kayhan.ir

کد خبر: ۹۱۸۴۵
تاریخ انتشار : ۱۵ آذر ۱۳۹۵ - ۱۸:۲۰

انقطاع الی‌الله و راه تحقق آن



* مجید روشن‌روان
یکی از برترین مقامات عرفانی در سیر و سلوک قرآنی، رسیدن به مقام انقطاع الی الله و بریدن از غیر است و وصول به معدن عظمت با انوار الهی است که حجاب‌های نوری را نیز کنار می‌زند و امکان رویت قلبی خدا را که لطیف است فراهم می‌آورد و انسان از این رویت سرشار و سرمست از لذت می‌شود. اما سخن این است که راه رسیدن به این مقام والا و شاخص در سیر و سلوک قرآنی چیست؟ در مقاله زیر به این موضوع پرداخته شده است.
***
چرایی بریدن از غیر خدا
اسلام بر توحید در همه مراتب از توحید ذات، صفات و فعل تاکید دارد، همان طوری که توحید در خالقیت، توحید در ربوبیت و توحید در عبادت مورد تاکید است. این بدان معناست که ذات خداوند بسیط محض است و صفات الهی عین ذات و تفاوت مفهومی هیچ تاثیری در مقام مصداقی به جا نمی‌گذارد و از همین رو، تناقض و تضادی که در اولیت و آخریت و ظاهریت و باطنیت وجود دارد، در خدا معنایی ندارد؛ چنانکه هر چه در هستی تحقق می‌یابد فعل خداوند است هر چند که به مظاهر خلقی نسبت داده می‌شود؛ ولی این نسبت حقیقی نیست، بلکه نسبت حقیقی هر فعلی با خدا است. هم چنین همان خدایی که آفریدگار هستی است، پروردگار هستی هم است و هیچ تفویض و واگذاری از سوی خداوند صورت نگرفته است؛ و دیگر آنکه تنها اوست که معبود است و عبادت تنها شایسته اوست و هیچ یک از مظاهر به هیچ عنوانی شایسته عبودیت و عبادت نیست؛ چرا که هیچ چیزی در عرض خداوند نیست، بلکه همه چیز در طول قرار گرفته و هیچ چیزی شایسته معبودیت نیست.
چنین تصویر فلسفی از توحید دیگر امکان خودنمایی به کسی و یا چیزی نمی‌دهد و انسان را در مسیری قرار می‌دهد که چاره‌ای جز بریدن از غیر خدا نخواهد داشت؛ زیرا همه هستی ملک اوست و او به عنوان مالک مطلق در مظاهر هستی کار می‌کند؛ پس کسی ملکیتی در چیزی ندارد تا بتواند تصرف و کاری را انجام دهد. از این رو خداوند در آموزه‌های قرآنی ضمن تبیین فلسفی این چرایی «انقطاع الی الله» در قالب ادبیات تصریفی و گوناگون، به چگونگی این انقطاع اشاره کرده است.
خداوند به اصل اساسی، «انقطاع الی الله» با واژگان و اصطلاحات چندی توجه داده است. از جمله مهم‌ترین آنها می‌توان به دو اصطلاح «فرار» و «تَبتُّل» اشاره کرد. تبتل از واژه «بتل» به معنای بریدن است. وقتی چیزی از چیزی دیگر بریده شود این واژه به کار می‌رود. از همین رو، به کسی که ازدواجی نکرده، واژه «تبتل» به کار برده می‌شود. واژه «بتول» برای حضرت فاطمه(س) از سوی پیامبر(ص) به کار رفته است که بیانگر انقطاع الی الله در ایشان یا بریده شدن از دوزخ و مانند آنها است. در فرهنگ و ادبیات عربی به شکل کنایی به صاحبان عفت و حیا، «بتول و بتوله» می‌گویند.
اصطلاح انقطاع در قرآن به معنا و مفهوم انقطاع الی‌الله به کار نرفته است، بلکه این مفهوم از طریق واژگان فرار و تبتل بیان شده است. در فرهنگ قرآنی، اصطلاح «تَبَتُّل» به معناى انقطاع الى اللّه در عبادت و نیت به کار رفته است.( مفردات الفاظ قرآن کریم، ص‌107، «بتل».) خداوند در آیه 8 سوره مزمل، به پیامبرش فرمان می‌دهد که باید حتما و قطعا از غیر خدا بریده و به خدا بپیوندد. خداوند می‌فرماید: واذكر اسم ربّك وتبتّل إلیه تبتیلا. و نام پروردگارت را یاد کن و به سویش بریده شو، بریدنی.
