kayhan.ir

کد خبر: ۱۰۷۸۵۵
تاریخ انتشار : ۱۳ تير ۱۳۹۶ - ۱۸:۵۸

موضع رهبری در برابر مهاجرت دانشجویان!


اشاره: پیش‌تر وعده داده بودیم که به زودی در زمینه‌ تحصیل نخبگان در خارج از کشور، سخنان کمتر شنیده ‌شده‌ رهبر انقلاب را منتشر کنیم که در آن به شکل جامع و مانع قضیه را باز کرده و توضیحاتی داده‌اند و موضوع تا حد خوبی روشن می‌شود. احتمالاً بسیاری از دوستان، نخستین بار خواهد بود که این سخنان را خواهند دید.
* با حضور رهبر انقلاب در جمع دانشجویان و اساتید دانشگاه صنعتی امیرکبیر به تاریخ اسفندماه 1379 سؤال زیر از ایشان مطرح شد:
«مسئله‌ای که این روزها زیاد مطرح می‌شود، ولی عملاً مخاطبان واقعی کمتر به آن توجه می‌کنند، فرار مغزهاست. من نمی‌دانم چطور می‌توان از مهاجرت جوانان بااستعدادی که با این همه زحمت و تلاش تحصیل کرده‌اند، جلوگیری کرد. برای نمونه، من خودم در یکی از دانشگاه‌های پیشرو یعنی دانشگاه امیرکبیر و در سطح فوق لیسانس یکی از رشته‌های سنگین تحصیل کرده‌ام؛ اما با این همه تلاش علمی، هیچ کار مناسبی پیدا نمی‌کنم. مشکل فقط در نبود پارتی نیست؛ بلکه اصولاً کار مناسبی وجود ندارد. غالب شرکت‌ها و کارخانه‌ها به یک سری تکنولوژی‌های قدیمی بسنده کرده‌اند و مسئولان امر که باید مدیریت کنند، مشغول باندبازی و قدرت‌طلبی هستند. ما برای چه کسانی همت و تلاش کنیم؟ به نظر می‌رسد با استناد به آیات متعددی که در قرآن برای هجرت آمده، وظیفه‌ ما برای سالم ماندن، رفتن است!»
* و رهبری معظم اینگونه پاسخ دادند:
«اين که گفته بشود براي سالم ماندن، ناچاريم برويم؛ نخير، بنده اين را قبول ندارم. سالم ماندن يعني چه؟ شما خيال کرده‌ايد که در خارج از کشور به مهاجران کشورهاي ديگر چندان بهايي داده مي‌شود؟ شما فکر مي‌کنيد در هر کشوري از اين کشورها، ارزش و شخصيت و شرف شما را به عنوان يک جوان ايراني رعايت خواهند کرد؟ شما پاي صحبت‌ها و درددل‌هاي کساني که رفته‌اند، بنشينيد تا ببينيد چه مي‌گويند.(1)
انسان در خانه خودش بماند، براي خانواده خودش مفيد باشد، سخت تلاش کند، همه همت خودش را به کار بگيرد، يک مقدار هم زندگي‌اش پايين‌تر باشد، اين براي يک انسان با وجدان به مراتب خرسند‌کننده‌تر و شادمان‌کننده‌تر است تا اين که به يک کشور ديگر برود و به ميهن و خانه خودش و به خاکي که او را پرورش داده و اين استعداد و معلومات را به او داده و به همين دانشگاه اميرکبيري که شما شانه‌تان زير بار منت آن است، پشت کند و در خانه بيگانه، با منت و با اخم تخم کار کند، براي اين که يک مقدار بيشتر به او پول مي‌دهند. اين شد هجرت؟! هجرت اسلامي اين است؟! نخير، به هيچ وجه؛ هجرت اسلامي اين نيست؛ اين «تعرب بعد الهجره» است؛ اين فرار کردن از ميدان کار و مسئوليت و وظيفه و رفتن به جايي است که انسان مي‌خواهد زندگي شخصي خودش را يک مقدار بهتر کند؛ من به هيچ وجه به اين کار معتقد نيستم.
