kayhan.ir

کد خبر: ۹۷۷۶۳
تاریخ انتشار : ۲۵ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۸:۲۶

نقش عفاف و حجاب در تأمین آرامش و امنیت اجتماعی



 فرشته روح‌افزا - معاون شورای فرهنگی اجتماعی زنان

 بی‌شک پدیده «برهنگی» بیماری عصر ماست که دیر یا زود به عنوان یک «بیماری» شناخته خواهد شد. لزوم پوشیدگی زن در برابر مرد بیگانه یکی از مسائل مهم اسلامی است که در قرآن به آن تصریح شده است.
حجاب یک هدیه‌ای الهی است که خداوند به بندگان خود عطا کرده است تا در سایه‌ آن، زنان به سعادت حقیقی خود دست پیدا کنند. حجاب اثرات مختلفی بر زندگی فردی، اجتماعی و خانوادگی ما دارد، از این رو بی‌توجهی به مسئله‌ حجاب هرگز به نفع فرد و جامعه نیست. حفظ حجاب در بخش خانوادگی استواری آن را در پی داشته و کانون خانواده را استحکام می‌بخشد، به طوری که رسیدن به آرامش و اطمینان قلبی و تعادل شخصیتی در پرتو حجاب محقق می‌شود. با حفظ حجاب و پوشش مناسب دختران و زنان، بسیاری از بیماری‌های اخلاقی جنسی ریشه‌کن شده و یا حداقل کاهش می‌یابد.
تدبیری که خداوند به کار برده تا زنان از جمال خود در جهت آرامش بخشی و اعتدال جامعه انسانی بهره گیرند، قرار دادن عنصر حجب و حیا در روح زن است. حیا و عفاف هم برای زنان لازم است و هم برای مردان تا گام از حریم اخلاق بیرون ننهند، اما به دلیل جاذبه‌های خاص و توانمندی‌هایی که خداوند در زن قرار داده عنصر حیا و عفاف ضرورت بیشتری یافته است. امنیت و آرامش خاطر از آثار حجاب اسلامی است.
انسان در پناه محافظ، احساس آرامش بیشتری دارد. پوشش اسلامی نیز نگهبان زن است، هر چه این پوشش کامل‌تر شود، درصد امنیت زنان بالا می‌رود؛ چرا که پوشش زنان در کاهش مفاسد اجتماعی نقش موثری دارد.
عفاف و پاکدامنی، پیامد نیکوی تقوای الهی و مایه قرب خداوندی است. نوع پوشش زن، معرف شخصیت عفیف اوست که موضع گیری مرد را در برابر او مشخص می‌کند پس باید در این زمینه تلاش فراوان کرد تا این معرف با روش‌های مختلف ماندگار شود. امروزه نسل جوان و خانواده‌ها با فلسفه و ضرورت حجاب، آشنایی لازم را ندارند، لذا برگزاری نشست‌های علمی علاوه بر ضرورت حجاب، آثار اجتماعی، روحی و روانی حجاب را در مورد زنان روشن می‌کند.
الف. عفاف
عفاف به معنی پاکدامنی، خویشتن داری، خودداری و امتناع از آنچه جایز و نیکو نباشد است؛ و همچنین به معنی باز ایستادن از حرام و زشتی است. قرآن کریم، نتیجه نهایی عفت را با تعابیری چون «خیر لهن»، «اطهر لقلوبکم و قلوبهن» و «ازکی لهم» بیان می‌کند که مقدمه‌ای برای عفیف ماندن و آلوده نشدن به فحشا است و در نتیجه راهی برای رسیدن به سلامت قلبی یا قلب سلیم می‌باشد که در آیه 89 سوره مبارکه شعرا به آن اشاره کرده است، زیرا صاحب قلب سلیم کسی است که از آلودگی‌های معنوی و اخلاقی پاک باشد و این زمانی است که او تعادل فکری و روانی کافی داشته باشد.