چنانکه گفته شد، بریدن و تبتل، همواره از چیزی است. از آنجا که در آیه بریدن به قصد پیوستن به خدا با عنوان « تبتّل إلیه تبتیلا» مورد تاکید قرار گرفته، هدف و مقصود از بریدن  معلوم می‌شود؛ اما دانسته نمی‌شود که از چه چیزی باید برید؟ به نظر می‌رسد که نیاوردن و عدم ذکر آن به این منظور انجام شده تا بر مردم معلوم شود که باید از هر چیزی غیر از خدا، برید و به خدا پیوست.
همین معنا و مفهوم در رابطه با فرار به سوی خدا مطرح است. خداوند در آیه 50 سوره ذاریات  می‌فرماید: فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ إِنِّی لَكُمْ مِنْهُ نَذِیرٌ مُبِینٌ؛ پس به سوى خدا بگریزید كه من شما را از طرف او بیم‏ دهنده‏ اى آشكارم.
در این آیه نیز اینکه باید به سمت چه چیزی‌گریخت مشخص شده که همان الله است، اما بیان نشده که از چه چیزی باید‌گریخت. به نظر می‌رسد که منظور آیه فرار از هر چیزی غیر از خدا به سوی خدا است. این بدان معناست که انسان باید همانند یک فراری از دشمن به سوی پناهگاهی به نام خدا بگریزد. پس اصل باید وحشت از غیر و جست‌وجوی انس در خدا باشد.
مرحوم طبرسی در مجمع البیان می‌گوید: «ففرّوا» به معنای «فاهربوا من عقاب الله إلى رحمته و ثوابه بإخلاص العبادة له»؛ از عقاب خدا به رحمت خدا فرار کنید و عبادت را برای خدا خالصانه انجام بدهید. این جمله، تعبیر اخلاقی و تربیتی بسیار خوبی است که انسان دائماً باید از عقاب خدا به رحمت خدا فرار کند، با سرعت خودش را از دایره عقاب خارج کرده و در دایره رحمت و ثواب قرار بدهد، و راهش هم اخلاص است.
ایشان در ادامه می‌فرماید: «و قیل ففروا إلى‌الله بترك جمیع ما یشغلكم عن طاعته و یقطعكم عما أمركم به»؛ و گفته شده که باید جمیع آنچه شما را از طاعت خدا بازمی‌دارد ترکش کنید (ترک جمیع گناهان)، اصلاً «ففرّوا إلی الله»؛ یعنی جمیع گناهان و محرّمات الهیه را ترک کرده و از حرام فرار کنید، که اساساً با توجه به «إنی لکم نذیرٌ مبینٌ» و منذر بودن رسول خدا(ص) (که مورد توجه قرار گرفته)، ظهور در همین لزوم ترک محرمات دارد. این ظاهر آیه شریفه است.(مجمع‌البیان، ح 9، ص 240)
اما مرحوم علامه طباطبائی در تفسیر آیه می‌فرماید:  مراد از «ففرّوا إلی الله»، إنقطاع به خدا از کفر و عقاب است و فقط به خدا ایمان داشته باشید و تنها او را معبود قرار دهید که «لا‌شریک‌له» است. آیه بعدی که می‌فرماید با الله، خدای دیگر قرار ندهید، در حقیقت تفسیر همان سخن پیشین است که فرموده است: ففروا إلى الله. مراد از ایمان به خدا، همان ایمان به خدای یگانه‌ای است که شریکی برای او در الوهیت و معبودیت نیست؛ پس مراد از فرار الی الله، بریدن به سوی خدا از کفر و عقابی است که به دنبال آن می‌آید و مراد از ایمان به خدای تعالی، ایمان توحیدی است و اینکه او را معبودی قرار دهد که شریکی برایش نیست.(المیزان، ج18، ص201.)
به هر حال، آنچه که در تفسیر مجمع البیان و المیزان آمده، تفسیر مصداقی و تعیین مصادیق است که نمی‌توان به عنوان تفسیر از آن یاد کرد. به نظر می‌رسد که همان طوری که خداوند بریده شدن از چه چیزی را مطلق گذاشته باید گفت که این اطلاق شامل غیر خدا می‌شود و شخص باید از غیر خدا به سوی خدا فرار کند.
