حکایتهای ناگفته از فتنه 88-قسمت ششم
سعید متین
پروژه کودتای مخملی
بعد از انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری در سال 1388 و در اوج حوادث و اغتشاشات پس از آنکه به فتنه 88 معروف شد، سخن از انقلاب یا کودتای مخملی بیش از هر زمانی در رسانهها به میان آمد. اینکه آن اتفاقات و حوادث، با نسخههای انقلاب یا کودتاهای مخملی میخواند و اصلا عین همان حوادثی است که در موارد مشابه در کشورهای دیگر اتفاق افتاده، همه این حرفها، باعث ایجاد سؤال در برخی افراد شد که انقلاب مخملی چیست؟
در منابع و ماخذ سیاسی نوشتهاند که انقلاب یا کودتای مخملی با انقلابات و کودتاهای رایج فرق میکند. یعنی از حرکت و اقدام قهرآمیز با اسلحه و تانک و توپ در آن خبری نیست. به عبارتی آنچه مهمات و سلاح انقلابات یا کودتاهای مخملی را تشکیل میدهد، مجموعهای از عناصر و پدیدههای رسانهای است اعم از کتاب و نشریه و رادیو و تلویزیون و سینما و تئاتر و امثال آن به اضافه لشکری از تئوریسینها و کارشناسان و هنرمندان وابسته که از سوی اندیشکدهها و مراکز سیاسی آکادمیک و هنری خارج کشور هدایت و سازماندهی میشوند. این لشکر با آن اسلحههای رسانهای، در طول سالها، زمینهچینیهایی به لحاظ فکری و سیاسی انجام میدهند و همچنین نیروهای لازم را برای اهداف مورد نظرشان از درون جامعه تربیت میکنند تا زمان مقرر که وارد عمل شوند و در زمان مقرر اغلب انقلابات و کودتاهای مخملی ، فرمول یکسان و مشابهی مطرح میشود که بعضی نکات آن به این شرح است:
- معمولا از فرصت یک انتخابات در کشور هدف، استفاده یا بهتر است بگوییم سوءاستفاده میشود و انتخابات با انگ تقلب و به اصطلاح صیانت از آراء به چالش کشیده میشود.
- بعد، گروههای به اصطلاح دانشجویی یا روشنفکری و یا کارگری که از قبل و در کلاسها و دورههایی در داخل و خارج تربیت شدهاند، به میدان میآیند و فرد یا افراد مورد نظر را مطرح کنند تا در نهایت آنها را که در واقع مورد نظر محافل و مراکز قدرت خارج کشور هستند را بر کرسی حاکمیت بنشانند. این فرمول تقریبا به طور یکسان در یکی دو دهه اخیر، در برخی کشورهای اروپایی و آسیایی مانند گرجستان و صربستان و قرقیزستان و اوکراین رخ داده است.
- همیشه هم یک نماد، علامت یا رنگ مشخصی وجود دارد؛ در صربستان یک جنبش ظاهرا دانشجویی با تیشرت و پوستر و پرچمهای زرد رنگ به خیابانها ریختند، در اوکراین، این نماد به رنگ نارنجی تغییر داده شد. نماد گرجستان، یک مشت به رنگ گل سرخ بود و در ونزوئلا به جای مشت بسته (برای تنوع هم که بود) دستها به شکل باز و با رنگ سیاه و سفید به عنوان سمبل و نماد قرار گرفت.
خانم «اوا گولینگر» از تحلیلگران برجسته سیاسی درباره ویژگیهای کودتای مخملی مینویسد:
«انقلابهای رنگی یا کودتاهای مخملی همیشه در کشورهایی رخ میدهند که به نوعی منافع نظام جهانی سلطه را تهدید کردهاند و جنبشهایی که توسط موسسات و سازمانهای وابسته به نهادهای امنیتی و اطلاعاتی آمریکا در اینگونه کشورها سازمان داده میشود، عموما ضدعدالت و به نفع سرمایهگذاران و سرمایهداران و با شعارهای کلی و مبهم همراه میشود. اعتراضات و اقدامات تحریمی، همیشه هنگام مبارزات انتخاباتی ریاستجمهوری برنامهریزی میشوند تا مسائلی همچون تقلب پنهانی و کشمکشها را افزایش دهند و در صورت شکست خوردن مخالفان، انتخابات را بیاعتبار و بدنام کنند...»
در همه این کودتاهای مخملی هم موسسات و مراکز خاصی برای سرمایهگذاری و آموزش و هدایت حضور دارند، که قریب به اتفاق آنها از سازمان CIA بودجه دریافت میکنند، مانند: بنیاد ملی برای دمکراسی (NED)، موسسه آلبرت اینشتین، مرکز بینالمللی مبارزات غیرخشونتآمیز، خانه آزادی، موسسه رند، موسسه وودرو ویلسن و بنیاد جامعه بازمتعلق به جرج سوروس.
اسکات ریتر (جاسوس سابق CIA) در گفتوگو با شبکه تلویزیونی الجزیره گفته است:
«... در سال 2006 کنگره آمریکا دهها میلیون دلار از پول مالیاتدهندگان آمریکا را برای ارتباط با برخی گروهها در ایران و انجام عملیات مورد نظر خودش اختصاص داد. جری کوهن بخشی از وظایفش، ایجاد ارتباط با این گروهها بود. من در مقاله خودم درباره چگونگی ارتباط کوهن با این گروهها سخن گفتم. این ارتباطها از طریق فیس بوک، توییتر، ماهواره و تلفن همراه انجام میشود تا اطلاعات در چارچوب اهداف توزیع و در اختیار گروههای هدف قرار بگیرد...»