ب. حجاب
حجاب در لغت به معناى مانع، پرده و پوشش آمده است. استعمال این کلمه بیشتر به معنى پرده است (در قرآن این کلمه در هشت مورد به‌کار رفته که بیشتر به معناى حاجز، مانع، حایل و پرده است). این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش مى‌دهد که پرده، وسیله پوشش است، ولى هر پوششى حجاب نیست؛ بلکه آن پوششى حجاب نامیده مى شود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت گیرد. در این نوشتار مراد از حجاب، پوشش اسلامى است و مراد از پوشش اسلامى زن، به عنوان یکى از احکام وجوبى اسلام، این است که زن، هنگام معاشرت با مردان، بدن خود را بپوشاند و به جلوه‌گرى و خودنمایی نپردازد. بنابراین، حجاب، به معناى پوشش اسلامى بانوان، داراى دو بعد ایجابى و سلبى است. بعد ایجابى آن، وجوب پوشش بدن و بعد سلبى آن، حرام بودن خودنمایی به نامحرم است و این دو بعد باید در کنار یکدیگر باشند تا حجاب اسلامى محقق شود؛ گاهى ممکن است بعد اول باشد، ولى بعد دوم نباشد، در این صورت نمى‌توان گفت که حجاب اسلامى محقق شده است و همچنین حجاب به معنای چیزی است که در میان دو شیء حائل می‌شود و به نگهبان نیز، حاجب مى گویند؛ چون مانع ورود اغیار و بیگانگان در یک حریم و محیط خاص مى‌شود. بنابراین، حجاب و پوشش زن نیز به منزله یک حاجب و مانع در مقابل افراد نامحرم است که قصد نفوذ و تصرف در حریم ناموس دیگران را دارند.
ج. امنیت
امنیت به معنی بی‌خوفی و امن، بی‌بیمی، ایمنی و نیز جای امن و ایمن شدن است. امنیت یکی از طبیعی‌ترین و ضروری‌ترین نیاز‌های بشری است.
د. آرامش
آرامش اسم مصدر است از آرامیدن: آسایش، سکون ، طمأنینه و سکینه.
نگاهی بر جامعه‌شناسی امنیت اجتماعی
امنیت اجتماعی همواره به عنوان یکی از نیازهای اساسی هر جامعه انسانی مطرح بوده است، زیرا وجود این پدیده در سطح جوامع نظم و بقاء را به عنوان مهم‌ترین کارکرد اساسی خود به‌وجود می‌آورد. در واقع این پدیده از اصلی‌ترین و اساسی‌ترین کار ویژه‌های نهاد اجتماعی حکومت یا همان دولت است که مردم حق خود را در دفاع از حریم عمومی و خصوصی و حفظ جامعه به نهاد اجتماعی حکومت تفویض می‌کنند که این مسئله بر اساس دیدگاه نخبه‌گرایی بیانگر نقش بارز نهاد اجتماعی حاکمیت در تأمین امنیت در سطح جامعه است بر عهده حکومت می‌باشد. بنابراین استمرار وجود ارزش‌های فرهنگی، فرایند اجتماعی شدن، وفاق و همکاری اجتماعی و... در بین شهروندان می‌تواند از مهم‌ترین عوامل ارتقاء و تقویت امنیت اجتماعی به صورت واقعی باشد؛ این در حالی است که برخی نظام‌های دولتی و حکومتی با توسل به قدرت نظامی‌شان و اقدامات و خط‌مشی‌های قهرآمیز و اجباری می‌خواهند امنیت اجتماعی را بسترسازی نمایند.
امنیت اجتماعی (جامعه‌ای) حلقه واسط بین امنیت فردی و امنیت ملی است که در تلاش است با یک نگاه کلان و جامع، یکپارچگی و انسجام لازم را میان امنیت، شهروندان و حاکمیت بسترسازی کند. در واقع هدف آن است که امنیت را به مثابه یک فرایند اجتماعی مطرح سازد که بدون آن اساساً زندگی بی‌معنا و پرخطر می‌باشد.
