از سیر تا پیاز ماجرای «دانشجویان به اصطلاح ستارهدار»
کسبوکار با «ستارهدارها»!
اشاره
با روی کار آمدن دولت دوازدهم، مجدداً بحث بازگشت اساتید و دانشجویان ستارهدار به کلاسهای درس دانشگاهی نقل محافل شده است. در این بین اما گویا مسئولین آموزش عالی در دولت دوازدهم کماکان در حال و هوای تبلیغات پیش از انتخابات بسر میبرند و با موجسواری بر عبارت «دانشجویان ستارهدار» در پی فرافکنی و متشنج نمودن اتمسفر دانشگاهی کشور هستند. آنچه در ذیل میآید، مروری است بر تاریخچه چگونگی ورود عبارت «دانشجویان ستارهدار» به ادبیات سیاسی کشور و اینکه چه جریاناتی در لوای این هوچیگری، کاسبی کرده و منتفع شدهاند!
سرویس علمی/آموزشی -
«هر فرد مادامی که به آزادی دیگران لطمه نزند، آزاد است» این جمله از اعلامیه جهانی حقوق بشر اگرچه حاوی تمام حقیقت نیست اما بخشی از آن را در خود دارد و آن اینکه هر شخص تا آنجا آزاد است که به آزادی دیگران صدمه وارد نکند ولی اگر آزادی فردی در تزاحم با دیگری قرار گرفت، او از چنان آزادی محروم است و در اینجاست که آزادی محدود میشود.
هیچ کشوری در دنیا نیست که اصل «آزادی» را مشمول تعیین حدود و ثغور ندانسته و حد و مرزی برای آن متصور نباشد، خواه این اعمال محدودیت براساس تفاسیر خودخوانده اومانیستی در نظامهای سکولار باشد و خواه برگرفته از موازین شریعت الهی اسلام در ملل مسلمان.
در این میان شاید کمتر کسی باشد که با شنیدن واژه «آزادی»، ناخودآگاه بهیاد «دانشجو» و «دانشگاه» نیفتد چرا جویندگان علم همواره بعنوان موتور محرک هر جامعهای محسوب شده و سمبل آزادیخواهی در هر کشوری به شمار میروند.
دانشجویان نه تنها به علت قرارگیری در عنفوان جوانی، محافظهکار نبوده و جسورانه وارد عمل میشوند بلکه استدلال منطقی و استنتاج علمی ایشان موجب میشود تا به شیوهای عقلانی، از اعتقادات و علایق خویش دفاع نموده و در آرمانیترین شکل به بسط و تبلیغ آن بپردازند.
از این روست که میتوان دانشگاه را به «محل دائمی نمایش تفکر» تشبیه نمود که دانشجو مختار است با درنظرگیری جمیع جوانب و در کمال آزادی، نحله سیاسی مدنظر را برگزیده و در چارچوب قانون، به فعالیت در راستای اثبات حقانیت گرایش متبوعش بپردازد.
نکته مهمی که میباید بدان توجه داشت آن است که چه بسا فرصت بالقوه جسارت جوانی دانشجو، تحت تأثیر هوچیگری و فتنهانگیزی مدعیان آزادی در دانشگاهها، به تهدیدی بالفعل بدل گشته و موجبات تنش و تشنج در فضاهای آموزشی را فراهم آورد.
در این بین کم نیستند سوءاستفادهگرانی که با برهم زدن اتمسفر سالم رقابت گفتمانی در دانشگاهها، فضای دانشجویی را به سمت و سوی سیاستزدگی پیش برده و با ملعبه قرار دادن احساسات پاک دانشجویان، از ایشان در نقش سربازانِ پیشمرگِ شطرنج سیاستبازی میگیرند!
