عقلانیت خاستگاه و منشأ انقلابیگری
سید میکائیل حسینی
مفهوم انقلابیگری که در چند سال اخیر مورد تاکید و نظر فراوان رهبر معظم انقلاب قرار گرفته است، یکی از بنیادهای اصلی و اساسی انقلاب اسلامی است که بن مایه حرکت اسلامی امام خمینی(ره) و انقلابیون پیرو امام را تشکیل میداد که همین روش و اصول، پس از آن نیز در جزء به جزء و نقطه به نقطه حرکت و رفتار و گفتار رهبری معظم انقلاب تا به امروز تداوم یافته است و به موتور محرک نظام جمهوری اسلامی تبدیل گشته است.
از آنجایی که این مفهوم، به یک لفظ و واژه خوش نغمه، خلاصه نمیشود و شامل یک تفکر و مشی رفتاری و انگیزه عمل نیز میشود، بسیاری از معارضین و مخالفین را به صف نموده تا در برابر آن جبهه بگیرند و مخالفت خود با این الگوی مقدس را هرگونه که میتوانند ابراز نمایند. یکی از راهبردهای این افراد و جریانات داخلی و خارجی، مطرح نمودن مفهوم عقلانیت در برابر پدیده انقلابیگری است تا بدین وسیله بتوانند مشی انقلابیگری مورد نظر رهبری معظم انقلاب را شیوهای ضد عقلانی و غیر واقع بینانه معرفی نمایند و اصول و شیوه و روش خود را که همان منطق سازش است، عملی عقلانی و مبتنی بر عقل و انتفاع مطلق و برآمده از تفکر منطقی جلوه کنند که این قیاس و چیدمان مفهومی، از اساس غلط بوده و کاملا مغرضانه و یا از روی بیاطلاعی است. کار تا جایی پیش رفت که رهبر حکیم و فرزانه انقلاب در مراسم بیست و هشتمین سالروز رحلت امام خمینی(ره)، با بیان اینکه بزرگترین درس امام بزرگوار به ما، درس روحیه و ذهن و عمل انقلابی است، فرمودند: «امروز برخی عنوان و مفهوم عقلانیت را در مقابل شعارهای انقلاب مطرح میکنند؛ کأنّه عقلانیّت نقطه مقابل انقلابیگری است؛ نه، این خطا است؛ عقلانیّت واقعی هم در انقلابیگری است. نگاه انقلابی است که میتواند حقایق را به ما نشان بدهد.»
۱۴/۳/۱۳۹۶
طبیعتا هر ذهن سالم و عاقلی، تعریف عقل را به عنوان قوه درک واقعیات و حقایق و پیشبینی سازوکار صحیحتر به منظور حصول نتیجهای بهتر درمورد هر مسئلهای، تایید مینماید و عقلانیت را نیز کارکردی از این قوه میداند. مراد از عقل در اینجا آن عقلی است که بطور مشترک در انسانهای سالمالضمیر، دروغ را امری مذموم و عدالت را مفهومی شایسته و ستایش شده میداند و سرقت از مال دیگران را تقبیح میکند و دستگیری از مظلومان را امری مثبت و فطری تشخیص میدهد.
اما در مقابل، بر اساس عقل ابزاری هر عملی که از جهت تشخیص عقل ابزاری سودآور محسوب شود، قابل اجراست و به هر قیمت و وسیلهای میتوان اجرای آن را پیگیری نمود و بدین ترتیب شرافت انسانی زیر پای منفعتطلبی شخصی و گروهی سر بریده میشود.
عقل سودمحور هم به سازش با دشمن رای نمیدهد
بدین ترتیب، روشن است که فهم جریانات معارض با انقلابیگری از مفهوم عقل و عقلانیت که منطق انقلابیگری را مغایر با آن میدانند، برداشتی ناقص و منفعتطلبانه است. عقلانیتی که این افراد و جریانات، آن را در نقطه مقابل انقلابیگری تعریف میکنند، صرفا به مثابه عقلی سودمحور و منفعتگراست. حتی اگر عقل ابزاری صرف، مورد توجه قرار داشته باشد، آیا میتوان اینگونه تصور کرد که عقل سودمحور رای به سازش با دشمن بدهد؟ منطق انقلابیگری و شیوه و اصول آن، شیوه چالش با زورگویان و مستکبران است و طبیعتا آن راه و روش و قاعدهای که در مقابل آن، خود را تعریف میکند، منطق سازش است و همچنین عمل این افراد و جریانات نیز موید همین مطلب است.