 در هر جامعه‌ای برخورداری از امنیت در هر سطحی به صورت پایدار و همه‌جانبه از اهداف اساسی هر نظام اجتماعی است. بنابراین جامعه تا حد زیادی از بنیان‌های خود تأثیر می‌پذیرد. مؤلفه‌های اجتماعی از یکسو روابط اجتماعی و کارکردهای جمعی را رقم می‌زنند و از جهت دیگر با توجه به جایگاه دولت یا حکومت در هر نظام اجتماعی این نهاد اجتماعی می‌تواند نظام اجتماعی را در رسیدن به اهداف و عملی ساختن برنامه‌ها در هر بُعدی کمک کند؛ بر این اساس می‌توان گفت که امنیت اجتماعی از مهم‌ترین مؤلفه‌های اساسی و پایدار امنیت در هر جامعه‌ای است که هر چه میزان این مؤلفه در بین سایر عوامل پایدار امنیت قوی‌تر و بیشتر باشد، امنیت ملی پایدارتر، کم‌هزینه‌تر و شکوفاتر خواهد بود.
بنابراین نقش کار ویژه‌های امنیت اجتماعی در سطح هر جامعه‌ای به طور اجماع بر این مباحث متمرکز است که، این پدیده در سطح نظام اجتماعی باعث شده انسان‌ها کنار هم جمع شوند و از نیروهای جمعی هم بهره‌مندشوند و در مسئولیت‌های اجتماعی مشارکت داشته باشند، تا آسوده‌تر و راحت‌تر زندگی نمایند. جامعه‌ای که می‌خواهد از توسعه و پیشرفت لازم و از ظرفیت‌ها و فرصت‌های لازم اجتماعی و فرهنگی بهره ببرد، همواره نیازمند به این است که در هر بُعدی از امنیت، بالاخص امنیت اجتماعی، بهره‌مند شود.
یکی از موارد اهتمام به پدیده امنیت اجتماعی در سطح جامعه ارتباط تنگاتنگ این مسئله با نهاد اجتماعی خانواده است. بنابراین امنیت اجتماعی به معنای رفع تهدیدهای اجتماعی و بهره‌مندی از فرصت‌های اجتماعی با توجه به این دو عنصر اساسی است که ذات و ماهیت امنیت اجتماعی را در هر جامعه‌ای به طور نسبی شکل می‌دهد. بر این اساس در وجهی تحقق امنیت اجتماعی در خانواده، در گرو کاهش یا فقدان نبود امنیت شکل می‌گیرد؛ و یا در وجه دیگر کسب فرصت‌ها و تضمین منافع و ارزش‌ها باعث ضرورت مطالعه تعامل متقابل امنیت اجتماعی با نهاد خانواده در هر جامعه‌ای خواهد شد.
بر این اساس امنیت اجتماعی خانواده عبارت است از: «حفظ حریم زندگی خانوادگی از خطرات و تهدیدات، همچنین ارتقاء سطح زندگی خانوادگی با اتخاذ تدابیری جهت کسب فرصت‌های زندگی».  در اینجا خطرات و تهدیدات به کلیه مخاطراتی اطلاق می‌شود که در روابط گرم و عاطفی، صمیمی و محبت‌آمیز خانواده اختلال ایجاد نماید و احساس نزدیکی و همدلی میان آنان را از بین ببرد.
در واقع، حراست و نگهداری از احساس مایی خانواده ریشه در حفظ روابط گرم، عاطفی و صمیمانه میان افراد دارد. حال برای حفظ این روابط چهره به چهره و محبت‌آمیز و پابرجا ماندن احساس مایی لازم است خانواده به پشتوانه عینی و واقعی برای دفع خطرات و کسب فرصت‌ها مجهز شود.» (چلبی، 1386: 75) نهاد اجتماعی خانواده برای اعمال کارکردهایش نیازمند امنیت اجتماعی است.
 آنچه موجب تحکیم پیوند خانوادگی و سبب صمیمیت رابطه زوجین شود، برای تقویت کانون خانواده مفید است و در ایجاد آن باید حداکثر تلاش و کوشش را مبذول داشت و برعکس هر چیزی که موجبات سستی روابط زوجین و دلسردی آنان را فراهم می‌کند و برای زندگی خانوادگی آنها زیانبار است، باید با آن مبارزه کرد.
