مجازات منافقان از دیدگاه قرآن
آیت الله محسن اراکی
آیتالله محسن اراکی«دبیر کل مجمع جهانی تقریب مذاهب» در نخستین هفته فروردین ماه در معراج شهدای اهواز حضور یافت و ضمن زیارت پیکر مطهر ۱۴ شهید تازه تفحص شده برای زائرین راهیان نورسخنرانی کرد که در ادامه، سخنان ایشان به نقل از پایگاه فرهنگی و اطلاع رسانی تفحص شهدااز نظر خوانندگان عزیز میگذرد.
***
کسانی که از دست اندر کاران راه اندازی سفرهای راهیان نور بودند بدانند که این کار خودشان نبوده ،کار آن الهام الهی بوده که در دلشان انداخته این کار را انجام بدهند، چون این مطلبی که راهیان نور روی آن پافشاری میکنند، پیامی که راهیان نور به دنیا میرسانند و به همه امتها میرسانند ،این پیامش در قرآن کریم آمده که جمع وفاداران در پیمان با خدا، بخشی از آنها به شهادت میرسند ولی بخش دیگرهمچنان بر سر آن پیمان استوار میمانند و آن راه را ادامه میدهند.
قرآن میفرماید: «وَلَاتَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فِی سبیلِ اللّهِ أَمواتاً» شهدا را مرده حساب نکنید ،وقتی آنها زندهاند، زنده بودن آنها به این است که عند ربهم یرزقون هستند و رزق الهی نصیب آنهامی شود.
"وَیَستَبشِرونَ بِالَّذینَ لَم یَلحَقوا؛ به آنهائی که در آینده به آنها ملحق میشوند ،به این کسانی که به آنها ملحق نشدند ولی در راه آنها هستند، مثل همانها بر سر پیمان ماندهاند، این شهدا مژده میدهند که: «أَلّا خَوفٌ عَلَیهِم وَلا هُم یَحزَنونَ» مژده میدهند به بازماندگانشان، مژده میدهند به دوستانشان، به ادامه دهند گان راهشان که خوفی به دل راه ندهید و در برابر دشمن هیچ ترس و واهمهای به دل راه ندهید و اندوهگین هم نباشید «وَلا هُم یَحزَنوُن»
ویژگی حزن بر شهیدان
ما از اینکه شهدایمان را از دست داده ایم دلمان میسوزد ،این دل سوختن، این اشک ریختن ها، این غیراز آن حزنی است که آدم را سست کند. ما دو جور حزن داریم، یک نوع حزنی است که این حزن نشاندهنده سلامت قلب است که آدم از دوست مؤمنی جدا میشود.
عاطفه انسانی اقتضا میکند که آدم برای جدائی اشک بریزد و دلش بسوزد. میگوید پارهای از شخصیت او از او جدا شده، این درد روحی دارد مثل کسی که زخمی بر بدنش عارض شود.
وقتی زخم میآید آدم دردش میگیرد،نمی توان گفت چون انسان مؤمنی است هیچ دردی نباید متحمل بشود. طبیعی است که باید درد بکشد منتهی یکی هست وقتی درد کشید، درد او از ادامه راه باز میدارد.یکی هست وقتی درد کشید در ادامه راه مصممتر میشود، عزمش قویتر میشود ،در ادامه راه این درد تبدیل به انرژی زندهای میشود که او را در ادامه راه پایدارتر میکند، حزن اهل ایمان بر شهدا چنین حزنی است، آن بندههای خدا که از عزیزان ما بودند ازدست دادن آنها برای ما سنگین است. دلمان میسوزد اما این حزن، آن حزنی نیست که ما را سست کند: «ولاهم یحزنون»؛ از دست دادن شهدا برای ما حزنی نیست که بگوییم: آه چه شد، چقدر از دست دادیم .
در یکی از آیات قرآن آمده است که شهدا به بازماندگانشان بشارت میدهند که حزن و اندوه به دل راه ندهید.
اینکه یک ملتی حاضر باشد در برابر دشمن ایستادگی کند و برای دستیابی به اهدافش بهترین هایشان را در این راه فدا کنند، این جای خوشحالی دارد یا جای بدحالی؟!
