در گفت وگو با سردار سعید اردستانی بررسی شد
مرصاد؛ عملیاتی که نقش آمریکا را در حمایت از منافقین آشکار کرد
مجتبی برزگر
درست شش روز پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل از سوی ایران، مقارن با سوم مرداد سال ۶۷ منافقین و ارتش عراق به تصور اینکه اوضاع داخلی ایران نابسامان است، عملیات مشترک خود را با هجوم زمینی از مسیر سرپل ذهاب و از جنوب گردنه پاتاق (نزدیکی سرپل ذهاب) آغاز و به طرف شهر کرند پیشروی کردند.اولینتانکهای عراقی با آرم منافقین وارد شهر شدند و پس از تصرف کرند، حرکت خود را به سمت اسلامآباد غرب آغاز و به محض رسیدن به مدخل شهر برای آشفته کردن شرایط اقدام به قطع برق و ارتباط مخابراتی و همچنین تیراندازی کردند که از چند روز پیشتر ارتش عراق در تکاپو بود تا در آخرین فرصتها صحنه نبرد را به نفع خود تغییر دهد.
مقدمهای بر بنبست اردوگاه اشرف
سردار سعید اردستانی از فرماندهان جنگ در گفت وگو با کیهان میگوید: جالب است بدانید که سازمان منافقین پیش از این عملیات، شرایط خوبی در عراق، اروپا و آمریکا نداشت و مسعود رجوی از هر راهی استفاده میکرد تا سازمان را احیاء کند که دستاورد سازمان منافقین در عراق، عملیات چلچراغ بود. چراکه به واسطه این عملیات، مهران را تصرف کردند و بخش وسیعی از نیروهای ارتش را زخمی، شهید و اسیر کردند. آنها با این عملیات، به عنوان یک دستاورد باور کردند ارتش ایران را شکست دادهاند. بعد از این عملیات به دنبال یک فرصت برای بازآفرینی بودند که نقش مهم و ممتازی را ایفا کنند. زیرا نیروهای سازمان منافقین در اردوگاه اشرف شرایط و وضعیت آشفتهای داشتند. مخصوصاً زنها که به عنوان برده جنسی همه درها را به روی خودشان بسته میدیدند. از طرفی نیروی جدیدی به اردوگاه اشرف اضافه نشده بود. از این رو، تصمیم گرفتند یک هیاهو ایجاد کنند. در اوایل تیرماه اجتماعی را در واشنگتن به راه انداختند. نماینده کنگره آمریکا (مروین دایملی) در جریان این تظاهرات خطاب به منافقین اعلام کرد اتحاد خودتان را حفظ کنید و دست از تلاش برندارید؛ به زودی از سمت مهران به طرف تهران رژه خواهید رفت. از همان روز بود که شعار «امروز مهران، فردا تهران» را سر دادند.
دیدار با صدام و وطن فروشی
وی افزود: سازمان منافقین با پخش این فیلم در میان نیروهای خودش یک انرژی کاذب در آن زمان ایجاد کرد تا به قطعنامه 27 تیر رسید. در زمان پذیرش قطعنامه با توجه به حملاتی که ارتش عراق در نقاط مختلف مرزی به راه انداخته بود موفق شده بودند بعضی از نقاط را از ما پس بگیرند. مثل فاو، حاج عمران و... پذیرش قطعنامه از نگاه سازمان منافقین، نشانه ضعف ایران تلقی شده بود. چون با پذیرش قطعنامه، ارتش عراق سه روز بعد هجوم سراسری خودش را شروع کرد و تا محاصره خرمشهر پیش رفت. اما با افزایش یگانها، عراق را یک بار دیگر مجبور به عقبنشینی کردیم. به ارتش عراق ثابت کردیم که این فریاد ذلت از بابت پذیرفتن قطعنامه را بیهوده سر میدهد. در همین موقعیت، مسعود رجوی با صدام دیداری میکند و از او میخواهد با ایران وارد عملیاتی بشود. صدام هم نیروهای اطلاعاتی خودش را به مناطق مهم اعزام میکند که شرایط را برای عملیات سازمان مهیا سازد. در مشورت کارشناسان و مسعود رجوی به منطقه مهمی به نام قصرشیرین رسیدند.
48 ساعت دیگر در تهران هستیم!
