این چهره تطهیرناشدنی است – 1
روزهایی که خزانه کشور دارایی شخصی خانواده سلطنتی بود!
سید روح الله امین آبادی
فرار شاه از ایران در 26 دی ماه سال 1357 که پس از مبارزات بیامان ملت در روزها و ماههای پیش از آن تاریخ روی داد همه ساله فرصتی را فراهم میآورد تا مروری کنیم بر آن چه بر این مردم نجیب در سالیان متمادی رفته بود، سادهلوحانه به نظر میرسد که انقلاب شکوهمند اسلامی ملت ایران را تنها علیه آن چه که رژیم پهلوی در 50 ساله زمامداری خود مرتکب شد بدانیم که این انقلاب دودمان 2500 ساله حکومت طاغوتی شاهنشاهی در ایران را به باد داد، ملت ایران علیه یک شیوه حکومتداری قیام کرد و مصادیق آن دوره این شیوه زمامداری را سرنگون ساخت و حکومتی را با رای خود سر کار آورد که دقیقا در لفظ و معنا مقابل آن رژیمهای پیشین قرار داشت.
از امروز و به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب مروری خواهیم داشت به خاطرات شخصیتهای تاثیرگذار دوره پهلوی؛ مرور این خاطرات و نوشتهها انسان را در رسیدن به پاسخ این سؤال که «چرا انقلاب شد ؟» یاری میدهد و تلاشهای عدهای که با سرمایهگذاری فراوان مستکبرین عالم به دنبال «بزک پهلوی» هستند را نقش بر آب میکند.
رهبر معظم انقلاب 17 دی 1393 در جمع مردم قم به نکته بسیار مهمی در این راستا اشاره کردند که مسیر محققین و پژوهشگران را روشن میسازد؛ ایشان فرمودند «[دشمنان] میخواهند حقایق انقلاب تحریف بشود، به دست فراموشى سپرده بشود؛ پول خرج میکنند، کار دارند میکنند.
کسى که آشنا باشد، آگاه باشد با دنیاى کتاب و مطبوعات و مقاله میبیند که دشمنان چهکار دارند میکنند؛ امروز اینها سعى میکنند چهره خاندان خبیث و منحوس پهلوى را - رژیم فاسد و وابسته و خبیث و ظالم که کشور ما را سال هاى متمادى به عقب انداختند و ملّت ایران را آنجور دچار مشکلات عظیم کردند - بَزک کنند، آرایش کنند امروز سعى مىشود [توسّط] همان جبهه مقابل نظام اسلامى. پشتیبانها همان کسانى هستند که با اصل انقلاب مخالف بودند، با مردمى که انقلاب کردند مخالف بودند، با وفادارى این مردم به انقلاب بشدّت مخالفند. تاکنون موفّق نشدند.»
در این سلسله نوشتارها تلاش خواهیم کرد در مقابله با تلاش سازمان یافته دشمنان برای تطهیر چهره پهلوی و به استناد منابع درجه اول یعنی خاطرات شخصیتهای تاثیرگذار در طول رژیم طاغوت نشان دهیم که این چهره تطهیر ناشدنی است.
ازدواجی که همه ایران هزینه آن را داد!
ازدواج و عروسی شخصیتها و منتسبان به مقامات در رژیمهای طاغوتی هزینههای سرسامآوری به دوش مردم میگذارد، طاغوت چنین میپندارد و میخواهد که بایستی برای ازدواج و یا یک مراسم خانوادگی او همه مردم صف کشیده و شادی کرده و هزینه پرداخت کنند.
ازدواج محمدرضا پهلوی با فوزیه دختر ملک فواد حاکم وقت مصر را میتوان در این راستا مورد بازخوانی و ارزیابی قرار داد . تاج الملوک پهلوی همسر رضاشاه و مادر محمدرضا پهلوی میگوید: مراسم عقدکنان در قاهره انجام شد و محمدرضا برای شرکت در مراسم عقد همراه با هیئت مفصلی به مصر رفت و من هم در این سفر همراه محمدرضا بودم. جشن عروسی در تهران انجام شد و خانواده سلطنتی مصر همراه فوزیه به تهران آمدند ...هیئت همراه عروس از طریق دریا به بندر شاهپور آمدند از آنجا با خط آهن سراسری ...به تهران رسیدند.
رضا دستور داد در مسیر راه آهن همه خانههای روستایی را رنگ سفید بزنند و به اصطلاح مسیر عروس و خانوادهاش را نوسازی وتر و تمیز کنند. در جاهایی هم که قطار از شهر رد میشد طاق نصرتهای باشکوه بستند و پارچههای خوشامدگویی و مبارک باد آویزان کردند.
