kayhan.ir

کد خبر: ۱۱۸۵۱۳
تاریخ انتشار : ۱۵ آبان ۱۳۹۶ - ۲۲:۲۱

استعفای حریری، حمله موشکی به ریاض و یک سؤال کلیدی!(یادداشت روز)


استعفای مشکوک «سعد حریری» نخست‌وزیر لبنان، حمله موشکی انصارالله به فرودگاه بین‌المللی ریاض و قلع و قمع شاهزادگان سعودی از سوی محمد بن سلمان، وزیر دفاع، ولیعهد و همه‌کاره عربستان، سه اتفاق بسیار مهمی هستند که با کمی بالا و پایین، هم با یکدیگر ارتباط دارند، هم به ایران و هم با تحولات پرشتاب و تعیین‌کننده منطقه و پایان عمر داعش. اما چگونه؟
«سعد حریری»، نخست‌وزیر لبنان به‌طور کاملا ناگهانی و با الفاظی بسیار تند، از داخل خاک عربستان به ایران و حزب‌الله حمله کرد، بدون اینکه اتفاق مهمی در لبنان رخ داده باشد. وی سپس استعفای خود را رسما قرائت کرد. خروجی اصلی استعفا خوانی «حریری» هم چیزی نبود جز این ادعا که؛ ایران از طریق متحدش سید حسن نصرالله، در امور داخلی لبنان دخالت می‌کند؛ نوعی فشار سیاسی به ایران و حزب‌الله لبنان که با استقبال فوری مقامات رژیم صهیونیستی مواجه شد. این فشارها مدتی پس از تحریم‌های آمریکا علیه این جنبش آغاز می‌شود و نکته ماجرا نیز دقیقا همین‌جاست. بنابر گزارش‌ها و اعتراف‌های متعدد، آل‌سعود، آمریکا، قطر و چند کشور غربی و عربی دیگر غائله داعش و جنگ عراق و سوریه را با هدف تضعیف مقاومت و ایران جهت ایجاد حاشیه امن برای اسرائیل به راه انداخته بودند که نیازی به تکرار آن در این وجیزه نیست. اینجا صرفا به این نکته‌ ‌اشاره می‌کنیم و می‌گذریم که، «حمد بن جاثم آل‌ثانی» در دو نوبت اعتراف کرده که، رهبران این کشورها از جمله خود وی، تروریست‌های تکفیری را سازماندهی کرده و طی یک تقسیم کار مشخص، آنها را با هدف سرنگون کردن بشار اسد به منطقه سرازیر می‌کنند. وی در این اعتراف‌ها به‌جای کلمه «تروریست‌های تکفیری» از «شورشیان مسلح» استفاده می‌کند اما در کل، اعتراف‌های ایشان تکان‌دهنده و بسیار مهم هستند.
حزب‌الله لبنان و ایران بزرگترین پروژه عبری،عربی و غربی یعنی داعش را ناکام گذاشته و اجازه نداده‌اند اسرائیل در حاشیه امن قرار بگیرد. از طرفی چیزی به پایان بازی داعش در عراق و سوریه باقی نمانده و این در حالی است که این بازی در غرب تازه شروع شده است. از این منظر، عقده‌گشایی علیه قاتلان داعش، قابل درک و تحلیل است. تحریم‌های تازه‌ای که علیه ایران و حزب‌الله وضع شده است نیز بخشی از این عقده‌گشایی است. تحریم حزب‌الله لبنان از جهاتی شبیه به تحریم‌های «کاتسا» است. چندی پیش رئیس ‌بانک مرکزی لبنان اعلام کرده بود، مجبور است برای ادامه فعالیت و ارتباط با کشورهای دیگر تحریم‌های آمریکا علیه حزب‌الله را جدی بگیرد و برای این منظور، نمی‌تواند با این جنبش ارتباط کاری داشته باشد! این یعنی آمریکایی‌ها با اعمال این تحریم‌ها، به دنبال «داخلی سازی» تحریم‌های لبنان هستند که این مقام لبنانی هم، در این مسیر قدم گذاشته است! به نظر می‌رسد سعد حریری، خواسته یا ناخواسته، قدم در همین مسیر گذاشته باشد! در صورت درست بودن این تحلیل، می‌توان از هم اکنون پیش‌بینی کرد، فشارهای داخلی از سوی طیف نزدیک به غربِ لبنان، طی روزهای آینده گسترش یابد. احتمالا تحریم‌های گسترده‌ای نیز در آینده از سوی آمریکا و متحدانش علیه حزب‌الله اعمال خواهد شد تا با افزایش فشارهای اقتصادی به مردم لبنان، آنها را مقابل حزب‌الله قرار داده و در این کشور ایجاد دو دستگی کنند. برخی نیز معتقدند، این ماجراجویی‌ها می‌تواند مقدمه شروع جنگی تازه در منطقه باشد، جنگی که در یک طرف آن حزب‌الله و در طرف دیگر آن اسرائیل و عربستان! قرار دارند. گذشت زمان نشان خواهد داد، هدف آل‌سعود و متحدانش از این فتنه‌انگیزی‌ها راه‌اندازی جنگ است یا ایجاد شکاف و دو دستگی در لبنان و یا ترکیبی از این دو.
