بازخوانی دیدگاههای مرحوم حسن شایانفر درباره نفوذ فرهنگی
تیمرمن: تغییر ماهیت با سرنگونی رژیم ایران یکی است
نكته مهم دوم در اين بيانيه كمك مالي و پشتيباني كلان سرمايه داران يهودي و بهايي از اينگونه تلويزيونها و تأمين هزينه هاي كلان آنهاست و در ميان اسامي حاميان مالي اين تلويزيون هاي ضدانقلابي به اسامي آشنايي برمي خوريم. افرادي همچون ابراهيم ويكتوري (سرمايه دار يهودي)، صيون ابراهيمي (سرمايه دار يهودي)، لطف الله حي (كلان سرمايه دار و نماينده يهوديان در مجلس شوراي ملي دوران محمدرضا پهلوي)، بيژن نهايي (كلانسرمايهداريهودي و مالك سابق بيمه البرز)، فيروز ثابت (بهايي)، اسدالله مروتي (بهايي) و ضيأ آتاباي (بهايي). كار تدارك و اجراي برنامه هاي اين فرستنده نيز عمدتاً بردوش افرادي همچون عليرضا ميبدي، هما سرشار، هما احسان، مرتضي لطفي، حسين مهري، اردوان مفيد و صدرالدين الهي و. . . قراردارد.
كليه اين اقدامات در چارچوب طرح ويژه اي كه دولت آمریکا براي براندازي جمهوري اسلامي ايران تدارك ديده، انجام مي شود و اين طرح در انستيتو مطالعات استراتژيك وابسته به دانشكده جنگ نيروي زميني آمریکا طراحي شده است.
در بهمن ماه 1378 يكي از اعضاي ارشد سازمان «سيا» به نام كنت تيمرمن كه از كارشناسان نامدار جنگ رواني درعرصه بين المللي است، خلاصهاي 19 صفحه اي از اين طرح را از طريق اينترنت انتشار داد.
كنت تيمرمن كه در سازمان سيا پيرامون مسايل و امور ايران فعاليت مي كند، رييس موسسه اي به نام بنياد دموكراسي در ايران است و نشريه ويژه اي با نام ايران بريف را نيز انتشار مي دهد. او در توضيح اين طرح براين نكته تاكيد مي كند كه:
«ما بايد از طرفداران دموكراسي در ايران بخواهيم رژيم كنوني را سرنگون كنند؛ چرا كه اين رژيم منافع آمریکا را تهديد مي كند. . . »
او باتصريح بر براندازي نظام اسلامي ايران مي افزايد:
«هدف تغيير ماهيت و جوهره رژيم اسلامي است و در حقيقت نتيجه تغيير ماهيت و سرنگوني اين رژيم يكي است. . . استراتژي مقابله با ايران بايد اهداف و ماهيت رژيم اسلامي ايران را دقيقاً بررسي كند و بعد به اين بپردازد كه ما چگونه مي توانيم از نقاط قوت خود براي تضعيف اين رژيم بهره برداري و از تناقضات درون آن استفاده كنيم و اين موقعيت را به وجود آوريم كه اين رژيم با دست خودش قبر خود را بكند...»
رابط ويژه سازمان «سيا» با جريانهاي ضدانقلاب در ادامه ضمن حمايت از روشنفكران، به ترميم راههاي فروپاشي جمهوري اسلامي اشاره مي كند و مي گويد:
«استفاده از اهرمهاي فرهنگي مهم ترين وسيله اي است كه آمریکا در مقابله با رژيم تهران در دست دارد. استفاده از فشارهاي اقتصادي تا مدتي براي جلوگيري از سرمايه گذاري در بخش گاز و نفت موفق بود، ولي پرداخت به مسايل اقتصادي بازهم درمان عوارض مشكلات آمریکا با رژيم ايران است و نه درمان ريشه اي اين مشكل. مبارزه اقتصادي و نظامي با رژيم ايران در نهايت با شكست روبرو خواهد شد، مگر اينكه از اهرمهاي فرهنگي نيز استفاده كامل شود. . . »
وي آزادي و دموكراسي البته به مفهوم غربي آن را كالاي مهمي مي خواند كه بايد به جوانان ايراني فروخته شود و اضافه مي كند:
«براي مبارزه با ايران بايد از اصول بازاريابي موفق براي عرضه اين كالاها استفاده كرد. مهم ترين اصل در بازاريابي، تبليغ كالاست و از آن رو كه آمریکا دسترسي به وسايل ارتباط جمعي ايران را ندارد، ما بايد وسايل ارتباط جمعي مورد نياز خود در اين عرصه را ايجاد كنيم. در نوامبر 1997 كنگره آمریکا مبلغ چهار ميليون دلاري براي ايجاد راديو «ايران آزاد» اختصاص داد كه زيرمجموعه راديو آزادي بود. »
«كنت تيمرمن» مخاطبيني را كه آمریکا از طريق راديو ايران آزاد بايد هدف قرار دهد، سي ميليون جوان ايراني برمي شمارد كه از زمان پيروزي انقلاب تاكنون به دنيا آمده اند.
