چشم وگوش ملکوتی انسان(خوان حکمت)
اگر به ما گفتند شما شامهها وچشمهاي خودتان را باز کنيد؛ يعني ما گذشته از اين چشم و گوش ظاهر، يک نيروي ادراکي هم داريم؛ همه ما به هر حال خواب صادق را تجربه کرديم، در خواب انسان ميبيند و ميشنود اما با اين چشم و گوش نيست، يک گوش ديگري است که ملکوتي و مثالي است، آن هميشه هست؛ منتها ما آن را بستيم! يک بيان نوراني مرحوم کليني(رض) در جلد هشت کافي نقل ميکند، فرمود طوري پيغمبر(ص) شاگردانش را تربيت ميکرد که اينها شب وقتي ميخوابند اين خواب براي آنها کلاس درس باشد، اين رؤيا از همين قبيل است؛ حضرت صبح از شاگردانش و از اصحاب ميپرسيد که: «هَل مِنْ مُبَشِّرَات»؟ ديشب در عالم رؤيا چه ديديد؟(1) اين مبشّرات یعنی خوابهاي خوب که جزئي از اجزای نبوت است، در عالم رؤيا نصيب مردان الهي ميشود. حضرت سؤال ميکرد مثل اينکه استادي از شاگردانش سؤال ميکند که درس ديروز را خوب فهميديد يا نه؟ حضرت به اينها که خواص اصحاب او بودند و خوب اينها را پروراند، ميفرمود «هل من مبشّرات»؟ ديشب در عالم رؤيا چه ديديد؟ بعد ميفرمود: اگر شما اهل معنا باشيد «لَصَافَحَتْكُمُ الْمَلَائِكَة»؛(2) فرشتهها با شما مصافحه ميکنند.
چشم و گوش ملکوتی، سرمایههای معنوی انسان
پس ما چشم و گوشي داريم که اگر اين چشم و گوش ظاهری را تطهير بکنيم، اینها باز ميشوند و اگر اينها را از هر خطا و خطيئهاي ببنديم آنها باز ميشوند و ميتوانيم در عالم رؤيا چيزهاي فراواني را ببينيم، بسياري از مطالب در همان عالم رؤيا براي انسان حلّ ميشود، گاهي حالت مناميه دست ميدهد؛ يعني انسان با اينکه بيدار است چنين حالتي براي او پيش ميآيد، لااقل اين اوصاف عادي را در زمان بيداري خودش انجام ميدهد که (يَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَهًْ السَّيِّئَه) در بخش پاياني سوره مبارکه «نحل» فرمود: (وَ إِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُوا بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُم بِهِ)؛ اگر کسي به شما ستم کرد ميتوانيم عقاب بکنيد، اما (وَ لَئِن صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِلصَّابِرِينَ)؛(3) اگر گذشت کرديد آن، بهتر از ديگران نسبت به شما اظهار ادب ميکند، چون اين سرمايه در درون همه هست، اين خوي مهرباني و ادب در درون همه هست. کجا خدا به ما فرمود: (أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ)(4) و ما گفتيم: (بَلَي)؟ يادمان نيست؛ ولي اين تعهّد هست. کجا خداي سبحان فرمود: (فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَ تَقْوَاهَا)(5) اين معاهده هست. فرمود: (لاَ تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ)؛(6) فرمود خلقت خدا قابل تغيير نيست، نه خدا عوض ميکند نه بيگانه. اما بيگانه عوض نميکند، چون توانش را ندارد؛ خدا عوض نميکند، چون به (أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ)(7) آفريد، ديگر(لاَ تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّه)؛ نه آن مسئله (أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ) عوض شدني است، نه مسئله (فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَ تَقْوَاهَا) تغيير پيدا کردني است، براي اينکه ديگري که قدرت تغيير ندارد، آنکه قدرت تغيير دارد چون به أحسن وجه خلق کرده است ديگر عوض نميکند. پس ما با اين سرمايهها داريم زندگي ميکنيم؛ منتها اين بيان نوراني که مرحوم کليني از پيغمبر(ص) نقل کرد فرمود شما روي معدن گنج خوابيديد: «النَّاسُ مَعَادِنُ كَمَعَادِنِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّهًْ»؛(8) مثل معدن طلا و نقره در درون شما هست، بايد تلاش و کوشش کنيد اين معدنها را استخراج کنيد.
