kayhan.ir

کد خبر: ۲۰۷۸۰۷
تاریخ انتشار : ۱۵ دی ۱۳۹۹ - ۲۱:۰۵

رمزگشایی از یک موفقیت بزرگ و محبوبیت بی‌نظیر



سبحان محقق

  در رابطه با موفقیت و محبوبیت هر کس، معمولاً این سوال مهم پیش می‌آید که فرد مورد نظر در نیل به این موفقیت و محبوبیت، چقدر نقش داشته است؟ برخی از صاحب نظران، آنها را محصول شرایط می‌دانند، برخی دیگر نیز روی توانمندی‌ها و داشته‌های فردی انگشت می‌گذارند و به علاوه، بعضی هم جانب میانه را می‌گیرند و برای محیط و مکنونات فردی، سهمی‌برابر قائل می‌شوند.
اما، به‌نظر می‌رسد که در ارتباط با دو مقوله «موفقیت» و «محبوبیت»، نمی‌توان به یکسان قضاوت کرد، چرا که موفقیت، احتمالاً بیشتر حاصل توانمندی‌های خود شخص بوده و شرایط محیطی، کمتر در آن دخیل است. اما، محبوبیت علت متفاوتی دارد و بیشتر محصول شرایط و اتفاقات خاص است.
این گمانة کم و بیش درست، در‌باره سپهبد شهید حاج «قاسم سلیمانی» هم صدق می‌کند؛ موفقیت او در فرماندهی سپاه قدس، قبل از هر چیز، حاصل تقوای فردی، هوش، درایت و خلاقیت خودش است. ولی، چیزی که حاج قاسم را محبوب قلب‌ها کرده است، قبل از آنکه نتیجه اخلاق و اخلاص او باشد، بیشتر حاصل یک شرایط خاص و منحصر به فرد است. در ادامه، هر کدام از آنها را بیشتر مورد توجه قرار می‌دهیم.
رمز موفقیت حاج قاسم
سپهبد شهید حاج قاسم در حوزه کاری خود، به اعتراف دوست و دشمن، یک فرمانده موفق بوده و تاکنون در‌باره این موفقیت، تحلیل‌های زیادی صورت گرفته و سخن‌ها گفته شده است؛ از جمله اینکه، او توانسته سپاه قدس را از یک نیروی صرفاً ایرانی، تبدیل به یک سپاه منطقه‌ای و اسلامی بکند، پوزه اسرائیل را بارها در جنوب لبنان و سوریه و حتی فلسطین(نوار غزه)، به خاک بمالد، جبهه واحد مقاومت تشکیل دهد و با این جبهه، مقابل جبهه متحد آمریکا و صهیونیسم بایستد و گروه  ‌تروریستی بی‌رحم و پر توان داعش را در عراق و سوریه، زمینگیر و سپس، نابود کند. هر کدام از اینها اگر در کارنامه فرمانده‌ای درج شود، بزرگ‌ترین موفقیت و امتیاز برای او محسوب می‌شود و همه را به تحسین وا می‌دارد. هر چند سردار شهید ما اینها را نمی‌خواست و برای خدا کار می‌کرد و به طور مشخص، او مشتاق شنیدن تحسین و تکریم از جانب کسی نبود.
اما در هر صورت، نمی‌توان از این سوال مهم چشم پوشید که چرا این موفقیت‌ها حاصل شد؟ آیا شرایط خاص تاریخی و محیطی زمینه‌ساز این موفقیت‌ها بوده است و یا همه چیز به خلاقیت‌ها، اخلاص و ویژگی‌های فردی سردار بر می‌گردد؟ هر چند همه چیز، از فردی و محیطی، پیروزی‌های بزرگ حاج قاسم را رقم زده‌اند، اما، نمی‌توان به تجربه، دانش، قدرت سازماندهی، هوش و شجاعت سردار شهید، اولویت نداد. ویژگی‌های فردی او بر شرایط محیطی غالب بوده است. مثال‌های تاریخی زیادی را می‌توان ردیف کرد و گفت که بسیاری از سرداران و فرماندهان، علی‌رغم اینکه افرادی مخلص و متقی بوده و امکانات کافی داشته‌اند و شرایط نیز به نفع آنها بوده است، با این وجود، کارنامه درخشانی نداشته‌اند.
