kayhan.ir

کد خبر: ۱۲۱۱۸۴
تاریخ انتشار : ۲۵ آذر ۱۳۹۶ - ۲۱:۱۸

چگونه محل زندگی خود را نورانی کنیم؟(خوان حکمت)


 
انسان آن قدرت را دارد كه گذشته از اينكه خود را نوراني كند، زمان و زمين خود را هم نوراني كند، اين‌طور نيست كه انسان تابع زمان خود باشد يا تابع سرزمين خود باشد. افراد عادي در هر زميني كه زندگي مي‌كنند، زميني فكر مي‌كنند و تابع سنّت آن سرزمين‌ هستند، يا در هر عصر و زماني كه به سر مي‌برند در رَهن همان زمان می‌باشند؛ امّا افراد مياني و برجسته مي‌توانند آن زمين خودشان، چه خانه‌، محلّه‌، روستا و شهرشان و چه كشور و قارّه‌شان را نوراني كنند، اين سرزمين را انسان مي‌تواند نوراني كند. اگر در يك زمان و عصري به سر‌مي‌برد، افراد عادي تابع سنّت آن عصر میباشند، ولي مردان مياني ـ چه رسد به مردان اوحدي ـ اينها مي‌توانند عصر خودشان را نوراني كنند. بياني از وجود نوراني پيغمبر(ص) رسيده است كه فرمود: شما بكوشيد خانه‌ و آن محلّي كه زندگي مي‌كنيد را نوراني كنيد: «نَوِّرُوا بُيُوتَكُمْ بِتِلَاوَهًْ الْقُرْآن‏».[1] به اين فكر نباشيد كه آن مكان و آن زمين، شما را روشن كند، شما آن زمين را روشن كنيد. زمين در برابر انسان اصل نيست، زمان در برابر انسان اصل نيست؛ اين متمكّن است كه مكان را شرف مي‌دهد و اين متزمّن است كه آن زمان را حيثيت مي‌بخشد. فرمود شما مي‌توانيد خانه‌ خود را روشن كنيد؛ اصلِ اين مطلب در سوره مباركه «نور» آمده است. در سوره مباركه «نور» بعد از اينكه «الله» را به عنوان (نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ) معرفي كرد، فرمود رابطه شما با آن نورِ «الله»‌ بسيار دشوار است، اين نور يك نور ديگري دارد (مَثَلُ نُورِهِ)[2] مَثل نورِ خدا اين است؛ آنگاه اين نور خدا كه مَثلي دارد، درخصوصيت‌هايي است (في بُيُوتٍ أَذِنَ الله أَنْ تُرْفَعَ)؛[3] مثل مسجد و مثل حرم و مانند آن. اين نورِ نور در مراكز خاص است، چرا و به چه مناسبت مسجد مقدس است؟ به چه مناسبت حرم مقدس است؟چرا مسجد محترم است؟ چرا حرم محترم است؟ براي اينكه (فيهِ رِجالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا)[4]؛ چون نمازگزارها به مسجد مي‌آيند و نماز مي‌گزارند ، مسجد قداست پيدا كرد، چون معصوم در حرم آرميده است حرم آبرو پيدا كرد، چرا (في بُيُوتٍ أَذِنَ الله أَنْ تُرْفَعَ)؟ براي اينكه (يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ* رِجالٌ لا تُلْهيهِمْ تِجارَهًُْ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ الله).[5]
قداست‌یابی مسجد به سبب عبادت بندگان
