kayhan.ir

کد خبر: ۱۱۳۵۸۱
تاریخ انتشار : ۱۹ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۸:۱۶
ردّ خون - ۹

ایرگون و بِتار؛ سازمان‌های تروریستی صهیونیست‌ها


در سال 1940.م، سازمان ايرگون با نيروهاى انگليسى، در زمينه‏ جاسوسى دست به همكارى زد. به همين دليل، گروه اِشترن از ايرگون منشعب شد. در سال 1943.م، مناخيم بگين رهبرى ايرگون را به عهده گرفت، و سازمان، فعاليت‏هاى تروريستى خود را بر ضد اعراب گسترش داد. مهم‏ترين فعاليت‏هاى آن، انفجار هتل شاه داوود در بيت‏المقدس به تاريخ 22 جولاى 1946.م؛ و حمله‏ وحشيانه به روستاى عرب‏نشين ديرياسين و كشتار ساكنان آن، در تاريخ 9 آوريل 1948 بود.
روابط اين سازمان با هاگانا و آژانس يهود در نوسان بود، و به مقتضاى اوضاع سياسى، گاهى تيره مى‏شد و گاهى به همدستى و اتحاد مى‏گراييد. از آغاز سال 1944.م، و در پى نقشه‏ صهيونيست‏ها براى زير فشار قرار دادن انگليس، و پايان دادن به قيموميت، و فرصت دادن به صهيونيست‏ها براى تشكيل دولت خود؛ روابط اين سازمان با مقامات قيموميت نيز به خشونت و سردى گراييد.
در سپتامبر 1948.م، پس از اعلام موجوديت دولت اسرائيل، و در پى قتل كنت برنادوت، ميانجى سازمان ملل متحد، سازمان ايرگون منحل، و در ارتش اسرائيل ادغام شد.
در آن زمان بن‏گوريون نخست‏وزير و وزير دفاع بود. واحدهاى هاگانا مراكز ايرگون در مناطق ناتانيا و تل‏آويو را به محاصره درآوردند. افراد آن‏ها را خلع سلاح كردند، و به آن‏ها دستور دادند كه به واحدهاى ارتش ملحق شوند.
پس از آن، بگين حزب حيروت را تشكيل داد، كه از همان ايدئولوژى نژادپرستى و تروريستى ايرگون پيروى مى‏كرد. نخست‏وزير رژيم صهيونيستى، در نوامبر 1968.م، از رهبران ايرگون به دليل نقشى كه در رهبرى جريان تشكيل اسرائيل داشتند، تجليل به عمل آورد.
عمده‏ترين منبع براى شناخت و بررسى اين سازمان تروريستى افراطى، كتاب رهبر آن مناخيم بگين تحت عنوان انقلاب: داستان ايرگون است. ژابوتنسكى نيز كه پدر فكرى اين سازمان به شمار مى‏آمد، كتابى به نام دسته‏هاى يهودى نوشته است. او در آن كتاب، يهوديان را به عنوان اروپايى‏هايى تصوير كرده است كه هيچ رابطه‏اى با عرب‏ها ندارند، و وظيفه دارند براى وسيع‏تر كردن محدوده‏ى اروپا، فلسطين را تا رود فرات، با زور اشغال كنند.
بگين درباره‏ فعاليت تروريستى ايرگون عليه فلسطينى‏ها مى‏گويد:
«ما در مراحل اوليه‏ انقلاب، يكى از هدف‏هاى استراتژيك مهم خود را با موفقيت به دست آورديم؛ و آن از كار انداختن عامل محلى عربى بود. در سال‏هاى 1936، 1933، 1929، 1921، 1920 و 1939.م، كه حمله‏هاى عرب‏ها (خيزش) بر ضد يهوديان صورت مى‏گرفت، انگليسى‏ها وجود خود را براى حمايت از يهوديان توجيه مى‏كردند.»
اين مسأله در حالى بيان شد، كه استراتژى تروريستى صهيونيست‏ها ايجاب مى‏كرد به عرب‏ها حمله كنند. بگين همچنين مى‏گويد:
«در يكى از جلسات سران ايرگون در اواخر ژانويه‏ 1948.م، كه بخش طرح و عمليات نيز در آن شركت داشت، چهار هدف استراتژيك بيت‏المقدس، يافا، اللّد- رمله، و مثلث مشخص شد. بيشتر اين هدف‏ها، داخل آن محدوده‏اى نبود كه قطعنامه‏ تقسيم (فلسطين) به يهوديان واگذار كرد.»
وى در ادامه مى‏گويد:
«وقتى استراتژى حمله را تصويب مى‏كرديم، اسلحه‏ كافى نداشتيم. و از آن جا كه حمله‏هاى نخستين بر يافا نشان داده بود كه اشغال اين شهر مقاوم بسيار سخت است، ناگزير بوديم اسلحه به دست آوريم.»
بدين ترتيب، تروريست‏هاى ايرگون نصب كردن كمين عليه فلسطينى‏ها؛ و عمليات نظامى تروريستى خود، به منظور دستيابى به اسلحه را شروع كردند.
سازمان بتار
سازمان بتار (Betar) يا سازمان تندرو جوانان صهيونيستى، يكى از مهم‏ترين بخش‏هاى تشكيلات تجديدنظر طلبان صهيونيست، به رهبرى ولاديمير ژابوتنسكى بود.
اين سازمان در سال 1923.م، به منظور آماده‏سازى جوانان يهودى لهستان براى زندگى در فلسطين، و آموزش آن‏ها در زمينه‏هاى كشاورزى و نظامى؛ و نيز آموزش زبان عبرى به آن‏ها، و ترويج ايدئولوژى فاشيستى، با شعار جنگ يا مرگ در لهستان تشكيل شد.
عده‏اى از جوانانى كه به تبعيت از محافظان هيتلر پيراهن قهوه‏اى به تن مى‏كردند، تحت اين نام فعاليت نظامى داشتند. اين گروه از جوانان، براى رسيدن به اهداف ايدئولوژيك خود، فعاليت نظامى را بر ساير اقدامات ترجيح مى‏دادند، و ژابوتنسكى را پيشواى فكرى و مذهبى خود مى‏دانستند.
نام سازمان بتار، مخفف نام يك افسر يهودى ارتش تزار روسيه، به نام بريت يوسف ترومپلدور
(Brit Yosef Trumpeldor) است. وى در هنگام وقوع درگيرى در يكى از اردوگاه‏هاى مهاجران يهودى در منطقه‏ جليله سفلى به دست فلسطينى‏ها
 كشته شد.
اين سازمان اولين كنفرانس خود را در ژانويه‏ 1929.م در شهر ورشو برگزار كرد، و در طى آن مقرر شد كه تشكيلات اين سازمان، كلاً جنبه نظامى به خود بگيرد.