زلال بصيرت
وظايف اجتماعي؛ لوازم و آسيبها ( بخش دوم و پاياني) ضرورت دورنگري و کلاننگري در انجام وظيفه
در راه شناخت وظيفه نبايد فقط به دنبال اين باشيم که با نيروي فعلي که امروز داريم چه کاري ميتوانيم بکنيم؛
در راه شناخت وظيفه نبايد فقط به دنبال اين باشيم که با نيروي فعلي که امروز داريم چه کاري ميتوانيم بکنيم؛ بلکه بايد به نيروهاي بالقوه هم توجه داشته باشيم؛ بايد ببينيم چه کارهايي از آنها برميآيد و ميتوانند استعداد و قدرتش را کسب کنند. براي مثال ما چندين سال زحمت کشيديم، غربت سفر و سختيها را تحمل کرديم تا درس بخوانيم و بعضي از مسائل فقهي را درک کنيم. در آن زمان آنقدر شرايط کار ديني سخت بود که ما مدتها فکر ميکرديم که غير از کارهاي معمول، چه کاري ديگر ميشود کرد؟ آن زمان فضلاي جوان و خوشفکر کار مهم و خلاقانهاي که انجام دادند اين بود که مجلهاي راه انداختند که در آن زمان کار برجستهاي بود. در آن زمان آنقدر مشکلات زياد بود که در مقابل هر کار قابل انجامي مانع ميتراشيدند. براي مثال اگر آخوندي ميخواست براي بچهها درس کودکانه بگويد، اجازه نميدادند؛ مگر در مسير آنها حرکت کند. در دانشگاهها نيز وضع بدتر بود.
امروز به برکت انقلاب آنقدر زمينه انجام کار فراهم شده که هر چه آدم بدود به گردش نميرسد. هر زمينهاي که انسان وارد ميشود ميبيند چقدر کار نکرده وجود دارد. اينکه ما فقط ذهن خود را به دور و بر خود متوجه کنيم افتادن در دام شيطان است. اينکه رهبر معظم انقلاب ميفرمايند نظر کلان داشته باشيد، افق باز را ببينيد و مصالح کلان اسلام را در نظر داشته باشيد، براي همين است که کارهاي کوچک و محدود مانع نشود از اينکه انسان قدمي بردارد که هزارها برکت از آن نتيجه ميشود. براي مثال فرض کنيد مردم روستايي حمد و سورهشان را درست کردهاند و شکيات برايشان گفته شده است. اين کار خوبي است و به يک معنا واجب است. بايد به روستاها رفت و حمد و سوره آنها را هم درست کرد، اما اين کجا و آن اقدامي که بهسبب آن هزاران دانشمند در سراسر دنيا ميتوانند از آن بهره ببرند و در صدها نفر ديگر اثر بگذارند کجا؟
علامه طباطبايي الگوي تشخيص درست و همت والا
کارهايي که امثال مرحوم آقاي طباطبايي و شهيد مطهري رضواناللهعليهما در عصر ما انجام دادند، از همين گونه است. آنها کار و رفتاري را انتخاب کردند و چيزي را توليد کردند که در تمام مناطق عالم کاربرد دارد. در زمان حيات علامه طباطبايي تفسير الميزان در اندونزي به زبان اندونزيايي ترجمه شد. هيچکس در هر منطقهاي در دنيا وقتي ميخواست درباره مسئلهاي اسلامي تحقيق کند، بينياز از تفسير الميزان نبود. مرحوم آقاي مطهري ميفرمودند که هيچ مشکلي براي من پيش نيامد مگر اينکه کليد حلش را در تفسير الميزان يافتم. آنزمان که ما آقاي طباطبايي را ميديديم، عمامه کوچکي بر سرش بود و قبايش هم سورمهاي رنگ بود. تازه از تبريز آمده بود. سرش را زير ميانداخت و آرام ميآمد و درس تفسيري ميگفت و آرام ميرفت. نه ميکروفوني بود و نه ضبطي. آنقدر بايد همه سکوت ميکردند تا صداي ايشان به مستمعين برسد و چون صدا نميرسيد ايشان را وادار ميکردند وسط مسجد بنشيند که اطرافيان بيشتر استفاده کنند. ايشان مدتها در مسجد سلماسي وسط مسجد مينشست و درس ميگفت و هر چه اصرار ميکردند که صندلياي بگذارند، قبول نکرد و ميگفت آنوقت من ديگر نميتوانم حرف بزنم! وضع مالي ايشان بهگونهاي بود که براي تهيه کتابي که خودش ميخواست درس بگويد پول نداشت.
