دانشگاه در جبهه - 63
دانشجوی شهید بهروز دلاور
شهيد بهروز دلاور، یکم شهريورماه 1346 در روحاني ترين لحظات صبح و همزمان با نداي روحبخش اذان ديده به جهان گشود. دوران ابتدايي و راهنمايي و دبيرستان را با موفقيت به پايان رسانيد. در سال دوم دبيرستان براي اولين بار با توجه به كمي سن وي با شور و شوق بسيار و وصف ناپذيري به جبهه اعزام شد. اولين عملياتي كه وي شركت كرد والفجر6 و خيبر بود كه منجر به آزادسازي خرمشهر گرديد. پس از بازگشت از نبرد، فضاي معنوی جبهه، چنان او را دگرگون كرد که ديگر رغبتي به ماندن در تهران را نشان نمي داد.
شهید دلاور پس از اخذ ديپلم در كنكور سراسري شرکت نمود و در رشته زمين شناسي دانشگاه تهران پذيرفته شد. تا اينكه در 12 اسفند 56 براي سومين و آخرین بار به جبهه اعزام گرديد و به فیض شهادت نائل آمد.
در بخشهایی از وصیت نامه شهید دانشجو «بهروز دلاور» آمده است:
از تمام كسانيكه با من ادعاي رفاقت و دوستي كرده اند مي خواهم كه حتماَ براي من نماز وحشت (نماز شب اول قبر) بخوانند و براي من طلب آمرزش و مغفرت كنند. از كليه دوستان، آشنايان و فاميل نیز طلب حلاليت مي كنم و از شما مي خواهم كه مرا ببخشيد و برايم طلب مغفرت از خداوند تبارك و تعالي كنيد.
حال به پدر و مادر و خواهران و برادر عزيزم كه خبر شهادت من به شما مي رسد، دوست دارم اندكي اندوه به دل راه ندهيد زيرا كه خداست كه ما را آفريده و همه به سوي او مي رويم. گريه و زاري بيش از حد نكنيد. سعي كنيد در جلو مردم از گريه خودداري كنيد. بدانيد اگر شهيد شدم خداوند گناهان مرا بخشوده و مشمول عفو او شده ام و در سراي جاودان نزد او روزي مي خورم و حيف از اینكه چرا زودتر به اين ديار نرسيدم. پس بايد براي خود ناراحت باشيم و براي خود توشه آخرت فراهم آوريم.
از برادران عزيز بسيجي مي خواهم كه چون گذشته حضور در جبهه ها و همچنين در توده هاي مردم و در پشت جبهه را فراموش نكنند و همواره امام(ره) را ياري كنند. اگر مشكلاتي مي بينند سعي در رفع آن داشته باشند، نه آنكه آن را بزرگ كنند.
برادران بسيج فكر نكنند كه بسيجي شدن يعني درس را كنار گذاشتن بلكه بسيجی كسي است كه در همه جهات مثبت رشد كند، حتماَ درس بخوانيد زيرا مملكت به من و شما نياز دارد و آينده را ما مي سازيم.
به خانواده هايي كه مفقودالاثر داده اند، بيشتر سر بزنيد. خانوادههايي كه شهيد داده اند لااقل جایي را دارند، سنگ يادبودي دارند ولي مفقودین هيچ مکانی ندارند. ضمن آنکه اگر من مفقودالاثر شدم، مراسمي را در مزار شهداي گمنام تدارك ببينيد.
اگر پول و اموالي از من باقي ماند، پدرم در هر راهي كه صلاح مي داند خرج كند. انشاءالله كه روزه قضا ندارم و نماز قضا هم شايد دو هفته داشته باشم كه خودم سعي مي كنم، كه بخوانم.
از پدر و مادر عزيزم طلب حلاليت مي كنم و از آنها مي خواهم كه مرا ببخشند زيرا تندي بسيار كرده ام و انشاء الله كه خداوند به ايشان عمر پربركت در سايه ولي عصر(عج) بدهد و همچنين از برادر و خواهرانم طلب عفو و بخشودگي و حلاليت دارم. انشاءالله در خط اسلام باشيد و اسلام را حراست كنيد و هميشه موفق و مؤيد باشيد.