تزریق باور به توانایی
نظام سلطه در طول دوران سی و چند ساله انقلاب اسلامی شیوههای مختلفی را برای مقابله با انقلاب اسلامی تجربه کرده است. دامن زدن به اختلافهای قومی و مذهبی، حمایت از اقدامات تجزیهطلبانه، کودتا، جنگ نظامی هشت ساله، جنگ نرم و... تنها بخشی از این اقدامات است. اکنون اما صحنه نبرد تغییر کرده است.
علی اکبری
رهبر معظم انقلاب اسلامی که مطابق اصل یکصد و ده قانون اساسی، اعلام جنگ و صلح و بسیج نیروها از وظایف و اختیارات ایشان است، با رصد اوضاع و بررسی آخرین اطلاعات و اخبار از عناصر و بخشهای مختلف، اعلام داشتهاند که نظام سلطه و شیطان بزرگ آمریکا، اینبار شیوه مقابله با جمهوری اسلامی ایران را به میدان و عرصه اقتصاد کشانده و جنگ اقتصادی را راه انداخته و امید دارد از این طریق بتواند انقلاب را به شکست بکشاند. بنابراین تمام نیروها وظیفه دارند برای مقابله با این تهاجم دشمن، بسیج شوند. در شرایط جنگی، تمام عناصر فارغ از هر درجه، رتبه و مسئولیتی که دارند، سربازی هستند که باید در جهاد و دفاع مقدس شرکت کرده و از کیان ایران اسلامی محافظت نمایند. البته این سربازان باتوجه به نقطهای که بر آن گمارده شدهاند، وظایف مختلفی برعهده دارند. وظایفی چون فرماندهی، دیدهبانی، تیراندازی، امدادرسانی، تبلیغات و... اما باید توجه داشت مهمترین عنصر در پیروزی و نبرد، عنصر «روحیه» است و این مسأله دقیقاً مربوط به فضای فرهنگی است و اینجا است که باید به حکمت اشاره به دو موضوع اقتصاد و فرهنگ در شعار امسال از سوی رهبر معظم انقلاب دقت بیشتری بنماییم.
قطعاً تلاش و جهتگیری نیروهای فعال ج.ا.ا در حوزه فرهنگ نیز باید «مدیریت» شود و اولویتهای این عرصه، به عنوان راهبرد اصلی در دستور کار قرار گیرد. چرا که اگر ستون برپا بود، میتوان دیوارهای ترک خورده را مجدداً ترمیم کرد. در عرصه فرهنگ نیز باید ستون اصلی را محافظت نمود. موارد مختلفی را میتوان به عنوان مسایل فرهنگی بازشماری کرد از قبیل مقابله با بدحجابی، بدپوششی جوانان، برخی بداخلاقیها در ورزشگاهها و... البته لازم است جامعه اسلامی به این مسایل دقت نماید و برای برطرف کردن این اشکالها قدم بردارد؛ اما باید توجه داشت این مسائل در اولویت اول تلاش فرهنگی ما قرار ندارد. به نظر نگارنده، مهمترین موضوع در عرصه فرهنگ در زمان کنونی که محل تلاقی دو جبهه خودی و دشمن است، مسئله «باور به توانایی» است. دشمن با استفاده از جنگ نرم و استفاده از ناتوی فرهنگی، تلاش دارد این باور را در اذهان ملت ایران و دیگر ملتها القاکند که بدون وابستگی به نظام سلطه هیچ کاری پیش نخواهد رفت و اگر ایران اسلامی، خواستار برخورداری از رفاه، آبادانی و دسترسی به امکانات مطلوب است، لازمه این امر پذیرش قدرت کدخدا و کرنش در مقابل او و پذیرش سبک زندگی او به عنوان الگوی بشر متمدن! است و هیچ فرد، مجموعه و یا کشوری نمیتواند بیرون از این قاعده، به موفقیت دست یابد. دشمن برای تثبیت این باور، تلاش دارد با جنگ اقتصادی، مخالفان و مقابلهکنندگان در این عرصه را به آن مرحله از سختی و تعب بیندازد که ناامید از امکان مقابله با نظام سلطه، به کدخدایی آنها ایمان آورده و اظهار دارند امکان مقابله با این نظام وجود ندارد. باید توجه داشت باور به عدم موفقیت در مقابله با دشمن، آغاز اضمحلال ملتها است.
