از هراره تا تهران - 51
امام خمینی(ره) در سالگرد کشتار حجاج:
آنها که میگویند استقلالخواهی با رفاهطلبی منافات ندارد با الفبای مبارزه بیگانهاند
ادامه خطبههای نماز جمعه آیتالله خامنهای پس از بازگشت از هراره: ما رفتيم آنجا. البته اول من ميخواستم سه، چهار روز بمانم. بعد کارهاي فراوان و مسائلي که مطرح بود و حضور ما را ايجاب ميکرد، موجب شد بنده هشت روز تمام در هراره بمانم. ديدند نهخير، ما آمديم اينجا، هشت روز هم مانديم، ايران اسلامي هم روي دوش اين مردم و روي دوش مسئولين و با شجاعت رزمندگان، دارد با قوت کار خودش را انجام ميدهد و هيچ آبي هم از آب تکان نميخورد و هيچ خوف و نگراني هم وجود ندارد. بهخصوص وقتيکه خبر موفقيتهاي رزمندگان؛ کربلاي دو، کربلاي سه رسيد آنجا، که با اينکه ما در ظلمات تبليغاتي قرار داريم؛ يعني تبليغات جهاني و رسانههاي جهاني کمک نميکنند به اينکه اين اخبار را منتشر کنند، بلکه ميپوشانند و نميگويند، اما همان اندازه که خبرها از ناحية خود ما پخش ميشد، يک زمزمهاي در بين يک جمعي بهوجود آورد و يک وقار و ابهت خاصي به هيئت ما داد، که کاملاً مشهود و محسوس است. و اين بهخاطر همين است که اين حرکتهاي عظيم مردم، نشاندهندة تثبيت نظام ماست.
...و آخرين نکته، جلبنظر کشورهاي مستضعف آفريقايي بود. هر کسي رفته، در طول اين دويست سال به آفريقا، براي جمع کردن طلا، غارت منابع طبيعي، استعمار و استضعاف رفته، اين را آفريقايي ها خودشان ميدانند و ديدند. ما اولين هيئتي بوديم که وارد آفريقا شديم و از آفريقا طمعي نداشتيم. چيزي نميخواستيم، ما به آفريقا گفتيم ببين چه کمکي ما ميتوانيم به تو انجام بدهيم که انجام بدهيم. اين را رهبران آفريقايي هم فهميدند و ملتها هم اين را قبلاً احساس کردند. اين موفقيت جمهوري اسلامي بود و نشان داد که جمهوري اسلامي، براي ارزشها کار ميکند، برايش ارزشها محترم است. دفاع از مظلوم برايش محترم است.
و مجموعاً به فضل پروردگار، اين کمک الهي بود، کمک شما مردم بود، کمک رزمندگان بود، راهنماييهاي امام عزيزمان بود. و اين نشاندهندة اين بود که جمهوري اسلامي و انقلاب اسلامي، ميدان گسترش فراواني را در سطح جهان دارد. آنجا مثل جبهههاي نبرد که جنگ نظامي است، آنجا يک جنگ سياسي بود و من ميتوانم به شما عرض بکنم که در اين نبرد سياسي، به فضل پروردگار، مثل جبهههاي نظامي، ما پيروز و سربلند شديم.
(تکبير نمازگزاران)
يک قولي هم بنده آنجا دادم، البته به دوستان صدام؛ بعضي از سران هيئتها که جزو دوستان سنتي صدام بودند و دوستِ دوستان سنتي عراق بودند، درخواست ملاقات از ما کردند، ما هم به اينها ملاقات داديم و اجازه داديم با ما ملاقات کنند. در ملاقات با اينها که دربارة جنگ بحث ميکرديم و من مواضع ملتمان را براي اينها بيان ميکردم، يک قول به اينها دادم و آن قول اين بود؛ گفتم: بنده از طرف ملت ايران به شما قول ميدهم و اين را بدانيد، که ما در آيندة ـ به فضل پروردگار ـ نه چندان دوري، صدام را از بيخ و بن برخواهيم کند!