چگونگی انقطاع الی الله
از آیات پیشین به دست آمد که باید از غیر خدا به سوی خدا‌گریخت و به او پیوست. از این بریدن از هر آن چیزی است که انسان را از خدا غافل می‌کند و یاد خدا را از دل می‌زداید و سرگرم خود می‌کند. از این رو خداوند با تاکید بر ذکر الله بر آن است تا جهت گیری را مشخص کند و راه بریدن از غیر و فرار از آن و پیوستن به خدا را تبیین کند. خداوند می‌فرماید: واذكر اسم ربّك وتبتّل إلیه تبتیلا؛ و نام پروردگارت را یاد کن و به سوی خداوند به بریدنی کامل از دیگران ببر.(مزمل، آیه 8)
خداوند در آیه 7 سوره مزمل، به این نکته توجه می‌دهد که در طول روز انسان سرگرم شنا در عالم مادیات برای کسب روزی‌های فراتر از روزی قسمت شده است. خداوند می‌فرماید: إنّ لك فى النّهار سبحا طویلا؛ به راستی برای تو در طول روز سباحت و شنای طولانی است. این سباحت و شنا درباره پیامبر(ص) به فعالیت‌های اجتماعی ایشان و مانند آن در راستای ابلاغ رسالت و درباره دیگر مردمان به فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی دنیوی آنان مربوط می‌شود.
این آیات به این نکته توجه می‌دهند که گرفتاری مردم در اثر غفلتی است که در اثر فعالیت‌های طولانی و سخت روزانه به وجود می‌آید و شخص می‌تواند با ذکر الهی خود را از این غفلت رها سازد.
هم چنین از آیات پیش گفته به دست می‌آید که چون روز،  انسان را سرگرم امورات روزانه می‌کند، شب می‌تواند به عنوان بهترین زمان برای رهایی از غفلت روز عمل کند و انسان را از این بحران رهایی بخشد تا شخص همواره گرفتار غفلت نماند و با بیداری شبانه از خواب غفلت نیز بیدار شود. از این رو این آیات در سوره مزمل آمده است که نماز شب و تهجدهای شبانه در آن محوریت دارد. خداوند در آغاز این سوره می‌فرماید اى جامه به خویشتن فرو پیچیده. به پا خیز شب را مگر اندكى. نیمى از شب یا اندكى از آن را بكاه. یا بر آن نصف بیفزای و قرآن را شمرده شمرده بخوان. قطعا برخاستن شب رنجش بیشتر و گفتار در آن هنگام راستین‏تر است و تو را در روز، آمد و شدى دراز است و نام پروردگار خود را یاد كن و تنها به او بپرداز. در حقیقت ما به زودى بر تو گفتارى گرانبار القا مى‏كنیم.(مزمل، آیات 1 تا 8)
در این آیات به صراحت به مسئله بیداری و تهجدات شبانه به عنوان راهی برای انقطاع الی‌الله و بریدن از خلق و پیوستن به خالق اشاره شده است. تهجدات شبانه شامل نماز شب، قرائت قرآن و اذکار شبانه است.
از نظر قرآن، انقطاع الی الله با فعالیت‌های زندگی روزمره هیچ تنافی ندارد؛ به این معنا که شخص با آنکه به زندگی روزانه  و فعالیت‌های سنگین و طولانی آن می‌پردازد می‌تواند از آن انقطاع داشته باشد؛ زیرا آنچه مهم است رهایی از تعلق خاطر است؛ چون بسیاری از مردم حتی ممکن است متعلقاتی در خارج نداشته باشند، ولی تعلق خاطری دارند که را گرفتار غفلت می‌کند.
به هر حال، می‌توان با حفظ فعالیت‌های روزانه دنیوی و انجام آن، رویه‌ای را در پیش گرفت که موجب غفلت نشود و انسان با آنکه به دنیا و فعالیت‌های آن می‌پردازد از تعلق بدان رها و بریده شود. از همین روخداوند در آیات 7 و 8 سوره مزمل سفارش می‌کند با یاد خدا، تبتّل و انقطاع از غیر او همزمان با توسعه زندگى مادّى و فعالیت‌های روزانه داشته باشند؛ زیرا «سبحاً» در آیه شریفه به معناى فعالیت، عمل و انجام دادن كار براى رفع نیازهاى زندگى است؛ یعنى اى پیامبر، چون مشغله روزانه‌ات زیاد است، شب، وقت فراغت قلب براى تذكّر و یاد خداوند و قرائت قرآن است؛ پس مقدارى از شب را براى عبادت قرار بده تا بهره خویش را از خیر دنیا و آخرت برگیرى. (مجمع‌البیان، ج‌9‌-‌10، ص‌570‌-‌571) اما در همان حال در روز نیز می‌توان با ذکر‌الله خود را از عوامل غفلت زا حفظ کرد. لذا به سرعت به دنبال تبیین عوامل غفلت یعنی فعالیت‌های روزانه بر ذکر نام پروردگار به عنوان یک سفارش و دستور توجه داده و می‌فرماید: إنّ لك فى النّهار سبحا طویلا . واذكر اسم ربّك وتبتّل إلیه تبتیلا.(مزمل، آیات‌7‌و‌8)
هم چنین در ادامه آیات همین سوره بیان می‌شود که حتی در روز می‌توان این انقطاع الی‌الله را با برخی از اعمال به دست آورد. به عنوان نمونه فاصله گرفتن از مردم به ویژه مردمانی که جاهل هستند و در مسیر الی‌الله سنگ اندازی می‌کنند، از جمله راه‌هایی است که به انقطاع الی الله کمک می‌کند. خداوند می‌فرماید: وَاصْبِرْ عَلَى مَا یقُولُونَ وَاهْجُرْهُمْ هَجْرًا جَمِیلًا ؛ و بر آنچه مى‏گویند شكیبا باش و از آنان با دورى گزیدنى خوش، فاصله بگیر.(مزمل، آیه 10) در آیه 11 سوره بیان می‌کند که این افرادی که باید از آنان دوری گزیند کسانی هستند که از ثروت و نعمت برخوردار بوده و از مسیر الهی دور هستند.