قرآن مجید از زنان می‌خواهد که زینت‌های خویش را مگر برای شوهر و کسانی که با آنها محرم‌اند، آشکار نسازند.
بدیهی است رعایت حجاب صحیح عامل مؤثری در حفظ زینت‌های زنان از نامحرمان و عامل مهمی در تقویت بنیان‌های خانواده است. اختصاص لذت‌های جنسی به محیط خانوادگی و در چارچوب ازدواج مشروع، پیوند زناشویی را محکم می‌سازد و موجب اتصال بیشتر زوجین می‌گردد.
حجاب و پوشش برای زنان، محیط جامعه را از بی‌بند و باری و آزادی‌های جنسی حفظ می‌نماید و جلوی جلوه‌نمایی‌های زنان و دختران گرفته می‌شود و ارضای نیازهای جنسی را در همان محیط خانواده محدود می‌نماید.
آری! با بی‌حجابی، روابط آزاد و نامشروع جنسی، جامعه را فرا می‌گیرد و به همان نسبت کانون خانواده‌ها سست شده، آمار ازدواج کاهش می‌یابد و ازدواج‌های گذشته هم به جدایی و طلاق منجر می‌شود. بنابراین وجود خانواده سالم و مستحکم در گرو گسترش فرهنگ حجاب خواهد بود.
تأثیر رفتار فرد بر اجتماع
انسان به عنوان عضوی از جامعه، باید تابع ضوابط روابط اجتماعی باشد تا وظیفه فردی خود را در برپا کردن آرامش و امنیت در جامعه انجام داده باشد. همان‌طور که وقتی در یک کتابخانه آرامش حاکم بر محیط را برهم میزنی دیگران برای خود حق اعتراض قائل می‌شوند، در صحنه اجتماع نیز باید نسبت به برهم زنندگان آرامش روانی و فکری اعتراض شود. بنابراین، هر انسان سلیم‌العقلى، باید حریم سایر افراد را محترم شمرده و موجبات رنجش همنوعان خود را فراهم نیاورد.
حجاب و پوشش اسلامی برای مردان و زنان، تنها از کارکرد فردی برخوردار نیست و فقط برای سامان‌دهی خلقیّات و ملکات نفسانی آدمیان، مؤثر نمی‌باشد، بلکه از کارکرد اجتماعی نیز برخوردار است؛ حجاب غرایز، التهابات جسمی و معاشرت‌های بی‌بند و بار را کنترل نموده، بر تحکیم نظام خانواده می‌افزاید، همچنین از انحلال کانون مستحکم و پایدار زناشویی جلوگیری نموده و امنیّت اجتماعی را فراهم می‌سازد. حال اگر کسانی با نگرش دینی، اسلامی یا با رویکرد جامعه‌شناختی و روان‌شناسی به چنین کارکردها و تأثیرات مطلوب، به ویژه تأمین امنیّت اجتماعی پی ببرند، نه تنها هدفمندانه زندگی می‌کنند، بلکه برای رفتارها و اندیشه‌هایشان دست به گزینش می‌زنند تا به اهداف متعالی الهی و انسانی دست یازند. از این رو به مسئله حجاب نیز به عنوان راهبردی کارساز جهت تأیید و ترویج ارزش‌های اجتماعی، تأمین‌کننده سعادت آدمی و منشأ قرب الهی می‌نگرند.
بنابراین، پوشش اسلامی به منزله یک حفاظ ظاهری و باطنی در برابر افراد نامحرم، قلمداد می‌شود که مصونیت اخلاقی، خانوادگی و پیوند عمیق میان حجاب ظاهری و بازداری باطنی و از همه مهم‌تر امنیّت اجتماعی را فراهم می‌سازد و پیشینه آن به اندازه تاریخ آفرینش انسان است؛ چرا که پوشش و لباس هر بشری، پرچم کشور وجود اوست. پرچمی که وی بر خانه وجودش نصب کرده است و با آن اعلام می‌دارد که از کدام فرهنگ تبعیت می‌کند.