در اینجاست که وظیفه مسئولان ذیربط اقتضاء میکند که علاج واقعه قبل از وقوع نموده و با تصویب قوانین بازدارنده، در عین صیانت از آزادی اندیشه در محیط دانشگاه، مانع از به قهقرا رفتن دانشجویان بوسیله گرایش به اندیشههای انحرافی و التقاطی شوند.
تصویب و ابلاغ «آئیننامه انضباطی دانشجویان»، از جمله اقداماتی بود که در دولت سازندگی، به منظور حفاظت از ساحت مقدس دانشگاه در مقابل نفوذ آراء انحرافی و اندیشههای التقاطی صورت گرفت.
بر همین اساس در بند «ج» از آئیننامه انضباطی دانشجویان جمهوری اسلامی مصوب 20 تیرماه 1374 شورای عالی انقلاب فرهنگی به ریاست حجتالاسلام اکبر هاشمی رفسنجانی - رئیسجمهور وقت - چنین آمده است:
«بند «ج» - تخلفات سیاسی:
1) دادن اطلاعات خلاف واقع یا کتمان واقعیات از روی عمد نسبت به خود یا گروهکهای محارب یا مفسد یا افراد وابسته به آنها.
2) عضویت در گروهکهای محارب یا مفسد یا ملحد یا هواداری و انجام هر عملی به نفع آنها.
3) فعالیت و تبلیغ به نفع گروهکها و مکاتب الحادی.
4) توهین به شعائر اسلامی یا ملی و ارتکاب اعمالی علیه نظام جمهوری اسلامی.
5) ایجاد بلوا و آشوب در محیط دانشگاه»
همچنین در ماده «7» از همین آئیننامه پیرامون تنبیهات در نظر گرفته شده برای دانشجویان مرتکب موارد بند مذکور میخوانیم:
«ماده «7» - تنبیهات:
الف) منع موقت از تحصیل تا دو نیمسال تحصیلی.
ب) منع موقت از تحصیل تا چهار نیمسال تحصیلی.
ج) اخراج دانشجو از دانشگاه با حفظ حق شرکت مجدد در آزمونهای سراسری.
د) محرومیت از تحصیل در کلیه دانشگاهها»
بر این مبنا دولت کارگزاران توانست با استناد به آئیننامه فوق، از ادامه تحصیل بسیاری از دانشجویان جلوگیری کرده و در مواردی محکومیتهای سنگینی چون محرومیت مادامالعمر از حق تحصیل یا به عبارت بهتر، اخراج همیشگی خاطیان از دانشگاههای کشور را صادر نماید.
با روی کار آمدن تجدیدنظرطلبان در خرداد 76 اما وعدههای آزادیخواهانه مدعیان اصلاحات، به وعیدهای برخورد سفت و سخت با دانشجویان تبدیل شد و احکام انضباطی، جنبه تسویهحساب جناحی به خود گرفت!
این تسویهحساب سیاسی، آنجا شکل عملی پیدا کرد که سازمان سنجش و آموزش کشور - بنابر دستور مستقیم «مرتضی نوربخش»، مدیرکل گزينش استاد و دانشجوی وزارت علوم در دوران اصلاحات - همزمان با انتشار اسامی قبول شدگان آزمونهای سراسری سال 1378، در کنار نام برخی از پذیرفته شدگان، علامت «ستاره» درج نمود و از اینجا بود که عبارت «دانشجوی ستارهدار» پای به عرصه وجود نهاد!(1)
بر طبق آمار منتشره از سوی روابط عمومی سازمان سنجش، بیش از 5500 نفر از دانشجویان دانشگاههای کشور، از سوی وزارت علوم دولت اصلاحات، «ستارهدار» معرفی شدند که به تفکیک سال عبارتند از: «551 نفر در سال 78؛ 628 نفر در سال 79؛ 566 نفر در سال 80؛ 1069 نفر در سال 81؛ 2584 نفر در سال 82؛ 27 نفر در سال 83 و در نهایت 200 نفر در سال 84»(2)
از این روی میتوان بدعت «ستارهدار» نامیدن دانشجویان مسئلهدار را به دوران زمامداری افراطیون دوم خرداد نسبت داد؛ چه آنکه پیش از آن هم از ادامه تحصیل دانشجویان دارای مشکلات انضباطی جلوگیری میشد اما سخنی از «ماه و ستاره» مطرح نبود!