با توجه به اینکه رهبران جامعه، بیشترین فعالیت‌های اجتماعی و درگیری روزانه را دارند و زمینه غفلت فراهم است، توجه یابی به ذکر الله در روز و شب برای آنان یک ضرورت است تا این گونه در مسیر کمالی باقی و برقرار باشند.(مزمل، آیات 7 و 8)
به هر حال، خداوند در آیات قرآن ضمن بیان چرایی انقطاع الی الله و اهداف آن، به چگونگی آن اشاره داشته و به انسانها می‌آموزد که چگونه می‌توان به این انقطاع رسید و در عین حال که به فعالیت‌های روزانه دنیوی نیز اشتغال داشت. به سخن دیگر، همزمان با انجام مسئولیت‌های اجتماعی و نقش اجتماعی می‌توان از انقطاع الی الله بهره مند بود و از فواید آن سود برد، بی‌آنکه فعالیت‌ها و مسئولیت‌های اجتماعی و فعالیت‌های دنیوی تاثیر منفی در کمال یابی و انقطاع الی الله ایجاد کند.در حقیقت انقطاع الی الله و توجه كامل به حضرت معبود بریدن از غیر خداوند هرگز به معنای بریدن از خلق و انزوا و گوشه نشینی و دوری از اجتماع و ترك فعالیت‌های اجتماعی نیست و بهترین گواه بر این امر این است كه اولیای الهی و تربیت شدگان مكتب آنان چون امام خمینی(ره) در عین حال كه توجه كامل به حق داشتند و انقطاع الی الله را دارا بودند؛ ولی فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی و كوشش آنان در راه هدایت مردم و دستگیری از آنها از همه بیشتر بود بویژه آنکه فرائضی چون امر به معروف و نهی از منکر جز با حضور در اجتماع و مشارکت و فعالیت فعال مثبت اجتماعی شدنی نیست. از سوی دیگر بر اساس آیات سوره عصر تنها راه رهایی از خسران ابدی عمل به چهار وظیفه ایمان و عمل صالح و توصیه دیگران به حق و صبر است که لازمه آن حضور و فعالیت اجتماعی است. پس معنای درست انقطاع الی‌الله و توجه نداشتن به غیر حق این است كه انسان به جایگاهی برسد كه با وجود زندگی در میان مردم و اشتغال به كارها و فعالیت معمولی زندگی هرگز توجه او از خداوند قطع نشود و در هیچ حالی خداوند و حضور و احاطه او را فراموش نكند و در واقع همه مظاهر و خلایق و موجودات هستی را آینه خدانما و نمایانگر صفات و كمالات حق ببیند و به هیچ موجودی در وجود و صفات و افعالش استقلال ندهد و هستی و صفات و افعال او را از خود او نداند، بلكه همه را از خداوند و سرچشمه گرفته از آن هستی مطلق و اسماء و صفات او بداند و این همان معنای دقیقی است كه در منابع اسلامی از آن تعبیر به «تجافی» شده است. چنانکه در دعای امام‌سجاد(ع) در شب بیست و هفتم ماه رمضان آمده است: «اللهم ارزقنی التجافی عن دار الغرور و الانابه الی دار الخلود؛ خدایا! كناره گرفتن از سرای فریب (دنیا) و بازگشت همه جانبه به سرای جاودانگی (عالم آخرت) را به من عطا كن». هنر این است كه انسان در عین حال كه با مردم است وجلوه‌های مختلف دنیا و زر و زیور آن را می‌بیند، از عالم ملكوت و حضور خداوند در همه ذرات عالم غافل نباشد و در عین برخورداری از مواهب دنیا و نعمت‌های الهی با دیده استقلال به آنها ننگرد و آنها را قائم به خود و بی‌نیاز از خدای خود نبیند.
