kayhan.ir

کد خبر: ۱۰۱۴۶۰
تاریخ انتشار : ۲۶ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۹:۰۱

فرهنگ، ادب، مطبوعات


  علیرضا چخماقی
1- در نگاهی اجمالی به معانی و مفاهیم دو واژه بسیار آشنا «فرهنگ» و «ادب» در فرهنگنامه‌ها و تعاریف جامعه‌شناسی‌، ضمن اینکه در می‌یابیم در ورای به ظاهر ساده و در عین حال احترام برانگیز این واژه‌ها، چه معانی عمیق ومفاهیم گسترده‌ای جای گرفته‌اند؛ همچنین متوجه می‌شویم که این دو، در جاهایی نیز به همسانی و اشتراک معنی می‌رسند.
2-  در دایره حرفه‌ها و پیشه‌ها، هر شغل علاوه بر نام اختصاصی خود‌، بنا به ماهیت و خصوصیات ذاتی، همچون نام خانوادگی افراد، یک عنوان کلی‌تر هم دارد که در حقیقت شناسنامه‌ای است برای معرفی و سمت‌وسوی آن پیشه.
 برهمین اساس، عموما هر یک از شغل‌ها، زیر مجموعه‌ای هستند از عنوان‌های فراگیرتری مانند کارگری، کشاورزی، کسب و تجارت، پزشکی، مهندسی، نظامیگری، فرهنگی و مانند این‌ها، تا توقع ما از افرادی که حرفه خویش را فی‌المثل طبابت عنوان می‌کنند، اطمینان از فعالیت آن‌ها در محدوده خاصی باشد که به سلامت و بهداشت جامعه مرتبط است و نه مثلا کسب و تجارت...
3- امروزه به دلایل مختلف، معانی واژه‌ها و مفاهیم فرهنگی، بیش از هر زمان و دوره دیگری در معرض دگرگونی قرار گرفته‌اند و بخشی از این دگرگونی در معانی و مفاهیم که گاه تا مرز تحریف نیز پیش می‌رود، نتیجه تمایلات نفسانی گروهی از دنیا طلبان است که هم جهان را به آتش و خون می‌کشند و هم به هر وسیله ممکن سعی می‌کنند دیگران را نیز، به تبعیت و دنباله روی از خود وادارند... و این چنین است که در ابعاد بین‌المللی، تحت عنوان آزادی و دموکراسی و لیبرالیسم، ابتدا از طریق رسانه‌های نوین، به طراحی وگسترش سبکی از زندگی که بر پایه‌های راحت طلبی و بی‌بند و باری جنسی استوار است، می‌پردازند و آن گاه در مرحله بعد، با سوءاستفاده از فضای به وجود آمده از اقدامات قبلی، که مردمی سرگرم کار خویش، فارغ از انگیزه‌های انسانی و فاقد احساس مسئولیت‌های اجتماعی را پدید آورده است، واژه صلح را به لطایف‌الحیل بر قامت ناساز جنگ‌ اندازه می‌کنند و قتل عام‌های تازه‌ای راه می‌اندازند تا از سرمایه‌گذاری و کاشته‌های پیشین، سودهای هنگفتی را که در نظر داشته‌اند، برداشت نمایند...
 اینک در بازگشت به قسمت‌های قبلی همین نوشته، باید توجه داشت که تأ‌سف‌بار‌ترین بخش این حکایت دردناک، آن صفحات یک در میانی است که سطور آن را، عوامل نفوذی و جاسوسان دشمن سیاه می‌کنند... همانان که کارشان گر چه به ظاهر فرهنگی است، اما در اصل تاجر مسلکند و منفعت طلب و حتی اگر جاسوس هم نباشند، به اقتضای همین خوی و خصلت منفعت‌طلبی، طعمه‌های خوبی هستند برای جاسوس پیشگی یا دست کم همراهی و هم‌آوایی با دشمنان.
این گروه از افراد علیرغم ظاهر شدن در کسوت فرهنگی و پیشه کردن کار مطبوعاتی، اما متأسفانه، از فرهنگ روزنامه‌نگاری، بهره چندانی نبرده‌اند و چون با ملازمات اخلاقی یک کار فرهنگی کنار نیامده‌اند و منافع مادی برایشان در درجه اول اهمیت است، پس ابایی ندارند تا در کنار روزنامه‌نگاری، فرضا به رستوران‌داری نیز بپردازند و در روزنامه تحت اختیارشان هم، فارغ از دغدغه‌های فرهنگی و اصلاح و پیشرفت جامعه، وسیله‌ای باشد برای کسب منافع مادی بیشتر .
در چنین شرایطی، بسیار پیش می‌آید که مندرجات این گونه نشریات، غالبا به باز نشر مطالب رسانه‌های معاند برون مرزی منجر می‌شود و نویسندگان آن‌ها نیز، از همان زاویه‌ای به تفسیر و تحلیل امور داخلی کشورخود می‌پردازند که همفکران وهمکاران خارجی ایشان.
با تداوم و استمرار این روند خطرناک به حال مردم و منافع ملی، آن گاه کار به جایی می‌رسد که یک کار فرهنگی که در اصل، می‌باید جامعه را روشن و مهذب کند، تحت تأثیر گرایش‌های سیاسی و اقتصادی کسانی که با فرهنگ و ادب کمترین نسبتی ندارند، به خرید و فروش و اجاره داده می‌شود؛ کاری که در فرایند به ظاهر فرهنگی آن، فرهنگ ملی و معنوی یک ملت بزرگ، در معرض هجمه وآسیب کسانی قرارمی گیرد که نه تنها هیچ‌گونه تعهد و تقیدی نسبت به حفظ آن ندارند، بلکه اصولا خود مبلغ و مروج فرهنگ بیگانگانند... همان‌ها که همواره در تلاشند تا مفاهیم ارزشی را از بار معنایی و مؤثرشان خالی و با تزریق محتویات جدیدی در آن‌ها، زمینه‌ای را فراهم سازند که بر اثرتلقین و تکرار، تسلیم و ذلت پذیری را در پوششی از صلح، منطقی و قابل قبول نشان دهند...
همان‌ها که با تیترهای دروغین، جنجال می‌آفرینند تا هم بیشتر بفروشند و هم بیشتر ضربه بزنند و در روزنامه‌هایشان «‌ادب‌» یک غایب همیشگی است...
همان‌ها که در نشریات خود، مدافع افراد فاسد، فیلم‌های مبتذل و مجرمان سیاسی‌اند و فرهنگ خودی را منسوخ و ناکارآمد می‌خوانند و مظاهر غربی را ایده‌آل و مطلوب معرفی می‌کنند...
همان‌ها که...