این فرمانده و روایتگر دفاع مقدس در مورد سازماندهی منافقین، خاطرنشان کرد: این سازمان در جریان تهیه کالک و بررسی منطقه و آمادهسازی نیروهای موجود در اردوگاه اشرف متوجه کمبود نیروی انسانی میشود. این کمبود را با پشتیبانی هوایی از سوی اروپا و آمریکا مرتفع میکنند و به این واسطه توانستند استعداد نیروهایشان را به مرز پنج هزار نیرو برسانند. بسیاری بر این باور بودند که این اتفاق را سازمان مجاهدین خلق ایجاد کرد اما نمیدانند که همه سناریو، پشتیبانی و بحثهای مالی این عملیات را آمریکا و رژیم بعث عراق در حلقه اتحاد و انسجام پدید آوردند و منافقین را در این راه یاری کردند. مسعود رجوی برای ایجاد بارقه امید و انگیزه مضاعف میان نیروها این طور گفت که شما 48 ساعت دیگر تهران هستید، هیچ ناراحتی نداشته باشید چون مردم در خلال پیشروی به شما میپیوندند! از پایگاه هوایی نوژه همدان نترسید نیروی هوایی ارتش عراق سه ساعت به سه ساعت آنجا را بمباران میکند یا پایگاه هوایی تبریز هم همینطور!
فروغ جاویدان یا مرصاد
وی در ادامه تشریح روز عملیات گفت: پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸، ارتش عراق در اقدامی شتابزده، منطقه خوزستان را بار دیگر مورد هجوم گسترده قرار داد و تا جاده اهواز ـ خرمشهر پیشروی کرد و خرمشهر را نیز در معرض تهدید قرار داده بود. به این ترتیب در حالی که اغلب یگانهای ایران در جبهه جنوب مستقر بودند، منافقین از اوضاع داخلی ایران سوءاستفاده کردند و از مسیر پاتاق تا تنگه چهار زبر پیشروی کردند. منافقین طرح عملیات خود را در یک جلسه ۲۴ ساعته آماده کرده بودند و در تاریخ ۳۱ تیر، نیروهای خود را توجیه کردند و نام عملیات خود را هم فروغ جاویدان گذاشته بودند. گویا در همان جلسه، منافقین به خیال واهی پیشروی تا تهران، با تحلیل وضعیت داخلی ایران گفته بودند که جمعبندی نهایی را در میدان آزادی تهران انجام خواهند داد.
میدانداری صیاد...
اردستانی با اشاره به ورود شهید صیاد شیرازی به این قائله، افزود: تمرکز نیروهای ایرانی در جبهه جنوب منجر شد که حرکت منافقین در داخل خاک ایران در ابتدا به سرعت انجام گیرد. اما بلافاصله بعد از اینکه خبر هجوم دشمنی که چندان هم هویتش مشخص نبود به نیروهای خودی رسید، شهید علی صیاد شیرازی راهی کرمانشاه شد تا اوضاع را بررسی کند. در این عملیات منافقین، حدود ۳۰ تیپ رزمی جهت تهاجم خود به خاک ایران تشکیل داده بودند. هر تیپ ۱۷۰ نفر نیروی رزمی (۲۰ زن و ۱۵۰ مرد) در اختیار داشت که به همراه نیروهای پشتیبانی به ۲۸۰ نفر میرسید و دارای دو گردان پیاده، یک گردانتانک، یک گردان ادوات و یک گردان ارکان و پشتیبانی رزم بود. در بدو ورود منافقین، تعدادی از نیروهای سپاه و مردم با آنان درگیر شدند. سپس با استفاده از تعداد زیادیتانک دجله و خودرو، نیروهای منافقین به طرف کرمانشاه عزیمت کردند که در منطقه حسن آباد،۲۰ کیلومتری اسلام آباد به دلیل سازماندهی جدید رزمندگان ایرانی و جمع آوری نیرو، منافقین زمین گیر شدند. نیروهای خودی در فاصله ۲۰۰ متری آنان در ارتفاعات چهارزبر ضمن تشکیل خط پدافندی با آنان درگیر شدند و بعدازظهر چهارم مرداد با محاصره شهر اسلامآباد، به منظور انسداد عقبه و راه فرار، سه راه اسلام آباد - کرند را قطع و آنها را محاصره کردند.
