اخبار ویژه
ارگان کارگزاران: دولت برنامهای برای رفع فقر ندارد
ارگان مطبوعاتی حزب کارگزاران هم ادعای دولت مبنی بر اراده ریشهکنی فقر را زیر سوال برد.
مجله صدا در یادداشتی با عنوان «فقرزدایی؛ توهم یا واقعیتها» و به قلم مدیر گروه برنامهریزی اجتماعی دانشگاه تهران نوشت: اخیرا رئیسجمهور گفتهاند که در این دولت فقر مطلق را ریشهکن میکنند. هفته پیش نیز آقای جهانگیری گفتند که 11 میلیون حاشیهنشین در شرایط نامناسب زندگی میکنند. به دنبال ایشان مجری اصلی ریشهکنی فقر، یعنی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی نیز گفت، محو فقر شدید و کنترل انواع فقر مطلق در دستور کار دولت دوازدهم قرار دارد. اما دو سوال در اینجا مطرح است: اول اینکه، آیا دولت میتواند در عرض 4 سال فقر را ریشهکن کند؟ دوم اینکه، اگر دولت بخواهد فقر را ریشهکن کند با چه برنامهریزیای این امر تحقق پیدا میکند؟
نویسنده با بیان اینکه «با توصیفی که تقریبا مورد وفاق عالمان علوم اجتماعی قرار دارد سادهانگارانه است که بتوان در مدت کوتاهی فقر مطلق را ریشهکن کرد» میافزاید: مفهوم «ریشهکنی فقر» مفهومی یوتوپیایی یا ایدهآلیستی است که مدتهاست کنار گذاشته شده است و چون ریشهکنی فقر ممکن نیست، برنامهریزان اجتماعی از مفهوم «کاهش فقر» استفاده میکنند. اگرچه نمیتوان مانع استفاده پوپولیستی سیاستمداران از این مفهوم شد... تا نخبگان و روشنفکران نسبت به پدیده فقر مطلق واکنشی پایدار و مستمر نشان ندهند، این مسئله به طور جدی در دستور کار دولت قرار نخواهد گرفت و تنها در حد شعار و چند اقدام دورهای، آن هم در زمان انتخابات، باقی میماند.
دوم اینکه، کاهش فقر مطلق مستلزم برنامهای منسجم و مستمر تور و ایمنی اجتماعی است که این گروه را به طور خاص هدف قرار دهد. مسلم است که ابتداییترین مرحله این برنامه شناسایی این گروههاست. همانطورکه گفته شد این گروههای شدیدا آسیبپذیر، در محیطهای جغرافیایی مختلفی دور از چشم زندگی میکنند. به آسانی نمیتوان گفت که صرفا در روستاها و در حاشیهترین مراکز شهری زندگی میکنند. بنابراین، در هر برنامهای باید مستمرا با یافتن شاخصهای آسیبپذیری این افراد را شناسایی کرد. اگر چنین برنامهای وجود نداشته باشد در بحرانهای اقتصادی عده زیادی از افراد به گروه فقرای مطلق میپیوندند و کار دولت را برای کاهش فقر مطلق دشوارتر میکنند.
هنگامیکه هنوز مسئولان اقتصادی دولت فقر مطلق را ابرچالش نمیدانند، در هنوز بر پایه این رهیافت قدیمی میچرخد که تا رشد اقتصادی نباشد نمیتوان فقر را کاهش داد. با وجود این بینش که وجود هر تلاش در افزایش سرمایهگذاری اجتماعی را کاری بیهوده میداند، چطور میتوان حتی آرزوی کاهش فقر را در مدت چهار سال داشت؟ به علاوه اینکه وزارت رفاه در چهار سال گذشته وقت خود را مصروف شناسایی گروههای بالای درآمدی کرده تا یارانه شان را حذف کند، نه گروههای در فقر مطلق تا جانشان را نجات دهد!
وقتی مسئولین دولت هنوز دست امداد به سوی نخبگان و روشنفکران و محققان دراز نکردهاند چگونه میتوان انتظار داشت برنامهای از درون اتاقهای به اصطلاح فکر با نشستن روی مبلمانهای راحت، فقر را کاهش دهد؟
مژدگانا که گربه عابد شد!
