نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
سکوت معنادار بزککنندگان برجام در سالگرد 2 سالگی خسارت محض
سرویس سیاسی-
روزنامههای زنجیرهای مدعی اصلاحات که دو سال پیش با هیاهوی فراوان به استقبال اجرای برجام رفته و با تیترهایی همچون «تحریمها به تاریخ پیوست»، «صبح بدون تحریم»، «تحریمها هم رفت»، «پیروزی تدبیر بر تحریم»، «فروپاشی تحریم» و... به تشریح دستاوردهای بیپایان این توافق پرداختند، روز گذشته 27 دیماه در سالگرد دوسالگی خسارت محض برجام و در شرایطی که مردم همچنان با مشکلات عدیده اقتصادی و معیشتی دست بهگریبانند، تحریمهای ظالمانه آمریکا همچنان پابرجاست و عایدی کشور از این توافق تقریبا هیچ است، سکوت کردهاند.
بزککنندگان برجام مدعی بودند که در هر روز پس از اجرای توافق، 170 میلیون دلار عاید کشور خواهد شد! یعنی حدود 5 میلیارد دلار در هر ماه و بالغ بر 60 میلیارد دلار در هر سال. اکنون که دو سال از اجرای برجام میگذرد، با حساب سرانگشتی باید 120 میلیارد دلار (معادل 480 هزار میلیارد تومان) پول به کشور آمده باشد.
هیاهوی بزککنندگان برجام کار را به جایی رساند که برخی از مردم برای شادی به خیابانها آمده و در جشنهای کذایی، هر دلار را با اسکناس 1000 و 500 تومانی مقایسه میکردند و تصور میشد ارزش پول ملی و قدرت خرید مردم، 4 تا 8 برابر افزایش خواهد یافت. اکنون از شبی که عدهای با اسکناس یک دلاری آمریکا و هزار تومانی و پانصد تومانی ایران در خیابانهای تهران میرقصیدند رسیدهایم به معامله یک دلار آمریکا در برابر 4400 تومان! این در حالی است که در روز اجرای برجام-دی ماه 94- قیمت دلار حدود 3500 تومان بود و این بدین معنی است که ارزش پول ملی حدود 30 درصد کاهش پیدا کرده است.
بنابر گزارش بانک مرکزی، تورم دو رقمی شده است. علاوه بر این در شرایط فعلی با خروج میلیاردها دلار ارز از کشور بابت واردات کالاهای مصرفی و غیرضروری، کشورهای خارجی به سود هنگفتی دست یافتند ولی اقتصاد کشورمان همچنان با مشکلات بانکی و کاهش سرمایهگذاری دست و پنجه نرم میکند.
نکته قابل تأمل اینجاست که روزنامههای اصلاحطلب – به استثنای روزنامه ایران- در دوسالگی برجام روزه سکوت گرفتهاند و دیگر خبری از بیان دستاوردهای فتحالفتوح برجام! نیست.
دوسالگی اجرای برجام و دستاوردهای کاغذی!
روزنامه ایران دیروز همزمان با دوسالگی اجرای توافق موسوم به برجام، در یادداشتها و گزارشهای متعدد، پسابرجام را مورد تحلیل قرار داد و به اصطلاح از دستاوردهایی نوشت که موجودیت آن تنها روی کاغد خلاصه شده و در صحنه عمل نشان از واقعیات دیگری است.
روزنامه ارگان دولت نوشت که «در دوران تحریم، برخی از امکانات و سیستمهای مالی بینالمللی مانند سوییفت برای پیامرسانی مالی هم قطع بود، اما حالا برقرار شده است.» اما ننوشت که گرچه سوییفت برقرار است اما مبادلات بانکی در آن انجام نمیشود؛ بر این اساس فعالان اقتصادی تصریح میکنند که گره مراودات بانکی ایران با کشورهای دیگر باز نشده است و سوییفت بدون داشتن روابط کارگزاری بانکهای ایرانی با دنیا به درد اقتصاد کشور نمیخورد.