وي با اشاره تلويحي به برخي از روشنفكران و روزنامه نگاراني كه با دريافت حقوق آنها از دستگاههاي وابسته به استكبار جهاني رسوايي بزرگي براي جريانات برانداز ايجاد كرد، مي نويسد:
«برملا شدن حمايت هاي پنهاني آمریکا از گروههاي مخالف رژيم، ميتواند موجب محبوبيت رژيم ايران در بين مردم شود. آمریکا بايد از بعضي دولتهاي منطقه بخواهد به رهبران مذهبي شيعه مخالف رژيم و همچنين ايرانيان سني مذهب در بلوچستان، كنار ساحل خليج فارس و مرز آذربايجان كمك كند. . . »
در ادامه اين تحليل آمده است:
«آمریکا نبايد ذهنيت نادرستي درباره دولتي كه از خاكستر جمهوري اسلامي برخواهد خاست، داشته باشد. رژيم آينده ايران بايد حداقل در اسم اسلامي و احتمالاً شامل افرادي باشد كه در انقلاب 1979 نقشي داشته اند. »
«كنت تيمرمن» در پايان مي گويد:
«طرح جامع استراتژيك در مورد ايران تلاش خواهد كرد كه بين مردم ايران و رژيم فاصله ايجاد كند و طرفداران دموكراسي را تشويق خواهد كرد تا متشكل شوند و با ايجاد يك اپوزيسيون موثر كه قابليت استفاده از اهرمهاي مبارزه سياسي را داشته باشد، ايران را دگرگون كنند. . . »(1)
به نظر مي رسد وضعيت كنوني مشابهت هاي تام و تمامي با حوادث و رويدادهاي سال 1358 و 1359 دارد و همان اهداف براندازانه توسط ضدانقلاب فراري دنبال مي شود. براي اينكه همسويي جريان برانداز كنوني با حركت خائنانه آن ايام به صورت روشن تري مشخص گردد، به نوشته اي مندرج در نشريه سلطنت طلبان چاپ خارج كشور نگاه مي كنيم. نويسنده در اين مقاله اعتراف مي كند كه آنچه فعالان كنوني مطبوعات در داخل مرزهاي ايران مينويسند، با جسارت، و جراتي فراتر از آنچه انتظار مي رود، همراه است. با هم گوشه هايي از اين نوشته را بخوانيم:
«بي تعارف بگويم، بنده حظ مي كنم از فراست و شهامت اين بچههاي مطبوعاتي مقيم ايران كه اكثرشان را فقط به اسم آن هم دورادور. . . ميشناسيم. چه خوب مي نويسند، چه خوب مي انديشند، چه خوب ميدانند چه ميكنند. چه خوب تشخيص مي دهند كه از كدام راه و به سوي كدام هدف بايد رفت. برخلاف تجربه تلخ دوران انقلاب، حظ مي كنم وقتي يك روزنامه نويس براي بازگشتن به وطن و پيوستن به دوستان و همكاران اسير و زنداني خويش درنگ نمي كند. . . حظ مي كنم از آن دسته بچه هاي مطبوعاتي كه سفت و سخت دربرابر ارتجاع واستبداد ايستاده اند. . . حظ كردم از آن روزنامه نگاري كه ده دوازده روز قبل از انتخابات مجلس خبرگان در يك گفت و شنود راديويي، جنبه هاي مختلف اين انتخابات را موشكافانه تحليل مي كرد. در حالي كه تبليغات رسمي براي كشاندن مردم به حوزه هاي رايگيري اوج گرفته و علماي اعلام راي دادن در انتخابات خبرگان را «تكليف شرعي» مي دانستند، او گفت مردم خودشان مي دانند تكليفشان چيست و به اين تبليغات وقعي نمي نهند. ما كه ديده ايم برخي آدمها در اين سوي دنيا، وقتي مي خواهند راجع به مسايل ايران كلمه اي برزبان بياورند، اين طرف و آن طرف را نگاه مي كنند مبادا گوش نامحرمي صداي ايشان را بشنود و به تهران گزارش دهد. . . همين روزنامه نگار ونظاير او، وقتي كرباسچي در چنگال قهار پرونده سازان «قوه قضاييه» دست و پا مي زد، سرسختانه به حمايت از او برخاستند زيرا در آن مرحله دفاع از كرباسچي به منزله ستيز با دستگاه جابر و جائر بود. در كشوري كه حزب وجودندارد. . . تنها از طريق مطبوعات ميتوان انديشه را از خطر رهانيد. تنها قلم است كه مي تواند رهبري مردم را در پيكار براي آزادي و ساختن «جامعه مدني» برعهده گيرد. »(2)
باري، چالش جديد فرهنگي كه بلافاصله پس از جنگ تحميلي آغاز شد، در قدم اول، شناخت همه جانبه تهاجم را مي طلبد و بايد دانست كه دشمن، ملت را به نبردي بزرگتر از جنگ هشت ساله فراخوانده است.
تأكيد رهبر معظم انقلاب در مورد ضرورت بازشناسي و تبيين ارتجاع روشنفكري چراغ راه ملت ايران و فرهيختگان اين خاك مطهر شده با خون شهدا، براي استمرار انقلاب اسلامي و مقابله با آفات آن است. بر همين اساس دفترپژوهشهاي موسسه كيهان مي كوشد تا در سلسله كتابهاي «نيمه پنهان» حال و گذشته اين مدعيان را روشن سازد و براين اعتقاد است كه بازشناسي گذشته وحال اين گروه از روشنفكران و اهالي قلم، روشنگر بسياري از مسايل پنهان خواهد بود و موجب مي شود تا نسل جوان، هوشيارانه و از سر آگاهي با مسايل برخورد كند و حضوري دشمن شكن و حيات آفرين در عرصه پاسداري از آرمانها و ارزشهاي انقلاب اسلامي و حراست از دستاوردهاي آن داشته باشد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- روزنامه كيهان، مورخه ۲۷/۱۱/۱۳۷۸.
2- هفته نامه كيهان، چاپ لندن، شماره 730، مورخه ۷/۸/۱۳۷۷.