایرانی کم شده است. این اتفاق ناخوشایند در جمعیت چند ده میلیونی کاربران ایرانی، یعنی چند ده میلیون کاهش ساعت خواب در ایران که تاثیرات خود را در محیط خانواده، کار، آموزش و... خواهد گذاشت.
مواجهه هوشمندانه
همانطور که در زندگی اصل نه گفتن مهم است، در ارتباطات نیز باید مهارت دفع ارتباطات را آموخت. این بدان معناست که در شبکههای اجتماعی میبایست در بین حجم وسیع پیامها، مواجهه نقادانه و هوشمندانه را آموخت. باید با آشنایی با تهدیدات و آسیبها و حتی قوانین و مقررات مربوطه؛ قدرت تشخیص را در خود تقویت کنیم تا قادر باشیم با قدرت اراده خویش ارتباط رسانهای بهدردبخور را کشف کرده و ادامه دهیم. بسیاری از مشکلات در پی اعتماد بیحد وحصر به شبکههای اجتماعی و نیز قضاوت عجولانه در ارتباطات است. بنابراین بايد مباحثي همچون فرهنگسازی و استفاده صحیح از رسانههای جدید را به جامعه آموخت. چرا که عدم مواجهه هوشمندانه در فضای مجازی به بروز آسیبهای اجتماعی، ناملایمات خانوادگی و بیبندوباری اخلاقی میشود. در حقیقت معماری صحیح در بهرهبرداری از فضای مجازی، امنيت سطوح مختلف جامعه ازجمله حریم خصوصی، امنیت فردی، امنیت اجتماعی و نهایتاً امنیت ملی را برمبنای مواجهه هوشمندانه ایجاد مینماید.
مواجهه نقادانه و بازگشایی پیام
سواد رسانهای به دنبال ایجاد کشف و بازگشایی پیامهای رسانهای است. از این منظر اگر در کشور نهضت سواد رسانهای صورت پذیرد، رویارویی با حجم وسیعی از پیامها، با نگاه هوشمندانه دنبال خواهد شد و توانمندی لازم برای مهارت بازگشایی و تحلیل متن پیام و زیر متن پیام-که همان اهداف نهفته در پیام است- برای آحاد جامعه ایجاد میشود. همه پیامهای رسانهای از لحاظ فهم و درک و انتقال معنا، از دو بخش تشکیل شدهاند. بخش اول «متن» پیام است. یعنی همه آن چیزهایی که ما میخوانیم، میبینیم و میشنویم متن محسوب میشود. بخش دوم «زیرمتن» است. یعنی آن چیزی نیست که خوانده، دیده و یا شنیده میشود؛ بلکه معنایی است تولیدکننده متن و محتوی پیام به دنبال آن است که آن را در ذهن شما خلق نماید. موضوعی که در ماجرای اخیر مشهد به خوبی مشاهده شد که چگونه رسانهها به ویژه شبکههای اجتماعی جریانات معارض داخلی و معاند خارجی با استفاده از تکنیکهای عملیات روانی، گلایهمندی اقتصادی مردم را به ساختارشکنی سیاسی و بحران آفرینی در کشور تبدیل کردند. رسانههای وابسته به سران کشورهای غربی، عبری- عربی در یک رویکرد مهندسی شده؛ توپخانه تولید محتوای جعلی را فعال کرده و با در آمیختن حق و باطل حجم وسیعی از اخبار کذب را به منظور اثرگذاری روانی در راهاندازی ناآرامی در کشور دنبال کردند. در این رویکرد سعی شد تا اعتراض به حق برخی از مردم درخصوص وضعیت نابسامان معیشتی که ثمره عملکرد نامطلوب مسئولین دولتی است، به اعتراضات سیاسی تغییر داده شود. از این رو همه تلاشها بر این متمرکز شد تا به هر شیوهای، مردم را به حرکت در جهت تعارض با نظام همراه سازند. اتفاق ناخوشایندی که به دلیل ضعف در سواد رسانهای در سطوح مختلف فردی و مدیریتی در کشور، قضاوت عجولانه و انتشار پیام و اخبار بدون سند را بدون هیچ تامل و مواجهه نقادانه ایجاد نمود.
از این منظر با عنایت به موارد گفته شده؛ متوقف شدن محدود شبکههای اجتماعی پیامرسان در کشور در آن مقطع زمانی اتفاقی عجیب نبود. پرواضح است در شرایط بحران، همه کشورها برای حفظ امنیت ملی خود با تکیه بر قانون، ملاحظات امنیتی خود را دنبال مینمایند. اقدامی که برخی از کشورها از جمله برزیل و کرهجنوبی نیز درخصوص برخی از شبکههای اجتماعی انجام دادند. این کشورها به دلیل تعارض محتوایی برخی از شبکههای اجتماعی که با هویت آنان داشت در برههای از زمان، توقف فضای مجازی در کشور خود را انجام دادند. البته تذکر این مطلب گفتنی است که علاج کار توقف و مسدود کردن مطلق فضای مجازی نیست. علاج کار، راهاندازی شبکه ملی اطلاعات و اینترنت ملی، راهاندازی نهضت سواد رسانهای در کشور و ایجاد نگاه نقادانه و مدیریت هوشمندانه در برابر هجمههای شبکههای اجتماعی است.
سواد رسانهای به هیچ عنوان به معنی حذف و یا سانسور در فضای مجازی نیست. این رویکرد هرگز نگاه سلبی به مسئله نداشته و ممنوعیت و توقف فضای مجازی را دنبال نمیکند. در حقیقت سواد رسانهای و مدیریت هوشمندانه در شبکههای اجتماعی پیام رسان به معنی مواجهه نقادانه و فعال در برابر پیامهای ارسالی از سوی رسانههای مختلف است. سواد رسانهای مهارتی است که شناخت رسانه، درک پیامها و مهمتر از آن توان برخورد هوشمندانه افراد را در برابر تهدیدات و آسیبهای رسانهای درابعاد فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و امنیتی به ارمغان میآورد. اینکه کاربران شبکههای اجتماعی توانمندی لازم و سواد کافی و نقادانه در برابر رسانه را کسب نمایند و بتوانند کارکردهای رسانه، زبان اقناعسازی و اهداف نهفته در پیامها را درک نمایند و سیاستگذاران کشور نیز با علم بر این موضوعات تصمیمات لازم را اتخاذ نمایند بعنوان یکی از اهداف این رویکرد قلمداد میشود. نکته قابل تاملی که خدای عزوجل نیز در آیه 18 سوره زمر بر اهمیت و ضرورت خرد و سواد تاکید داشته میفرمایند: «آن کسانی که به سخن گوش میدهند و از بهترین آن پیروی میکنند، ایشانند کسانی که خدا هدایتشان کرده و اینان خردمندانند».
بر این اساس سواد رسانهای دغدغهای است که بعنوان یک ضرورت برای امنیت فردی، استحکام محیط خانوادگی، سلامت اجتماعی و در نهایت امنیت ملی کشور اهمیت خود را در مقطع فعلی بیش از گذشته نشان میدهد. این رویکرد از سوی برخی از افراد و یا نهادهای مردمی به صورت خودجوش و آتش به اختیار در حال پیگیری و اجراست. اما نکته قابل یادآوری این واقعیت است که این مهم در کشور نیازمند سیاستگذاری مسئولین در راستای راهاندازی «نهضت سواد رسانهای» برای مدیریت هوشمندانه و نقادانه در برابر هجمههای رسانهای است. دغدغهای که علیرغم همه هشداردهیهای لازم، تاکنون با تغافل برخی از مسئولین همراه بوده است.