ایران همچنین در گزارشی در حالی نوشت که بیش از 40 میلیارد دلار خطوط اعتباری خارجی (فاینانس) امضاء شده که طی مطلب دیگری، آماری مغایر و مباین در همین زمینه داد و مدعی شد که 77 میلیارد دلار، رقم کل فاینانسهای خارجی در دوران پس از برجام است! البته لازم به ذکر است که در مسیر انجام و تحقق فاینانس مشکلات متعددی وجود دارد. ظریف گفته بود ما حتی یک حساب بانکی هم نمیتوانیم در انگلیس باز کنیم، عراقچی نیز تصریح کرده بود که تحریمها روی کاغذ برداشته شده است.
این روزنامه در گزارش دیگری به نقل از یک کارشناس انرژی نوشت: «اگر برجام نبود امکان احیای بازار از دست رفته نفت خام و افزایش قدرت چانهزنی ایران در اوپک وجود نداشت. هرچند که انتظار میرفت دستاوردهای برجام در بخش بانکی بیشتر از این باشد اما همین که ایران میتواند پول نفت فروخته شده را وارد اقتصاد کشور کند، موضوع مهمی است.»
برخلاف این ادعا، حسین یعقوبی میاب، مدیرکل امور بینالملل بانک مرکزی گفته بود: وجوه حاصل از فروش نفت خام به نفع واردکننده یا بانک ایرانی مورد استفاده قرار گرفته و وارد کشور نمیشود.
ایران در یادداشتی خاطرنشان کرد: «در حال حاضر نااطمینانی نسبت به تداوم برجام، افزایش تحریمها مانند قانون کاتسا و شدت گرفتن تنشهای منطقهای که به نظر میرسد با تحریکات آمریکا مرتبط است، منجر به افزایش ریسک سرمایهگذاری در ایران شده است. نتیجه اینکه با وجود عوامل بازدارنده و تداوم روند موجود، رشد اقتصادی سال 1396 در حدود 4 درصد و متوسط رشد اقتصادی کشور در سالهای آینده کمتر از 3 درصد پیشبینی میشود. با این سطح از رشد، نمیتوانیم امیدوار به حل ابرچالش بیکاری در کشور باشیم.»
ایرباس میآید اما با تاخیر!
روزنامه بهار در صفحه اقتصادی خود تعلل شرکت هواپیماسازی ایرباس فرانسه را اینگونه توجیه کرد: «مدیر فروش شرکت هواپیماسازی ایرباس برآورد کرده است که تحویل هواپیماهای ایرباسی که در قراردادهای پسابرجامی با ایران منعقد شده بود ممکن است با تاخیر انجام شود...پس از توافقنامه برجام، ایرباس و بوئینگ به عنوان غولهای هواپیماسازی جهان با فروش و تحویل 180 فروند هواپیمای جدید به ایران ایر موافقت کرده بودند اما این امر مستلزم ماندن آمریکا در توافق برجام است چرا که تمامی قطعات موجود و به کار رفته در هواپیما ساخت این کشور هستند و از آن سو نیز بانکهای اروپایی تحت تاثیر فشارهای آمریکا در صورت لغو یا خروج این کشور از توافقنامه هستهای برجام قادر نخواهند بود با ایران مبادلات تجاری انجام داده و با مشکلات متعددی مواجه میشوند.»
این در حالی است که همین روزنامههای مدعی اصلاحات در زمان امضای قرارداد این هواپیماهای کاغذی به جشن و پایکوبی پرداخته و با تیترهای نظیر «پرواز بوئینگ از روی دیوار تحریم» و «با وجود تمام سنگاندازیهای دلواپسان برجام به بار نشست!» به قلمفرسایی در این مورد پرداخته بودند.
انداختن تقصیر به گردن قبلیها را ما میپذیریم ولی مردم نه!