شونر (جاسوس سابق CIA) نیز در شبکه CNN میگوید:
«...ما به طور مخفیانه در این خصوص تلاش کردهایم و این امر پنهانی با کمک متحدان ما صورت گرفته و به مدت طولانی برای سرنگونی رژیم ایران تلاش کردهایم و آشکار است که ما در آنجا عواملی داریم...»
پدر خوانده کودتاهای مخملی در فتنه 88
اما در اوج اغتشاشات فتنه پس از انتخابات 1388، جين شارپ پدرخوانده روشنفكران مخملي در يك گفتوگوي تلفني با آسوشیتدپرس اعلام كرد كه مقالات وي به زبان فارسي در روي اينترنت براي استفاده معترضان وجود دارد. دستورالعملها و راهنماييهاي جينشارپ دقيقا مانند دفترچه راهنمايي بود كه در صربستان براي سرنگون كردن دولت میلوسوویچ در سال 2000 ميلادي مورد استفاده قرار گرفت. رهبری آن مبارزات را یکی از شاگردان جین شارپ به نام سرژ پاپوویک برعهده داشت که جنبشی تحت عنوان جنبش «اتپور» به وجود آورده بود.
جين شارپ كه بيش از 30 سال در دانشگاه هاروارد تحقيقات انجام داده است، به فعالان جنگهاي رواني و انقلابهاي مخملي در شرق اروپا كمك بسیاری كرده که از آن جمله ميتوان به انقلاب هاي مخملي «گل رز» در گرجستان و انقلاب نارنجي در اوكرايناشاره كرد.
از همین روی در همان ایام فتنه، «تري ميسن» محقق و پژوهشگر فرانسوي و مدير پايگاه خبري/تحليلي «ولترنت» در مقالهاي تحليلي به کارنامه «جين شارپ» معلم كودتاهاي مخملي پرداخت و عملكرد تشکیلات تحت مدیریت وی یعنی موسسه «آلبرت اینشتین» در نقاط مختلف دنيا، از ليتواني تا صربستان و از ونزوئلا تا اوكراين را در کنار حوادث پس از انتخابات رياست جمهوري در ايران بررسی کرد.
میسن مینویسد:
«... طي دهه 80 بود كه ناتو به این گونه مبارزات به اصطلاح غیرخشونتآمیز گرایش پیدا کرد و اكنون 15 سال از زماني كه سازمان CIA استفاده از این روشها را براي سرنگوني دولتهاي مخالف آغاز كرده، ميگذرد كه منبع ايدئولوژيكي آن یعنی «جين شارپ» فيلسوف بنياد «آلبرت اینشتین» همچنان فعال و پر مشغله است...»
وقتي كه آمريكاييها متوجه شدند بنياد آلبرت اینشتین تا چه اندازه ميتواند مفيد باشد، سرهنگ «رابرت هالوي» را نيز وارد اين بازي كردند. هالوي، متخصص عمليات سازمانهاي مخفي و رئيس سابق مدرسه آموزشي وابستگان نظامي سفارتهاي آمريكا بود.
رابرت هالوی در گفتوگویی میگوید:
«...من برای آنها توضیح دادم که جنگ فرهنگی نیز یک نوع جنگ است و باید با نگاه جنگی به آن نگریست. همان قوانین جنگ در مبارزه غیر خشونتآمیز (مخملی) نیز حاکم است. باید طوری سازماندهی کنید که بتوانید قوای خود را در زمان معینی تجهیز کنید. تنها با دفاع کردن موفق نخواهید شد. باید طرحهای تهاجمی نیز داشته باشید. بنابراین اصول جنگ و نفوذ و تهاجم فرهنگی یکسان است...»
جالب توجه اينكه نويسنده اين مقاله تحليلي، چهار سال پيش از فتنه 88 در رابطه با تلاش آمريكا براي ايجاد انقلاب مخملي در ايران مينويسد: نهايتا بايد به اين نكته اشاره كنيم كه بنياد آلبرت اینشتین آموزش آشوبگران ايراني را نيز آغاز كرده است.
اما هدايت اغتشاشگران فتنه 88 از سوي منابع خارجی به حدي واضح و آشکار بود كه «پاپوویک»، همان رهبر انقلاب مخملی صربستان و از همکاران جین شارپ و رابرت هالوی در انستیتو آلبرت اینشتین (که هدایت برخی کودتاهای مخملی را برعهده داشت) با راهنمايي گروههاي معترض در سايت تويیتر، از آنها ميخواست تا چراغهاي اتومبيلهاي خود را روشن كرده و در حالي كه قرآن بدست دارند در برابر نيروهاي امنيتي بايستند. وي همچنين از برخي روشهاي ديگر این معترضان نيز تمجيد كرد و تاكيد نمود كه استفاده از پوشش سبز به عنوان رنگ نمادين اسلام و فرياد زدن شعارهاي انقلاب سال 79 ايران، روشهاي مناسبي هستند.
ادامه دارد
* پانوشتها در دفتر روزنامه محفوظ است