kayhan.ir

کد خبر: ۱۱۶۱۷۹
تاریخ انتشار : ۱۹ مهر ۱۳۹۶ - ۱۸:۳۲

چرا مدعیان اصلاحات بزرگ‌ترین سرمایه رژیم صهیونیستی در مقابله با جمهوری اسلامی هستند؟


  مجتبی باجلانی
یکی از روزنامه نگاران فراری روزنامه‌های زنجیره‌ای اصلاح‌طلب اخیرا طی یادداشتی در سایت ضدانقلاب زیتون، همه‌پرسی کردستان و ‌اشتیاق رژیم صهیونیستی برای جدایی اقلیم کردستان از عراق را بهانه‌ای برای عقده‌گشایی علیه راهبرد اصولی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در حمایت از مسئله فلسطین و جبهه مقاومت اسلامی منطقه قرار داده است.
این روزنامه‌نگار فراری اصلاح‌طلب در ابتدای یادداشت خود با این ادعا که قصد دارد « اجزای یک بحران ملی و یک گره کور سیاست خارجی ایران را تا حدودی از هم باز کند و وحشت از تحولات کردستان عراق را به کنترل در آورد»، در پرداختی سطحی، غیرکارشناسانه و سیاست‌زده مخالفت ایران با ماهیت و موجودیت رژیم ‌اشغالگر صهیونیستی در متن کشورهای اسلامی به عنوان عامل اصلی تنش، بحران و جنگ افروزی در منطقه را «نگاه اسرائیل‌ستیز حاکمان ایران» تعبیر کرده که «زمینه‌ساز چیدمان بحران‌های جدیدی در اطراف ایران شده است».
این در حالی است که سران رژیم مجعول صهیونیستی در زمان‌اشغال سرزمین فلسطین صراحتا پروژه «اسرائیل بزرگ» را مهم‌ترین هدف و آرمان صهيونيسم عنوان و شعار « از نیل تا فرات» را حتی در پرچم این رژیم جعلی نمادسازی کرده است.
وی همچنین در بخش از این یادداشت خود با طرح این ادعای عجیب که چرا زمانی که عده‌ای سیاستمدار فلسطینی به مذاکرات بی‌نتیجه و نافرجام 24 ساله با رژیم صهیونیستی مشغولند و صهیونیست‌ها هم هر از گاهی با موشک و خمپاره زنان و کودکان فلسطینی را نوازش می‌کنند و کل ملت فلسطین هم از این وضعیت راضی! ایران کاسه داغتر از آش شده و از دشمنی با اسرائیل کوتاه نمی‌آید؟!
این روزنامه‌نگار فراری اصلاح‌طلب در این‌باره می‌نویسد: «سازمان آزادیبخش فلسطین در چندین دور مذاکره به توافقی نسبی با اسرائیل رسید و بر این اساس، دولت خودمختار و نوار غزه شکل گرفت و تئوری دو دولت فلسطینی و اسرائیلی به عنوان یک راهکار برای حل این بحران مورد شناسایی قرار گرفته است که اسرائیل نه آن را می‌پذیرد و نه راه‌ ‌گریزی از آن دارد. در حالیکه فلسطینی‌ها با اسرائیل توافق می‌کنند، مذاکرات امنیتی برگزار می‌کنند، با جنگ‌های ادواری توازن قوای جا به جا شده را دوباره تنظیم می‌کنند، این وسط جمهوری اسلامی ۱۲۰۰ کیلومتر آن طرف‌تر نه تنها کوتاه نمی‌آید بلکه از خود فلسطینی‌ها و ساکنان غزه بیشتر فلسطینی است و حتی بیش از فلسطینی‌ها مخالف اسرائیل است. حاکمان ایران در واقع تصمیم گرفته‌اند تا آینده کشور و نیز سرنوشت نسل آینده ایرانی‌ها را به سرنوشت مردم فلسطین گره بزنند.»
در رد این ادعای مضحک کافی است که نیم نگاهی به صحنه سیاسی فلسطین بیاندازیم تا دریابیم که اولا سازشکاران فلسطینی که سالهاست سراب صلح را در نشستن پای میز مذاکره با جنایتکاران صهیونیست جست‌وجو می‌کنند و دستاوردشان از مذاکره با این رژیم جز ‌اشغال تدریجی بخش‌های باقی مانده از خاک فلسطین و توسعه مستعمره‌سازی این رژیم نبوده، چند درصد از مردم فلسطین را نمایندگی می‌کنند و آیا ایستادگی میلیونها فلسطینی حامی مقاومت در غزه و کرانه باختری در برابر نسل‌کشی‌های این رژیم بویژه در سه جنگ اخیر معنایی جز ابطال روند سازشکاری از سوی ملت فلسطین دارد؟ و چرا نگارنده حمایتهای اصولی جمهوری اسلامی نه از جریان سازشکار که از جریان مقاومت فلسطین راکه بر اساس معیارهای انسانی و آزادی خواهانه صورت گرفته را محل‌اشکال دانسته اما در قبال حمایتهای همه بی‌چون و چرا و همه‌جانبه سیاسی، نظامی و اقتصادی آمریکا از رژیم مجعول صهیونیستی در‌اشغال سرزمینی، جنگ‌افروزی، کشتار و آواره کردن مسلمانها در بلاد اسلامی سکوت کرده است؟  