اشاره به اين داستان خالي از لطف نيست: مرحوم آقاي دواني از فضلاي سرزنده، فعال و جواني بود که از اصحاب مکتب اسلام و از شاگردان درس اسفار آقاي طباطبايي بود. من از ايشان شنيدم که گفت بعد از اينکه چند سالي درس ايشان رفته بودم، يک سال تابستان که حضرت علامه در مشهد بودند ما خدمت ايشان رفتيم و عرض کرديم که آقا شما ميدانيد بحثهاي عقلي براي پاسخگويي به شبهات روز بسيار مورد نياز جامعه است و راه آن نيز براي طلبهها آشنايي با منظومه و اسفار است. ما خواهش ميکنيم که شما همت کنيد و اين کتاب را تلخيص کنيد تا همه بتوانند آن را بخوانند. ايشان اين مسئله شنيدند و اصل آن را تصديق کردند که اين کار خوب است و بايد انجام بگيرد، ولي قولي براي عملش ندادند. ما ميخواستيم از ايشان قول بگيريم که چون تابستان است و کارتان کمتر است در مشهد اين کار را انجام بدهيد. ايشان به صورتي نشان دادند که حاضر نيستند اين کار را بکنند. من اصرار کردم. ايشان گفتند: اين کارها هزينه ميبرد. گفتم: حالا اين يک کتاب اسفار را شما انجام دهيد. ايشان گفت: پول بايد باشد که من بتوانم يک کتاب اسفار بخرم، آن را مطالعه و گزينش کنم؟! ايشان نگفت ندارم؛ بلکه گفت بايد باشد. خدا رحمت کند آقاي دواني را و خداوند درجات آقاي طباطبايي را عاليتر کند. آقاي دواني ميگفت که من تجربه کرده بودم آقاي طباطبايي وقتي عصباني ميشدند رنگشان کمي تغيير ميکرد و پرههاي بينيشان ميلرزيد. وقتي علامه طباطبايي ميخواست بگويد پول همين يک جلد کتاب بايد باشد، رنگشان تغيير کرده بود. شرايط براي کسي مثل آقاي طباطبايي اين طور بود که حتي پول خريد يک کتاب اسفار را نداشت!
فرد ديگر نقل ميکرد که زماني در خدمت مرحوم علامه درباره مسائل مادي صحبت شد و بعضي پيشنهاد کردند که اگر شما با بعضي مراجع ارتباط بيشتري داشته باشيد، ميتواند براي زندگيتان مؤثر باشد. در اينجا حضرت علامه فرمود که من اگر تمام روز کار کنم و روزي سه تومان مزد بگيرم، براي من مطلوبتر از اين است که به خانه يک مرجعي بروم و او تصور کند که من نيازي به او دارم و ميخواهم از او کمک بگيرم! چنين کسي با اين منش و با اين فقر توانست چنين تحولي در علوم اسلامي ايجاد کند و خدا ميداند که سهم ايشان در کل حوزه و تحولات حوزه چقدر بوده است.
بنابراين، کارهاي بسياري است که ما فکر نميکنيم که کار مهمي باشد، ولي مهم است. کار طلبگي، درس گفتن و کتاب نوشتن است، ولي اگر آدم، درست محاسبه کند و خدا توفيقش بدهد، کاري انجام ميدهد که اثرش بسيار وسيع است. من ايشان را به عنوان نمونه عرض کردم؛ وگرنه بزرگان و علماي ما کم نبودند که اينطور برکات عالمگير داشتند. مرحوم مجلسي (رض) چه خدمت عظيمي کرده و چه سهم بزرگي در گسترش فرهنگ تشيع در ايران داشت؟! من و شما غافليم. ايشان تقريباً تمام معارف شيعه را با قلم خود به زبان فارسي نوشته است. تاريخ انبيا، تاريخ پيغمبر اسلام، تاريخ کربلا و حليه المتقين از جمله آثار ايشان است. کسي که اهتمام کرد تا تمام معارف شيعه را به زبان فارسي درآورد ايشان بود.
اصل، شناخت وظيفه است
سخن اين است که ما فکر کنيم که چه کارهايي ميشود کرد و از نظر گستره، دوام و ژرفاي کار کدام اهميتش بيشتر است. آثار چه کارهايي بنيادي است که ميتواند تحولات عظيم و طولانيمدت را در جامعه به وجود بياورد و از انحرافات و اشتباهات جلوگيري کند. يک بعد اين کار در بخش علمي است، بعد ديگر آن در بخش تربيتي است و بعد ديگر نيز مسائل سياسي و اجتماعي است که به برکت حضرت امام (ره) امکاناتش براي جامعه فراهم شده است. ما بايد حساب کنيم نيروي محدودي که داريم را در جايي صرف کنيم که روزي پشيمان نشويم. کاري کنيم که پيش خدا و اولياي خدا سرفراز باشيم. اما بايد مسائل فردي را دخالت ندهيم، در کارمان به دنبال منافع يا دفاع شخصي نباشيم و ببينيم براي دفاع از دين در چه مقولهاي ميشود کار کرد که اهميت و نياز جامعه بيشتر است و احتمال خطا و انحراف در آنجا وجود دارد و در حد توان سعي کنيم نيرويمان را در آنجا صرف کنيم تا آثار بهتري داشته باشد. ديدمان وسيع باشد و فقط پيش پاي خود را نگاه نکنيم و در نتيجه، در زمينه علمي مقاله و کتابي بنويسيم و تدريس کنيم که آثار ماندگار داشته باشد، در مسائل سياسي هم در بعدي بايد وارد شويم و کاري را انتخاب کنيم که در اين راستا باشد. اگر مسئوليتي داريم بازتر نگاه کنيم و به دقت آينده را بنگريم تا بدانيم چه کارهايي انجام دهيم تا در آينده آثارش بيشتر باشد.
البته نبايد غافل باشيم که موفقيت ما در همه اين مراحل مرهون عنايات اهلبيت صلواتالله عليهم اجمعين و بخصوص وجود مقدس وليعصر ارواحنافداه است. بايد با توسلات، رابطه خود را با ايشان تقويت کنيم و مطمئن باشيم که اين از بهترين راههايي است که ميتواند براي موفقيت به ما کمک کند و ما را از آفات و اشتباهات و لغزشها حفظ کند.
سخنراني آيت الله مصباح يزدي(دامت بركاته)در در جلسه کانون طلوع در تاريخ 24/6/1392
زلال بصيرت روزهاي پنجشنبه منتشر ميشود.