میهمانان عروسی شاید حدود هزار نفر یا بیشتر بودند. ما تا آن موقع عادت به برگزاری میهمانیهای مجلل و باشکوه نداشتیم. به همین خاطر از آلمان چند نفر متخصص برگزاری میهمانی استخدام کردیم که به تهران آمدند و سور و سات میهمانی را فراهم کردند.
من هیچ وقت خاطره آن مجلس عروسی را فراموش نکرده و نمیکنم. غذاها عموما به سبک غذاهای اروپایی تهیه و سرو شدند به خاطر این عروسی رضا دستور داده بود از آلمان بشقاب و لیوان و کارد و چنگال و کلی ظرف و ظروف خریده و آورده بودند. همچنین داده بود همه ظروف نقش تاج شاهی را چاپ بزنند. برای آماده کردن غذای عروسی بهترین آشپزها به خدمت گرفته شدند که چندین نفر آنها از آشپزهای آلمانی و فرانسوی بودند. الحق و الانصاف رضا برای عروسی پسرش سنگ تمام گذاشت و از چند ماه قبل همه مملکت و دستگاههای دولت را موظف کرده بود وسایل برگزاری این جشن را فراهم کنند.»
تاج الملوک با افتخار ادامه میدهد: «تا آن زمان در این مملکت یک چنین جشن ملی [!] برگزار نشده بود به دستور رضا در همه شهرهای بزرگ و کوچک مملکت جشنهای فراوان برگزار شد و بعد از عروسی خودش همراه عروس و داماد شد و آنها را به رامسر برد ..رضا به عنوان هدیه عروسی یک مقدار جواهرات زیبا مشتمل بر الماس و برلیان و انواع طلاجات و جواهرات که پس از خلع احمدشاه از سلطنت در خزانه کاخ گلستان کشف شده بود را به فوزیه داد. مادر و خواهران فوزیه هم از سخاوتمندی رضا بسیار بهرهمند شدند و هدایای نفیسی گرفتند ...رضا علاوه بر اینها یک دستگاه اتومبیل را هم که از هیتلر هدیه گرفته بود به فوزیه بخشید، چند پارچه آبادی هم به فوزیه داد ما هم هر کدام هدایایی به فوزیه دادیم.» (1)
شاید در میان آن همه ریخت و پاشها و دزدیها از خزانه ملت، این چند سطر کم دیده شود ولی کافی است به چند نکته توجه داشته باشیم؛
1-رضا شاه برای برگزاری مراسم ازدواج فرزند خود نیز به ایرانیها اعتماد نداشته و از فرانسه و آلمان کارگر استخدام میکند. حتی وسایل پذیرایی از میهمانان نیز از آلمان وارد شده بود.
2- شاه طلاجات موجود در خزانه کشور را مجهولالمالک پنداشته و آنها را به فوزیه هدیه میدهد، این خود نشان میدهد که خزانه دارایی رسمی شاه تلقی میشد و این امر تا اندازهای عادی بود که تاج الملوک بدون کوچکترین شرمندگی از آن در خاطرات خود یاد و به آن افتخار میکند.
3- فوزیه به عنوان هدیه عروسی چندین آبادی از رضاشاه دریافت میکند! زمینها و روستاها و آبادیهایی که دیکتاتور با قدرت نظامی و پلیسی و با تهدید و ارعاب از صاحبان آنها به زور گرفته بود و ملک شخصی رضا قلدر محسوب میگردید به این و آن بخشیده میشد.
4-ازدواج محمد رضا پهلوی به گفته تاج الملوک یک جشن ملی محسوب میشود و برای این جشن ملی کل کشور، ادارات و نهادهای دولتی بسیج میشوند تا وسایل لازم را تدارک کنند. روستاهای مسیر هیئت عروس و داماد تزئین و نوسازی و مردم وادار میشوند به خیابانها ریخته هلهله کنند و جشن بگیرند !
نتیجهای که از خاطرات تاج الملوک و 4 بند فوق میتوان گرفت آن است که طاغوت ایران را ملک شخصی خود میدانست ملکی که آبادیهایش و موجودی خزانهاش را به عروس هدیه میداد و مردم چون نوکران مجبور میشدند با شادی ارباب شاد و با غم او ناله سر کنند .
و سؤالی که در پایان این بخش میتوان پرسید آن است که «آیا چنین رژیم و شیوه حکومت بر مردم یک سرزمین قابل تطهیر است؟!»
پی نوشت:
خاطرات ملکه پهلوی ، انتشارات موسسه به آفرین، چاپ دوم 1380، صفحه 54