kayhan.ir

کد خبر: ۱۱۹۷۷۳
تاریخ انتشار : ۰۷ آذر ۱۳۹۶ - ۱۸:۱۷
از هراره تا تهران -50

سؤال آیت‌الله خامنه‌ای که طرفداران سنتی صدام را به بیان حقیقت وادار کرد


 ادامه خطبه‌های نماز جمعه آیت‌الله خامنه‌ای پس ار بازگشت از اجلاس هراره: يک موفقيت ديگر اين بود که ما يک تحليل جامعي را از تمام مسائل مبتلابهِ دنيا ارائه داديم. ذهنيت جمهوري اسلامي اينجا آشکار شد. اين‌جور نيست که بنشينند بگويند يک عده مرتجع يا بي‌اطلاع از دنيا، نشستند در ميان ملت خودشان، دارند براي خودشان حرف مي‌زنند. نه‌خير، ما مسائل دنيا را: مسئلة فلسطين را، قوي‌تر از فلسطيني‌ها؛ مسئلة آفريقاي جنوبي را، قوي‌تر از رهبران کشورهاي خط مقدم جبهه؛ مسائل مربوط به آمريکاي لاتين را حتي، قوي‌تر از بعضي از کشورهاي خود آمريکاي لاتين مطرح کرديم. تحليل جامعي از عيب کلي نظام سياسي دنيا و ارتباط کشورهاي قوي و ضعيف در دنيا ارائه کرديم که اين، موردِ توجه بسياري قرار گرفت.
يکي از همين سران آمريکاي لاتين، باز، که يکي از متشخّصين جنبش هست، به من گفت: من نطق شما را مي‌خواهم، به من بدهيد، من توي آن نطق بايد تعمق کنم و دقت کنم و لازم دارم. يکي از سران آفريقا به من گفت اين نطق را به من بدهيد، من نمي‌خواهم براي توي آرشيو، مي‌خواهم روي ميز خودم بگذارم و به آن مراجعه کنم. اين خب، نشان‌دهندة ذهنيت جمهوري اسلامي است، يعني کاملاً درک مي‌کردند و برايشان روشن بود که ما تحليلمان از مسائل جاري جهان، يک تحليل قوي، واقع‌بينانه، متکي به حقايق، متکي به چيزهايي که قابل رد و انکار نيست، هست.
ما يکي از موفقيت‌هايمان اين بود که ماهيت جنگ را تشريح کرديم؛ خيلي‌ها ماهيت جنگ ما را نمي‌دانند. يکي از سران کشورهاي آسيا، يک پادشاهي، با بنده ملاقات کرد، از من پرسيد: هنوز توي کشور شما جنگ هست؟ از مسئلة جنگ همين را شنيدند، از خبرنگارهاي دنيايي و خبرگزاري‌ها؛ که بله، يک جنگي آنجا هست. حالا به بنده که رسيده، مي‌گويد هنوز جنگ ادامه دارد؟ خبر ندارد که چه جوري است جنگ. بسياري نمي‌دانند که اين جنگ مسئله‌اش چيست. خيال مي‌کنند دو کشور همسايه، براي خاطر يک رودخانه، براي خاطر چند تا تپه، براي خاطر يک مقدار زمين، براي خاطر تعصبات محلي، به جان هم افتادند، دارند مي‌جنگند. کمااينکه شبيهش در دنيا خيلي هست.
ما توفيق پيدا کرديم ماهيت جنگ را به‌طورکامل تشريح کنيم. در نطق که خب، مفصلاً دربارة جنگ صحبت کرديم، اما مهم‌تر از آن، مذاکرات خصوصي بود که بنده با سران آفريقا، با سران آمريکاي لاتين، با بعضي از سران آسيا، با کساني که اهل مبارزه بودند و کشورشان را با مبارزه نجات داده بودند، با آنها مطرح کردم. به آنها مي‌گفتم شما ماهيت جنگ ما را بفهميد، انقلاب اسلامي ايران، به‌طور خلاصه اين بود، برايشان تشريح مي‌کردم. در يک گوشه‌اي از جهان، در پايتخت قدرت استکباري آمريکا در خاورميانه، در مهم ترين دژهاي استکبار عليه ملت‌هاي مستضعف، يک انقلابي به‌وجود آمد. يک ملتي با دادن هزاران کشته، با سال‌ها مبارزه، اين دژ استکباري را ويران کرد، از بين برد، آن تخت را واژگون کرد، معيارها را عوض کرد، ارزش‌هاي غربي را نفي کرد، ملت‌هاي مستضعف را اميدوار کرد، چقدر منافع آمريکا و استکبار را ضربه زد، صدمه زد، چقدر مستضعفين را خوشحال کرد، موجب و ماية پيروزي انقلاب‌هايي در آفريقا و در آمريکاي لاتين شد؛ بعد از ما بود که نيکاراگوئه پيروز شد، بعد از ما بود که انقلاب زيمبابوه پيروز شد و اينها از برکات انقلاب بود؛ يک‌چنين انقلابي را ملت ما کردند؛ هنوز يک‌سال‌ونيم از اين انقلاب گذشته يا نگذشته، کشور همساية ما به اين انقلاب حمله مي‌کند و از تمام سرتاسر مرز خودش با ما، با نيروهاي زرهي و پياده و هواپيما و فلان و فلان، وارد کشور ما مي‌شوند و هزاران کيلومتر از خاک ما را مي‌گيرند. حملة به يک انقلاب، ماهيت حقيقي اين جنگ است.