در برخورد سلیقهای دولتمردان تجدیدنظرطلب با دانشگاهیان همین بس که وزیر علوم وقت در آبان 1381 طی نامهای خطاب به رئیس دولت اصلاحات، در واکنش به اعتراض به حق دانشجویان متدین نسبت به تجلی مظاهر فساد و الحاد در دانشگاهها چنین مینویسد: «ظهر روز چهارشنبه 29 آبان ماه جاری گروهی مرکب از حدود 50 نفر که خود را «اعضای اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل» میخواندند، به نحو سازماندهی شدهای وارد ساختمان مرکزی این وزارت شده و آن را بهاشغال خود درآوردند[!] این اقدام غیرقانونی یک گروه کوچک و خشن که چند ساعت کار وزارت را با اختلال مواجه کرد به دور از بدیهیات دینی، اخلاقی، عرفی و قانونی بود اما متاسفانه در سیمای جمهوری اسلامی و برخی مطبوعات از جمله جام جم، رسالت و کیهان به گونهای دیگر و با مضمونی تحریکآمیز انعکاس یافت. به نظر میرسد این اقدام محدود و خشن که در نوع خود بیسابقه است، دور جدیدی از ایجاد تنش را در شرایط کنونی دنبال کند، به ویژه آنکه به دنبال آن رسماً در برخی از مقالات از ضرورت تعطیلی دانشگاه و انقلاب فرهنگی جدید سخن رفته است. همچنین حرکت سازمان یافتهای با تجمع چند صد نفر در مقابل درب اصلی این وزارت در تاریخ 17 تیر 81 با شعارهای مرگ و اعدام برای استاد مرتد و خائن و... انجام گرفت که گزارش آن به پیوست تقدیم میشود. بر این اساس تقاضا دارم دستور فرمایند مسئله به لحاظ امنیتی، اطلاعاتی، سیاسی، حقوقی و قضایی مورد بررسی کامل قرار گیرد و از بروز حوادث خسارتبار دیگر در وضعیت حساس دانشگاههای کشور پیشگیری بعمل آید.»(3)
با انتخاب محمود احمدینژاد در سوم تیر 84، رسانههای زنجیرهای تمام مساعی خویش را بهکار گرفتند تا گناه ناکرده ستارهدار کردن دانشجویان را بر گردن دولت نهم انداخته و پیراهن عثمان نجمنشانی را علیه وزارت علوم دولت جدید علم کنند!
هوچیگری رسانههای قبیلهای پیرامون ستارهدار کردن دانشجویان در دولت نهم در حالی روز به روز تشدید میشد که با استناد به اطلاعیه سازمان سنجش، اگرچه این سازمان بر طبق سنوات گذشته، در سال 85 نیز تعداد 224 دانشجو را ستارهدار اعلام کرده بود اما به دستور دکتر محمد مهدی زاهدی، وزیر علوم وقت، همه افرادی که علامت ستاره در کنار نام آنها درج شده بود، بدون هیچ قید و شرطی وارد دانشگاه شده و تحصیل خویش را از سر گرفتند.
با پایان یافتن مهلت 4ساله خدمتگزاری دولت نهم و فرارسیدن موعد انتخابات ریاست جمهوری دهم، نطفه منحوس فتنهای منعقد شد که در یک سوی آن، السابقون تشنه قدرت و وطنفروشان اصلاحطلب نقشآفرینی میکردند و در سوی دیگر، عوامل شناسنامهدار سیا و موساد و منافقین کمر به نابودی یادگار بنیانگذار انقلاب بسته بودند!