در بخش دیگری نویسنده با اتکا به کلیشه نسبتا رایج در رسانه‌های غربی در ارتباط با تحولات خاورمیانه، سیاست‌های منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران را بر مبنای «شکاف شیعه و سنی» تعریف و عنوان می‌کند که: «نگاه ایدئولوژیک به قضیه فلسطین و شیعه سنی ارزیابی کردن همه معادلات باعث می‌شود تا ایران همواره در تنش بی‌پایان با کشورهای منطقه قرار داشته باشد»، اما پاسخ نمی‌دهد که چگونه می‌شود کشوری با حاکمیت شیعی که بنا به ادعای وی همه معادلات را بر اساس شیعه سنی ارزیابی می‌کند، سالهاست از دو گروه سنی مذهب حماس و جهاد اسلامی فلسطینی پشتیبانی و حمایت می‌کند.
وی در ادامه با طرح این پرسش که «آیا آلرژی ایران نسبت به اسرائیل و عطش بی‌پایان برای سر شاخ شدن با اسرائیل زمینه‌ساز پدیدار شدن چاله‌های جدیدی علیه ایران در کردستان عراق بوده است یا اینکه کردهای اقلیم کردستان خود جاذب ترفندهای اسرائیل هستند»، و در پاسخ، توان و اقتدار موشکی ایران که نقشی بازدارنده در مقابل زرادخانه‌های اتمی و کلاهک‌های هسته‌ای رژیم صهیونیستی، تروریسم تکفیری در منطقه و سایر تهدیدات خارجی و نیز استقرار صلح و ثبات و امنیت در منطقه را دارند را دلیل فعال شدن اسرائیل و ایجاد بحران اطراف ایران عنوان کرده می‌نویسد: «شواهد و قرائن حاکی از این است که سیاست‌ها و تبلیغات ضداسرائیلی ایران در کنار آزمایش‌های موشکی بیش از هر عامل دیگری موجب فعال شدن اسرائیل علیه ایران و نیز قوام گرفتن بحران در اطراف ایران بوده است.»
روزنامه‌نگار فراری اصلاح‌طلب همچنین بدون ‌اشاره به علت اصلی پیدایش داعش در منطقه که صراحتا در کتاب خاطرات مقامات آمریکائی «مقابله با ایران و ایجاد حاشیه امن برای اسرائیل» عنوان شده است، نقش موثر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در پیوند نیروهای مقاومت در مرز سوریه و عراق با هدف ناکام گذاشتن تلاش غرب برای ایجاد شکاف در مرزهای دو کشور و قطع کردن مسیر تدارکاتی گروه تروریستی داعش را دلیل کشیده شدن پای اسرائیل به مرزهای غربی ایران عنوان می‌کند تا گرایش‌های اسرائیلی این عده از کردها. حالا آنکه خود مقامات رژیم صهیونیستی جدا از برشماری منافع متعدد اقتصادی حاصل از جدایی کردستان عراق برای این رژیم ، همسایگی و هم مرز شدن با ایران را به عنوان یکی از اهداف راهبردی حمایت قاطع خود از هم پرسی جدایی کردستان عراق عنوان می‌کنند.
وی در پایان همچنین در برابر این چالش و خطر جدی تهدید‌کننده امنیت منطقه راهکاری جالب پیشنهاد می‌دهد و می‌نویسد: «شاید عاقلانه‌ترین راهکار در هضم بحرانی که در آن سوی مرزهای غربی کشور در حال شکل گرفتن است این باشد که ابتدا صبر کنیم و ببینیم در کردستان عراق چه رخ می‌دهد.» یعنی در قبال عملی کردن پروژه شوم غرب در تجزیه کشورهای منطقه از جمله عراق و سوریه موسوم به طرح خاورمیانه بزرگ باید دست روی دست گذاشت و اقدامی نکرد تا ببینیم چه می‌شود! درست مثل تاسیس رژیم مجعول اسرائیل و غده سرطانی منطقه.
نکته نهایی آنکه این روزنامه‌نگار پاریس‌نشین سال‌ها در روزنامه‌های اصلی زنجیره‌ای دبیر بخش بین‌الملل بوده است و با همین طرز فکر و نگاه مشغول ارائه تحلیل فکری به جامعه! روزنامه‌هایی که بخشی از بودجه آنها از یارانه مطبوعات –بیت‌المال- تامین می‌شود. امروز نیز دوستان و همفکران او در همان روزنامه‌ها مشغول قلم‌فرسایی هستند. برجام و آمریکا را بزک می‌کنند. مردم را سایه جنگ‌های خیالی می‌ترسانند. ارزش‌های اسلامی و ملی را تخطئه می‌کنند و در یک کلام نقش پایگاه دشمن در کشور را بازی می‌کنند. بعید است در سراسر دنیا کشوری جز جمهوری اسلامی ایران، به معاندان خود حقوق پرداخت کند! به راستی باید به نتانیاهو حق داد که در جریان فتنه 88 گفت اصلاح‌طلبان بزرگ‌ترین سرمایه اسرائیل در ایران هستند.