امنیت اجتماعی، هدف اساسی وجوب حجاب
با توجه به آیات قرآن مجید، به خوبی مشخص و معین می‌شود که هدف از تشریع وجوب حکم حجاب اسلامی دست‌یابی به تزکیه نفس، طهارت، عفت و پاکدامنی جهت استحکام و گسترش امنیت اجتماعی است.
«و اِذا سَأَلْتُموهُنَّ مَتاعا فَسْئلوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِکُم أطْهَرُ لِقلوبِکُم و قُلُوبِهِنَّ» سوره احزاب/ 53.
چون نگاه به نامحرم توسط مردان، باعث تحریک و تهییج جنسی آنان و در نتیجه منجر به فساد و ریشه‌کن نمودن امنیت اجتماعی می‌شود، خداوند در کنار دستور حجاب و پوشش بدن به بانوان، مردان را نیز امر به حجاب و پوشش چشم داده و نگاه به نامحرم را برایشان، حرام کرده است. چنانکه در این باره از امام رضا علیه‌السلام نقل شده است:
«حرّم النَّظَر الی شُعورِ النّساء المَحْجوبات بالاَزْواج و غَیْرهِنَّ مِنَ النّساء لما فیه مِنْ تَهْییجِ الرّجال و ما یَدْعوا التَّهْییج الی الفَساد و الدُّخول فیما لا یحلّ و لا یجمل» (مجلسی ، بحارالانوار ، ج104، ص 34).
«نگاه به موهای زنان باحجاب ازدواج کرده و بانوان دیگر، از آن جهت حرام شده است که نگاه، مردان را برمی انگیزد و آنان را به فساد فرا می‌خواند در آنچه که ورود در آن نه حلال است و نه شایسته».
از مجموع گفتار فوق روشن می‌گردد که هدف از وجوب حجاب اسلامی علاوه بر موارد مذکور، ایجاد صلاح و پیشگیری از فساد، جهت تأمین و گسترش امنیت اجتماعی است.
امنیت اجتماعی، فلسفه حقیقی وجوب حجاب
یکی از فلسفه‌های حقیقی وجوب حجاب، حفظ آرامش زن، مصونیت جامعه از فساد و عمق و معنا بخشیدن به امنیّت اجتماعی با توسعه آن می‌باشد. زیرا نفس آدمی، دریایی موّاج از تمایلات و خواسته‌های اوست که مهم‌ترین آنها به خوراکی‌ها، امور جنسی و مال و جاه و مقام، مربوط می‌شود و بدون شک بالاترین خواسته‌های مردان، تمایل به جنس زن است. همانگونه که در سخنان عرفا آمده است: «أعْظَمُ الشَّهْوَة، شَهْوَة النّساء»، «بزرگ‌ترین خواسته‌های مرد، رغبت به زنان است». (محجه البیضاء، ج 5، ص 177)
ارائه زیبایی‌ها و مواضع بدن زن، به شهوت و طمع مردان دامن می‌زند و آنها را به یک کانون جدی خطر مبدل می‌سازد که به سلب آرامش زن و امنیت اجتماعی منتهی می‌شود. آنچه می‌تواند از این ناامنی پیشگیری کند، پوشش زن از چشمان نامحرمان است که با حجاب کامل اسلامی عملی خواهد شد.
پوشش دینی پیام عفت و شخصیت و خداترسی از ویژگی‌های زن مسلمان است و مردان جامعه نه تنها به چنین بانویی چشم طمع نخواهند داشت که او را نیرویی بالفعل در هرچه وسعت بخشیدن امنیت اجتماعی دانسته و نجابتش را می‌ستایند. در این صورت است که زن نه تنها در سنگر حجاب خود، از تیر نگاه‌های زهرآلود، سخنان آزاردهنده و برخوردهای اراذل جامعه در امان خواهد بود، بلکه امنیت و آرامش درونی خود و اجتماع خویش را برقرار خواهد کرد.
