گزارشی از یک اقدام «آتش به اختیار» برای بزرگداشت مقاومت اسلامی
ناگفتههایی از زندگی و جوانی سیدحسن نصرالله
مهدی سمیعی
مراسم بزرگداشت روز مقاومت اسلامی و همچنین پاسداشت سیدحسن نصرالله، چهارشنبه هفته قبل (هشتم شهریور) با حضور جمعی از نویسندگان، خانواده شهدا و فعالان فرهنگی برگزار شد.
در این مراسم شخصیتهایی چون حمید داوودآبادی، علی محمد مودب، حجتالاسلام غلامحسین متو (فعال فرهنگی مدیر موسسه شهید مطهری کشمیر)، سیدمسافر (از رزمندگان لشگر فاطمیون)، خانواده شهید باغبانی، پدر شهید احمدی روشن، پسر شهید سیاح طاهری، لاله افتخاری و ... حضور داشتند.
هدف اصلی از برگزاری این برنامه، بزرگداشت روز مقاومت اسلامی بود. هر چند که چند روزی ازاین مناسبت گذشته بود اما با توجه به اهمیت و همچنین مغفول و مظلوم ماندن این مناسبت در فضای فرهنگی کشور، در اقدامی «آتش به اختیار» توسط یک نشریه با نام «حلقه وصل» این مناسبت همزمان با پنجاه و هفت سالگی تولد سیدحسن نصرالله بزرگ داشته شد. روز مقاومت اسلامی، برای یادآوری سالگرد شکست رژیم صهیونیستی از حزبالله لبنان در جنگ 33 روزه در تقویم تعیین شده است. اما نهادهای فرهنگی، این مناسبت را فراموش کردهاند.
ناگفتههایی
از گذشته سیدحسن نصرالله
بخش قابل تأمل این برنامه به بیان ناگفتههای حمید داوودآبادی، نویسنده و پژوهشگر دفاع مقدس از سیدحسن نصرالله اختصاص داشت. داوودآبادی که خودش کتابی با عنوان «سید عزیز» را درباره دبیرکل حزبالله لبنان نوشته، در این مراسم برای اولین بار از خاطرات خود از دوران جوانی سیدحسن نصرالله پرده برداشت و گفت: سال 1362 بود به لبنان رفته بودم؛ آن موقع جریان مقاومت اسلامی لبنان هنوز «حزبالله» نام نگرفته بود و تحت عنوان «سپاه پاسداران لبنان» شناخته میشد. آن روزها سیدعباس موسوی و سیدحسن نصرالله در بعلبک حضور داشتند و نمازهای جماعت ظهر و به ویژه نمازجمعه در مسجد امام علی(ع) بعلبک را سیدحسن نصرالله اقامه میکرد. همان زمان من جذب سید حسن نصرالله شدم.
وی افزود: سیدحسن نصرالله ملاحت ویژهای داشت و همان زمان بچههای حزبالله به یک اسم میشناختنش و به او میگفتند؛ «خامنهای کوچک». همه ایشان را به آقا منصوب میکردند و البته زمانی هم که با ایشان همصحبت میشدیم حس میکردیم که واقعا حضرت آقا دارند با ما صحبت میکنند. شبها به همراه پسرشان شهید هادی به بعلبک میآمد و کلاس تاریخ مقاومت لبنان را برای ما برگزار میکرد.
داوودآبادی خاطرنشان کرد: جنگ داخلی لبنان در آن سالها، درگیری شدید بین حزبالله و گروههای دیگر بود. مسئول قضایای لبنان آن زمان رهبر معظم انقلاب بودند که سمت رئیسجمهوری داشتند، امام این مسئولیت را به ایشان واگذار کرده بودند و آقا هم سیدحسن را ایران آورده بودند که در قم درس میخواند تا از اتفاقات داخلی لبنان دور باشند تا حادثهای برای ایشان پیش نیاید. سیدعباس موسوی دبیرکل حزبالله در لبنان تنها مانده بود. درخواست کرد از امام خامنهای که سیدحسن را بگذارید به لبنان برگردد در آنجا به او نیاز هست. آقا مخالفت کردند و نکته جالبی گفته بودند که ما با سید کار داریم ایشان را برای آینده نیاز داریم و سید باید تا مرجعیت بخواند. با اصرار سیدعباس، آقا منوط کرده بود به نظر سیدحسن و حضرت آقا فرمودند بروید و به سیدعباس موسوی کمک کنید.