آشنایان ره عشق در این بحر عمیق
 غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده
راهکار تحقق کمال الانقطاع
از مهمترین راه‌های رسیدن به این انقطاع، ذکرالله دائمی است به طوری که انسان همواره خود را در نماز و بندگی می‌یابد و حضور خویش را در محضر خداوند به نمایش می‌گذارد و از این حضور و محضر بهره‌مند می‌شود. خداوند درباره تهجدات شبانه به عنوان عامل مهم در حفظ این انقطاع و بریدن می‌فرماید: قطعا این [آیات] اندرزى است تا هر كه بخواهد به سوى پروردگار خود راهى در پیش گیرد. در حقیقت پروردگارت مى‏ داند كه تو و گروهى از كسانى كه با تواند نزدیك به دو سوم از شب یا نصف آن یا یك سوم آن را [به نماز] برمى ‏خیزید و خداست كه شب و روز را اندازه‏ گیرى مىكند [او] مى‏‌داند كه [شما] هرگز حساب آن را ندارید پس بر شما ببخشود [اینك] هر چه از قرآن میسر مى ‏شود بخوانید [خدا] مى‏ داند كه به زودى در میانتان بیمارانى خواهند بود و [عده‏ اى] دیگر در زمین سفر مى كنند [و] در پى روزى خدا هستند و [گروهى] دیگر در راه خدا پیكار مى‌‏نمایند پس هر چه از [قرآن] میسر شد تلاوت كنید و نماز را برپا دارید و زكات را بپردازید و وام نیكو به خدا دهید و هر كار خوبى براى خویش از پیش فرستید آن را نزد خدا بهتر و با پاداشى بیشتر باز خواهید یافت و از خدا طلب آمرزش كنید كه خدا آمرزنده مهربان است. (مزمل آیات 19 و ۲۰)
خداوند در سوره مزمل آیات 20 و 19 بیان می‌کند که راه باقی ماندن دائمی در مقام یاد خدا، راهی است که در این آیات بیان شده و آن ذکر دائمی در شبانه روز به عنوان یک فعالیت عام و کلی و تهجدات شبانه در قالب ترتیل قرآن و نماز و تفکر و تدبر در آیات آفاق و انفس به عنوان یک فعالیت خاص در راستای تبتل و انقطاع الی الله است.
امیرمومنان و بقیه‌ائمه(ع) در مناجات شعبانیه رسیدن به این مقام را خواستار شده و می‌فرماید: «الهی هب لی كمال الانقطاع الیك وأنر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیك حتی تخرق الابصار القلوب حجب الفوز فتصل الی معدن العظمه و تصیر ارواحنا معلقه بعز قدسك؛ خدایا نهایت بریدن از غیر تو و پیوستن به خودت را روزی‌ام ساز و چشم‌های قلبمان را با نظاره به خودت روشن ساز تا آنجا كه چشم قلبمان حجاب‌های نوری را پاره كند و به كانون عظمت بپیوندد و ارواح ما به ساحت قدس تو متصل شود.»
پس كمال الانقطاع الی‌الله، همان توحید و فنای فی الله است؛ یعنی از همه چیز فارغ شوم و به تو بپردازم. یعنی خدامحوری كامل در زندگی. روش آن هم این است كه انسان مومن، خدای متعال را محور تمامی اندیشه‌ها و اخلاق و رفتار خود كند و در خدا متمركز شود. همه چیز را برای به خدا و رسیدن به او بخواهد و از خود موحدی خدامحور بسازد.
و معنای انقطاع، توجه كامل و همه جانبه به خداوند متعال و التفات نداشتن به غیر او است. انقطاع الی الله دارای مراتب گوناگونی است و درجات متفاوتی دارد كه بستگی به میزان معرفت و شناخت انسان از خداوند و صفات الهی و سعی و تلاش در نزدیك شدن به خداوند و قرب به حق دارد. درجه كامل انقطاع مربوط به انبیاء الهی و اولیاء بزرگ خداوند است و دیگران به میزان پیروی از دستورهای الهی و تبعیت از پیشوایان دین و راهنمایان الهی انقطاع به سوی خداوند دارند.