تعهدسپاری انسان به خدا در روز الست
اين چنين نيست که اين حرفها براي ما تحميلي باشد، آشنا نباشد، اين حرفها را ما يک وقت شنيديم، اين حرفها زبان مشترک بينالمللي شرق و غرب عالم است؛ حضرت هم که ظهور ميکند با همين زبان ظهور ميکند، قرآن هم که آمده، با زبان مشترک آمده است؛ گرچه عربي است؛ اما (يَا أَيُّهَا النَّاسُ)(9) در آن هست (يَا أَيُّهَا الْإِنسَانُ)(10) در آن هست و مانند آن. اينها زبان مشترک است، ما يک سامعه مشترکي داريم يک زبان مشترکي داريم، همه ما اين حرفها را شنيدهايم، اين حرفها براي ما تازگي ندارد. آنکه ما را آفريد با اين صدا و با اين نغمه ما را آفريد، از ما اقرار گرفت، ما هم تعهّد سپرديم گفتيم فقط تو خداي ما هستي! و آنجا که او الهام کرد ما هم با جان پذيرفتيم، نه تنها در گوش ما خوانده باشد، او در دل ما نوشت، اين دلنوشته ماست؛ اگر دلنوشته ما باشد، عوض شدني نيست. فرمود: (لاَ تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ) اين است که ميگويند مراقبت کنيد معرفت نفس داشته باشيد، سري به خودتان بزنيد يک مقداري شب و روز اهل محاسبه باشید.
يکی از بيانات نوراني حضرت امير اين است که شما مگر نميخواهيد با انبيا ارتباط داشته باشيد؟ اقرب مردم و اصلح مردم نسبت به ارتباط با انبيا «أَعْلَمُهُمْ بِمَا جَاءُوا بِهِ»(11)آگاهترین مردم به تعالیم انبیاء هستند. الآن ميشود با انبياء(عليهمالسلام) ارتباط برقرار کرد. اينکه ما در همه اين حرمها که زيارت ميکنيم از وجود مبارک آدم تا خاتم همه را زيارت ميکنيم براي اين است که ميخواهيم از آنها فيضي ببريم ،راه دارد ميراث براي ما هست، اين چنين نيست که انسان فقط از پيغمبر اسلام استفاده کند، نه! ميتواند از همه آن انبياي گذشته فيض ببرد و بهرهبرداري کند، اين راه باز است.
بنابراين ما سرمايهاي داريم که در درون ما نهادينه شده است و هيچ کس نميتواند اين سرمايه را از ما بگيرد و هيچ کس نميتواند جلوي ما را از بهرهبرداري اين سرمايه بگيرد. اين اعمال و رفتارمان را درست تنظيم بکنيم که بدي را با خوبي از بين ببريم، اگر اين کار را انجام داديم؛ آنگاه روزنههايي باز ميشود؛ هم ما آن صحنه (أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ) را خوب احساس ميکنيم، هم صحنه (فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَ تَقْوَاهَا) راخوب احساس ميکنيم، هم «النَّاسُ مَعَادِنُ كَمَعَادِنِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّه» را.
بيانات حضرت آيتالله جوادي آملي (دامتبركاته)
در جلسه درس اخلاق در ديدار با جمعی از دانشجويان و طلاب ، قم؛ 9/2/1395
مرکز اطلاعرسانی اسرا
1. الكافي(ط ـ الإسلاميهًْ)، ج8، ص90. 2. همان، ج2، ص424.
3. نحل، 126. 4. اعراف، 172. 5. شمس، 8. 6. روم، 30 .
7. تين، 4. 8. الكافي(ط ـ الإسلاميهًْ)، ج8، ص177. 9. بقره، 21 و 168 و... 10. انفطار، 6 ؛ انشقاق، 6.
11. نهج البلاغه صبحي صالح، حکمت96.