در این برهه، برنامهریزی به منظور ایجاد تنش و اغتشاش در دانشگاههای سراسر کشور بعنوان یکی از کلیدیترین اهداف از پیش تعیین شده نزد فتنهگران بشمار میرفت. درست در همین زمان بود که عناصر سازمانی سرویسهای جاسوسی خارجی و مزدوران گروهکهای ضدانقلاب، نقاب از چهره دانشجونمای خود برداشتند و مستقیماً به فعالیت علیه نظام جمهوری اسلامی پرداختند!
نمونه بارز و عینی اینگونه اقدامات هنجارشکنانه، تحصن غیرقانونی فتنهگران 88 در دانشگاه تهران بود که معالأسف با سخنرانی تحریکآمیز سرپرست وزارت علوم دولت یازدهم نیز همراه شد!(4)
پس از فرو نشستن غبار فتنه و سهولت در امکان تمییز میان سره از ناسره با چشم غیرمسلح(!)، طبیعی بود که گذر فتنهگران به مراجع قضایی بیفتد تا هزینه اقدامات مذبوحانه علیه نظام را پرداخت نمایند.
در این میان عناصر دانشگاهی فتنهگران که در موهوماتشان، خیال عکس یادگاری با باراک اوباما و شیمون پرز را پس از یکسره نمودن کار نظام در سر میپروراندند نیز از محکومیتهای جزایی و امنیتی در امان نمانده و پای لرز تناول خربزه فتنه نشستند!
لازم به ذکر آنکه در تبصره 5 از ماده 7 آئیننامه انضباطی دانشجویان - که پیشتر بداناشاره رفت - تأکید شده است: «هرگاه دانشجویی در خارج از محوطه دانشگاه مرتکب عمل خلافی شود که بنابر قوانین کشوری مستوجب کیفر باشد، رسیدگی به جرم ارتکابی در چارچوب ضوابط و قوانین کیفری و جزایی در صلاحیت مراجع قضایی است اما کمیته انضباطی نیز میتواند به موازات آن، حسب ماده 7 این آئیننامه تصمیمگیری کند.»
با احتساب تبصره فوق میتوان گفت که حق اعمال محرومیت مضاعف از سوی کمیته انضباطی دانشگاهها برای مجرمین قضایی محفوظ بوده و گذراندن دوره محکومیت، هیچ ضمانتی به منظور بازگشت بیقید و شرط مجرمین امنیتی به کلاسهای درس دانشگاهی محسوب نمیشود.
فتنهگران زخم خورده اما در شانتاژی رسانهای، بدون لحاظ سبقه خرابکارانه و اتهامات پرشمار محکومان دانشجویی، تنها علت ممانعت از تحصیل این عده را «ستارهدار» بودن ایشان عنوان کرده و دولت تازه نفس دهم را به گزینش استصوابی و قلع و قمع سلیقهای دانشجویان متهم مینمودند، غافل از آنکه بسیاری از این افراد مشمول محکومیتهای قضایی شدهاند و نه صرفاً محرومیتهای در نظر گرفته شده از سوی کمیتههای انضباطی دانشگاهها!
با روی کار آمدن دولت اعتدال و سکانداری عناصر دگراندیش در وزارت علوم، موجسواری با عبارت «دانشجوی ستارهدار» وارد فاز جدیدی شد که تدقیق و تأمل بر ادعاهای خلاف واقع مطروحه، روشنگر بسیاری از مکتومات خواهد بود.