واکنش رجوی به شکست
وی خاطرنشان کرد: رزمندگان خودی در روز پنجم مرداد عملیات مرصاد را با رمز «یا علیبنابیطالب(ع)» آغاز کردند و طی چندین ساعت، صدها تن از منافقین را به هلاکت رساندند و مابقی را به فرار وا داشتند. در این عملیات، رزمندگان اسلام از قسمت سه راهی اهواز (پشت پمپ بنزین اسلامآباد) دشمن را دور زدند و تلفات زیادی به منافقین وارد کردند. طبق یک آمار، بیش از دوهزار و ۵۰۰ نفر از منافقین در این عملیات به هلاکت رسیدند. تنگه چهار زبر که محل زمین گیر کردن نیروهای منافقین بود امروز به مرصاد معروف شده است. جایی که نیروهای رزمنده کشورمان به دلیل کمین برنامهریزی شده توطئه شوم نیروهای منافقین را خنثی کردند. مرصاد یعنی کمین... پس از این شکست سنگین، مسعود رجوی در یک جلسه شروع به صحبت کرد ، با این مضمون که: «اتکای ما به نیروها بود. یعنی در واقع از اقدامات فرای میدان غافل شدیم. آنچه باعث نابودی ما شد از بینرفتن انگیزههای سیاسی بود.» به هر طریقی میکوشید طعم تلخ این شکست سنگین را برای منافقین کمرنگتر کند.
دستاوردهای عملیاتی بعد از جام زهر
این روایتگر دفاع مقدس به دستاوردها و نتایج این عملیات اشاره کرد و گفت: پرونده هشت سال دفاع مقدس در بعد سخت افزاري آن با شكست منافقان در عمليات مرصاد بسته شد. اين نبرد که به نحوي ميتوان آن را نهروان ايران ناميد، در روزهاي آغازين مردادماه سال 67 در گرفت و با شکست سنگين نيروهاي مسعود رجوي پايان يافت. بحث اصلي اينجاست که شکست منافقين در عمليات مرصاد که فروغ جاويدان ناميده ميشد چه دستاوردها و بازتابهايي در داخل و خارج از کشور از خود برجاي گذاشت.نکته حائز اهميت مقطع حمله اين گروهک بود. در فاصله پذيرش قطعنامه 598 توسط حضرت امام خميني(ره) که ايشان از آن به عنوان نوشيدن جام زهر نام بردند، تا حالت قطعيت يافتن آن، زماني بود که منافقين به آن به عنوان فرصتي مغتنم جهت ساقط كردن نظام جمهوري اسلامي ايران( به زعم خود) نگاه ميکردند. از طرفي، نظر به اين که در آن برهه توجه عمده نيروهاي ايران به جنوب کشور بود، منافقين در اين فکر بودند که از طريق جبهه غرب در طي چند روز حكومت اسلامي ايران را براندازند. اما از آنجايي که حضرت امام خميني(ره) درحوزه سياست خارجي ديپلماسي فعالي داشتند، ميتوان چنين عنوان كرد که مسعود رجوي انتظار پذيرش قطعنامه را در آن شرايط از طرف امام راحل نداشت و پذيرش قطعنامه توسط امام راحل به نحوي موجب غافلگيري وي شد. او فرصت نيافت تا سازماندهي چندان منسجم و يکنواختي را بين نيروهايش ايجاد کند و مجبور شد در طي مدت زمان اندکي طرح حمله به ايران و فتح تهران و سقوط جمهوري اسلامي ايران را طراحي کند. اين طرح و برنامه مدون پيش از آن که شکل يک اتخاذ استراتژي نظامي داشته باشد، به طنز شبيه بود، اين طنز مصرح را ميتوان چنين تشريح کرد که شخصي ميپندارد حکومتي که يک ارتش تا بن دندان مسلح با انواع و اقسام حمايتهاي همه جانبه و سازماندهي نظامي عالي نتوانست آن را در طول هشت سال از پاي درآورد، ميتواند با يک ارتش بدون سازمان و غير نهادينه شده در طول چند روز سرنگون کند.
وی در خاتمه افزود: اتکای تئوريک مسعود رجوي، حمايتهاي مردمي بود، اما غافل از اين که مردم، تصور مطلوبي از وي ونيروهايش نداشته و کمترين اعتماد ممکن نسبت به آنها در لايههاي فکري و تجربي ملت ايران وجود نداشت. غفلت رجوي و تئوريسينهاي نظامي وي از وضعيت فکري سياسي داخلي ايران را مي توان علت اصلي شکست سازمان منافقين در عمليات مرصاد محسوب کرد. به هر حال اين عمليات به هر شکلي به انجام رسيد، اما با توجه به گستردگي حوزه مباحث در خصوص عمليات مزبور، دستاوردهايي از خويش به جاي گذاشت. حوزه تاثيرات عمليات مرصاد را شبيه هر عمليات بزرگ ديگري ميتوان به دو حوزه تاثيرات و دستاوردهاي داخلي و تاثيرات و دستاوردهاي خارجي تقسيم کرد.