شما دربارة حملة به انقلاب چه قضاوتي داريد و چه نظري داريد؟ من مي‌ديدم کساني که به‌طور سنتي حتي طرف دار عراق بودند، از رهبراني که ما اين صحبت‌ها را با اينها مي‌کرديم، منقلب مي‌شدند. در پاسخ به اين سؤال که قضاوت شما دربارة جنگي که به‌قصد ويران کردن يک انقلاب و انهدام يک نظام انقلابي به راه افتاده چيست، درمي‌ماندند و بعد اعتراف مي‌کردند. چند نفر از سران شرکت‌کنندة در اين اجلاس، به من صريحاً گفتند که ما قبول کرديم و قبول مي‌کنيم که عراق متجاوز است و متجاوز بايد همان‌طورکه شما مي‌گوييد تنبيه بشود.
(تکبير نمازگزاران)
ما مسئلة شروع جنگ را هم به‌صورت قوي مطرح کرديم، حتي براي اولين بار در يک قطعنامة جهاني، مسئلة شروع جنگ مطرح شد که توي همين قطعنامة غيرمتعهدها بود. البته اين قطعنامه‌ها، قطعنامه‌هاي ضمانت اجرايي‌دار نيست، قطعنامه‌هايي که ما را راضي کند نيست، قطعنامه‌هايي که از کشورهاي مستقل انتظار مي‌رود نيست. اگر غيرمتعهدها مي‌خواست به‌معناي حقيقي کلمه غيرمتعهد باشد، قطعنامه‌اش چيز ديگري بايد بود، هم دربارة آفريقا، هم دربارة فلسطين، هم دربارة تروريسم دولتي، هم دربارة جنگ، هم دربارة صدام. در همة مسائل، غيرمتعهد واقعي، قطعنامه‌اش هماني است که ما داديم، بايد هيچ يک از قدرت‌ها را در نظر نگيرند و قاطعانه نظر بدهند. ما به اين قطعنامه‌ها راضي نيستيم، اما اين اولين بار بود که مسئلة شروع جنگ و تجاوز توي قطعنامه آمد و محکوم شد و ذکر شد؛ چيزي که، حقيقتي که، خيلي‌ها حاضر نيستند [قبول کنند.]
يکي از رهبران آفريقايي، در ضمن صحبتي که با من داشت، به من مي‌گفت که ما يک کشور فقيري هستيم و درآمد کمي داريم. اگر کسي کبريتي روشن کند و محصول زراعت ما را آتش بزند، ما البته سعي مي‌کنيم آتش را خاموش کنيم، اما آن‌کسي‌که اين کبريت را کشيده، او را رهايش نمي‌کنيم. ما مي‌گرديم، هرجا هست او را پيدا کنيم، گوشش را مي‌گيريم و مجازات مي‌کنيم.
در اين جنگ، مزارع انساني زيادي سوخت، بايد ببينيم کي کبريت را کشيد. آن‌کسي‌که کبريت را کشيده و شروع‌کنندة جنگ هست، بايد حتماً مجازات بشود. اين را يک رهبر آفريقايي مي‌گفت. ما شروع به جنگ را و مسئلة تجاوز را توانستيم بحمدالله در ذهنيت غيرمتعهدها جا بيندازيم.
البته مرتجعين منطقه، تلاش فراواني را از مدتي پيش، از چهار، پنج ماه قبل شروع کرده بودند؛ اروپا رفته بودند، آسيا آمده بودند، در آفريقا و آمريکاي لاتين گشته بودند، اين و آن را ديده بودند، يک طرحي درست کرده بودند؛ ده، پانزده تا امضا پايش گذاشته بودند؛ در آنجا مطرح کردند، توي کميتة سياسي، يک عده‌اي هم از آن حمايت کردند. مي‌خواستند همان عجزنامة صدام را که اسمش را گذاشتند پيشنهاد صلح، آن را دوباره مطرح کنند و غوغا راه بيندازند و وسايل ارتباط جهاني هم روي آن بحث کنند و يک فشار سياسي عليه ما به‌وجود بياورند. که خب بحمدالله، آن هم با تلاش برادرانمان که رفتند آنجا و بحث کردند و منطق قوي ارائه کردند، به کلي رد شد، کأن لَم يَکُن شد، اصلاً فراموش شد که چي بوده.
يکي از موفقيت‌هاي ما، نشان دادن چهرة بين‌المللي جمهوري اسلامي، به‌عنوان يک نظام مستقر، پابرجا، تثبيت‌شده و زنده و پرنشاط بود. همه خيال مي‌کردند که جمهوري اسلامي در حال جنگ و با درگيري‌ها و برخوردهايي که توي جبهه‌ها دارد، يا در جبهة نفت دارد، يا در جبهة سياسي دارد؛ لابد رئيس‌جمهور اين کشور که رئيس شوراي عالي دفاع هم هست، نمي‌تواند از کشور خودش دور بشود و جدا بشود. در کشورهاي ديگر اين‌جوري است، مختصر تهديدي، سران کشورها را از اينکه بتوانند کشور را ترک کنند، بازمي‌دارد و به آنها اجازة اين کار را نمي‌دهد. اصلاً نظام‌ها نظام‌هاي مستقر نيست که بتوانند بيايند بيرون. ديديد که اين بدبخت‌هاي مهاجم به ما، در چه سطحي شرکت کردند. ديدند نه‌خير!