در همین ارتباط خبرگزاری ایرنا، در گزارشی تحت عنوان «قصه پرغصه دانشجویان ستارهدار» چنین نوشته است: «رشد قارچگونه ستارهدارها در دولتهای نهم و دهم بر کسی پوشیده نیست. در این دوره به دنبال بسته شدن فضا و محدود شدن فعالیتهای دانشجویی، تعداد دانشجویان ستارهدار به خصوص ستارهدارهای محروم از تحصیل به سرعت افزایش پیدا کرد. وزارت علوم تازه نفس [دولت یازدهم] تاکنون برای شفافسازی و حل مشکل دانشجویان ستارهدار اقدامهای مهمی انجام داده و موفق به حل مشکل تعدادی از این دانشجوها شده است.»(5)
در بخش دیگری از این گزارش، ایرنا پای درد دل یکی از این دانشجویان ظاهراً ستارهدار مینشیند و ادامه میدهد: «خانم «م-گ» یکی از دانشجویانی که در سال 90 از دانشگاه اخراج شد، در گفتوگو با ایرنا گفت: بسته شدن فضای دانشگاهها در دوره احمدینژاد موجب افزایش شمار دانشجویان ستارهدار شد، بهطوریکه همان کاری که دانشجویان 6 یا 7 ماه پیش از روی کار آمدن احمدینژاد انجام میدادند، با روی کار آمدن وی انجام دادند و ستارهدار شدند. به گفته وی، پرونده دانشجویان ستارهدار زمانی بسته خواهد شد که نه 90 درصد بلکه 100 درصد این دانشجویان از جمله آقای «ض-ن» که تنها به خاطر عضویت در شورای دفاع از حق تحصیل محکوم و زندانی شدهاند به دانشگاهها بازگردند و در رشتههایی که دوست دارند تحصیل کنند.»!
اما به راستی خانم «م-گ» کیست که یک خبرگزاری دولتی اینچنین در مظلومیتش، اشک تمساح ریخته و فریاد وامصیبتا سرمیدهد؟!
جالب اینجاست که بدانیم نامبرده از جمله اعضای فعال سازمان منافقین بهشمار میرود که در جریان برگزاری دادگاهش در سال 88، اینگونه لب به اعتراف گشوده است: «من، «م-گ» در کمال صحت جسم و جان و با آگاهی کامل، ناگفتههایی را برای دوستانم به ویژه دانشجویان بازگو میکنم تا باشد به آنها کمک کرده که واقعیت را با چشمانی گشودهتر جستوجو کنند. افراد [منافقین] چون نیک آگاهند که تفکر منحط سازمان هیچ برش و مقبولیتی بین نسل جوان و فعال ندارد، به همین دلیل خود را در پوشش فعالین حقوق بشر، مدافعان دموکراسی، طرفداران برابری و حقوق زنان و افرادی نگران حال و اوضاع دانشجویان محروم از تحصیل و ستارهدار معرفی میکنند و با فعالین این زمینهها مرتبط میشوند، بدون اینکه خود را معرفی کرده و منش و مرام خود را بازگویند. من خود یکی از این افراد هستم که پس از مدتها فعالیت و گمان اینکه گروههای مختلف را خوب میشناسم، در دام تعدادی از این منافقین افتادم که با دورویی در بین دانشجویان جا باز میکنند تا از طریق خودمان تیشه به ریشهمان بزنند. من ندانسته شماره بسیاری از نزدیکان و دوستان و همکلاسان خود را به اعضای دوروی این گروهک که نفاق بر دلهایشان خانه کرده است دادم. از این اشتباه ابتدا در پیشگاه خدای یکتا و سپس نزد همه دوستانم شرمگینم. در این موقعیت حساس از همه دانشجویان آگاه تقاضا دارم رابطه خود را با تمام افراد مدعی حقوق بشر قطع کرده و بار دیگر به منافع طولانیمدت ایران بیندیشند.»(6)