بنابراين اين‌طور نيست كه مسجد ذاتاً قداست داشته باشد و انسانها به وسيله مسجد مقدس شوند، انسانها با عبادتشان به مسجد قداست مي‌دهند؛ اگر نمازگزار و نمازي نباشد، قداستي براي مسجد نيست، فقط نام مسجد است و اگر انسان كاملي در جايي نيارمد آن ديگر حرم نيست، وقتي از مكّه نام مي‌برد:(لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ * وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ)؛[6] اگر سوگند به مكّه است، به احترام پيغمبري است كه در مكّه به سر مي‌برد، اين متمكّن است كه فضاي مكّه را نوراني كرد، اين نمازگزاران‌ هستند كه فضاي مسجد را نوراني مي‌كنند و اين انسانهاي كامل‌ هستند كه حرم‌ها را نوراني مي‌كنند؛ اين انسان است كه مكان را نوراني مي‌كند، چه اينكه همين انسان‌، عصر و زمان و زمانه خود را نوراني مي‌كند. اگر گفتند عصر نبوّت يا عصر ظهور حضرت يكي از مصاديق بارزه (وَ الْعَصْرِ * إِنَّ الْإِنْسانَ لَفي خُسْرٍ)[7] است، به همين مناسبت است. عصري كه نبيّ ظهور مي‌كند، قابل سوگند است؛ عصري كه وليّ ظهور مي‌كند، قابل سوگند است. سوگند به آن عصري كه در آن نبوّت ظهور كرده و مي‌كند، ولايت و امامت ظهور كرده و مي‌كند، پس اين انسان است كه مي‌تواند محلّ زيست خود را روشن كند! اين بيان نوراني رسول خدا(ص) كه فرمود: «نَوِّرُوا بُيُوتَكُمْ بِتِلَاوَهًْ الْقُرْآنِ وَ لَا تَتَّخِذُوهَا قُبُورا»؛ ما يك قبرستان داريم، يك آرامگاه خانوادگي داريم و خانه‌ای هم در شهر و روستا داريم، اگردرخانه‌اي قرآن خوانده نشود و آيات الهي تلاوت نشود، آن خانه يك مقبره خانوادگي است که چند مُرده در آن هستند! منتها مرده‌اي كه حرف مي‌زند! خانه‌اي كه در آن قرآن خوانده نشود، خانه‌اي كه در آن كلام الهي تلاوت نشود چنين است، فرمود خانه‌هايتان را قبرستان قرار ندهيد! فرقي بين اينجا و مقبره خانوادگي نيست!
مرده‌های متحرک
يك بيان نوراني از وجود مبارك حضرت امير هست که فرمود: «فَالصُّورَهًُْ صُورهًُْ إِنْسَانٍ وَ الْقَلْبُ قَلْبُ حَيَوَانٍ... وَ ذَلِكَ مَيِّتُ الْأَحْيَاء»،[8] بعضي‌ها يك جنازه عمودي‌ هستند و بعد مي‌شوند جنازه افقي؛ فرمود بعضي‌ها يك مُرده متحرّك‌ هستند «ذَلِكَ مَيِّتُ الْأَحْيَاء». اگر پيغمبر (ص) فرمود: «وَ لَا تَتَّخِذُوهَا قُبُورا» و اگراميرالمؤمنين(ع) است فرمود: «.. وَ ذَلِكَ مَيِّتُ الْأَحْيَاء»، پس انسان مي‌تواند خانه خودش را نوراني كند! فرمود يهودي‌ها و مسیحیانی كه اهل عبادت بودند عبادتشان را در كليسا و كنيسه مي‌گزاردند، آنان كارشان اين بود؛ اما بيراهه رفتند و خانه‌شان را مركز عبادت قرار ندادند. به ما گفتند نوافل را در خانه بخوانيد و فرائض را در مسجد بخوانيد، خانه‌تان جاي تلاوت قرآن باشد.