داوودآبادی به خاطره دیگری در خصوص سیدحسن نصرالله اشاره کرد و گفت: آقازاده در لبنان مفهوم خیلی بالاتری از ایران دارد. یعنی وقتی کسی آقازاده است، وضعیت بسیار خوبی دارد. تنها آقازاده بزرگ لبنان، سیدهادی و جهاد مغنیه بودند. وقتی که سیدهادی میخواست عضو حزبالله شود، نزد سید حسن آمد و او سه شرط برای فرزندش قرارداد. اول اینکه هیچ کس نباید تو را بشناسد و باید اسم مستعار انتخاب کنی و هیچ کس هم نمیدانست که این سیدهادی پسر سیدحسن نصرالله است که در کنار او در سنگر است و بعدا که درگیری شد و شهید شد، اسرائیل گفت اگر ما میدانستیم که این سیدهادی است، حتما او را زنده میگرفتیم تا بتوانیم امتیاز بزرگی از حزبالله بگیریم. دوم؛ حق گرفتن هیچ مسئولیتی را نداری چون پسر من هستی و سوم اینکه فقط برای جنگ بروی نه اینکه در قرارگاه بنشینی و سیدهادی لبخندی میزند و میگوید که من هم همین سه شرط را میخواستم بگویم. فرزند سیدحسن نصرالله هم مانند دیگر رزمندگان، برگههای تأییدیه را تهیه کرده بود و عین رزمنده عادی گزینش و مانند رزمنده عادی هم به شهادت رسید.
نظر یک انقلابی از کشمیر
نکته قابل توجه در این برنامه این بود که به رغم جمع و جور بودن اما فضایی بینالمللی داشت. طوری که چند فعال فرهنگی و رزمنده غیرایرانی هم حضور داشتند. حجتالاسلام غلامحسن متو، یکی از این افراد بود. او مدیر مجموعه فرهنگی «شهید مطهری» در کشمیر هندوستان است. وی گفت: در سراسر جهان جای این گونه برنامهها خیلی خالی است. الان در کشورهای اروپایی الگوهای کاذب را برای کل دنیا معرفی میکنند در حالی که جبهه ما پر از الگوهای ناب است. «اسپایدرمن» را بچههای طلبه و روحانی هم میشناسند اما در تهران، بچههای همان طلبهها چمران، صیاد شیرازی و بابایی را نمیشناسند.
وی به قابلیت بالای شخصیت سیدحسن نصرالله برای اینکه موضوع خلق آثار هنری قرار بگیرد اشاره کرد و افزود: خیلی میتوان روی شخصیت سید حسن نصرالله کار کرد؛ از رمان و فیلم گرفته تا داستان و سمینار. البته سیدحسن نصرالله نیاز ندارد که ما از وی تجلیل کنیم اما ما و نسل ما خیلی نیازمند هستیم که خود را با تجلیل از سیدحسن نصرالله جلا بخشیم.
متو در ادامه به فعالیتهای مؤسسه شهید مطهری در کشمیر اشاره کرد و گفت: ما در کشمیر نزدیک به 30 عنوان از کتابهای شهدا را ترجمه کردهایم. بچههای کشمیر، شهدایی چون چمران، بابایی و صیاد را الگوی خود میدانند. ما اگر میخواهیم در دورانی که هالیوود و بالیوود حضور دارند فعالیت موثر فرهنگی انجام دهیم باید شهدا را الگو
قرار دهیم.
خاطره نماینده سابق مجلس
از نصرالله
دکتر لاله افتخاری، فرزند و همسر شهید و نماینده سه دوره مجلس شورای اسلامی هم خاطراتی از دیدار با دبیر کل حزبالله لبنان را بیان کرد. وی در بخشی از صحبتهای خود گفت: با هماهنگیهای صورت گرفته خدمت سیدحسن نصرالله رسیدیم. خیلی صمیمی با لهجه فارسی که داشتند از ما استقبال کردند و گویی که در منزل خودمان بودیم. در کنار فردی که دشمن بشریت و رژیم صهیونیستی از نام او پشتش میلرزد به راحتی و صمیمانه نشستیم و گفتوگو کردیم و وجه مشترک همه ما دغدغههای اسلامی بود؛ همان اطاعت از ولایت و رهبری بود که جلسه را بسیار صمیمی کرده بود.
چرا شهدا را به جامعه
معرفی نمیکنیم؟
در ادامه این مراسم «سید مسافر» از رزمندگان لشگر فاطمیون نیز به بیان مطالبی پرداخت و بیان داشت: ما از سرزمین سیده زینب معروف شدیم و بچههای فاطمیون معروف شده حضرت زینب(س) هستند، یعنی حضرت زینب برای ما مادری کرد. اگر زینب کبری نبود هیچ چیزی از واقعه عاشورا نمیماند و امروز ما در این شرایط هستیم و اگر بخواهیم مقداری مقاومتیتر و نگاه دوستانه به هم داشته باشیم میبینیم که هیچ کاری نکردهایم.