(تکبير نمازگزاران)
...بسم الله الرحمن الرحيم * قل هو الله احد * الله الصمد * لم يلد و لم يولد * و لم يکن له کفواً احد.
آغازي بر پايان هشت سال دفاع
حضرت امام در 27 تير 67، قطعنامة 598 سازمان ملل، در مورد صلح ايران و عراق را پذيرفتند. قطعنامهاي که يک سال پيش از آن تصويب شده بود و براي اولين بار از عقبنشيني نيروها تا مرزهاي سابق، تعيين متجاوز و تبادل اسرا سخن گفته بود. با اينکه اين قطعنامه طبق ميل ايران نبود، اما نسبت به موارد قبل بهتر بود. شرايط آن روز کشور، امام را در آن ايام به اين نتيجه رساند که ديگر ادامة جنگ به صلاح ملت و انقلاب نيست. براي يک انسان معمولي، گرفتن چنين تصميمي محال بود. اينکه يک حاکم، چند روز پس از تشويق و ترغيب به ادامة جنگ تا شکست کامل دشمن، پا روي آبروي خود بگذارد، مصالح مردم را بر حيثيت خود ترجيح دهد و صلح را بپذيرد، کاري بود که دريادلي چون امام ميتوانست انجام دهد.
اما صلح امام، نه صلح با ظالمان بود، نه دست کشيدن از جهاد و مبارزه، و نه سازش با مستکبران و نظام سلطه. امام خميني، خود در پيامي که بهمناسبت سالگرد حج خونين سال 66 و کشتار حجاج ايراني در حرم امن الهي توسط آل سعود، صادر کردند، دربارة پذيرش قطعنامه نيز صحبت ميکنند. پيامي که سراسر مبارزه است و قيام. پيامي بسيار مفصل و خواندني با چنين فرازهاي بلندي:
1ـ البته ما اين واقعيت و حقيقت را در سياست خارجي و بينالمللِ اسلاميمان بارها اعلام نمودهايم؛ که درصدد گسترش نفوذ اسلام در جهان و کم کردن سلطة جهانخواران بوده و هستيم. حال اگر نوکران آمريکا نام اين سياست را توسعهطلبي و تفکر تشکيل امپراتوري بزرگ ميگذارند، از آن باکي نداريم و استقبال ميکنيم. ما درصدد خشکانيدن ريشههاي فاسد صهيونيسم، سرمايهداري و کمونيسم در جهان هستيم. ما تصميم گرفتهايم، به لطف و عنايت خداوند بزرگ، نظام هايي را که بر اين سه پايه استوار گرديدهاند، نابود کنيم؛ و نظام اسلام رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم را در جهان استکبار ترويج نماييم. و دير يا زود ملت هاي دربند شاهد آن خواهند بود.
2ـ ما مظلومين هميشة تاريخ، محرومان و پابرهنگانيم. ما غير از خدا کسي را نداريم. و اگر هزار بار قطعه قطعه شويم، دست از مبارزه با ظالم برنميداريم.
3ـ معتقدين به اصول انقلاب اسلامي ما، در سراسر جهان، رو به فزوني نهاده است و ما اينها را سرمايههاي بالقوة انقلاب خود تلقي ميکنيم و هم آنهايي که با مرکّب خون، طومار حمايت از ما را امضا ميکنند و با سر و جان، دعوت انقلاب را لبيک ميگويند و به ياري خداوند، کنترل همة جهان را به دست خواهند گرفت.
امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار، و جنگ پابرهنهها و مرفهين بيدرد شروع شده است. و من دست و بازوي همة عزيزاني که در سراسر جهان، کولهبار مبارزه را بر دوش گرفتهاند و عزم جهاد در راه خدا و اعتلاي عزت مسلمين را نمودهاند، ميبوسم؛ و سلام و درودهاي خالصانة خود را به همة غنچههاي آزادي و کمال نثار ميکنم.