به علاوه اینکه «ض-ن» - که «م-گ» در مصاحبه با ایرنا از وی نام برد - نیز از نفرات اصلی کادر منافقین در دانشگاهها محسوب میشد که هماکنون به همین جرم، دوران حبس خود در زندان را سپری میکند. نامبرده در عین حال با انتشار یادداشتی با عنوان «چه نباید کرد»، از گذشته ننگین خود اعلام برائت کرده و سازمان منافقین را اینچنین به چالش میکشد: «نطفه خطا و اشتباه در رفتار سیاسی مجاهدین آنگاه بسته شد که «خشونت و ترور» را به عنوان ابزار، «ایدئولوژی» را به عنوان روایتی مطلق و حقیقی از عالم و «فعالیت مخفیانه» را به عنوان چتر حفاظتی و امنیتی پذیرفتند. مجاهدین خلق در گذر زمان و بخصوص پس از انقلاب، هر بار بیش از پیش به شاخصهای یک «فرقه» نزدیک شدهاند. گرچه نزدیک به یک دهه است که این فرقه بنا به اجبار و ضرورت، ظاهراً مدعی شدهاند که مشی خشونتآمیز و مسلحانه را به کنار نهادهاند لیکن متاسفانه این توفیق اجباری، تغییرات مثبتی را در دیگر وجوه این سازمان بوجود نیاورده است. نمیدانم شاید برخی این قضاوت را شتابزده و عجولانه بدانند ولی سرنوشت گروهی که با شعار آزادی به ترور و خشونت روی میآورد، عبرتی است برای آنکه اگر نمیدانیم چه باید کرد، لااقل بدانیم چه نباید کرد.»(7)
ماجرای دانشجویان ستارهدار نه تنها به موارد فوق ختم نمیشود بلکه در دوران چند ماهه سرپرست وزارت علوم در دولت یازدهم، ابعاد وسیعتری به خود میگیرد.
با تشکیل «کمیته بررسی وضعیت دانشجویان ستارهدار» و اعلام فراخوان این کمیته از دانشجویان اخراجی معترض، نامهها و درخواستهای تجدیدنظر بسیاری روانه روابط عمومی وزارت علوم میشود.
بعضی از این مکاتبات که اتفاقاً تعدادی از آنها نیز به دست خبرنگار کیهان افتاده، حاوی نکات جالب توجه فراوانی است که در ادامه به مواردی از آنها اشاره خواهد رفت.(8)
به عنوان نمونه در یکی از این نامهها، دانشجوی اخراجی رشته شیمی محض از دانشگاه فردوسی و دبير ستاد دانشجویی یکی از سران فتنه در مشهد، خطاب به وزارت علوم چنین نوشته است: «به استحضار میرساند اینجانب «الف-ب» در طول تحصیل به یک سال و نیم محرومیت محکوم شده بودم. بنده یک ماه پیش از اخراج از دانشگاه، تحصن یازده روزهای [در مخالفت با] حکم صادره انضباطی علیه یکی از دانشجویان ترتیب داده بودم و در وقایع پس از انتخابات سال 88 به عنوان اقدام علیه امنیت داخلی به دلیل حضور در تجمعات غیرقانونی، بازداشت و به یک سال حبس محکوم گشتم. لذا از شما مقام محترم در نهایت احترام درخواست دارم در صورتی که در حق اینجانب ظلمی شده - که بنده معتقدم شده است - شرایط ادامه تحصیلم به نحوی فراهم گردد. خواه در دانشگاه خودم یا در دانشگاه آزاد یا پیام نور.»!
در نامه دیگری میخوانیم: «اینجانب «م-الف» دانشجوی رشته مهندسی کامپیوتر از دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی هستم. بنده در آذر ماه 88 به علت عضویت در شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت بازداشت و به 7 سال حبس تعزیری محکوم شدم که پس از تحمل 21 ماه از محکومیت خود مورد عفو رهبری انقلاب قرار گرفته و آزاد شدم. چنانچه امکان بازگشت به دانشگاه خود را ندارم، بنده حاضر هستم در هر دانشگاهی که وزارت علوم تعیین میکند، تحصیلات خودم را ادامه دهم.»!