حتی وقتی کارشناسان بی‌غرض غربی در‌باره حاج قاسم حرف می‌زنند، معمولاً از هوش و فراست مهارت او می‌گویند. از دید آنها، سلیمانی ذاتاً فردی شجاع و متهور بوده و در شرایط سخت و اضطرار نیز می‌توانسته است فوراً تصمیم بگیرد. این درست است که برخی شرایط به کمک سردار آمده بودند، ولی شرایط بازدارنده نیز کم نبوده‌اند. هنر شهید سلیمانی این بوده است که با بهره‌گیری از خلاقیت و ابتکار فردی، از منابع و شرایط موجود نیز به نحو احسن استفاده کرده است.
سردار در شرایطی علیه داعش در سوریه و عراق عزم نبرد کرد که دو میراث مهم را با خود به همراه داشت؛ آموزه‌های امام خمینی(ره) و تجربه جنگ تحمیلی هشت ساله. این دو میراث یک چیز مهم را در درون سلیمانی نهادینه کرده بودند؛ «کار باید برای رضایت خداوند باشد و لا غیر». کار برای رضای خدا، درجات مختلفی دارد؛ می‌تواند فعالیت روزمره و کسب روزی حلال باشد، و می‌تواند جهادی و ایثارگرانه باشد. ایثارگرانه به این معنی است که در صورت لزوم، انسان از جان و مال و زن و فرزند خود برای خدا بگذرد. همین اخلاق و رفتار جهادی و ایثارگرانه که در وجود سردار شهید نهادینه شده بود، جمع دوستان همرزمان او را هم تحت تأثیر قرار داد و به حوزه کاری سردار نیز تسری پیدا کرد. هر چند، این تسری امر مشکلی نبوده است، زیرا کسانی که به حاج قاسم و سپاه قدس ملحق می‌شدند، پیشاپیش خصلت‌های مثبت را با خود داشته‌اند. وقتی که کار صرفاً برای خدا باشد و برای پول و جاه و خوشایند این و آن نباشد، خداوند نیز به انسان و کارش برکت می‌دهد و او را موفق می‌کند. این‌ها همه جزو خصلت‌های فردی حاج قاسم بوده‌اند. سردار شهید ما با این ویژگی‌های ممتاز، به جنگ شرایط رفت. حتی می‌توان پا را یک قدم جلو گذاشت و گفت که «شرایط حاج قاسم را نساختند، بلکه این حاج قاسم بود که شرایط را ساخت».
سردار شهید توانست، فعالیت‌های رزمی‌ و نظامی خود و سپاه قدس را جنبه منطقه‌ای و بین‌المللی بدهد. همان‌طور که می‌دانیم و در تشییع پرشکوه این شهید و همرزمانش هم شاهد بوده‌ایم، سپاه قدس مدت‌هاست که مرزهای ملی ایران را در نوردیده است؛ بسیاری از همرزمان سلیمانی، عراقی، سوری، فلسطینی، افغانستانی، پاکستانی، لبنانی و... هستند و از لحاظ مذهبی نیز، پیروان اهل سنت و علوی‌ها در صفوف رزمندگان سپاه قدس حضور دارند. مسلم است که این جذب حداکثری از ملت‌ها و مذاهب مختلف، آزاد‌سازی قدس را در آینده‌ای نه چندان دور نوید می‌دهد و علت وحشت آمریکا، رژیم صهیونیستی و متحدان آنها نیز در همین نکته نهفته است.
همان طور که می‌دانیم، آزاد‌سازی فلسطین و قدس، از آرمان‌های اصلی انقلاب اسلامی ایران است. طبیعی است که تحقق این آرمان، یک نیروی قوی منطقه‌ای را می‌طلبد. سردار سلیمانی این کار را کرد و هم‌‌اکنون تقریباً همه کشورهای منطقه در سپاه قدس نیرو دارند.