حمله ترامپ به سپاه و همزمانی اعمال تحریمهای چند ماه قبل با لفاظی رئیسجمهور آمریکا به مردمیترین نیروی نظامی جهان ، جریان همسو با دشمن را در موقعیتی خاص قرار داده است.
واقعیت اینست که آنها تا همین چندروز قبل دلخوشی از سپاه نداشتند و در هر موقعیتی برای حمله به آن استفاده میکردند. مرور کوتاهی بر مواضع پیشین آنها، صدق این گفتار را آشکار میکند.
یکی از آنها حمیدرضا ج است که سالها قبل در کمپانی رسانهای دشمن در داخل و در روزنامههایی مثل جامعه و طوس،بی هیچ خجالت و شرمی،فرمانده سپاه را با «پل پوت» دیکتاتور کامبوج مقایسه کرده بود و نهایتا نتیجه گیری کرده بود که او بر فرمانده سپاه رجحان دارد!
حالا او هم به کارناوال مدعیان حمایت از سپاه پیوسته است اما بازهم نتوانسته مکنونات قلبی و حلقه اتصال خود به دشمنان بیرونی را پنهان کند و در قالب حمایت از سپاه، از سپاهی که دوست دارد پرده برداشته است!
او که ظاهرا از در حمایت از سپاه وارد شده، در چند بند محاسن و معایب(!)سپاه را بر شمرده که در اصل و جمعبندی همه آنها یک چیز بیشتر نیست و آن اینکه ،سپاه تنها وقتی خوب است که قربانی سیاستمداران باشد!قربانی دموکراسی!
وی مینویسد؛ «من حرفم این است که سپاه نباید در سیاست داخلی و خارجی، در اقتصاد و فرهنگ کشور دخالت کند تا سپاه به یکی از محورهای دولت موازی تبدیل شود. اگر سپاه این کارها را نکند ایران ما به مرحله «تحکیم دموکراسی» نزدیک میشود و دولت رسمی و موازی یکی میشود...» و بعد در فهرست نقاط مثبت سپاه نوشته:«... دموکراسی بدون امنیت، فقط به یک آرزو تبدیل میشود. و سپاه یکی از نهادهای در خدمت «امنیت ایران» است. سپاه یکی از نهادهای مهمی است که واقعیت ایجاد «تنها یک حاکمیت» را در ایران تامین کرده است. و از این لحاظ ما به مفهوم...یک واقعیت مدرن نزدیک شده ایم. سپاه نیروهای با گرایش بنیادگرای دینی ایران را سازماندهی کرده...»
او سپس در تحریفی آشکار از واقعیتهای ایران ادامه میدهد:« در جوامع جدید مثل جامعه ایران افراد ناکام زیاد تولید میشود. در ایران مدرن اقلا ده میلیون فرد ناکام داریم. اگر سازمان امنیت کشور (مثل سپاه) ضعیف بشود این ناکامان دو قدرت دارند:
یکی اینکه قدرت دارند فرایند دموکراسی (مثلا دیگر انتخاباتی با شکوه مثل ۹۲ و ۹۴ و ۹۶ نداشته باشیم) را تخریب کنند. در هیچ جامعهای در دنیا در شرایط ناامن دموکراسی پایدار نداشتیم. دیگر اینکه این ناکامان قدرت دارند تمامیت ارضی ایران را به مخاطره بیاندازند.»!
حمیدرضا ج یادش رفته که در سه تاریخی که بر شمرده،هیچ اتفاقی در کشور نیفتاد و برعکس،بهترین روزهای تاریخی از لحاظ پذیرش پیروز در انتخابات را شاهد بودیم. خوب بود او به عملکرد تاسف انگیز و عقب مانده دوستانش در 88اشاره میکرد تا معنی ناکام واقعی و قبیله بدوی را در جامعه مدرن بهتر درک کند! جماعت اوباش و آشوبگری که بر جمهوریت شورش کردند و حاضر نشدند به رای مردم تمکین کنند.