امتیاز چالش بر سازش
سؤالاتی در اینجا مطرح است که باید پاسخ داده شود. آیا عقلانیت، غیر از عبرتگیری از گذشته و قرار دادن آن به عنوان چراغ آینده است؟ آیا عقلانیت غیر از توجه به اطلاعات تاریخی و تحلیلی در دست، برای پیشبینی سازوکار بهینه و صحیحتر برای رسیدن به نتیجه بهتر است؟
قطعا پاسخ مشخص است. لذا انقلابیگری کاملا منطبق بر عقلانیت و آراء آن برآمده از عقلانیت است. مفهوم توسعه که صحیحتر آن عبارت پیشرفت است، یکی از اهداف اساسی همه آشنایان با علوم سیاسی و سیاستمداران هر کشوری است. حال اگر کشوری به توسعه یافتگی دست نیافته باشد و در یوغ استکبار و افسار غرب، نتوانسته باشد به آن برسد، تنها راه رهایی و پیشرفت آن کشور در گرو انقلابی عمل کردن و رهاییبخشی خود از چنگال ظلم و استعمار است و این عین عقلانیت است. آیا جمهوری اسلامی، پس از انقلاب اسلامی به پیشرفت و توسعه همهجانبه دست پیدا کرد و توانست در علوم و فناوریهای نو مانند نانو و ژنتیک و علوم هستهای و غیره به یکی از قطبهای جهان تبدیل شود یا در دوران طاغوت پهلوی که تماما در مشت آمریکا بود؟ آیا کشورهای سازشگر بله قربان گو و تحت مدیریت غرب مانند مصر دوران حسنی مبارک و یا عربستان سعودی و یا عراق صدام حسین و یا لیبی قذافی، که منطق آنها در برخورد با غرب و استکبار، منطق سازش بوده است، کشورهایی توسعه یافته و پیشرفته بودند و هستند؟ در نتیجه الگوی چالش با زورگویان به مراتب هزینه کمتری از الگوی سازش دارد که رهبر فرزانه انقلاب در این زمینه در مراسم رحلت امام در سال ۹۶ فرمودند: «بله چالش هزینه دارد اما سازش هم هزینههای گزاف دارد....اگر انسان با اعتماد به نفس و منطق و عقلانیت انقلابی در یک چالش وارد شود، هزینهاش به مراتب کمتر از هزینه سازش است.»
۱۴/۳/۱۳۹۶
نمونههایی از این مسئله و تمایز و امتیاز چالش نسبت به سازش را میتوان در پیشرفتهای روزافزون جمهوری اسلامی ایران مشاهده کرد. انقلابیگری به عنوان تنها مسیر پیشرفت کاملا بر اساس عقلانیت مطرح شده و به پیش میرود. آن عقلانیتی که سبب میشود تا رهبر معظم انقلاب در آستانه مذاکرات دولت یازدهم با آمریکا بر سر مسئله هستهای، به مذاکرات خوشبین نباشند و پس از آن نیز دائما دبه کردنها و خلف وعده کردنهای مکرر آمریکا و وضع تحریمهای جدید بر علیه ملت ایران را گوشزد نمایند و امروز هم عموم شاهد صحت فرمایشات آن روزهای رهبری انقلاب باشند، عقلانیتی است که انقلابیگری در سایه آن عقلانیت، بسیار جلوتر از عقلانیت سازشگرانه تئوریزهکنندگان ذلت فرهنگی و سیاسی است. در رابطه با همین مسئله پر مناقشه برجام، رهبر معظم انقلاب در مراسم دانش آموختگان انتظامی فرمودند:
«اگر کوتاه بیاییم، دشمن جلوتر خواهد آمد؛ برجام را ببینید؛ آمریکا هر روز یک جلوهای از شرارت خود را نشان میدهد و حرف امام را که «آمریکا شیطان بزرگ است»، اثبات میکند....امروز میبینیم علیرغم همه قرارها و تعهدها و بحثهای فراوان در مذاکرات، برخورد آمریکا با این مذاکرات و نتیجه آن، کاملاً ظالمانه، قلدرمآبانه و زورگویانه است. مسئولان باید به سردمداران فاسدِ رژیم ایالات متحده آمریکا اثبات کنند که به مردم خود متکی هستند و ملت ایران که ملتی مقتدر است، به برکت اسلام، زیر بار زور نمیرود و کُرنش نخواهد کرد.»
96/6/26
این سخنان حکیمانه که از همان ابتدای مذاکرات و پس از آن، به کرات مورد تأکید معظمله قرار میگرفت، نشانگر عقلانیتی ویژه بر اساس تجربیات گذشته و تحلیلگری بدون نقص در رابطه با این موضوع است.
نتیجه، اینکه انقلابیگری و عقلانیت نه تنها تعارضی باهم ندارند بلکه هر عمل انقلابی دقیقا برآمده از عقلانیت است.
فهم جریانات معارض با انقلابیگری از مفهوم عقل و عقلانیت که منطق انقلابیگری را مغایر با آن میدانند، برداشتی ناقص و منفعتطلبانه است. عقلانیتی که این افراد و جریانات، آن را در نقطه مقابل انقلابیگری تعریف میکنند، صرفا به مثابه عقلی سودمحور و منفعت گراست. حتی اگر عقل ابزاری صرف، مورد توجه قرار داشته باشد، آیا میتوان اینگونه تصور کرد که عقل سودمحور رای به سازش با دشمن بدهد؟ منطق انقلابیگری و شیوه و اصول آن، شیوه چالش با زورگویان و مستکبران است و طبیعتا آن راه و روش و قاعدهای که در مقابل آن، خود را تعریف میکند، منطق سازش است و همچنین عمل این افراد و جریانات نیز موید همین مطلب است.