kayhan.ir

کد خبر: ۱۰۲۲۶۷
تاریخ انتشار : ۰۵ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۸:۳۳
به مناسب سالروز وقوع «انقلاب فرهنگی» در دانشگاه‌ها

انقلابی که بود؛انقلابی که هست

پس از فروپاشي نظام پهلوي، نهادهاي مختلف يکي پس از ديگري پا گرفت؛ اما فرهنگ حاکم بر نهادهاي جامعه مخصوصا نهادهاي فراگيري مانند آموزش و پرورش و دانشگاه‌ها، مسئله ساده‌اي نبود که بتوان در کوتاه مدت، تحولات لازم را در آنها بوجود آورد.


از طرف ديگر ادامه کار آنها به‌ويژه دانشگاه‌ها به همان شکل سابق به صلاح جامعه نبود. در اوايل انقلاب، گروهک‌هاي مختلف، دانشگاه‌ها را عرصه تاخت و تاز خود ساخته و روند تحصيل و تدريس را مختل کرده بودند.
حدود 37 سال پیش در چنین روزی دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی شاهد تحولی عظیم بودند تحولی که با هدف «اسلامی‌ کردن دانشگاه‌ها» شروع شد و اکنون بعد از گذشت بیش از 37 سال این هدف همچنان در سرلوحه دانشگاه‌ها قرار گرفته است. در واقع انقلاب فرهنگی مولود سال‌های اولیه پیروزی انقلاب اسلامی است که با فرمان رهبر انقلاب و در پاسخ به اوضاع خاص فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جامعه ایران در سال 1359 شکل گرفت.
صدور پیام نوروزی امام خمینی(ره) در اول فروردین 1359 را باید نقطه عطفی در تاریخ انقلاب فرهنگی دانست. ایشان در بند «11» این پیام بر ضرورت ایجاد «انقلاب اساسی در دانشگاه‌های سراسر کشور»، «تصفیه‌ اساتید مرتبط با شرق و غرب» و «تبدیل دانشگاه به محیطی سالم برای تدوین علوم عالی اسلامی» تأکید کردند.
امام خمینی در روز اول اردیبهشت‌ماه 59 در جمع اقشار مختلف مردم، دانشجویان عضو انجمن اسلامی دانشگاه‌ها و سازمان‌های دانشجویی مسلمان سراسر کشور طی سخنانی مهم در زمینه ضروت اسلامی شدن و خروج نیروهای غیراسلامی و منافق از دانشگاه‌ها روند وقوع انقلاب فرهنگی را شتاب بخشید که بخشی از سخنرانی ایشان به شرح ذیل است: «دانشگاه‌ها باید تغییر بنیانی کند و باید از نو ساخته بشود که جوانان ما را تربیت کنند به تربیت‌های اسلامی. اگر تحصیل علم می‌کنند، در کنار آن تربیت اسلامی باشد، نه آنکه اینها را تربیت کنند به تربیت‌های غربی. نه آنکه یک دسته به طرف غرب بکشانند جوان‌های ما را و یک دسته به طرف شرق و یک دسته با اشخاصی که با ما جنگ دارند، بالفعل اشخاصی که ما را می‌خواهند در انحصار اقتصادی قرار بدهند، یا برای ما ادعا می‌کنند که ما شما را، حصار اقتصادی می‌کشیم دور شما، و دست و پا می‌کنند در این موارد، یک دسته از دانشگاهی‌های ما، از جوان‌های ما کمک به آنها نکنند. ما می‌خواهیم که چنانچه ملت ایران در مقابل غرب ایستاد، جوان‌های دانشگاهی ما هم همه در مقابلش بایستند. ما می‌خواهیم که اگر ملت ما در مقابل کمونیست ایستاد، تمام دانشگاهی‌های ما هم در مقابل کمونیست بایستند. نه اینکه وقتی این جوان‌هایی که به واسطه ساده لوحی خودشان، تربیت‌های باطل بعضی از معلمین را قبول کردند و حالا که ما می‌خواهیم یک دانشگاه مستقل درست کنیم و تغییر بنیادی بدهیم که مستقل بشود، وابسته به غرب نباشد، وابسته به کمونیسم نباشد، وابسته به مارکسیسم نباشد، چنانچه ما بخواهیم این طور کنیم، جبهه‌بندی می‌کنند. همین دلیل بر این است که ما دانشگاه اسلامی و دانشگاهی که تربیت کرده باشد جوانان ما را نداشتیم و نداریم. همین شاهد است بر اینکه جوان‌های ما تربیت صحیح نشدند، و از آن طرف دنبال تحصیل نیستند. تمام عمرشان را صرف شعار می‌کنند و صرف تبلیغ سوء باطل. طرفداری از آمریکا، طرفداری از شوروی. ما می‌خواهیم که جوانان ما، جوانان مستقل باشند و خودشان را ببینند. احتیاجات خودشان را ببینند. شرقی نباشند. غربی نباشند. این‌هایی که راه افتادند در خیابان‌ها یا در خود دانشگاه‌ها و درگیری ایجاد می‌کنند. و زحمت برای دولت و ملت ایجاد می‌کنند، این‌ها اشخاصی هستند که طرفدار غرب یا شرقند. و به عقیده من طرفدار غربند. طرفدار آمریکایند.»