پس انسان طبق اين بيان نوراني مي‌تواند آن مكاني را كه زندگي مي‌كند نوراني كند. اگر در سوره مباركه «نور» خداي سبحان بعضي از مكانها را محترم شمرد و گفت: (بُيُوتٍ أَذِنَ الله أَنْ تُرْفَعَ) سبب آن را هم ذكر كرد، چون مردان الهي در آن خانه‌ هستند! حتي قداستِ مسجد هم به وسيله نمازِ نمازگزاران است! اگر مكاني به عنوان مسجد ساخته شد، ولي كسي در آن نمازي نخواند، اين چه قداست و بركتي دارد؟! صِرف نام مسجد كه قداست نمي‌آورد، قداست آن براي اين است كه در آنجا سجده مي‌شود، ركوع مي‌شود و نماز خوانده مي‌شود. اين انسان است كه مي‌تواند شرف ببخشد! اگر «سماوات و أرض» خلق شدند، براي آن است كه خليفه خدا در اينجا آنها را مديريت كند و همچنين تنظيم امور روزگار را ذات اقدس اله مرهون عبادت عابدان دانست، فرمود: (لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُري آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ)؛[9] فرمود شما مي‌توانيد با عبادت‌هايتان، با درست رفتار كردنتان، با صداقتتان، با امنيت و امانتتان طوري زندگي كنيد كه همه نيازهاي شما برآورده شود. فرمود آسمان و زمين مركز روزي‌ هستند، يك؛ مخزن الهي‌ هستند، دو؛ كليد اين مخزن به دست خداست که (لَهُ مَقاليدُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ)،[10]سه؛ ـ اين «مقلاد» يعني كليد ـ به دست ذات اقدس اله است، فرمود خدايي كه به دست او كليد آسمانها و زمين است، اگر شما بيراهه نرفتيد و راه ديگران را نبستيد، اگر نگفتيد كار، چيز بدي است، اگر نگفتيد مگر من مي‌توانم كارگري كنم، اگر نگفتيد توليد چيز بدي است و ما بايد از بيگانه بياوريم، اگر به خودتان استقلال بخشيديد، درست راه رفتيد و سعي كرديد از بيگانه و كفار بي‌نياز باشيد (لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكات). اين كليد را ذات اقدس اله بدون تفويض به افرادي كه اهل نيايش و دعا هستند عطا مي‌كند!
سؤال کردن؛ کلیدعلم و دعا؛ کلید گشایش
 فرمود اگر مي‌خواهيد باسواد شويد، مخزنِ علم ،كليدي دارد و كليد آن هم سؤال است، بپرسيد! سؤال علمي از هر انساني صادر نيست، چون «حُسْنُ السُّؤَالِ نِصْفُ الْعِلْم‏».[11] اگر كسي شوق فهميدن نداشته باشد، اهل فهم و اهل اينكه مطلب عميق را درك بكند نباشد، به دست او كليد نخواهند داد، او هرگز هوس عالِم و ربّاني شدن در سر نپروراند، او عالِم نخواهد شد، يك آدم عادي درمي‌آيد. اگر كسي دغدغه و استعداد فهميدن دارد و براي فهميدن جان مي‌دهد، خدا به دست او به عنوان «حُسْنُ السُّؤَال» كليد مي‌دهد و اگر اهل فهميدن اسرار الهي و حلّ مشكلات خود و ديگران است، كليدي به نام دعا به او عطا مي‌كند كه دعا كليد گشايش است؛[12] فرمود مخزن الهي پُر از نعمت است و اگر بخواهيد که مشكلاتتان حل شود كليدي دارد به نام دعا، اين كليد به دست شماست!فرمود دعا كليد گشايش درهاي رحمت الهي است، پس اگر كسي خواست اهل فهم شود به اين شرط كه درد فهميدن داشته باشد، كليد آن سؤال است و اگر خواست سؤال علمي كند، مقداري بايد تلاش و كوشش كند و به راه بيفتد.
  بيانات حضرت آيت الله جوادي آملي (دام‌ظله) در جلسه درس اخلاق در ديدار با جمعی از دانشجويان و طلاب ، قم؛ 7/3/94
مرکز اطلاع‌رسانی اسرا 
[1]. الكافي(ط ـ الإسلاميهًْ)، ج2، ص610.   [2]. نور ، 35.   [3]. نور ، 36.   [4]. توبه ، 1 .   [5]. نور ،36 و37.   [6]. بلد، 1 و 2.   [7]. عصر ، 1 و 2.   [8]. نهج‌البلاغة صبحي صالح، خطبه87.   [9]. اعراف ، 96 .   [10]. زمر، 63؛ شوری ، 12.   [11]. كنزالفوائد، ج‏2، ص189.   [12]. الدعوات(للراوندي)، ص284؛ «قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع) الدُّعَاءُ مِفْتَاحُ الرَّحْمَهًْ وَ مِصْبَاحُ الظُّلْمَهًْ».
خوان حکمت روزهای یک شنبه منتشر می‌شود.