این جای خوشحالی دارد ما احساس عزت میکنیم احساس قدرت میکنیم ازاینکه توانسته ایم این عزیزانمان را در راه خدا بدهیم و اعلام میکنیم همچنان در این راه پایداریم.
وقتی یک امتی آماده میشود برای تقدیم این شهیدان نتیجهاش این میشود که بازماندگان این شهیدان دیگر خوف نخواهند داشت. اینهائی که امروز گاهی این طرف و آن طرف میگویند که ما نمیتوانیم با آمریکا مقابله کنیم، آمریکاست مگر میشود با آمریکا در افتاد؟ ما البته با کسی در نمیافتیم که از اول اسلام ،رسول اکرم (ص) پیامش پیام جنگ نبود، ما با کسی جنگ نداریم ،ما پیاممان پیام فضیلت، عدل و تقواست.
البته کسی که پیام عدل و تقوا و پاکی در جامعه سر بدهد میخواهد یک جامعه عادلانه مبتنی بر ارزش ها برپا کند و طبعا عناصر آلوده و عناصر زشت، بیکار نمینشینند ودر برابر این جریان، جنگ راه میاندازند. وقتی جنگ راه انداختند باید چه کرد؟ در برابر آنها باید ایستادگی کرد ،ما جنگ با صدام را که راه نینداختیم. مگر ما با منافقین جنگ را شروع کردیم؟
دقت کنید منافقین چه کردند، در این منطقه علیه نظام اعلام جنگ مسلحانه کردند.تا قبل از جنگ مسلحانه اینها آزادانه در مملکت میگشتند کسی با آنها کاری نداشت که آنها جنگ مسلحانه را اعلام کردند اما نه جنگی که در جبهه باشد تا معلوم شود طرف مقابل کیست.
چه کسانی را کشتند؟! بقال و قصاب و کارگر و پیشه ور و این مسجدیهای بیچاره را کشتند. یک آدم متدینی که مسجد رفته، در راه ترورش میکردند، میکشتند. هزاران انسان بیگناه را این گونه به عنوان جنگ مسلحانه ترور کردند. ۷۲ شهید بزرگوار ما را در انفجار حزب جمهوری اسلامی شهید کردند. رئیس جمهور ما، نخست وزیر ما، دادستان کل ما، فرماندهان بزرگ نظامی ما را شهید کردند.
حالا باید با اینها چه کار کرد؟ با اینها که خدا حکمشان را گفته چه کنیم، گفته جزایشان این است که باید کشته شوند.
مجازات منافقان در قرآن
من دیدم یک از این عمامه به سرهای منحرف و از رهبران تشیع انگلیسی در کلیپی اعتراض میکند که در جمهوری اسلامی منافقین کشته شدند. می گوید آیا حکم منافق کشتن است؟! قرآن کریم بهصراحت میگوید باید منافق راکشت. حرف صریح قرآن است.
قرآن صریح میفرماید حکم منافق کشته شدن است. رسولاکرم (ص) در آن شرایط اول اسلام، اختیار داشت که بعضیها را عفو کند وبعضیها را عفو کرد؛ این حکمش نکشتن نیست، در رابطه با دولت ولی عصر(عج) بهصراحت آمده که در دولت ایشان دیگر منافقی زنده نمیماند.
مسئله قتل منافقین یک اصل قرآنی است،بلکه منافق اقوای در حکم قتل است، این احکام صریحه قرآن است. اینها چیزهائی است که درقرآن بصراحت آمده و نیازی به تفسیر ندارد در جای دیگر هم باز قرآن تفسیر دارد اما ولی امر اختیار عفو دارد، هم منافقین را میتواند عفو کند، هم غیرمنافق را ؛ که در جمهوری اسلامی اینطور هم شد و گاهی منافقین عفو شدند. از عالیترین تصمیماتی که حضرت امام گرفت همین مسئله بود و این تصمیمها از نوع تصمیمهای انبیاست.
عزل آقای منتظری یکی دیگر از تصمیمهای عجیب امام است که اگر این تصمیم را نمیگرفت اثری از انقلاب باقی نمیماند و از زمان شاه هم بدتر میشد. تصمیم دیگر امام لزوم اجرای قوانین الهی بر منافقین بود؛ بر منافقینی که توبه نکردند. من از خود آقای منتظری تعجب میکنم که به شما میگفتند فقیه!!! چطور جرأت میکردی در مصاحبهای اعتراض کنی چرا منافقین را کشتند.
