آلسعود، چالشهای پیش رو (تفسیر سیاسی)
*محمدرضا کلهر
پیش از سفر باراک اوباما به ریاض، دربار پادشاهی عربستان طی یک حرکت ناگهانی در جهت ایجاد تغییراتی در ساختار پادشاهی کشور و ضمن ایجاد منصبی جدید، اعلام کرد که با «شاهزاده مقرن بن عبدالعزیز» به عنوان «جانشین ولیعهد» بیعت شده است، یعنی در صورتی که منصب پادشاه و ولیعهد به صورت همزمان خالی شود، امیر مقرن پادشاه خواهد بود. این تصمیم در حالی اتخاذ شده که اخبار ضد و نقیضی در مورد احتمال کنارهگیری ملک عبدالله پادشاه عربستان از قدرت منتشر شده است. اما سوال اصلی در این مورد این است که دلیل این اقدام بیسابقه پادشاه عربستان در تعیین جانشین برای ولیعهد چیست و چه اهدافی در ورای این تصمیم نهفته است؟
شاید بتوان دلیل اصلی تمامی تحولات داخلی عربستان در ماههای اخیر را در مسئله جانشینی خلاصه کرد. هر چند که براساس وصیت ملک عبدالعزیز، قدرت از برادر به برادر میرسد و فقط فرزندان ملک عبدالعزیز امکان رسیدن به قدرت را دارند و شانسی برای رسیدن نوادههای وی به قدرت وجود ندارد اما مشکلات جسمی ناشی از سالخوردگی فرزندان عبدالعزیز امکان تحقق چنین امری را با مشکل مواجه کرده است. بنابراین باید انتظار انتقال قدرت به نسل بعدی شاهزادههای سعودی را داشت و در این میان هر جناح و شاهزادهای سعی دارد تا منافع خود را در نظر داشته باشد که این امر میتواند به برخوردهایی میان جناحهای مختلف در خاندان پادشاهی بینجامد.
امیر مقرن، کوچکترین پسر ملک عبدالعزیز (موسس پادشاهی سعودی) است. او در سال 1945 میلادی متولد شده و تا به حال مناصب مختلفی را عهدهدار بوده است، از جمله امارت منطقه حائل در فاصله سالهای 1980 تا 1999 میلادی. او سپس امیر منطقه مدینه منوره شد و در سال 2005 میلادی هم به ریاست دستگاه اطلاعات و امنیت عمومی کشور رسید و تا سال 2012 میلادی که بندر بن سلطان جانشین او شد در همان سمت بود. وی تا پیش از انتخاب به عنوان «جانشین ولیعهد» هیچ شانسی برای رسیدن به قدرت نداشت، چرا که مادرش کنیز بوده و براساس سنت حاکم در عربستان، افرادی که مادرشان کنیز باشد، هیچ شانسی برای رسیدن به قدرت ندارند. اما چه شد که ملک عبدالله از این سنت عبور کرد؟
ملک عبدالله که انتقال قدرت در قطر را در دوران حیات خود مشاهده کرده است در اندیشه ماندگاری عنوان پادشاهی در میان خانواده خود است. هر چند که انتخاب ولیعهد پادشاه آینده با توجه به سنت در اختیار ملک عبدالله نبود اما هراس از انتقال قدرت به خانواده شاهزاده سلمان یا نایف باعث شده تا ملک عبدالله شاهزاده مقرن را «ولی ولیعهد» کند. ملک عبدالله با ولیعهد کنونی خود چندان رابطه صمیمانهای ندارد. وی علیرغم نظر شخصیاش مجبور شده شاهزاده سلمان بن عبدالعزیز، رأس جناح سدیریها را به ولیعهدی بگمارد. شاهزاده سلمان همان کسی است که وقتی ملک عبدالله ولیعهد بود بارها باعث شد پادشاهی وی به تعویق بیفتد و در حال حاضر یک رقابت قدرت میان فرزندان وی و فرزندان ملک عبدالله در گرفته است؛ رقابتی که فرزندان عبدالله هراس دارند با پادشاهی سلمان دوره انتقام آغاز شود. بنابراین دادن پست مهمی در کنار ولیعهد به شاهزاده مقرن میتواند آغاز یک پروژه برای ماندگاری عنوان پادشاهی در خانواده ملک عبدالله باشد. با توجه به اینکه ولیعهد کنونی از بیماری آلزایمر رنج میبرد احتمال قبول پادشاهی در صورت خالی ماندن این پست از طرف او بسیار اندک است، این امر اهمیت اعطای پست جدید به شاهزاده مقرن را بیشتر نمایان میکند.
بنا به اظهارات مجتهد (شخصیتی که اخیرا در رسانهها به افشاگری علیه خاندان سعودی پرداخته است) مقرن، شخصی ضعیفالنفس و در برابر پادشاه تسلیم است، بنابراین اگر پادشاه از او بخواهد که به نفع پسرش (متعب) از پست خود کنارهگیری کند، فورا اطاعت میکند و دقیقا به همین دلیل است که مقرن برای این پست انتخاب شد تا زمینه برای بهرهگیری از او فراهم شود، زیرا مقرن از فرزندان عبدالعزیز است و انتخاب او میتواند موانع دیگر (انتقال قدرت از برادر به برادر بنابر وصیت ملک عبدالعزیز) را کنار بزند تا پس از آن به نفع متعب بن عبدالله کنارهگیری کند.
حتی اگر این ادعا نیز چندان با واقعیت تطابق نداشته باشد با رسیدن مقرن به پادشاهی شانس متعب بن عبدالله برای ولیعهدی بسیار بیشتر از سایرین خواهد بود و این امر میتواند نگرانیهای ملک عبدالله در مورد انتقال قدرت به خانواده شاهزاده سلمان یا نایف را برطرف کند. در میان نسل جدید شاهزادههای سعودی متعب بن عبدالله و محمد بن نایف شانس بیشتری را برای رسیدن به قدرت دارند. متعب بن عبدالله اکنون ریاست گارد ملی را برعهده دارد. با توجه به اینکه بیشتر اعضای گارد ملی از قبایل قدرتمند عربستان انتخاب میشوند، متعب میتواند از راه این قبایل شانس خود را برای رسیدن به قدرت افزایش دهد. محمدبن نایف نیز از مسئولان اصلی مبارزه با القاعده در عربستان است.
بنابراین در ماههای آینده باید انتظار تشدید جنگ قدرت در خاندان آلسعود را داشت. جنگ قدرتی که میتواند با مرگ یا کنارهگیری ملک عبدالله از قدرت به اوج خود برسد و این کشور را به گرداب خشونتهای داخلی بکشاند. امواج جریان بیداری اسلامی بر شیعیان این کشور تاثیر گذاشت و آنها را وارد عرصه مبارزه با حکومت کرد، هر چند با سرکوبهای شدید تاکنون شیعیان عربستان و مخالفان دیکتاتوری آلسعود نتوانستهاند قیام خود را به همه نقاط کشور تسری دهند اما فعال شدن شکافها در خاندان پادشاهی متاثر از جنگ بر سر جانشینی پادشاه، میتواند این فرصت را به مردم معترض این کشور برای فراگیر کردن قیام خود بدهد.