kayhan.ir

کد خبر: ۹۳۲۸۲
تاریخ انتشار : ۰۱ دی ۱۳۹۵ - ۲۲:۰۱

احكام اوليه و ثانویه و مصلحت جامعه اسلامی(زلال بصیرت)


 
 
معناى ولايت مطلقه فقيه اين است كه فقيه مى تواند هر تصميمى را كه مصالح عمومى جامعه اسلامى ايجاب مىكند، اتخاذ كند. اگر فقيهى در جايى مصلحت جامعه اسلامى را در چيزى دانست كه احكام اوليه اسلام اجازه آن را نمى دهد، اينجا اگر بخواهد بر خلاف احكام اوليه دستورى بدهد، چه مجوزى دارد؟
احكام اوليه، يعنى احكامى كه روى موارد عادى موضوعات صحبت مى كند، مثلاً مى گويد وارد شدن در خانه كسى بدون اذن صاحب خانه جايز نيست. حال اگر مثلاً در خانه همسايه شما كه از خانه بيرون رفته‌اند بچه اى داخل حوض افتاده و در حال غرق شدن است و صاحب خانه نيست كه از او اجازه بگيريد. وضعيت هم بگونه‌اى است كه اگر شما بى اجازه رفتيد و بچه را نجات داديد، بچه نجات پيدا مى كند و گرنه مى‌ميرد. حكم اسلام در اينجا چيست؟ آيا مى گويد چون ورود به خانه، بى اذن صاحب خانه است، نبايد وارد شويد و بايد بگذاريد اين بچه بميرد؟ يا در جاده تصادفى واقع شده و خانمى كه موها و دست و پاهايش پيداست و در اثر تصادف به شدت زخمى شده، كنار جاده افتاده است. شدت جراحت به حدى است كه اگر او را بلند نكنيد و به بيمارستان نرسانيد، از دنيا مى رود. طبق حكم اولى اسلام دست زدن به زن نامحرم و نگاه كردن به مو و بدن او حرام است. در اين صحنه شما چه مى كنيد؟ آيا مى گوييد من مسلمانم و چون اين زن موهايش پيداست، بايد نگاهم را برگردانم و نبايد به او دست بزنم، گرچه در اين جا جان دهد؟ اسلام در اين مورد چه مى گويد؟
بديهى است كه نجات جان زن مهمتر از نگاه كردن به مو و دست زدن به بدن او است و حكم اسلام اين است كه اگر هيچ راهى ندارى، نگاه كن، دست هم بزن و تن عريانش را در ماشين بگذار و به بيمارستان برسان و جانش را نجات بده. در مثال اول هم مى گويد بدون اذن صاحب خانه داخل خانه شو، حتى در را بشكن تا جان يك بچه مسلمان را نجات دهى، حتى اگر مسلمان نبود نيز بايد چنين كنى، چون اين تكليف، مهمتر است. در اين گونه موارد همه ما با ذوق شرعى خودمان مى فهميم كه كدام تكليف اهم و كدام مهم است و احتياجى به حكم فقيه نداريم. براى همه ما ممكن است چنين حادثه‌اى پيش آيد و حتى اگر قبلاً هم فكرش را نكرده باشيد، مى دانيد چه بايد بكنيد. مى دانيد اسلام راضى نيست كه يك بچه بميرد يا يك زن در كنار جاده تلف شود، لذا حتماً اقدام مى كنيد و با همان ذوقى كه از شرع داريد، او را نجات مى‌دهيد. دو مثال مذكور مسائل ساده اى هستند و تصميم گيرى در مورد آنها مشكل نيست.
حکم ولائی ولی فقیه
امّا بعضى از مسائل پيچيده هستند، نظير مسائل پيچيده اجتماعى كه ابعاد مختلف نظامى، سياسى، اقتصادى و... دارد. در اين گونه مسائل ، تشخيص اينكه كدام اهمّ است، كار هر كس نيست. در اين موارد ممكن است اگر به كارشناسان نيز مراجعه كنيد، به نتيجه قطعى نرسيد. يك كارشناس مى گويد: اين مهمتر است، ديگرى مى گويد: آن مهمتر است. مگر كارشناسان مسائل اقتصادى همه يك جور نظر مى دهند؟ الان كارشناسان مختلف بحث‌هاى اقتصادى كه در تلويزيون مطرح مى شود نظرهاى متفاوتى دارند، مثلاً در مورد اين مسئله كه اگر ما به اقتصاد جهانى بپيونديم، ضررش بيشتر است يا نفعش، نظرها مختلف است. در اين گونه موارد، جامعه چه بايد بكند؟
جامعه احتياج به كسى دارد كه حرف آخر را بزند و بگويد اين كار را بايد انجام داد يا نه، البته بايد احكام اسلام را هم در نظر گرفت، مثلاً بايد تشخيص داد كه مصلحت اهم از نظر خدا كدام است؟ كار ولى فقيه اين است.
حكم ولايى دادن يعنى در جايى كه دو حكم اسلامى در مقام عمل با هم تزاحم دارند و اجراى هر دو حكم ممكن نيست و مسئله اى عادى هم نيست كه همه بفهمند، بلكه كار كارشناسى مى‌خواهد، اينجاست كه وقتى فقيه از ميان نظرات مختلف تشخيص دهد كه مصلحت اهم ،آنى است كه آن دسته از كارشناسان گفته اند، حكم ولايى صادر مى كند و مى گويد: من به عنوان ولى امر مسلمانان دستور مى دهم اين كار را بكنيد و به اين صورت، مصلحت جامعه حفظ و اختلافات در عمل برداشته مى شود. اين حكم ولايتى مى شود. آيا مخالف اسلام است؟
اگر نجات آن بچه همسايه از حوض آب خلاف اسلام است، اگر نجات آن خانمى كه موهاى سرش پيدا و كنار جاده افتاده بود، خلاف اسلام است، پس اين هم خلاف اسلام است. آنجا خلاف اسلام نبود، چرا؟ چون اسلام، حكم مهمترى دارد و آن حفظ جان مسلمان است. اينجا هم اسلام علاوه بر آن حكم اوّلى مفروض، حكم ديگرى نيز دارد كه حفظ عزت و وحدت جامعه اسلامى است و وقتى ولىّ امر تشخيص داد كه متوقف بر اين است حكم مى كند. اين عين اسلام است. چرا بگوئيم وقتى مخالف حكم اوليه شد، مشكل پيش مى آيد؟ اين حرف صحيحى نيست. اصلاً معناى احكام ثانويه همين است. اسلام احكام ثانويه را براى همين موارد استثنايى گذاشته است. در مواردى كه احكام پيچيده اجتماعى مطرح باشد، كار ولىّ فقيه اين است كه بر اساس نظر كارشناسان اگر خودش كارشناس است طبق نظر خودش و با مشورت كارشناسان، آن چيزى را كه مصحلت است، تعيين و طبق آن حكم كند تا مصلحت جامعه تعيين شود.
بیانات آيت‌الله مصباح يزدي (دام ظله) در جلسه پرسش و پاسخ در دانشگاه شاهرود - ۷۹/3/۱۱
زلال بصیرت روزهای  پنج شنبه منتشر می‌شود.