kayhan.ir

کد خبر: ۹۲۰۷
تاریخ انتشار : ۱۷ فروردين ۱۳۹۳ - ۲۲:۵۰

فلش‌های موازی علیه امنیت و اقتدار ایران (یادداشت روز)


اصلاً مهم نیست که پارلمان اتحادیه اروپا در متن بیانیه خود راجع به ایران چه مواردی را آورده است، خوب گفته یا بد، انصاف داشته یا بی‌انصافی کرده است، به نفع ما حرف زده یا به ضرر ما؛ چرا که اساساً هیچگاه غرب و از جمله اروپا میزان و معیار قابل اعتنایی برای ارزیابی  قدر و اندازه جمهوری اسلامی نبوده و کسی در جهان در این مورد برای اتحادیه و پارلمان آن اعتبار و موضوعیتی قایل نیست. ملت ایران نیز هیچگاه درستی یا نادرستی کارکرد خود و نظام سیاسی خود را در آینه غرب به تماشا ننشسته است و البته هیچگاه هم از یاد نبرده که غرب در طول چند صد سال گذشته و به خصوص در دوره‌هایی مثل امروز که ایران از قدرت قابل توجهی برخوردار بوده است، دشمن درجه یک ایران بوده است با این وصف و از این منظر ملت‌های جهان و به خصوص ملت ایران وقت خود را صرف قرائت و یا تماشای بیانیه پارلمان اروپا نمی‌کنند. همه می‌دانند که غرب هیچ مضمون جدیدی درباره ایران ندارد. اما در عین حال و در حاشیه این موضوع نکاتی وجود دارند:
1- حتی اگر در بیانیه مورد اشاره، گفته نشده بود، کاملاً پیداست که این بخشی از روند ژنو است که به نام مذاکرات هسته‌ای شروع شد و هیات ایرانی با تاکید بر اینکه فقط درباره پرونده هسته‌ای گفتگو می‌نمایند، از اوائل آبان‌ماه سال گذشته در این مذاکرات شرکت نمودند. این بیانیه می‌گوید مذاکرات مستقل درباره برنامه هسته‌ای معنا ندارد و غرب به همه چیز کار دارد و مذاکره با ایران بر سر پرونده هسته‌ای با عقب راندن ایران از سایر مواضعی که هر کدام بخشی از هویت و قدرت او را تشکیل می‌دهند همراه است بیانیه پارلمان اروپا پیش از ورود هیات‌ها به مذاکرات مربوط به «توافق جامع» به خوبی نشان می‌دهد که برنامه هسته‌ای مسئله اصلی در مواجهه غرب با ایران نیست. غرب گمان می‌کند که در دولت و دوره روحانی می‌تواند از طریق تحقیر و مداخله، ایران را وادار به عقب‌نشینی کند بر این اساس «فشار و مذاکره» را به عنوان راهبرد عقب راندن ایران مد نظر قرار داده است. البته کاملاً معلوم است که نه روحانی علاقه‌ای به چنین روندی دارد و نه ایران در اراده ملی آن تعریف می‌شود نه در باور یا نگاه یک نفر.  بنابراین از این منظر تردیدی نیست که استراتژی فشار و مذاکره به جایی نمی‌رسد. اما با توجه به این روند بیش از همه باید خود دولت حساس بوده و واکنش نشان دهد. امروز مسئله مردم این است که چرا مواضع دولت هیچ تناسبی با فشار غرب ندارد. غرب آشکارا دارد ما را تحقیر می‌کند و دولت می‌گوید به مذاکرات خوشبین است و منتقدین را متهم به کم‌سوادی می‌کند!