البته دوستان جلایی پور از قدیمترها سابقه دارند. آنها نتیجه انتخابات 84 را هم نپذیرفتند و در روزنامه هایشان هرگز به منتخب سال 84 رئیسجمهور نگفتند! حتی سخنگوی دولت کنونی هم با گستاخی گفت منتخب مردم را نپذیرفته و هرگز دلش با او صاف نشده است! آنها دقیقا همانهایی هستند که ج اصرار دارد به سوی دیگر میدان سیاست نسبت بدهد! جماعت وطن فروشی که از قضا گرای تحریمها را به دشمن دادند!
یادداشت ج به لحاظ تئوریک هم از عقبماندگی و بدویت مزمن رنج میبرد و معلوم است مفهوم nation state رسوب کرده در ذهن نویسنده ،مربوط به دهها قرن پیش است!
چرا که اینگونه روایت میکند که تهدید ملتها تنها در همان شکل و قالب چند هزار سال قبل و بصورت حمله و آشوب ممکن است بنابراین سپاه تنها وقتی خوب است که پاسدار امنیت باشد ولاغیر!
اما امنیت چه چیزی یا چه کسی؟ امنیت دموکراسی!
اما اینکه بازیگر وبازیگردان و سناریست این دموکراسی چه کسی یا چه کشوری باشد،به هرکس مربوط باشد،به سپاه مربوط نیست و سپاه تنها مسئول سرحدات است و اقتصاد و فرهنگ و سیاست و معیشت و...را باید به سیاستمداران بسپارد!
تصوراین افراد، برپایی جامعهای در خلاء است!جامعهای بدون دشمن نرم و بدون عناصر موثر در فرایندها و راهبردها!آنها هنوز به شیوه بدوی معتقدند تهدید فقط حمله نظامی جدایی طلبی و شورش است ! پس باید نیروی قاهری آن حملهها را دفع کند تا معامله گرها و تربیت شدههای غرب،به «دموکراسی» برسند!
طنز تلخ ماجرا آنجاست که این عده با این سطح فکر ،در هر متن و سخنرانیشان،چندین بار هم از جامعه مدرن و جهان مدرن حرف میزنند!
زمینهچینی برای تحریمهای جدید در سخنان ضدایرانی ترامپ
سخنان دونالد ترامپ، زمینهچینی برای اعمال فشار و تحریمهای جدید علیه ایران است.
به گزارش رجانیوز، مطابق با قانون داخلی آمریکا
-Iran Nuclear Agreement Review Act of 2015- رئیسجمهور این کشور باید هر 90 روز اعلام کند که ایران به برجام پایبند بوده و یا خیر. آخرینبار ترامپ در ماه جولای اعلام کرد که ایران به برجام پایبند بود و متناسب با همان در سپتامبر توقف موقت تحریمهای ایران 120 روز دیگر تمدید شد. لذا تقریبا تا اواسط دیماه امسال توقف موقت تحریمهای ایران ادامه دارد. اما ترامپ اعلام کرد که ایران به توافق هستهای پایبند نبوده است. مطابق با قانون داخلی اعلام این بیان به معنی این خواهد بود که کنگره آمریکا 60 روز فرصت خواهد داشت تا درباره بازگرداندن مجدد تحریمهای تصمیمگیری کند.
بخش دیگری از سخنان ترامپ، ادعای رفع نقایص برجام از طریق اصلاح قانون داخلی Iran Nuclear Agreement Review Act of 2015 بود. ترامپ گفت با همکاری رهبران اصلی مجلس نمایندگان و سنا طراحی قانونی را آغاز کردند که با اصلاح قانون پیشین نقایص توافق هستهای را از بین ببرد. این موارد عبارتند از؛ دائمی کردن محدودیتهای موجود در برجام و اجرای سختگیرانهتر آن برای محدودیت هر چه بیشتر بر روی برنامه موشکهای بالستیک ایران.
این قسمت از صحبتهای ترامپ در واقع تلاش برای قراردادن ایران در یک دوراهی است آن هم این که یا ایران باید مذاکره مجدد برای دائمی شدن محدودیتهای برجام و عقبنشینیهای موشکی را بپذیرد و در صورت نپذیرفتن آن، کنگره تحریمهای آمریکا شامل 4 و نیم دستور اجرایی waive شده را مجددا اعمال خواهد کرد.