و به ملت عزيز و دلاور ايران هم عرض ميکنم: خداوند آثار و برکات معنويت شما را به جهان صادر نموده است؛ و قلب ها و چشمان پرفروغ شما، کانون حمايت از محرومان شده است و شرارة کينة انقلابيتان، جهان خواران چپ و راست را به وحشت انداخته است. البته همه ميدانيم که کشور ما در حال جنگ و انقلاب، سختي ها و مشکلاتي را تحمل کرده و کسي مدعي آن نيست که طبقات محروم و ضعيف و کمدرآمد ـ و خصوصاً اقشار کارمند و اداري ـ در تنگناي مسائل اقتصادي نيستند؛ ولي آن چيزي که همة مردم ما، فراتر از آن را فکر ميکنند، مسئلة حفظ اسلام و اصول انقلاب است. مردم ايران ثابت کردهاند که تحمل گرسنگي و تشنگي را دارند، ولي تحمل شکست انقلاب و ضربه به اصول آن را هرگز نخواهند داشت.
4ـ ملت عزيز که مبارزان حقيقي و راستين ارزش هاي اسلامي هستند، به خوبي دريافتهاند که مبارزه با رفاهطلبي سازگار نيست؛ و آنها که تصور ميکنند مبارزه در راه استقلال و آزادي مستضعفين و محرومان جهان، با سرمايهداري و رفاهطلبي منافات ندارد، با الفباي مبارزه بيگانهاند. و آنهايي هم که تصور ميکنند سرمايهداران و مرفهان بيدرد، با نصيحت و پند و اندرز متنبّه ميشوند و به مبارزان راه آزادي پيوسته يا به آنان کمک ميکنند، آب در هاون ميکوبند. بحث مبارزه و رفاه و سرمايه، بحث قيام و راحتطلبي، بحث دنياخواهي و آخرتجويي، دو مقولهاي است که هرگز با هم جمع نميشوند. و تنها آنهايي تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محروميت و استضعاف را چشيده باشند. فقرا و متدينين بيبضاعت، گردانندگان و برپادارندگان واقعي انقلاب ها هستند. ما بايد تمام تلاشمان را بنماييم تا به هر صورتي که ممکن است، خط اصولي دفاع از مستضعفين را حفظ کنيم.
5ـ امروز جهان تشنة فرهنگ اسلام ناب محمدي است. و مسلمانان در يک تشکيلات بزرگ اسلامي، رونق و زرق و برق کاخ هاي سفيد و سرخ را از بين خواهند برد. امروز خميني آغوش و سينة خويش را براي تيرهاي بلا و حوادث سخت و برابر همة توپ ها و موشک هاي دشمنان باز کرده است و همچون همة عاشقان شهادت، براي درک شهادت روزشماري ميکند. جنگ ما جنگ عقيده است، و جغرافيا و مرز نميشناسد. و ما بايد در جنگ اعتقاديمان بسيج بزرگ سربازان اسلام را در جهان به راه اندازيم. انشاءالله ملت بزرگِ ايران با پشتيباني مادي و معنوي خود از انقلاب، سختي هاي جنگ را به شيريني شکست دشمنان خدا در دنيا جبران ميکند.
و چه شيريني بالاتر از اينکه ملت بزرگ ايران، مثل يک صاعقه بر سر آمريکا فرود آمده است. چه شيريني بالاتر از اينکه ملت ايران، سقوط ارکان و کنگرههاي نظام ستمشاهي را نظاره کرده است و شيشة حيات آمريکا را در اين کشور شکسته است. و چه شيريني بالاتر از اينکه مردم عزيزمان، ريشههاي نفاق و ملي گرايي و التقاط را خشکانيدهاند. و انشاءالله شيريني تمام ناشدني آن را در جهان آخرت خواهند چشيد. نه تنها کساني که تا مقام شهادت و جانبازي و حضور در جبهه پيش رفتهاند، بلکه آنهايي که در پشت جبهه، با نگاه محبتبار و با دعاي خير خود جبهه را تقويت نمودهاند، از مقام عظيم مجاهدان و اجر بزرگ آنان بهره بردهاند. خوشا به حال مجاهدان! خوشا به حال وارثان حسين عليهالسلام.