kayhan.ir

کد خبر: ۱۲۰۵۶۰
تاریخ انتشار : ۱۸ آذر ۱۳۹۶ - ۱۸:۴۲

حسان مردم


  مصطفی محدثی خراسانی

  شادروان حبیب چایچیان از معدود شاعران آیینی و نوحه‌سرایان معاصر بود که به دلیل اینکه از دل مردم برآمده بود و با غم و شادی و آرزوها و دغدغه‌های مردم آشنا بود به سرعت توانست محبت و معرفت خود نسبت به اهل بیت(ع) را در زبانی مردمی و منطبق با درک و دریافت توده‌های مردم در قالب شعر بریزد و بسیاری از سروده‌های او در جان مردم رسوب کند و زمزمه آنها شود.
شعر آیینی فارسی در طول تاریخ همواره نسبت به سایر حوزه‌های محتوایی  از حساسیت‌های خاصی برخوردار بوده و همین حساسیت‌ها موجب شده که ورود به آن متناسب با مرتبه شعری شاعران متفاوت باشد، از مهم‌ترین این حساسیت‌ها  دغدغه بیشتری  است که باید شاعرنسبت به مخاطب داشته باشد به این لحاظ که گسترده‌ترین طیف مخاطب را در شعر آیینی توده‌های مردم شکل می‌دهند، بدیهی است الزام آن این خواهد بود که شاعر شعر آیینی  با ذهن و زبانی سخن بگوید که بتواند به راحتی و روانی با این طیف گسترده ارتباط برقرار کند و از همین جاست که دغدغه فهم مخاطب از اصلی‌ترین چالش‌های فراروی شاعر می‌شود، این دغدغه در بسیاری از موارد موجب آن شده که شاعر از بلندای شعر پا فرونهد و از خیر شاعرانگی‌ها و ظرافت‌های ذهنی و زبانی بگذرد و در نهایت به کلامی صرفا موزون قناعت کند که در نهایت همان حرف‌ها و اندیشه‌های معمول را در قالب وزن و قافیه در اختیار مخاطب قرار می‌دهد و متقابلا اگر می‌خواسته شأن شعر را رعایت کند و با ذهن و زبان ساخته و پرداخته و هنری سخن بگوید باید از خیر این طیف گسترده مخاطب می‌گذشته و به جمع بسیار محدودتر مخاطبان خاص قناعت.
این روند کم کم این توهم را خصوصا در سال‌های قبل از انقلاب اسلامی بوجود آورد که سرودن شعر آیینی کار طیف خاصی از شاعران است که از آنها به عنوان شاعر اهل بیت یا مداح و مرثیه خوان نام برده می‌شود، این خط کشی موجب شد که دفتر شعر آیینی ما به دو بخش جدا از هم تقسیم شود، بخش اول که به لحاظ حجم خیلی چشمگیر‌تر بود شعر‌هایی بودند که مخاطب عام می‌توانست با آن ارتباط برقرار کند و معمولا بر زبان مداحان و مرثیه‌سرایان اهل بیت متداول بود و در محافل و مجالس در مساجد و تکایا خوانده می‌شد ولی اکثر آنها تنها فهم توده‌ها را در پی داشت و از پسند خواص بی‌بهره می‌ماند، بخش دوم که به لحاظ کمی، بسیار در مقایسه با بخش اول اندک بود، شعرهایی بود که شاعران توانمند می‌سرودند که بهره‌مند بود از ظرافت‌ها و ظرفیت‌های شعری و جایگاه قابل قبولی در جریان شعر فارسی داشت، اما این بخش هم تنها پسند خواص را در پی داشت و از فهم عوام بی‌بهره می‌ماند.
در این بین بودند شاعرانی که توانایی حفظ شأن شعر را در نزدیکی به فهم توده‌ها را داشتند و از طرفی بودند مداحان و مرثیه‌سرایانی که با همان ذهن و زبان توده فهم آثارشان از ظرافت‌ها و ظرفیت‌های شعری هم بی‌بهره نبود، گروه سوم شاعرانی بودند که صرفا هنر شعرشان را وقف مدح و مرثیه اهل بیت کرده بودند، این گروه توانستند نقش اصلی را در این میان به عهده گیرند و خود راه‌حلی شدند برای مشکلی که همواره شعر آیینی ما با آن مواجه بود که شرح آن در سطور بالا آمد، محمد حسن فرحبخشیان یا همان ژولیده نیشابوری مشهور، یکی از این گروه نسبتا انگشت شمار شاعران و ارادتمندان آل‌الله بود، شاعرانی که کلامشان به زیورهای شعر آراسته بود ودر عین حال چون مخاطب اصلی آنها توده‌های مردم بودند تلاش کردند به ذهن و زبان آنها
 نزدیک شوند.
این امکانی بود که تلاش آنها برای شعر آیینی فراهم می‌کرد تا بتواند به نمونه‌هایی دست پیدا کند که همان معیار کهن نقد ادبی ما یعنی فهم عوام و پسند خواص را در پی داشته باشد و متقابلا، این شرایط برای این گروه شاعران نیز این امکان را فراهم کرد تا به ذهن و زبانی  معتدل و سهل و ممتنع در شعر دست پیدا کنند که در این روزگار غنیمتی بزرگ است، استاد حبیب چایچیان یا همان حسان مردم از موثر‌ترین چهرهای شعر آیینی معاصر در رفع این نقیصه بود و توانست تلاش موفق و موثری در نزدیک کردن شعر آیینی به زبان مردم داشته باشد.