نکته معنوی و عرفانی قابل ذکر در این باب، پیام الهی آفریدگار هستی، خطاب به زنان است:
«ای زن! آگاه باش، دنیا خراب آبادی است که هر نقطه آن به مین‌های شیطان و نگاه‌های آلوده، ناامن گشته است. اما فرشته‌های حجاب در محفل انس و یاد خدا در امنیتی بی‌نظیر به سر می‌برند که دیگران از طعم آن بی‌خبرند.» (محمدرضا اکبری، تحلیلی نو و عملی از حجاب در عصر حاضر، ص 14 ـ 16)
برخی از آثار و فواید حجاب اسلامی در تحقق امنیت اجتماعی
- ایجاد آرامش روانی در افراد جامعه
نفس آدمی دریایی از خواستنی‌ها و تمایلات است. زمانی که به چیزی رغبت پیدا کند همانند دریا، توفانی می‌شود و تنها راه آرام شدن جزر و مد این دریا، رسیدن او به خواسته خویش است، لذا برای جلوگیری از چنین موقعیت مهلک و درد طاقت‌فرسایی، حجاب داروی درمان و موجد امنیت و صفای روحی است. در این رابطه یک بانوی تازه مسلمان آمریکایی می‌گوید: «سلامت روح مرد و جامعه با نوع و کیفیت پوشش زنان، رابطه مستقیم و غیرقابل انکار دارد».
- حفظ و استیفای نیروی کار
اسلام با التفات ویژه به مسئله حجاب و پوشش زنان در محیط کار می‌خواهد که محیط اجتماع از لذت‌های ناهنجار جنسی، پاک شده و راه را برای حفظ نیروی قدرتمند روحی و جسمی با حضوری معنوی در محل کار، بگشاید. در مقابل، بی‌حجابی و بدحجابی باعث سوق دادن لذت‌های جنسی از محیط کار و کادر خانواده به اجتماع و در نتیجه، تضعیف نیروی کار افراد جامعه و برهم زدن امنیت اجتماعی آنان می‌شود.
- مبارزه با تهاجم فرهنگی غرب
مبارزه با تهاجم فرهنگی، پدیده جدیدی نیست. در طول تاریخ بشر، جنگ فرهنگی، همیشه وجود داشته است. به عنوان نمونه، فرعون در برابر موسی علیه‌السلام به جنگ فرهنگی متوسل شده، گفت: «می ترسم آیین شما را دگرگون سازد و یا در این سرزمین فساد برپا نماید!» (سوره غافر/26) یکی از جنبه‌های مهم تهاجم فرهنگی غربی‌ها مبارزه با حجاب و از بین بردن امنیت اجتماعی بوده و هست و این امر، مشخصا از زمان رضاخان شروع شد، به این صورت که تحت عنوان متحدالشکل شدن، با حجاب به مبارزه برخاستند و پوشیدن لباس روحانیت را قدغن و مجالس عزاداری امام حسین علیه‌السلام را نیز ممنوع کردند.
آنها همچنین به اسم آزادی و هنر، انواع فساد و فحشا و ابتذال را ترویج دادند و حجاب را مانع اصلی این آزادی حقیقی معرفی کردند و امنیت اجتماعی افراد جامعه را به خطر انداختند.
حفظ حجاب و امنیت اجتماعی و درک رابطه مستقیم و عمیق این دو مقوله، راهکارها و فواید بسیار ارزشمندی را برای مبارزه با تهاجم فرهنگی غرب ارائه می‌دهند که به چند نمونه اشاره می‌شود:
- باعث تبلیغ فرهنگ ناب اسلامی و تشویق جوانان به ازدواج موفق اسلامی می‌شود؛
- جوانان را جهت تقویت روحیه و حفظ آرامش درونی به جای سوق دادن به محیط فحشا و اعمال مبتذل، به شرکت در فعالیت‌های هنری، ورزشی، فرهنگی و مذهبی رهنمون می‌شوند؛
- حفظ حجاب، نه تنها باعث ایجاد امنیت اجتماعی فراگیر می‌شود، بلکه جهت مبارزه با تهاجم فرهنگی، مسئولان را از واردات کالاهای تجملاتی، لوازم بهداشتی و آرایشی مبتذل نهی می‌کند.