مسئله تحریم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از جمله دیگر بخشهای سخنرانی دونالد ترامپ بود. بعد از این سخنان وزارت خزانهداری آمریکا اعلام کرد که دستور اجرایی 13224 را که مربوط به گروههای تروریستی میشود بر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اعمال میکند. این امر در واقع همان اجرایی شدن رسمی و زودتر از موعد مادر تحریمها (HR3364) در قبال ایران است.
دستور اجرایی 13244 در سال 2001 توسط جرج بوش رئیسجمهور وقت آمریکا صادر شد. در این دستور تحریمهای مهمی علیه سازمانهایی که از نظر آمریکا تروریستی محسوب میشوند، وضع شده است. طبق این دستور اجرایی اگر یک نهاد یا سازمان یا فردی به عنوان تروریستی شناسایی شود، مشمول تحریمهای ثانویه بانکی و غیربانکی آمریکا میشود. این مرحله از تحریم برای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران چیز جدیدی نیست. چرا که در حال حاضر هم حتی بعد از برجام که ادعا شده تحریمها برداشته شده است، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در لیست تحریمهای ثانویه بانکی و غیربانکی آمریکا قرار دارد. یعنی هم اکنون نیز سپاه در لیست SDN آمریکا قرار دارد. در حال حاضر اگر کسی با سپاه پاسداران همکاری کند مشمول برخی تنبیهات از سوی آمریکا میشود که موقتی هستند.
اما آنچه که وضعیت را بسیار متفاوت میکند و سبب میشود به این قانون لقب «سیاه چاله تحریم» بدهیم، این است که طبق دستور اجرایی 13224 هر آنکس که به یک سازمان شناسایی شده ذیل این دستور اجرایی، خدمات ارایه دهد (هر نوع خدمتی اعم از خدمت بانکی یا غیربانکی) مشمول تحریمهای ثانویه بانکی آمریکا میشود. به این صورت که آن فرد یا نهاد ارایه دهنده خدمت خودش نیز در لیست تحریمی آمریکا یا همان SDN قرار میگیرد.
این قانون وقتی در کنار قانون IFCA-2013 قرار میگیرد شرایط را پیچیده میکند. چرا که در قانون IFCA-2013 هر فرد یا نهاد ایرانی یا فرد یا نهادی که به واسطه ایران در لیست تحریمی آمریکا SDN قرار بگیرد، مشمول تحریمهای ثانویه بانکی نیز میشود.
ارتباط ویژه شاه بحرین با یک خاخام صهیونیست
یک خاخام صهیونیست میگوید شاه بحرین، ایران را دشمن مشترک خود و اسرائیل میداند.
مارک اشنایر خاخام کنیسه شهر هامپتون آمریکا در مصاحبه با روزنامه صهیونیستی «جروزالم پست»، گفت: شاه بحرین معتقد است، ایران دشمن مشترک بحرین و اسرائیل است.
به گزارش جروزالم پست، مارک اشنایر که قرار است ریاست یک هیئت یهودی در سفر به بحرین را در آغاز سال 2018 به عهده داشته باشد، افزود: من از سال 2011 سفرهای زیادی به بحرین داشتم و با حمد بن عیسی آل خلیفه بارها دیدار داشتم و متوجه شدم که وی به گفتوگوی میان ادیان و به داشتن روابط با اسرائیل باور دارد.
وی گفت: پادشاه بحرین معتقد است لازمه حفاظت از یک نظام عربی معتدل در خاورمیانه، وجود یک کشور اسرائیلی قوی است.
این خاخام یهودی افزود: تلاش مشترک وی با پادشاه بحرین بود که باعث شد تا شورای همکاری خلیجفارس مارس 2016 حزبالله لبنان را یک گروه تروریستی در لیست تحریمی خود قرار دهند.
به نوشته جروزالم پست، هیئت یهودی قرار است در سفر به بحرین از پادشاه این کشور بخواهند تا یک موزه با موضوع تساهل و تسامح دینی در منامه تاسیس کنند.
پیشتر شاه بحرین خواستار پایان قطع روابط و تحریم کشورهای عربی علیه رژیم صهیونیستی شده بود.
به گزارش رسانههای بحرینی، چند هیئت تجاری از رژیم صهیونیستی طی ماههای گذشته از بحرین دیدن کرده و با مقامهای این کشور گفتوگو کرده بودند.