روزنامه زنجیرهای شرق در یادداشتی به اعتراضات و آشوبهای اخیر پرداخته و نوشت انداختن تقصیر به گردن قبلیها را ما میپذیریم ولی مردم نه!
در بخشی از این یادداشت آمده است: «بدون شک گروهی از نخبگان و نه عموم مردم، میتوانند بپذیرند دولت روحانی با توجه به شدت تخریب دولتهای نهم و دهم، سالهای بسیار بیشتری برای ترمیم نیاز داشته باشد؛ بدونشک میتوان ادعا کرد انتظار مردمی از تغییر دولت، از انتخابات و از رسیدن به توافق «برجام» بسیار بیشتر از ظرفیتهای واقعی این رویدادها بوده باشد.»
نویسنده در ادامه افزوده است: «آنچه بیش و پیش از هرچیز لازم است، در دو رویکرد اساسی خلاصه میشود... رویکرد نخست، تغییرجهت ١٨٠درجهای در سیاستهای اقتصادی و حرکت به سوی ایجاد دولت واقعی رفاه از طریق اعلام و اجرای گروهی از سیاستها و برنامههایی است که همه به آن واقفاند... اما رویکرد دوم، تغییر سیاست در تصدیگری رسمی بخشهای حاکمیتی نسبت به زندگی خصوصی مردم و اجازهدادن به آنها برای بازسازی این زندگی از طریق سازمانهای مردممحور است.»
فارغ از درست و یا نادرست بودن تحلیل ذکر شده در نوشتار روزنامه زنجیرهای شرق نویسنده به خوبی اذعان میکند که بهانههایی مانند انداختن تقصیرها به گردن خرابیهای گذشته را شاید برخی نخبگان [ بخوانید دولتیها و مدعیان اصلاحات!] بپذیرند ولی عموم مردم این ادعاها را نمیپذیرند و قبول نمیکنند.
مخاطب این بایدها کیست؟!
روزنامه زنجیرهای شرق در یادداشتی به قلم یکی از مدعیان اصلاحات حجم انبوهی از بایدها را مطرح ساخت که در نگاهی هر چند گذرا مشخص میشود که روی سخن و انجام دهنده این بایدها جز دولت کسی نمیتواند باشد!
در بخشی از این یادداشت آمده است: «فراموش نکنيم اکسير نجاتبخش همه مشکلات ما رشد و رونق بخش توليد و خدمات است که اين نيازمند سرمايهگذاري است. تا خون در رگهاي اقتصاد به گردش درنيايد، با تزريق پولهاي دولتي هيچ اتفاقي رخ نميدهد. اين نيازمند بهبود فضاي کسبوکار، سرمايهگذاري مستقيم خارجي و... است و براي اين موضوع نبايد سيبل حملات حقوقبشري اروپا و ايالات متحده باشيم».
طبیعی است که بخش تولید و خدمات بایستی رونق یابد و در چند سال گذشته به این عنوان که دولت در صدد رفع تحریمها و رونقبخشی به اقتصاد کشور است مذاکرات منتهی به برجام هدایت و به ثمر رسید، ایران به تعهدات خود عمل کرد ولی نه تنها تحریمها برداشته نشد که بر میزان آنها نیز روز به روز افزوده شده و نهادها و شخصیتهای متعدد دیگری در لیست تحریمها قرار گرفت.
نه تنها اقتصاد رونق نیافت بلکه مشکلات زیادی بر روی مشکلات قبلی افزوده گشت و امروز مدعیان اصلاحات به دنبال دلیلی برای ناکامیها افتاده و میگویند بایستی بر سر موضوعاتی چون حقوق بشر نیز با اروپا و آمریکا تعامل کنیم!
مدعیان اصلاحات در حالی که برجام نخست نتیجه معکوس داده است خواهان برجامهای بعدی هستند و این طبیعی است که به گفته رئیسجمهور در یکی از سخنرانیها «مگر کشورها دیوانهاند با آمریکا مذاکره کنند؟»
حمله زنجیرهایها به فراکسیون امید!