همه اين مسائل ضرورت تغيير بنيادين در برنامه‌ها و شيوه‌هاي تدريس و تربيت و اهداف آن را ايجاب مي‌نمود؛ در نتيجه، خصوصا با توجه به جو حاکم بر دانشگاه‌ها، مدتي تمام دانشگاه‌هاي کشور تعطيل شد و به فرمان امام خميني ستاد انقلاب فرهنگي به منظور ساماندهي امور فرهنگي مدارس و دانشگاه‌ها تشکيل شد. با بازگشايي دانشگاه‌ها، فعاليت ستاد انقلاب فرهنگي ادامه يافت و ضرورت توسعه و تعميق کار اين ستاد ايجاب کرد که در نوزدهم آذر 1364، حضرت امام، رؤساي سه قوه و تعداد ديگري از انديشمندان فرهنگي کشور را به اعضاي آن بيفزايند و بدين شکل ستاد انقلاب فرهنگي با ترکيب جديد خود، تحت عنوان شوراي عالي انقلاب فرهنگي فعاليت خود را آغاز نمود.
وظايف مصوب اين شورا عبارتند از:
1ـ تدوين اصول سياست فرهنگي نظام جمهوري اسلامي در تعيين اهداف و جهت برنامه‌هاي فرهنگي، آموزشي، پژوهشي و علمي.
2ـ تعيين مراجع براي طرح و تدوين برنامه‌هاي فرهنگي، آموزشي، علمي و تحقيقاتي.
3ـ تصويب آيين‌نامه‌هاي مهم و اساس مراکز علمي و فرهنگي، آموزش و پژوهشي کشور.
4ـ تصويب ضوابط تأسيس مؤسسه‌ها مراکز علمي و فرهنگي و تحقيقاتي و فرهنگستان‌ها و دانشگاه‌ها و مراکز آموزش‌ عالي.
5ـ تهيه طرح و تدوين آيين‌نامه‌ها براي ايجاد زمينه‌هاي لازم جهت بسيج و مشارکت همه جانبه مردم.
6ـ تدوين ضوابط براي گزينش استادان و معلمان دانشگاه‌ها و مراکز آموزشي.
7ـ نظارت بر کليه مصوبات شوراي عالي انقلاب فرهنگي.
8ـ تأييد نامزدهايي که وزير فرهنگ و آموزش عالي به عنوان رييس دانشگاه‌ها پيشنهاد مي‌کند.
9ـ تدوين ضوابط و اصول کلي و سياست‌هاي مربوط به توسعه روابط علمي و فرهنگي با کشورهاي ديگر.
10ـ نظارت بر امور کتاب‌هاي درسي.
پيروزي انقلاب شکوهمند اسلامي در بهمن 1357 و به دنبال آن استقرار نظام جمهوري اسلامي به جاي نظام ستمشاهي پهلوي تغيير و تحول بنيادين در عرصه هاي گوناگون اجتماعي را ايجاب مي کرد چراکه تحول در نظام از طريق تحول در بنيادها و ساختارها تحقق مي يابد. در اين راستا مقوله «فرهنگ» از جايگاه ويژه و پايگاه ممتازي برخوردار است و تصور تغيير در نظام بدون تغيير در فرهنگ حاکم بر آن، تصوري ناموجّه است.
صدور پيام نوروزي امام خميني(ره) در اول فروردين 1359 را بايد نقطه عطفي در تاريخ انقلاب فرهنگي دانست ايشان در بند يازده اين پيام بر ضرورت ايجاد «انقلاب اساسي در دانشگاه‌هاي سراسر کشور»، «تصفيه اساتيد مرتبط با شرق و غرب» و «تبديل دانشگاه به محيطي سالم براي تدوين علوم عالي اسلامي» تأکيد کردند.
شوراي انقلاب به دنبال ملاقات با امام (ره) در بيانيه 29/1/59 خود مقرر کرد که دانشگاه بايد از حالت ستاد عملياتي گروه‏ هاي گوناگون خارج شود. در اين بيانيه، سه روز مهلت براي برچيده شدن دفاتر و تشکيلات گروه‏‌ها در دانشگاه‏‌ها تعيين و افزوده شده بود که امتحانات دانشگاهي بايد تا 14خرداد به پايان برسد و از 15خرداد دانشگاه‏‌ها تعطيل و هرگونه اقدام استخدامي و مانند آن در دانشگاه متوقف گشته و نظام آموزشي کشور براساس موازين انقلابي و اسلامي طرح‌ريزي شود.