وی ادامه داد: امروز در جامعه ایران که به آرامش و ثبات رسیده اگر از یک نوجوان ایرانی سؤال کنیم که دکتر چمران کیست و بیاید به اندازه یک فیلم «چ» سخن بگوید ما شکست خوردهایم. یعنی این افراد را معرفی نکردهایم. چرا چمران، جهاد مغنیه و... را کسی نمیشناسد؟ این نشان میدهد که ما کار نکردیم و متأسفانه این زبان گلایه من بسیار بزرگواران را رنجانده است.
رمز محبوبیت نصرالله از نگاه پدر و پسر شهید
در این مراسم همچنین پدر شهید هستهای، مصطفی احمدی روشن حضور یافت و بیان داشت: ولایت جایگاه خاصی نزد خداوند دارد. شما شنیدید که بارها رسول گرامی اسلام فرمودند که هیچ پیامبری را به اندازه من اذیت نکردهاند و خداوند فرمود اگر آن وظیفهای که برای تو در نظر گرفتیم یعنی معرفی ولایت صورت نگیرد، وظیفه رسالت خود را انجام ندادهای و با این اتفاق، جایگاه ولایت را برای پیامبر خود و ما گوشزد میکند یعنی تا آن زمان دین مردم کامل نبوده و اینها همه به خاطر ولایت است و با ولایت، دین ما کامل میشود. اینکه سیدحسن نصرالله و قاسم سلیمانیها اینطور عزیز میشوند به این خاطر است که جایگاه ولایت را درک میکنند.
پدر شهید احمدی روشن تأکید کرد: شک نکنید اگر مصطفی احمدی روشن در زمان جنگ، هم سن و سال حسین فهمیده بود، همان کاری را میکرد که حسین فهمیده کرد و حسین فهمیده اگر در زمان مصطفی احمدی روشن بود، شک نکنید که همان احمدی روشن میشد. زمان، تغییر کرده اما انسانها تغییر نکردهاند. کسانی که بصیرند تغییر نکردهاند.
همچنین علی اکبر سیاح، فرزند سردار شهید مدافع حرم، سعید سیاح طاهری، درباره رمز موفقیت و محبوبیت سیدحسن نصرالله در لبنان گفت: در کشور لبنان فرقهها و گروههای مختلفی مثل مسیحیان، سنیها، علویان، دروزیها، یهودیها و ... حضور دارند که شیعیان هم یک اقلیت هستند. دلیل اینکه سیدحسن نصرالله در چنین شرایطی به این محبوبیت، حتی بین غیرمسلمانان و غیرشیعیان دست پیدا کرده به تحمل نظر مخالف از سوی او بر میگردد. این است که حتی یک خواننده زن لبنانی به نام جولیا پطروس که یک مسیحی هم هست، در حمایت از نصرالله ترانه میخواند و حتی خودش را عضو خانواده مقاومت میداند.
هدیه خانواده شهید باغبانی
برای نصرالله
در پایان این مراسم، کیکی که به مناسبت سالگرد 57 سالگی سیدحسن نصرالله، به شکل تانک مرکاوا ساخته شده بود، توسط رضوانه، دختر هفت ساله شهید باغبانی بریده شد. همچنین رضوانه باغبانی هدیهای را که یک چفیه منقوش به تصویر پدر شهیدش بود، همراه با یک نامه به زبان عربی به سیدحسن نصرالله اهدا کرد.
در این برنامه همچنین، صادق یزدانی مدیرمسئول و سردبیر «حلقه وصل» گفت: این برنامه هم بهانهای است برای بزرگداشت مقاومت اسلامی و هم برای تلنگری به خودمان و مجموعهها و مؤسسات فعال مردمی که در بحث مقاومت اسلامی باید ورود کرد و نگاه را از مرزهای داخلی به سمت مرزهای خارج برد. در حال حاضر از آن سمت مرزها، انتظار و خواستههای فراوانی از مجموعههای فعال فرهنگی مردمی داخل ایران هست و متاسفانه این ظرفیت و توان در مجموعههای فرهنگی ما چندان وجود ندارد. نکته دیگر اینکه رسم است معمولا این برنامهها را در سالگرد شهادت و یا سالمرگ افراد برگزار میکنند اما ما تصمیم گرفتیم این بار در سالروز تولد این کار را انجام دهیم.