مگر خودتان فتوا نمیدهید که محارب و منافقینی را که رهبر آنها زنده باشد باید کشت، رهبری که با صدام ملاقات داشته و به کمک لشکر صدام رفته است و علیه ایران جنگیدهاند و به شهرهای ما حمله کردند و به زن و فرزندان ما رحم نکردند و همچنین ترورهای سازمان یافتهای که انجام دادند، شمائی که ادعای فقاهت میکنید چطور میگوئید اینها نباید کشته شوند شما مگر فقیه نیستی؟ حکم همه فقها بر این است که منافقین باید کشته شوند.
امام(ره) هم گفت اینهائی که داخل زندان از منافقین هستند توبه کنند. دست امام(ره) درد نکند دست اینهائی که حکم امام را اجرا کردند درد نکند، دست آنهائی که حد الهی را جاری کردند درد نکند. ملت ما باید به آنهائی که حد الهی را برای منافقین جاری کردند بگویند درود بر شما که این حد الهی را اجرا کرده اید، این حکم هم شرعی است و همه عقلا بر این حکم معتقدند. مگر این آمریکائیها نیستند که کشوری را بمباران میکنند به بهانه اینکه شاید کسی از اینجا قصد حمله به کشور آمریکا را داشته باشد!به همین بهانه آمریکائیها چقدر آدم کشتند .چطور شما وقتی پای این حرفها به میان میآید عقل و عرفانتان کار نمیکند. اگر عقل است عقل میگوید باید اینها را کشت. اگر عرف است عرف میگوید اینها را باید کشت. اگر شرع است شرع هم میگوید باید اینها را کشت.
این از بزرگترین و عالیترین و بهترین تصمیمات امام(ره) بود و اگر این تصمیم را آن روز نمیگرفت با این جوسازی هائی که دشمن میکند کسی جرأت چنین تصمیمی را نداشت چون تصمیم بزرگی است.
حضرت امیر(ع) در مورد خوارج میفرماید که اگر من این خوارج را نابود نمیکردم و با آنها نمیجنگیدم دیگری جرأت بر این کار نداشت.
ازاین حرف برمی آید که اگر حضرت امیر(ع) خوارج را از بین نمیبرد اینها برای تمام تاریخ مشکل ساز میشدند.
قدرت دفاعی کشور
عامل بازدارندگی
خیلیها ادعا میکنند که نکند کاری کنیم که آمریکا بدش بیاید.بلکه ما باید کاری کنیم که آمریکا خوشش بیاید، نکند به ما حمله کند.
بعضیها هم ادعا میکنند که ما فلان کار را کردیم تا جلوی جنگ را بگیریم اماجلوی جنگ را رزمندگان ما میگیرند.
آن چیزی که جنگ را از ما دفع میکند قدرت ماست نه کوتاه آمدن در برابر دشمن و ما از آغاز، جنگ طلب نبودیم و نیستیم، مگر ما جنگ با صدام را آغاز کردیم؟ مگر ما جنگ با منافقین را آغاز کردیم؟ و نه جنگهای دیگری که در منطقه اتفاق افتاده است ما در هیچ جنگی آغازگر نبودیم و هنوز هم همین راه را داریم و ما اهل آغاز جنگ نیستیم ولی ما مرد جنگیم، گذشته ما و وضعیت کنونی ما نشاندهنده آن است که ما مرد جنگیم.
همین راهیان نور یکی از گواهیهائی است که ما مرد جنگیم و ما بازماندگان شهدائی هستیم که خدا در مورد آنها فرمود: «وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَ مابَدَّلُوا تَبْدیلاً» نتیجه بر پیمان ماندن، آن بشارتی است که شهدا به بازماندگان و ادامه دهندگان راهشان میدهند که خوف به دل خود راه ندهید. اینکه آقا میفرماید: آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند، این حرف تبلیغاتی و سیاسی محض نیست، حرف قرآنی است این حرف، حرف قانونمند است.