پس از تعطيلی رسمي دانشگاه‌ها، امام خميني(ره) فرماني را مبني بر تشکيل ستاد انقلاب فرهنگي صادر نمودند. در قسمتي از فرمان ايشان آمده است : «مدتي است ضرورت انقلاب فرهنگي که امري اسلامي است و خواست ملت مسلمان مي‏باشد اعلام شده است و تاکنون اقدام مؤثري انجام نشده است و ملت اسلامي و خصوصاً دانشجويان با ايمان متعهد نگران آن هستند و نيز نگران اخلال توطئه‌گران که هم‌اکنون گاه آثارش نمايان مي ‏شود و ملت مسلمان و پايبند به اسلام خوف آن دارند که خداي نخواسته فرصت از دست برود و کار مثبتي انجام نگيرد و فرهنگ همان باشد که در طول مدت سلطه رژيم فاسد کارفرمايان بي‌فرهنگ، اين مرکز مهم اساسي را در خدمت استعمارگران قرار داده بودند. ادامه اين فاجعه که مع‌الاسف خواست بعضي گروه‌هاي وابسته به اجانب است، ضربه اي مهلک به انقلاب اسلامي و جمهوري اسلامي وارد خواهد کرد و تسامح در اين امر حياتي، خيانتي عظيم بر اسلام و کشور اسلامي است. بر اين اساس به آقایان [...] مسؤوليت داده مي ‏شود تا ستادي تشکيل دهند و از افراد صاحب‌نظر متعهد، از بين اساتيد مسلمان و کارکنان متعهد با ايمان و ديگر قشرهاي تحصيل کرده، متعهد و مؤمن به جمهوري اسلامي دعوت نمايند تا شورايي تشکيل دهند و براي برنامه‏‌ريزي رشته‏‌هاي مختلف و خط مشي فرهنگي آينده دانشگاه‌ها، براساس فرهنگ اسلامي و انتخاب و آماده‌سازي اساتيد شايسته، متعهد و آگاه و ديگر امور مربوط به انقلاب آموزشي اسلامي اقدام نمايند.»
ستاد انقلاب فرهنگي طبق فرمان امام(ره) ملزم بود که در برخورد با مسايل دانشگاهي فعاليت‏هاي خود را بر چند محور متمرکز کند:
1ـ تربيت استاد و گزينش افراد شايسته براي تدريس در دانشگاه‌ها.
2ـ گزينش دانشجو.
3ـ اسلامي کردن جو دانشگاه‏‌ها و تغيير برنامه‌هاي آموزشي دانشگاه‏‌ها، به صورتي که محصول کار آنها در خدمت مردم قرار گيرد.
بر اين اساس، ستاد از صاحبنظران مختلف دعوت به همکاري نمود و در اولين گام گروه‏هاي برنامه‏ ريزي در رشته‏ هاي پزشکي، فني و مهندسي، علوم پايه کشاورزي، علوم انساني و هنر تشکيل شد.
از آنجايي که مديريت دانشگاه‏‌ها در گذشته هماهنگ با فرهنگ اسلامي جامعه نبود، بايد تغييراتي در مديريت دانشگاه‏‌ها به عمل مي‌آمد، سازمان دانشگاه‏‌ها بايد دگرگون مي‏شد و مهمتر از همه، محيط دانشگاه‏‌ها اسلامي مي‏شد. براي اين منظور، کميته‌اي در ستاد با عنوان «کميته اسلامي کردن دانشگاه‌ها»، تشکيل شد. با توجه به ناهماهنگي ضوابط و مقررات حاکم بر دانشگاه‏‌ها با شرايط انقلابي جامعه، قسمت اعظم فعاليت‏هاي ستاد بر اسلامي کردن دانشگاه‏‌ها و تعيين ضوابط و مقرراتي منطبق با موازين اسلامي متمرکز شد.
در شهريور ماه سال 62 با توجه به نظر امام(ره) مبني بر لزوم ترميم و تقويت ستاد و مخصوصاً حضور مسئولين اجرايي در آن، به دنبال نامه رئيس‌جمهور وقت (حضرت آيت‌الله خامنه‌‏اي)، امام امت در تاريخ 8/6/62 طي نامه‌اي به پيشنهاد رئيس‌جمهور مبني بر ترميم و تکميل ستاد انقلاب فرهنگي پاسخ دادند و از اين تاريخ ستاد با ترکيبی جدید به فعاليت خود ادامه داد.
