چرا سران فتنه از اعتراف علنی به خطای خود اِبا دارند ؟
مجتبی باجلانی
با گذشت 8 سال از فتنه 88 همچنان ابعاد مختلف آن، خیانت فتنهگران، اجحاف در حق نظام و شیوههای گسترش آن در جامعه آنطور که باید بازگو نشده است، فتنه تلخی که سران و افراد دخیل در آن با عبور از قانون نتیجه برآمده از صندوقهای رای را نپذیرفته و مردم را برای براندازی نظام اسلامی به خیابانها فراخوانده و تا نزدیک هشت ماه کشور را با خسارتهای جبران ناپذیری مواجه ساختند. اما یکی از نکات جالبی که در سالهای اخیر پس از فتنه اتفاق افتاد این بود که در جریان انتخابات ریاست جمهوری اردیبهشت ماه 96 آقایان میرحسین موسوی، مهدی کروبی و خانم زهرا رهنورد که در سال 88 با تهمت تقلب به نظام اسلامی، سلامت انتخابات را زیر سؤال برده و بر نتیجه آرای مردم شوریده بودند، هم تقاضای صندوق سیار برای شرکت در انتخابات داشتند تا رایشان را به نفع آقای روحانی به صندوق بیندازند و اصطلاحا دوباره به همین نظام و حاکمیت و صندوق رایی اعتماد کنندکه در ایام فتنه آن را حکومت جور و جهل نامیده بودند ، رفتاری که میتوان از آن به عنوان سند پشیمان شدن سران فتنه از آن خطای بزرگ یاد کرد و چنین تلقی کرد که آنها از خلوت «حصر» برای اندیشیدن به رفتار خود بهره بردهاند و فهمیدهاند چه خطای بزرگی مرتکب شدهاند. پیش از آن نیز برخی دیگر از عناصر دخیل در فتنه در جلسات خصوصى خود اعتراف کرده بودند که تقلبی در انتخابات سال 88 رخ نداده است. در این میان اما پرسشی که مطرح میشود آن است که چرا سران فتنه بهرغم اذعان و اعتراف به خطای بزرگ خود در انتخابات 88 هیچگاه حاضر به چنین اعترافی به صورت رسمی و علنی نشدهاند؟ پرسشی که شاید بتوان با اندکی تامل در برخی اتفاقات اخیر رخ داده در صحنه سیاسی کشور به پاسخ آن رسید.
محسن هاشمی رئیس اصلاحطلب شورای شهر تهران همزمان با فرا رسیدن سالروز حماسه با شکوه و تاریخ ساز 9 دی که بساط فتنهگری دشمنان و برخی عناصر فریب خورده داخلی را در هم پیچید، در اظهار نظری گفت که راهپیمایی 9 دیماه در سال 88 با فراخوان شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی در واکنش به اعتراضات بعد از انتخابات سال 88 انجام و دوستان انقلابی به میدان آمدند و پایانی بر فتنه 88 بود.
وی همچنین با تاکید بر نقش بیبدیل رهبر معظم انقلاب در خلق حماسه 9 دی گفت که با بصیرت و راهنماییهای مقام معظم رهبری فتنه سرکوب و موقعیتسنجی مردم موجب شد اختلافات لطمهای به انقلاب نزند. همین موضع محسن هاشمی درباره فتنه کافی بود که توپخانه رسانهای مدعی اصلاحطلبی و رسانههای ضدانقلاب وی را آماج حملات خود قرار دهند و افراد و رسانهها این جریان با زیرپا گذاشتن اخلاق رسانهای و حرفهای، انواع توهینها و فحاشیها را نثار رئیس اصلاحطلب شورای شهر تهران کردهاند.
حجم توهینها و تخریبها علیه محسن هاشمی در رسانههای مدعی اصلاحات، رسانههای ضدانقلاب و عملههای فضای مجازی این جریان (که تا دیروز در نقش تبلیغاتچی وی را در حد سوپرمن و رستم اصلاحات بالا برده و حتی در تالع وی رئیسجمهور شدن را دیده بودند) به حدی بود که وی تنها پس از گذشت ساعاتی مجبور به پس گرفتن موضع خود در قبال فتنه 88 شد در پاسخ به سؤال مبنی بر اینکه آیا صحت حرفهای خود را در آن مصاحبه تایید میکنید یا خیر، سکوت کرد و بعد از لحظاتی گفت که منظور من در رابطه با کنار رفتن غبار در رابطه با شخصی است که اخیرا بسیار فعال شده است!
چنین رفتار قبیلهگرایانهای که نمونههای آن به وفور در کارنامه تیره سیاستورزی جریان مدعی اصلاحطلب یافت میشود، نشانگر این است که این جریان تنها راه باقیمانده برای ادامه حیات سیاسی خود را در «دیکتاتوری آشکار» دیدهاند و با هرگونه سرپیچی از دستورات حزبی یا «قول و قرارهای قبلی» به شدت برخورد میکنند و با بالابردن هزینه بازگشت و ابراز ندامت یا پشیمانی کنشگران سیاسی این جریان از این «قولو قرارهای»، دیکتاتورمابانه راه را بر هر گونه جبران خطا واشتباهی میبندند. حال شاید پاسخ به این پرسش که چرا عاملان فتنه از اعتراف علنی به خطای خود اِبا دارند، دشوار نباشد.