2- مفاد بیانیه پارلمان اروپا و مفاد سایر اقدامات ضد ایرانی غرب باعملکرد بخش‌هایی از دولت و بعضی از مواضع دولت همخوانی دارد. وقتی غرب در این بیانیه و سایر اقدامات خود روی حقوق معارضان نظام سیاسی ایران تأکید می‌کند و همزمان در بخش‌هایی از دولت بخش‌هایی از این معارضان از موقعیت‌های دولتی برخوردار شده و دایره فعالیت‌های مخالف نظام را گسترش می‌دهند. از منظر ملت ایران این نمی‌تواند تصادفی باشد. وقتی در دولت بازگشایی یک انجمن معارض در دستور کار قرار گرفت و همزمان با آن اتحادیه اروپا و آمریکا در بیانیه‌هایی به طور کاملاً خاص و مشخص از آزادی عمل این انجمن معارض سخن گفته و آن را یکی از شرایط همکاری با ایران در اجرای توافق ژنو قرار می‌دهد، چطور می‌توانیم این را تصادفی و تلاقی دو سلیقه بدانیم؟ در حوزه قضایی وقتی ما شاهد فشار توامان بخش‌هایی از دولت علیه دستگاه قضا و فشار غرب علیه دستگاه قضا هستیم چطور می‌توانیم آن را تصادفی قلمداد نمائیم؟ وقتی در ذیل بند 16 بیانیه پارلمان اروپا نوشته شده: «از ایران می‌خواهیم تاریخی برای حذف کامل مجازات اعدام تعیین کند» و همزمان با آن روزنامه آسمان نص صریح قرآن درباره آیه قصاص را زیر سؤال می برد و آن را غیر انسانی می‌شمرد و یک مسئول ارشد در واکنش به توقیف این روزنامه، از ادامه انتشار آن حمایت می‌کند، چطور می‌توانیم این سه موضوع همسو را زاییده تصادف بدانیم؟
این‌ها بدون تردید نشان می‌دهد که یک توافقاتی صورت گرفته است. به بخشی از این بند از بیانیه پارلمان اروپا که ذیل عنوان «در حوزه چشم‌انداز مناسبات ایران و اروپا» آمده توجه کنید: «برقراری روابط سازنده با ایران به پیشرفت در اجرای کامل تعهدات ایران مطابق طرح مشترک اقدام مشروط است». این بند جدای از این که با تلویح نزدیک به تصریح می‌گوید موضوع آزادی فعالیت معارضان نظام جمهوری اسلامی و لغو حقوق اسلامی از متن دستگاه قضا بخشی از توافق ژنو است بیانگر آن است که در کنار سند اصلی و اعلام شده، توافقات مکتوب یا غیرمکتوب یا حداقل طرح مباحثی وجود داشته و طرفین درباره این که چنین بحث‌هایی هم می‌تواند بین ایران و غرب حل و فصل شود، توافقاتی کرده‌اند اما در عین حال شواهد دیگری هم این برداشت را تقویت می‌کند که به دو مورد اشاره می‌شود. چهار روز پیش خانم اشتون مسئول ارشد سیاست خارجی اتحادیه اروپا در سخنانی در پارلمان اروپا گفت که «همه آنچه در ژنو توافق کرده‌ایم را نمی‌توانم بیان کنم، آنچه منتشر شده و من می‌توانم در اینجا از آن سخن بگویم، تنها بخشی از توافق مقدماتی است» شاهد دیگر این برداشت سکوت و محرمانه خواندن بخش‌های عمده‌ای از مفاد مذاکرات از سوی هیات ایرانی است. وزارت خارجه ایران در طول این شش ماه - حتی در جلسه خصوصی مجلس خبرگان- تنها به توضیح واضحات سه صفحه توافق مقدماتی ژنو پرداخته و از بقیه موضوعات به عنوان اسرار یاد کرده‌اند! می‌توان احتمال داد که حداقل بخشی از سیاهه بلند اتحادیه اروپا علیه ایران بخصوص در حوزه مسائل مرتبط با معارضان نظام مورد مذاکره قرار گرفته است.