روزنامه آرمان در مطلبی نوشت:«با توجه به جمعبندیها درباره عملکرد فراکسیون امید برخی تغییرات در هیئترئیسه این فراکسیون لازم به نظر میرسد. محمدرضا عارف با سیاست سکوت نتوانست چندان گامی بلندی در راستای تحقق انتظارات اصلاحطلبان و آنهایی باشد که با امید تحقق خواست ملت به لیست امید رأی دادند. به اذعان برخی انتخابات هیئترئیسه فراکسیون امید زودتر از موعد مقرر که احتمالا شهریورماه سال آینده است برگزار شود. در خاطر بسیاری هست که چگونه لیست ائتلافی انتخابات مجلس به پیروزی رسید؛ همان لیستی که عارف سرلیست انتخابات مجلس بود. این سرلیستی سبب انتقاداتی بود اما منتقدان برای حفظ وحدت اصلاحطلبان و بهره بردن از آرای اعتدالیون سکوت کردند».
حمله به فراکسیون امید از سوی مدعیان اصلاحات در حالی است که نمایندگان عضو این فراکسیون توسط جریان اصلاحات برگزیده و با تعریف و تمجیدهای آنچنانی همگان را به انتخاب آنان و تکرار امید! تشویق و ترغیب کرده بودند و حالا به گونهای با این فراکسیون برخورد میکنند که گویی اعضای آن از کره مریخ آمدهاند و با مدعیان اصلاحات هیچگونه آشنایی ندارند!
چندی پیش روزنامه زنجیرهای جامعه فردا در مطلبی نوشته بود: «۱۸ ماه از تشکیل مجلس دهم و فراکسیون امید میگذرد...پس از ۱۸ ماه این سؤال مطرح است که اعضای فراکسیونی که پیش از انتخابات با شعار امید، آرامش و رونق اقتصادی قدم به میدان رقابت گذاشتند و پیروز شدند چه اقدام جدیای در مسیر احقاق شعارهایشان انجام دادهاند؟ آیا در طول این زمان که تقریباً یک سوم عمر مجلس دهم است، فارغ از جناح بندیهای سیاسی، طرحی برای بهترشدن وضعیت زندگی مردم به صحن مجلس رفته است؟».
جایگاه خدمت یا کرسی ارائه نظریات مبهم و شبهه انگیز؟
روزنامه ایران دیروز در مطلبی نوشت: «آنان[منتقدان دولت] تلاش کردند از موجی که خود ساختند سواری بگیرند و فضای رسانهای علیه رئیسجمهوری راه بیندازند... بخشی از سخنان رئیسجمهوری که منتقدان درباره آن مناقشه کردند، نشان میدهد که منظور روحانی از نقد، نقد حکومت است و نه نقد معصوم(ع).»
ریاستجمهوری یک پست میانی، پایین دستی یا معمولی نیست بلکه جایگاهی رفیع و کلان تأثیرگذار است. نکته اساسی اینجاست که اگر منظور روحانی نقد معصوم نبوده، چرا رئیسجمهور باید اظهاراتی مبهم، دوپهلو و شبهه انگیز داشته باشد که زمینه تفاسیر متعدد و برداشتهای مختلف را بهوجود بیارود و مناقشه رسانهای ایجاد کند؟ بر این اساس وقتی سخنان ابهامآمیز گفته میشود، به دنبال آن موج رسانهای راه میافتد و فضای رسانهای محصول این رویکرد نادرست است نه واکنشی سیاسیمآبانه.
علاوهبر اینکه نشستن رئیسجمهور بر کرسی نظریهپردازی محل سؤال واشکال است و این جایگاه، موقعیتی بینظیر برای خدمت و تدبیر امور کشور است، باید پرسید چرا وی منظور و مقصود خود را منقح نمیکند و سخن خود را متقن نمیگوید؟ ضمن اینکه اینگونه اظهارات کاملا مسبوق به سابقه است.