دعوت به همدلی
شهید بهنام میرزا خانی
حادثه تلخ روز سی ام دی مرکز تهران، که به شهادت جمعی از آتشنشانان انجامید، با واکنش جمعی از هنرمندان و به ویژه شعرا و استقبال مخاطبان از آن واکنش، روبرو شد.
چنین واکنشی و استقبالی، حاکی از دو نشانه بزرگ است:
نخست اینکه؛ هنرمندان نسبت به گذشته، به مدد رسانههای نوین، با حس مسئولیت چشمگیر و به هنگام، در صحنه حاضر میشوند و به لطف هنر خود، افقهایی از یک رخداد را به نمایش میگذارند. احساسات را برمیانگیزند و دلها را به سمت و سوی همدلی و همآوایی اعضای جامعه خود ترغیب میکنند.
دوم اینکه؛ مردم نیز چشم به هنر و دیدگاه هنرمندان دارند. مخاطبان، اهالی فرهنگ و هنر را چشمهای بیدار میپندارند و به عنوان یک الگو پذیرفتهاند. وقتی بخشی از دلنوشته یک هنرمند و یا قطعه شعری از او، به فاصله کوتاهی از نشر نخست، بارها و بارها بازنشر میشود، وقتی یک طرح گرافیکی به یاد شهدای آتشنشان، تبدیل به عکس شناسنامه افراد در فضای مجازی میشود، اتفاق کوچکی نیست. رویدادی است که؛ از همنفسی مخاطب و هنرمندش حکایت میکند.
آیا نظیر چنین نشانه ها،در سایر جوامع به وضوح و به شکل وسیع و مثالزدنی دیده میشود؟
بی تردید یکی از رسالتهای هنر ناب و ایجابات فرهنگ متعالی، روشن نگه داشتن خورشید احساس در دل مخاطب است.
احساس و عواطف انسانی است که دلها را نزدیک میکند و به درون آدمی و به گستره جامعه، آرامش و التیام را هدیه میسازد.
درود ما بر روح آتشنشان غیور شهید!
زیر سختی آوارها مردانه جان دادی
نادر ختایی
نکرده این همه سیمان و آهن، هیچ دلسردم
به دنبال تو زیر این همه آوار میگردم
همه این داستان کهنه را ای دوست میدانند:
همه هنگام آتشسوزی از وحشتگریزانند
تو اما سمت آتش میشتابی چون خطرگردی
چنان باورسترگی، آسمان جایی، چنان مردی
که جان دیگران را سهم جان خویش میدانی
حقیقت دارد ای مرد شرف بسیار انسانی
به ما در روز وحشت سایه امنی نشان دادی
و زیر سختی آوارها مردانه جان دادی
نکرده این همه سیمان و آهن باز دلسردم
به دنبال تو زیر این همه آوار میگردم