3- مخالفت صریح اتحادیه اروپا با اعدام قاچاقچیان مواد مخدر و تصریح به این که معارضان امنیتی نباید مجازات شده و دستگاه قضایی حق ندارد از امنیت ایران در برابر معارضه امنیتی دفاع کند و این که محافل رسانه‌ای وابسته به غرب در ایران باید مورد حمایت دولت ایران از یک سو و اتحادیه اروپا از سوی دیگر باشند، ضمن اینکه خط تجمیع و امنیت‌بخشی به همه ظرفیت‌های معارضه با نظام و ملت را دنبال می‌کند، در عین حال پرده از روی ماهیت تمایل غرب به توسعه روابط با ایران برمی‌دارد. این اتحادیه در بخشی از بیانیه خود درباره ضرورت افتتاح سفارت اتحادیه اروپا در تهران، با صراحت می‌نویسد: «به عنوان ابزاری موثر برای تاثیرگذاری بر سیاست‌های ایران به گونه‌ای که دولت ایران حامی گفت‌وگو درباره مسائلی از قبیل حقوق بشر و حقوق اقلیت‌ها باشد» با این وصف روابط با ایران برای تغییر ایران است نه به رسمیت شناختن ایران و آنچه در ایران در پرتو عزم و اراده ملی به وجود آمده است کما اینکه در بند 18 بیانیه تصریح می‌کند که اتحادیه اروپا باید در راستای تحقق برنامه‌های موسسه NED آمریکا موسوم به «وقف برای دمکراسی» تقویت معارضان ایرانی را در دستور کار قرار دهد.
با توجه به آنچه اشاره شد، وزارت‌خارجه ما در شرایطی قرار دارد که باید نه تنها موضع مخالفت جدی خود را علیه روند حقوقی، سیاسی، دیپلماتیک و رسانه‌ای غرب علیه ایران ابراز کند، بلکه باید مشخص کند که  برای مقابله با این روند، چه برنامه جدی و کدام اقدام عملی را تدارک دیده و قرار است به صحنه بیاورد.
در عین حال بقیه دستگاههای نظام جمهوری اسلامی هم در مواجهه با این روند ضدملی وظایف سنگینی دارند. مجلس شورای اسلامی بعنوان نهاد همتای پارلمان اروپا وظیفه‌ای حساس برعهده دارد. رئیس و نمایندگان مجلس تاکنون مواضع خوبی ابراز کرده‌اند ولی کاملا پیداست که مجلس کار مهمتری باید انجام دهد. موضعگیری رئیس و نمایندگان افتخارآمیز و قابل تقدیر است ولی اکتفا به این، مجلس شورای اسلامی را در حد یک محفل عمومی که سخنران آن مواضعی را اتخاذ می‌کند و به رسانه‌ها هم راه پیدا می‌کند، تنزل می‌دهد. مجلس محل تصمیم‌گیری است. همانگونه که پارلمان اروپا خط‌مشی دولت‌های این اتحادیه در مواجهه با ایران را طی بیانیه‌ای شبیه به قطعنامه اعلام و این دولت‌ها را ملزم به انجام آن می‌کند، مجلس شورای اسلامی نیز چنین جایگاه و مسئولیتی دارد. مجلس ایران باید بسته سیاستی خود در مواجهه با غرب در موضوعات مختلف مثل دخالت غرب در مناطق اسلامی، عدم رعایت حقوق مسلمانان در اروپا در حالی که در اغلب این کشورها، مسلمانان بزرگترین اقلیت‌های دینی به حساب می‌آیند، حقوق بانوان مسلمان، حقوق کودکان بخصوص در زمینه آموزش‌های مذهبی، جنایات ناشی از استفاده از سلاح‌های غرب در مناطق مختلف، برنامه غرب برای براندازی دولت‌ها در کشورهای اسلامی نظیر سوریه و... اعلام و بطور مشخص بگوید که دولت جمهوری اسلامی در مواجه با این اقدامات ناروا چه کاری باید انجام دهد. همانگونه که رهبر معظم انقلاب اشاره فرمودند غرب با داشتن کارنامه سیاه در موضوعات مختلف نباید به خود اجازه دهد در جایگاه مدعی و پرسشگر قرار گیرد.
دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی و انتظامی کشور باید تلاش غرب برای آزادی معارضان امنیتی را بعنوان روند جدید ضدامنیتی تلقی کنند. این دستگاهها باید بدانند موادمخدر برای غرب یک سلاح است و دست‌اندرکاران آن می‌توانند در یک روند ضد امنیتی مورد حمایت غرب نقش‌آفرینی کنند از این رو نباید از کنار مطالبی که غرب منعکس می‌کند و پالس‌های آن بی‌توجه بود.

سعدالله زارعی