در مقابل این تفکر، تفکر دیگری وجود دارد که ضمن اشاره به آسیبپذیریهای نظام سلطه و نقاط قوت نیروی خودی، اعتقاد دارد هر چند مقاومت، هزینه دارد؛ اما دشمن تا زمانی فشار وارد میکند که امید به پیروزی دارد و اگر ما خود را قوی سازیم و باور داشته باشیم که میتوانیم مشکلات را حل کنیم و در این مسیر با «اراده ای پولادین»، «تلاشی مجاهدتگونه» داشته باشیم، به موفقیت و پیروزی خواهیم رسید و نصرت الهی نیز با مؤمنان است و در این مسیر نباید از قلت نفرات و تجهیزات نگران باشیم. «کم من فئه قلیله غلبت فئه کثیره باذنالله» آنان که به نصرت الهی ایمان دارند از کمبود نفرات و تجهیزات نمیهراسند و ایمان دارند که سنت الهی بر نصرت و یاری مؤمنین و صابران است. البته اگر به صحنه نبرد خود با دشمن دقت نماییم خواهیم دید که نه دشمن در شرایط کثرت است و نه ما در شرایط قلت. آمریکا مقروضترین کشور دنیا است که در دوران افول خود سیر میکند و طی چند سال اخیر همواره با شکست در راهبردهای خود مواجه شده است. شکست در افغانستان، عراق، سوریه، لبنان و... و وضعیت اسفناک داخلی این کشور، جمعیت ناراضی از وضع اقتصادی و رفاهی که با فقر و فلاکت دست و پنجه نرم میکند و جنبش 99٪ را راهاندازی کرده است، عدم توانایی در مدیریت بحرانهایی چون حوادث طبیعی و سیل و طوفان که مناطق آسیبدیده بعد از گذشت چند سال، همچنان چون ویرانه باقی مانده است و... تنها برخی از نشانههای ضعف در جبهه آمریکا است. در مقابل و در جبهه خودی وضعیت بسیار مناسبی داریم. جمعیت جوان و تحصیل کرده و نیروی انسانی باتجربه و کارآزموده، داشتن بالاترین میزان انرژی فسیلی در جهان، داشتن معادن مختلف، دسترسی به آبهای آزاد، همسایه بودن با 15 کشور که میتواند مسیری مناسب برای واردات و صادرات باشد و... بنابراین مسلم است که ما «میتوانیم» و پمپاژ شعار نمیتوانیم در عرصه داخلی، تنها از حلقوم اذناب و پایگاههای دشمن و یا مرعوبین بلند می شود. افرادی که برای هر کاری اجازه شیطان را طلب کرده و جرأت نه گفتن به شیطان را ندارند. این افراد اگر در بین مدیران و مسئولین باشند، روحیه شاه سلطان حسین صفوی را ترویج میکنند که نتیجهای جز شکست برای کشور نخواهد داشت؛ بنابراین ملت و مسئولین محترم در دستگاههای حکومتی نظام مقدس ج.ا.ا باید مراقب مرعوبین دشمن بوده و به هیچ عنوان اجازه حضور این افراد در مناصب اجرایی و فرهنگی را ندهند.اگر جامعه اسلامی در این نبرد و جنگ اقتصادی موفق شود، در آنصورت نه تنها جامعه ایرانی، بلکه جامعه جهانی به این باور و نتیجه خواهد رسید که اسلام ناب محمدی(ص)، دنیای آنها را نیز آباد و امن میخواهد و این باور، راهگشای حرکت به سمت پذیرش «الگوی زندگی ایرانی اسلامی» به عنوان الگوی موفق و مناسب، به جای «سبک زندگی غربی» خواهد بود.