«بن سلمان» به‌عنوان مجری این سناریو همزمان، اقدام به قلع و قمع شاهزادگانی می‌کند که آنها را مانع راه می‌بیند. مشخصه بارز این شاهزادگان هم چیزی نیست جز اینکه، یا ثروتمند هستند، یا منتقدند یا ساکتند و از آل‌سعود تعریف و تمجید نمی‌کنند! گزارش‌هایی که طی یکی دو روز گذشته منتشر شده و توجه رسانه‌های بین‌المللی را جلب کرده، می‌گویند سعودی‌ها تنها دو ساعت پس از تشکیل «کمیته ضد فساد» به ریاست، محمد بن سلمان! اقدام به دستگیری گسترده این شاهزادگان کرده‌اند. همزمان برخی شاهزاده‌ها که نسبت به ترور شدنشان ابراز نگرانی کرده بودند نیز، سر به نیست شده‌اند. سرنگونی یک بالگرد تعدادی از شاهزاده‌ها و مرگ تمام سرنشینان آن و برکناری چند ژنرال‌ ارشد سعودی نیز، طی همین یکی دو روز گذشته اتفاق افتاده است. پاکسازی شاهزادگان منتقد و ثروتمند و ساکت اگر چه می‌تواند با هدف هموار کردن راه برای رسیدن به پادشاهی صورت گرفته باشد، اما بسیاری از این چهره‌های سیاسی و تجاری، با سیاست‌های جنگ طلبانه بن سلمان به شدت مخالف بوده‌اند. به بیان دیگر، این احتمال وجود دارد که، پاکسازی‌های صورت گرفته با هدف کنار زدن مزاحمان بلند پروازی‌های محمد بن سلمان صورت گرفته باشد که به گفته ستون نویس واشنگتن پست، «اقدامی است بس خطرناک.» مَخلص کلام اینکه «بن سلمان» برای عملیاتی کردن بلند پروازی‌های خود علیه ایران و متحدانش و آنچه به وی دیکته می‌شود، نیاز به قدرت و اختیارات بیشتری می‌بیند و لذا، هرگونه مزاحم را از سر راه خود بر می‌دارد. در این بین، نیمچه امیدی هم به ترامپ دارد که جلب حمایتش چیزی حدود 500 میلیارد دلار برایش آب خورده است!
شلیک موشک به فرودگاه بین‌المللی ریاض اما، می‌تواند محاسبات سعودی‌ها را به هم بریزد. آل‌سعود با پرداخت یک رشوه 500 میلیارد دلاری به ترامپ در قالب یک قرارداد تجاری و نظامی و نشان دادن اینکه آمریکا هم با اوست، تصور می‌کرد، می‌تواند به ماجراجویی‌هایش ادامه دهد اما این شلیک به موقع می‌تواند،‌اشتباه محاسبتی وی را به او گوشزد نماید. ضمن اینکه این شاهزاده جوان هنوز متوجه نشده که موز اگر قوت داشت، کمر خود را راست می‌کرد! ترامپ اگر چه در دوشیدن امثال بن سلمان موفق عمل کرده‌اما با ملغمه‌ای از بحران‌های داخلی، خارجی و امنیتی مواجه است. فاجعه کشتار لاس‌وگاس و تیر اندازی مرگبار در کلیسای تگزاس، گوشه‌ای از فاجعه‌هایی است که ترامپ و بزرگ‌تر از ترامپ هم نتوانسته‌اند آن را حل کنند. مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری‌های آمریکا به تازگی داده‌هایی را منتشر کرده که نشان می‌دهد، میزان کشت و کشتارها با سلاح گرم در آمریکا روندی صعودی به خود گرفته طوری که تنها سال گذشته میلادی، بیش از ۳۸ هزار آمریکایی بر اثر هدف قرار گرفتن با سلاح گرم جان خود را از دست داده‌اند. انصارالله که سعودی‌ها 30 ماهی می‌شود گرفتارش شده‌اند با شلیک یک موشک به فرودگاه بین‌المللی «ملک خالد» ریاض، آل‌سعود، ترامپ و تجهیزات مدرن نظامی آل‌سعود را با هم تحقیر کرد. ترامپ هم در واکنش به این شلیک، جملات سعد حریری علیه ایران را به زبان انگلیسی تکرار کرد. سعودی‌ها احتمالا برای «رد گم کنی» هم که شده، بر شدت حملات خود به شهرهای یمن خواهند افزود اما قطعا، پس از مشاهده این ضرب شست، در ماجراجویی‌های خود تغییراتی را لحاظ خواهند کرد و این واقعیت را درک می‌کنند که نمی‌توان در اتاق شیشه‌ای نشست و سنگ‌اندازی کرد!
اما نفس این تحولات و شیطنت‌ها گویای یک حقیقت مهم دیگر هم هست و آن اینکه، امروز اوضاع ایران و متحدانش در منطقه به برکت مقاومت، «عالی» و به همان میزان نیز اوضاع حریف «وخیم» است و دشمن، خود را به آب و آتش می‌زند تا شرایط را به نفع خود تغییر دهد. یک روز با راه انداختن قائله داعش، یک روز با تحریم، یک روز با تهدید، یک روز با برپایی همه پرسی تجزیه و یک روز هم با «مذاکره و برجام!» سؤال کلیدی این است؛ در کدام یک از این موارد، دشمن دست برتر را داشته و در کدام یک، شکست خورده است؟ در مواردی که مذاکره شد یا مواردی که مقاومت گردید؟ پاسخ روشن است. گاهی هزینه مذاکره بسیار بیشتر از هزینه مقاومت است. نیست؟

جعفر بلوری