البته من حق را به جوان‌هاي با‌استعداد خودمان مي‌دهم؛ اين‌ها حق دارند انتظار داشته باشند و مسئولان بايد براي اين‌ها کار کنند؛ در اين ترديدي نيست؛ اما اگر آن‌ها کوتاهي کرده‌اند، معنايش اين نيست که جوان ما هم براي خودش توجيهي درست کند. البته اگر انسان براي افزايش معلومات به خارج از کشور برود و برگردد، يا تحقيقي بکند و برگردد، اين فرار نيست و اشکالي ندارد؛ اما اين که انسان کوله‌بارش را ببندد و پشت کند و بگويد خداحافظ، ما رفتيم؛ نه، اين را من قبول ندارم.(2)
اگر براي تحصيل به خارج از کشور مي‌رويد مراقب باشيد هويت ملي و فرهنگي خود را گم نکنيد مجموعه انجمن‌هاي اسلامي در هرجا مشغول فعاليت‌اند، در واقع اين تکليف را بر دوش خود احساس کرده‌اند که هويت اسلامي خود و آرمان‌هاي بلندي را که ملت ايران دارد، در وجود خود و ديگر دانشجوها زنده نگه ‌دارند؛ اين چيز بسيار مهمي است. بلاي بزرگي که بر سر نسل‌هايي از جوانان کشور ما در دوره‌اي و در کشورهاي ديگر آمده، اين است که آن‌ها براي تحصيل علم به کشورهاي ديگر رفته‌اند و چيزي هم ياد گرفته‌اند؛ اما يک چيز مهم‌تر را جا گذاشتند و فراموش کردند و آن، هويت فرهنگي و ملي خودشان بوده است. اين‌ها به هر کشوري برگشتند، اگر چه عالم و از لحاظ علمي شايد مفيد بودند؛ اما مثل يک بيگانه در کشور خود عمل کردند و نتوانستند به هدف‌هاي اساسي کشور و ملي خود خدمت لازم را بکنند. بسياري از تحصيلکرده‌هاي در کشورهاي اروپايي، در دوره‌هايي از کشور ما، عامل وابستگي شدند؛ اين به خاطر آن بود که اين‌ها هويت خود را گم کردند.(3)
مکرر گفته‌ام که نخبگان توجه داشته باشند خود را از ملت طلبکار ندانند. ما به مسئولان مرتب سفارش مي‌کنيم به نخبگان رسيدگي کنند؛ اين‌ها سرمايه‌هاي و گنجينه‌هاي کشورند و البته بايد به اين‌ها رسيدگي شود؛ در اين شکي نيست. يک مطلب اين است که ما مسئولان بايد خود را براي پشتيباني، حمايت و دفاع از نخبگان مسئول بدانيم؛ اما حرف ديگر اين است که ما بگوييم نخبگان خود را از ملت ايران و از کشورشان طلبکار بدانند؛ اين دومي مطلقا قبول نيست. همه ما بدهکاريم: بدهکار به اين ملت، بدهکار به اين تاريخ، بدهکار به نسل‌هاي آينده. کساني که کشور را ترک مي‌کنند و به خارج مي‌روند، يک وقت مي‌روند تا معلوماتشان را تکميل کنند و برگردند؛ چه اشکالي دارد؟ اين اصلا مانعي ندارد. مثلا در اينجا نيازي دارند-کارگاهي، وسيله کاري، درسي، دانشي، رتبه‌اي، استادي- اين نياز در اينجا برآورده نمي‌شود؛ در فلان نقطه دنيا برآورده مي شود  بنابراين به آنجا مي روند و استفاده مي‌کنند و بر‌مي‌گردند؛ اين که مورد تأييد ما است؛ ما از اين کار گله‌اي نداريم.