با بازگشايي دانشگاه‌ها و توسعه مراکز آموزشي و گستردگي فعاليت ستاد انقلاب فرهنگي ضرورت تقويت اين نهاد بيش از پيش احساس شد به طوري که در 19 آذر 1363 دومين ترميم عمده ستاد انقلاب فرهنگي توسط حضرت امام خميني(ره) انجام گرفت و به اين ترتيب شوراي عالي انقلاب فرهنگي با ترکيبي متفاوت از گذشته تشکيل شد.
در بخشي از اين فرمان آمده است: «خروج از فرهنگ بدآموز غربي و نفوذ و جايگزين شدن فرهنگ آموزنده اسلامي، ملي و انقلاب فرهنگي در تمام زمينه‌ها در سطح کشور آن چنان محتاج تلاش و کوشش است که براي تحقق آن ساليان دراز بايد زحمت کشيد و با نفوذ عميق ريشه دار غرب مبارزه کرد. اينک با تشکر از زحمات ستاد انقلاب فرهنگي براي هر چه بارورتر شدن انقلاب در سطح کشور، تقويت اين نهاد را لازم ديدم بدين جهت علاوه بر کليه افراد ستاد انقلاب فرهنگي و رؤساي محترم سه قوه، حجج اسلام آقاي خامنه‌‏اي، آقاي اردبيلي و آقاي رفسنجاني و همچنين جناب حجت‌الاسلام آقاي مهدوي‌کني و آقايان سيدکاظم اکرمي وزير آموزش و پرورش و رضا داوري و نصرالله‌پورجوادي و محمدرضا هاشمي را به آنان اضافه نمودم.»
به دنبال استفسار مورخ 29/11/63 رئيس‌جمهور وقت درباره اعتبار مصوبات شوراي عالي انقلاب فرهنگي، حضرت امام در تاريخ 6/12/63 پاسخ فرمودند: «ضوابط و قواعدي را که شوراي محترم عالي انقلاب فرهنگي وضع مي‌نمايند بايد ترتيب آثار داده شود.»
سومين ترميم عمده شوراي عالي انقلاب فرهنگي به سال 1375 برمي‏گردد. حضرت ‏آيت‌‏الله ‏خامنه‌‏اي رهبر معظم انقلاب اسلامي در‌تاريخ14/9/75 با صدور پيامي ضمن تعيين ترکيب جديد اعضاي شوراي عالي بر اهميت جايگاه و وظايف خطير آن نيز تأکيد نمودند، در اين پيام آمده است: «شوراي عالي انقلاب فرهنگي که با تدبير حکيمانه امام راحل عظيم‌الشان به جاي ستاد انقلاب فرهنگي پديد آمد، نقش فعال و مؤثري را در عرصه هاي امور فرهنگي کشور به خصوص دانشگاه‏‌ها ايفا کرد و برکات زيادي از خود به جاي گذارد. اکنون با پيشرفت کشور در کار سازندگي و گسترش دامنه نياز به دانش و تخصص و لزوم فراگيري علوم و فنون و پرورش محققان و نوآوران و استادان و متخصصان کارآمد، اهميت اين بخش از مسايل فرهنگي تأکيد مضاعف يافته است. توسعه دانشگاه‏‌ها و پژوهشگاه‏‌ها و ديگر مراکز آموزش و آموزش عالي که پاسخ طبيعي به آن نياز است و افزايش چشمگير کميت دانشجويي، به نوبه خود تکاليف تازه‏اي را بر عهده مسئولان امور فرهنگي کشور مي‏گذارد که برتر از همه آنها اولاً کيفيت بخشيدن به مايه‌هاي علم و تحقيق در اين مراکز و ثانياً پرداختن به تربيت معنوي دانشجويان و هدايت فکر و عمل آنان است.»
در بخشي ديگر از اين پيام، با اشاره به هجوم فرهنگي همه‌جانبه دشمنان به ارزش‏هاي اسلامي، فرهنگ اصيل ملي و باورهاي مردم آمده است: «همه اين حقايق مهم و هشداردهنده مسئولان فرهنگي کشور را به تدبيري برتر و اهتمامي بيشتر و تلاشي گسترده‌تر فرا مي‌خواند و به ويژه شوراي عالي انقلاب فرهنگي را که در جهاد ملي با بي‏سوادي و عقب‌ماندگي علمي و تبعيت فرهنگي، در حکم ستاد مرکزي و اصلي است، به تحرک و نوآوري و همت گماري برمي‌انگيزد.»بدين ترتيب شوراي عالي انقلاب فرهنگي وارد مرحله جديد از حيات تشکيلاتي ‏شد. در اين مرحله شوراي عالي انقلاب فرهنگي موظف گرديد در رأس فعاليت هاي خود به «مديريت فرهنگي» جامعه در عرصه هاي مختلف بپردازد و با سياستگذاري‏هاي اصولي خود زمينه را براي پيدايش جامعه‏اي بهره ‏مند از حيات طيبه الهي فراهم سازد.