تصحیح مسیر یا اصرار بر ادامه اشتباه؟(نگاه)
علی اکبری
آقای روحانی در زمان انتخابات ریاست جمهوری و در پاسخ به سؤالی در خصوص تعلیق فعالیتهای هستهای کشورمان در زمان مسئولیت ایشان، با لحنی تند و عصبانی اعلام کردند «ما تعلیق کردیم؟ ما کامل کردیم». این در حالی است که همگان به خاطر داشتند که در دولت اصلاحات و با همین منطق برد- برد، آقایان در مسیری گام برداشتند که به نهایت عقبنشینی منجر گردید. استراتژیای که هرچند بهدفعات مورد انتقاد مقام معظم رهبری قرار گرفت و راهبرد برخی دولتمردان وقت، راهبردی غلط عنوان میگردید لیکن متأسفانه مورد توجه قرار نگرفت. بهعنوان نمونه معظم له در خصوص بحثی که در مورد راهبرد برد- برد مطرح میشد فرمودند: «در شرایط مرعوب شدن، ترسیدن، مضطرب شدن، متلاطم شدن، حتّی باورهای قطعی انسان هم از یاد میرود. انسانِ مرعوب، اینطور است. «جبن»، هم عقل را از کار میاندازد، هم عزم را. انسان مرعوب و جبان، نه درست میتواند فکر کند، نه درست میتواند عزم و اراده خودش را به کار بیندازد؛... حالا بعضیها میگویند چیزی بدهیم، چیزی بگیریم! بدهیمش درست است، بگیریمش درست نیست؛ هیچچیز نخواهند داد.» (امام خامنهای 7/3/1382) گذشت زمان ثابت کرد که واقعیت همان بود که پیر انقلاب در خشت خام میدید و هر چه طرف ایرانی داد، چیزی از طرف مقابل غیر از تحقیر و توهین و جسارت دریافت نکرد. زمانی که خر اروپاییها و آمریکا از پل گذشت همه وعدهها به فراموشی سپرده شد و کار بهجایی کشید که برخی آقایان دولت وقت برای در اختیار داشتن سانتریفیوژ آن هم به تعداد کمتر از انگشتان یک دست نیز مجبور به خواهش و التماس شدند و البته این التماس با رفتار تکبرآمیز طرف غربی و مخالفت ایشان توأم گردید و بعدها خاطرات همان مستکبران منتشر شد که بیان میکردند از داخل سرویس بهداشتی با همتای ایرانی خود صحبت میکردند. در همان زمان ایران بهعنوان یکی از کشورهای شرور توسط شرورترین دولت و رئیسجمهور جهان یعنی آمریکا، معرفی گردید و نتیجه این شد که رهبر معظم انقلاب شخصاً وارد عمل شده و دستور به توقف این روند دادند. ایشان چندی بعد در این خصوص فرمودند: «این فرایند عقبنشینی، این فایده را برای ما داشت؛ هم برای خود ما تجربه شد، هم برای افکار عمومی دنیا تجربه شد. لیکن عقبنشینی بود دیگر؛ عقبنشینی کردند. من همان وقت هم در جلسه مسئولین - که از تلویزیون پخش شد - گفتم اگر چنانچه بخواهند به این روند مطالبه پیدرپی ادامه بدهند، بنده خودم وارد میدان میشوم؛ همین کار را هم کردم. بنده گفتم که بایستی این روند عقبنشینی متوقف شود و تبدیل بشود به روند پیشروی و اولین قدمش هم باید در همان دولتی انجام بگیرد که این عقبنشینی در آن دولت انجام گرفته بود؛ و همین کار هم شد.»(13/10/1386) و نتیجه آن پیشرفتهای مشهود کشورمان در بحث هستهای طی سالیان اخیر بوده است. از تولید سوخت بیست درصد تا تعداد سانتریفیوژها و... . در دولت کنونی این استراتژی بهاصطلاح برد- برد یکبار دیگر و این بار در زمانی که جناب آقای روحانی نه بهعنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی، بلکه بهعنوان ریاست محترم جمهور در منصب اداره کشور است مورد آزمایش قرار گرفت. اگر در آن دوره و بهواسطه مجلس ششمی که برخی نمایندگان آن طرح سه فوریتی برای پذیرش تعلیق فعالیتهای هستهای آماده کرده بودند، آقای روحانی عذر و بهانهای برای انتخاب این راهبرد داشت لیکن در این دوره، راهبرد مذاکره برد - برد، به هیچ فرد دیگری غیر از جناب آقای روحانی تعلق ندارد. راهبرد جناب آقای روحانی از همان زمانی که طرح شد با مخالفت جریانی که آقای روحانی ایشان را به القاب مختلفی از بیسواد و بیشناسنامه و لرزان و... نواخته، مواجه گردید. این جریان با اشاره به بدعهدی آمریکا در تمام سالهای گذشته و بهویژه در موضوع هستهای و تعلیق داوطلبانه ایران هشدار میداد که نمیتوان به وعدههای آمریکا دلخوش داشت. امری که با بیتوجهی جناب آقای روحانی و تیم مذاکرهکننده هستهای مواجه گردید و این عزیزان با اعتماد به راهبرد خود، منتقدان را به جهنم حواله دادند و بدون اعتنا به نظر دیگران، مسیری که طی شد را در پیش گرفته و تعهدات نقدی را در مقابل وعدههای نسیه پذیرفتند. تیم مذاکرهکننده کشورمان زمانی که در خصوص ضمانت طرف مقابل در عمل به وعدهها مورد سؤال قرار گرفت اظهار میداشت اگر آمریکا به این تعهد پایبند نباشد، وجهه و اعتبار بینالمللی آمریکا زیر سؤال میرود و بر همین اساس آمریکا نقض تعهد نخواهد کرد. گذشت زمان نشان داد که تقریباً هر آنچه دلسوزان مطرح کرده بودند اتفاق افتاده و هر آنچه از منظر تیم مذاکرهکننده هستهای قرار بود محقق شود، معطل و بر زمین مانده است. امری که حضرت آقا در مردادماه (چهار ماه پیش) فرمودند: «شش ماه هم از امضای برجام میگذرد، هیچ تأثیر محسوس و ملموسی هم در وضع معیشت مردم به وجود نیامده است؛ [درحالیکه] خب! برجام اصلاً برای برداشتن تحریمها بود؛ برای اینکه تحریمهای ظالمانه برداشته بشود. مگر غیر از این است؟ خب! برداشته نشده؛ حالا میگویند بهتدریج، یواشیواش دارد درست میشود! مگر بحث سر یواشیواش بود؟ آن روز مسئولان، هم به ما میگفتند، هم به مردم میگفتند که در این مذاکرات، قرار بر این است که وقتی ایران تعهدات خود را انجام میدهد، یکباره همه تحریمها برداشته بشود؛ یعنی این مانعی که آمریکا سر راه ملت ایران، ظالمانه و خباثتآمیز به وجود آورده بود، برداشته بشود؛ خب! حالا 6 ماه از این موعد گذشته است، برداشته نشده»(11/05/1395) معظم له بار دیگر در 12 آبان ماه سال جاری فرمودند: «امروز آن کسی که دارد میگوید آنها بدعهدند دیگر من [فقط] نیستم؛ مسئولین محترم کشور، خود مذاکرهکنندگان ما که اینهمه زحمت کشیدند، یک سال و خردهای مذاکره کردند، رفتند، نشستند، برخاستند؛ ده روز، پانزده روز، بیست روز خارج از کشور، پشت میز مذاکره با آنهمه زحمت، عرق ریختند، زحمت کشیدند، آنها دارند میگویند.» در تمام این مدت و علیرغم تمام اقدامات طرف آمریکایی که نقض برجام محسوب میشود، مذاکرهکنندگان کشورمان تلاش داشتند که با لطایفالحیل و ساخت واژگان و مفاهیم جدید، این موضوع را کتمان یا کمرنگ نمایند و از عناوینی چون مخالفت با روح برجام، نقض غیرفاحش برجام و... استفاده نمایند. اکنون اما به نظر میرسد قطار برجام به ایستگاه آخر رسیده است. دولتی که تمام تخممرغها را در سبد برجام چیده بود با نزدیک شدن به پایان عمر خود، جام شکسته برجام را در سبد میبیند و رای تمام نمایندگان مجلسین آمریکا که آقایان تمایل داشتند آنها را در دو طیف موافقان و مخالفان دستهبندی کنند و رئیسجمهور باادب و باهوشی! که قرار بود حامی برجام باشد و نیست. این مسیر برای بار دوم توسط تیمی که تجربه اول را نیز انجام داده بود، تجربه شد و اکنون تیم مذاکرهکننده علیرغم تمام زحماتی که کشیدهاند باید به این باور رسیده باشند که راهبرد انتخابی ایشان مبنی بر اعتماد به کدخدا و وعدههای او، راهبردی عقیم و اشتباه بوده است. مگر یک ملت چقدر زمان دارد که اینچنین تجاربی را بخواهد چندباره تکرار کند؟ دولت در سال آخر کار خود به سر میبرد و بهجای پرداختن به امور و وظایف اولویتدار ازجمله اقتصاد و معیشت و پاسخگویی به وعدههایی که داده بود، به مسائلی چون لغو سخنرانی یک نماینده یا لغو یک کنسرت و امثالهم مشغول است. مسکن مهر رها شده و خبری از مسکن اجتماعی نیست. هواپیماهایی که قرار بود باعث رونق اقتصاد و صادرات شوند! هنوز نرسیدهاند و مسافران راهآهن در بیتدبیری، قصور یا تقصیر متصدیان میسوزند. بیکاری افزایش یافته است. هوایی که قرار بود با بنزینهای بهاصطلاح استاندارد، پاک و طاهر گردد همچنان آلوده است و وعدههایی که داده شده بر زمین مانده است. با این وصف جناب آقای روحانی بهتر است بپذیرد که نتوانسته به وعدههای خود جامه عمل بپوشاند. اگر دولت محترم امید دارد که همچنان از برجام و زنده نگهداشتن آن به هر قیمت دستاوردی برای ارائه به ملت داشته باشد باید گفت که بالاترین دستاوردی که برجام داشت این بود که نشان دهد باغ سبزی که قرار است در آن از سوی اوباما و شیطان بزرگ آمریکا بر روی ملت ایران گشوده شود و میوههای گوارایی چون سیب و گلابی داشته باشد، سرابی بیش نبوده و راهی جز به صحرای برهوت نخواهد داشت و ثمری جز تلخاب و شورابه به بار نخواهد آورد. اگر این توان در اختیار آقای روحانی وجود دارد که اشتباه بودن شعارهای خود را اعلام و مسیر صحیح اعتماد به وعده الهی و تکیه بر نیروی داخلی را انتخاب نماید بداند که ملت از رئیسجمهور خود حمایت خواهد کرد و اگر معتقد است که مسیر انتخابی وی مسیر صحیح و درستی بوده و برخی مدیران ارشد دولت وی همچنان بر طبل نمیتوانیم بکوبند و سقف توانایی ایران را در تولید آبگوشت و قورمهسبزی بدانند یا برای واردات مدیر برنامهریزی نمایند، باید متوجه باشد که وضعیت کنونی نشان داد امکان ادامه این مسیر وجود ندارد و اصرار بر حرکت در این مسیر بنبست، اصراری بینتیجه خواهد بود.