محبوب خدا و مردم
اما، همان طور که‌ اشاره شد، محبوب مردم بودن، بیشتر حاصل شرایط است. مسلماً خصلت‌های پسندیده فردی، مثل اخلاص داشتن، متقی بودن، ایثار و بندگی کردن، همگی باعث می‌شوند که انسان محبوب خدا بشود، ولی در مورد مردم، این برهان همیشه صدق نمی‌کند. هیچ تضمینی وجود ندارد که فردی هم محبوب خدا باشد و هم محبوب مردم. محبوب خدا بودن، یک صفت مثبت و یک توفیق بزرگ برای انسان‌هاست، ولی محبوب مردم بودن، همیشه امری مثبت نیست. ممکن است فردی مغضوب خدا باشد، با این حال، مردم هوا‌دار او باشند. در این مورد، مثال‌های فراوانی در تاریخ وجود دارد.
افرادی مثل «آدولف هیتلر»، «وینستون چرچیل»، «آیزنهاور»، «ترومن» و بسیاری از سیاستمداران و سپهسالاران دیگر، همیشه و یا در مقاطعی از زمان، محبوب مردم خود بوده‌اند، ولی همان طور که می‌دانیم، جنایاتی را که این افراد رقم زده‌اند، نظیر ندارد. لذا، آنها نه تنها محبوب خدا نبوده‌اند، بلکه حتی مغضوب خدا هم بوده‌اند.
مثال‌های زیادی نیز برای شرایط مقابل آن وجود دارد؛ بسیاری از مردان نیک را در تاریخ می‌توان مثال آورد که اگر در زمان حیات خود مورد اقبال مردم می‌بودند، تاریخ به‌گونه‌ای دیگر رقم می‌خورده است. بنا براین، وقتی می‌گوییم فردی مثل حاج قاسم سلیمانی، در زمان حیات خود و پس از آن، محبوب خدا و مردم بوده و هست، شاید بتوان گفت که این، یک استثناء بر قاعده است.
خداوند سلیمانی را دوست داشت؛ چون او بنده‌ای مخلص بود، واجبات را به جا می‌آورد، از محرمات دوری می‌کرد و در راه خدا می‌جنگید. در این استدلال، خللی نیست. اما، شهید سلیمانی محبوب مردم نیز بوده است؛ مردم از جناح‌ها، احزاب، کشورها، مذاهب، نژادها و قومیت‌های مختلف او را دوست داشته‌اند و اکنون نیز سردار شهید در دل آنها جا دارد. است. چرایی این علاقه قبل از اینکه نتیجه تقوای فردی و هوش و تجربه جنگی حاج قاسم باشد، به‌نظر می‌رسد که محصول شرایط و اوضاع و احوال است. مهم‌ترین ویژگی شرایط موجود، آگاهی کافی مردم نسبت به تحولاتی است که در منطقه غرب آسیا جریان دارد؛ آنها حاج قاسم را یک سردار پیروز در نبرد با داعش می‌دانستند. علاوه ‌بر آن، مردم او را نماد انسانی می‌دانستند که فقط برای رضای خداوند و اسلام می‌جنگد. در رابطه با جبهه مقابل نیز، ملت‌ها به قدر کافی از ظلم و ستم آمریکایی‌ها در حق خود، آگاهی داشتند و خصوصاًً شخص «دونالد ‌ترامپ» را خوب می‌شناختند. مردم می‌دیدند که هرچه از ویژگی‌های منفی، که ‌ترامپ وجود دارد، در کل نظام آمریکایی نیز هست. بسیاری از مردم، شخص ‌ترامپ را نماد آمریکا می‌دانستند. بر کسی پوشیده نبود که او پرورده نظام خود محور و سودی آمریکایی است.
وقتی که بستر نبرد این چنین شفاف باشد، معلوم است که قهرمان این آوردگاه، محبوب قلب‌ها بشود. لذا، چیزی که سردار را محبوب همه کرده، شرایط است.
 انسانی خودخواه و شرور و دست پروردة نظام آمریکایی، بدون هیچ تشریفات قانونی و بی‌هیچ دلیل محکمه‌پسندی، قهرمان شریف محبوب مردم را به شهادت رساند. وقتی که این ‌تراژدی غمبار در جلوی چشم مردم رقم خورد، حماسه بزرگ و بی‌نظیر تشییع پیکر این سردار شهید و همرزمانش رقم خورد. اتفاقی که هرگز گذر زمان نمی‌تواند آن را از یادها ببرد.