مسئول شاخه دانشجویی ستاد انتخاباتی یکی از سران فتنه در قزوین نیز طی نامهای بلند بالا خطاب به سرپرست پیشین وزارت علوم، اینگونه اظهار داشته است: «اینجانب «پ-ح» از دانشجویان دانشگاه بینالمللی امام خمینی قزوین هستم که به علت شرکت فعال در اغتشاشات بعد از انتخابات 88، به اخراج و محرومیت از تحصیل در کلیه دانشگاهها تا 3 سال محکوم شدم. این حکم عیناً در شورای انضباطی تجدیدنظر هم تأیید شد. در سال پیش از انتخابات مسئول شاخه دانشجویی یکی از دو کاندید معترض به نتایج انتخابات در استان قزوین بودم اما بعد از انتخابات 2 بار دستگیر شدم و سپس با حکم کمیته انضباطی از دانشگاه اخراج و محروم از کنکور شدم. این نامه را جهت رسیدگی تسلیم حضرتعالی میکنم تا شاید امکانی برای بازگشت به دانشگاه برایم فراهم شود.»!
جالب آنکه در موارد فوقالذکر و سایر نمونههای از این دست، جملگی دانشجویان خاطی یا به اصطلاح ستارهدار، در عین اذعان به محکومیت خویش، چنان گستاخانه از لزوم بازگشت خویش به کلاسهای درس دانشگاه سخن میگویند که گویی اینان ابداً جرمی مرتکب نشدهاند!
ناگفته نماند که عملکرد تساهلی و تسامحی مدعیان اعتدال نیز چندان در زیادهخواهی و بیحیایی فتنهگران بیتأثیر نبوده و نیست، چه آنکه دولت یازدهم در همان روزهای نخست فعالیتش، با بازگشت قریب به 500 نفر از مجرمین امنیتی به دانشگاههای کشور موافقت کرده است!(9)
در عین حال، ضیاء هاشمی سرپرست فعلی وزارت علوم در دولت دوازدهم نیز در این خصوص اظهار داشته است: «آنچه مسلم است، این است که اصولاً رویکرد مسئولان علمی و دانشگاهی در این دولت متفاوت از گذشته بوده است و اصلاً بنایی بر محروم کردن دانشجو از تحصیل و یا ستارهدار کردن دانشجو را نداشتیم. ما در منشور حقوق دانشجو قید کردیم که طبق ضوابط و قوانین موجود، اگر دانشجویی از حقوقش محروم شود، بر اساس قوانین میتواند؛ پیگیرِ حقوقِ تضییع شده خود باشد.»(10)
در پایان ذکر این نکته ضروریست که طرد و پاکسازی عناصر مفسد، ملحد یا معاند از سطح دانشگاههای کشور نه تنها نافی آزادی و نکوهیده نیست بلکه به جهت پیشگیری از آسیبهای احتمالی آتی بر قشر آیندهساز ایران اسلامی، پسندیده نیز خواهد بود؛ حال اگر عدهای تخطئهگر بر این اقدامات نام «ستاره»، «سیاره»، «منظومه» یا هر مسمی دیگری بگذارند، نه محلی از اعتنا را برخواهند انگیخت و نه در اصل سالمسازی محیط دانشگاهها از لوث پلشتیها، خدشهای وارد خواهند نمود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
پینوشتها)
1- روزنامه کیهان / شماره: 19372
2- خبرگزاری فارس / شناسه خبر: 8803160947
3- خبرگزاری تسنیم / شناسه خبر: 71769
4- تارنمای جهاننیوز / شناسه خبر: 307309
5- خبرگزاری ایرنا / شناسه خبر: 81222800
6- تارنمای رجانیوز / شناسه خبر: 68437
7- تارنمای جرس / شناسه خبر: 69345
8- منابع در تحریریه روزنامه موجود است.
9- خبرگزاری مهر / شناسه خبر: 2246813
10- خبرگزاری ایلنا / شناسه خبر: 490060