اما کساني که کشور را رها مي‌کنند و به پشت سرشان نگاه نمي‌کنند، اين‌ها سودي نمي‌برند. اين‌ها خانه خود را که مال خودشان است و همه آن‌ها را محلي و صاحبخانه مي‌دانند، رها مي‌کنند؛ به نقطه‌اي مي‌روند که اجير شوند! اجيري و مزدوري است؛ مزدوري با پول زياد؛ خيلي فرق مي‌کند. در خانه خود زندگي کردن، در فضاي خانه خود تنفس کردن، خود را صاحبخانه دانستن؛ اين کجا؟ اين که يک ايراني به فلان نقطه دنيا برود-مثلا به استراليا يا کانادا يا اروپا - گيرم مرکزي هم پيدا کند که در آن‌جا کار کند و حقوقي هم بگيرد؛ آن حقوق هم ده برابر حقوقي باشد که در ايران خواهد گرفت؛ اما آن جا صاحبخانه نيست، همه او را بيگانه مي‌دانند، کسي او را صاحب حق نمي‌داند، با او احساس خويشاوندي نمي‌کند؛ اين کجا؟
اين‌طور نيست که رفتن به خارج امتيازي محسوب شود؛ نه، ماندن در اينجا امتياز است. شما در خانه خود، براي مردم خود و براي خانواده خود کار مي‌کنيد؛ و اين ارزش بسيار بالايي است. نخبگان از اين ملت و از اين کشورند و توقع ما اين است که براي اين ملت و اين کشور هم باشند. البته به مسئولان هم مرتبا سفارش مي‌کنيم و بر خودمان هم لازم مي‌دانيم که از اين جماعت نخبه -که ذخاير کشورند- استفاده و حمايت کنيم.(4)
مسئله خروج نخبگان از کشور- من چند بار تا حالا اين را گفته‌ام - به طور مطلق موضوعي منفي نيست؛ زيرا ممکن است نخبه‌اي از کشور خارج شود و بخواهد معلوماتي کسب کند و بعد برگردد و براي کشور مفيد باشد. البته بهتر اين است که ما امکاناتي را براي همين نخبه فراهم کنيم، تا در خود کشور آنچه را که از نظر رشد و شکوفايي استعداد لازم دارد، مهيا شود: کارگاه داشته باشد، محيط مانور علمي و تحقيقي داشته باشد؛ اين بهترين است؛ اما اگر نشد، نخبگان بروند - فضاي دنيا فضاي وسيعي است -منتها اين رفتن بايد با حساب و کتاب انجام بگيرد؛ يعني آن نخبه بداند که براي چه دارد مي‌رود؛ چه مي‌خواهد بکند و پس از آموزش آنچه را که لازم دارد، چه استفاده‌اي می‌خواهد از آن دانش بکند. آيا از آن دانش براي اعتلاي کشور و براي پيشرفت ملت خودش و براي راه انداختن نخبگان ديگر کشورش مي‌خواهد استفاده کند، يا نه، مي‌خواهد آن را در خدمت يک کارخانه يا شرکت متعلق به يک سرمايه‌دار کانادايي يا آمريکايي يا اروپايي قرار دهد؟
اين بزرگ‌ترين تحقير يک انسان برجسته علمي است که تلاش کند، زحمت بکشد، کار کند و همه امکانات کشورش در واقع منتهي شود به پديد آمدن اين انسان نخبه، اما او در خدمت فلان کارخانه‌دار يا فلان کمپاني‌دار هيچي‌ندان و هيچ نفهم ضد بشر فلان نقطه دنيا باشد و آن شخصي از اين انسان نخبه به عنوان يک مهره و ابزار در مجموعه‌اش استفاده کند. يک انسان نخبه آن وقتي سرافراز و سربلند است که بتواند در بهبود اوضاع کشور و خانه و ملت خودش و بهبود زندگي و آينده و تاريخ انسان‌هايي که ذي حق نسبت به او هستند، نقش ايفا کند.(5)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پي‌نوشت:
1- بيانات رهبر معظم انقلاب در جمع دانشجويان و اساتيد دانشگاه صنعتي اميرکبير، اسفند 79
2- بيانات رهبر معظم انقلاب در جمع دانشجويان و اساتيد دانشگاه صنعتي اميرکبير، اسفند 79
3- بيانات رهبر معظم انقلاب در جمعي از دانشجويان اتحاديه انجمن‌هاي اسلامي شرق اروپا، مرداد 81
4- بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار دانشجويان در ماه مبارک رمضان، آبان 83
5- بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار با جوانان نخبه و دانشجويان، مهر 83