بلوط ، نشان دیرینه زاگرس در آتش
عزیزا... محمدی
سال هاست که ماه شمار سال وقتی به اواسط اردیبهشت میرسد دلمان به شور میافتد و تا اواخر تیر ماه به چه کنم، چه کنم میافتیم، که اگر دامن مادر طبیعت در میان درهها و یا ارتفاعات زاگرس دچار حریق شود، چگونه آن را باید مهار کرد.
گاهی به سادگی تمام از کنار نعش جنگلهای بلوط عبور میکنیم که با پیراهن سوخته، تمام غرور و صلابت و استواریشان در معرض باد به سخره گرفته شده و گاهی، به جای خالی ِسبزِ آن درختان پیر و کهن، یا نارس و جوان، آه میکشیم تا نفسهایمان در دل طبیعت، جان دوبارهای بیابند؛ اما دریغ! که وقتی جنگلی از انبوه درختان بلوط در مقیاس هکتارها دچار آتشسوزی میشود، چه باک بر لشکر مخوف خاک تا با پوشینه غبار به جان نفسهایمان حملهور شود.
لشکر خاک که حملهور میشود، خودی و ناخودی نمیشناسد و هرگز حریم و مرزی برای عبور خود قائل نیست، اما! درختان بلوط که باشند، قطعا این دیو هفت سر نمیتواند عرض اندامی بکند.
لشکر غبار بیمحابا میآید و بیهیچ ترسی تا آنسوی نگرانیهای ما از ادامه حیات فرزندانمان به پیش میرود و ما کماکان مینشینیم! مینشینیم که گاهی شاید به رسم باستانیان رقص تاتاری مرگبار شعلههای افسون ساز آتش در باد را نگاه کنیم.
و آیا واقعا باید نشست و رقص نامیمون این شعلههای سرکش و افسار گسیخته آتش در دامان طبیعت زاگرس را نگاه کرد؟ آیا چه کنم، چه کنم! شیوه خوبی برای مبارزه با هجوم آتشهای فصلی و در پی آن برخواستن گرد و غبار و خاک است؟ قطعا راه چاره در سپردن مدیریت بلایا و عوارض طبیعی به خود طبیعت نیست! که به قول فرمایش یکی از مسئولین محترم دعا کنیم تا باران بیاید و هوا را از لوث آلودگی نجات دهد.
بطور مسلم راه کارهای مدیریت چنین بحرانهایی، در دل نهادهای مرتبط با موضوعهای طبیعی، از جمله سازمان حفاظت محیط زیست و سازمان جنگلها و مراتع و اراضی طبیعی است که با استفاده از ظرفیت همگرایی با ارگانهای نظامی و شبه نظامی و همینطور سازمانهای مردم نهاد(سمنها) میتوانند به بهترین شیوههای ممکن و با کمترین هزینه و در کمترین زمان لازم مدیریت بحران بکنند (البته اگر خود دچار بحران مدیریت نشوند.)
طی هفتههای گذشته آتش سوزیهای متوالی بویژه در غرب کشور دوباره توجه افکار عمومی و سازمانهای مردم نهاد و مدافع طبیعت را به خود جلب کرد که آیا واقعا برای مهار این آتشسوزیهای قابل پیشبینی هیچ راه کاری وجود ندارد!؟ و آیا با هیچگونه تدبیری نمیتوان مسببین این آتش سوزیها را شناسایی و یا خنثی کرد!؟
گاهی در رسانهها و جراید که پای صحبتهای مسئولین منطقهای مینشینیم، صحبت از گرمای فصلی به میان میآید و گاهی هم صحبت از عوامل انسانی بیمسئولیت که در تفرجگاهها بیتوجه به حساسیتهای لازم، آتش را به حال خود و باد رها میکنند.
ارتفاعات و مناطق صعبالعبور کرمانشاه و ایلام که سالهای متوالی بویژه امسال در معرض این آتشسوزیها قرار دارند؛ بر اساس گزارشهای مردمی و بعضی از نهادهای مرتبط، متاسفانه از امکانات متناسب با موضوع اطفاء حریق برخوردار نیستند و همین موضوع موجبات خسارات جبران ناپذیری را فراهم کرده که در پی آن وسعت قابل توجهی از جنگلهای بلوط این منطقه از بین رفته است؛ جنگلهایی که هم تا حدودی مانع پیشروی گرد و غبار هستند و هم، زیستگاه گونههای مختلف حیوانی و گیاهی.
ابتداییترین پیشبینی لازم برای مقابله با این پدیده فصلی مهلک، فراهم کردن امکانات مورد نیاز برای اطفاء آن است؛ اما با توجه به موقعیت و آمایش سرزمینی این منطقه که کوهستانی میباشد، رساندن امکانات و نیروی انسانی به محل وقوع آتشسوزی در سریعترین زمان ممکن از اوجب واجبات و از اولویت و اهمیت ویژهای میتواند برخوردار باشد.
با این توضیح جای هیچگونه شکی باقی نمیماند که یکی از این امکاناتی که در جلوگیری از گسترش آتش نقش به سزایی را ایفا میکند« بالگرد» است و عدم وجود آن، یعنی عدم دسترسی به هنگام و سریع نیروی انسانی و تجهیزات و امکانات اطفاء حریق در محل حادثه.
عدم امکان دسترسی نیروهای اطفاء حریق (نیروهای مردم نهاد و بومی) به مکانهای صعبالعبور، چالش جدی این گروههاست که در آن سو مسئولین به این موضوع آگاهند، اما چرا اقدام موثر و عاجلی در این خصوص ندارند؟ این پرسش گروههایی است که تحت عناوین مختلف برای کمک به حفظ محیطزیست و اکو سیستم منطقه، بطور مستقیم وارد این موضوع شدهاند.
با اطلاعاتی که از معاونت مدیریت بحران کشور اخذ کردیم، متوجه شدیم که برای تمام مناطق مورد تهدید آتشسوزی در کشور (14 منطقه) تدابیر لازم از جمله حضور بالگرد در راستای چابکسازی اطفاء حریق انجام شده؛ اما چرایی عدم حضور بالگرد در آتشسوزیهای اخیر مناطق مختلف کرمانشاه و ایلام، هنوز برای ما و گروههای مردمی یاد شده نامشخص باقی مانده و مضاف بر آن، عدم واکنش متناسب با نیاز برای دسترسی به بالگرد از طرف مسئولین منابع طبیعی کرمانشاه و سایر مسئولین منطقهای، با وجود همه پیشبینیهای لازم، سؤال دیگریست که تاکنون بدون پاسخ مستدل است و کماکان اخبار آتشسوزیهای پی در پی در این مناطق مخابره میشود.
واضح و مبرهن است که البته تنها با یک بالگرد، آن هم به صورت «معین» برای چند استان همجوار، شاید نتوان در این فصل گِره از این مشکل باز کرد و نیاز به بالگردهای دیگر، متناسب با نیاز منطقه به شدت احساس میشود.
و نکته آخر اینکه، در کنار هشدارها و آموزشهای عمومی از طریق همه رسانهها و جراید و تریبونهای ممکن، باید به سازماندهی و نحوه به کار گیری همه نیروهای در اختیار (دولتی، نظامی، نیروهای مردم نهاد و بومی) نیز توجه خاص کرد و با پیشبینی و پیش فرض قرار دادن موقعیتهای اقلیمی تهدیدپذیر، مراقبتهای ویژهای از مناطق بعمل آورد.